446

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 446 :: دوشنبه 15 خرداد 1385

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

عشق يعنی لحظه های التهاب
عشق يعنی لحظه های ناب ناب
عشق يعنی قطره و دريا شدن
عشق يعنی ديده بر در دوختن
عشق يعنی در فراقش سوختن

عناوين برخي از  مطالب اين شماره از مجله الکترونيکي «روزانه»

  • ويژه نامه اي براي امروز (فلش)
  • معرفي فيلم: چقدر مرا دوست داري؟
  • قسمت شصت و ششم شبهاي برره
  • گزارشي از کنسرت ارکستر سمفونیک در تهران
  • CyberLink PowerDVD 7.0.1725.0
  • بازي زيباي The-hulk
  • كشتن روحانى را ايرانيان به ما ياد دادند
  • زندگينامه احسان طبري
  • نقد و بررسي بازي Mortal Kombat: Armageddon
  • اطلاعات جالب نقش انگليس در ورود سيگار به ايران
  • اين طوري اون جنگ لعنتي رو برديم
  • و .....

 


 

Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com


دانشگاه علم و صنعت - بدون شرح!

 



 

Mobin-group.com

 


Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

ويژه نامه اي براي امروز (فلش)
 
 

 

Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

اگر آمريكا خطا كند، حركت‌ انرژي در منطقه ‌به ‌خطر مي‌افتد

آيت‌الله خامنه‌اي رهبر انقلاب در سخنانشان در حرم مطهر امام خميني (ره) تصريح فرمودند: اگر آمريكا در مورد ايران ، دست از پا خطا كند ، حتما حركت انرژي از اين منطقه به خطر جدي خواهد افتاد.
رهبر انقلاب خطاب به آمريكايي‌ها تاكيد كردند: شما هرگز قادر نيستيد امنيت انرژي را در منطقه تامين كنيد.
آيت الله خامنه‌اي با بيان اينكه ما شروع‌كننده جنگ نيسيتيم با هيچ دولتي سرجنگ نداريم، خاطرنشان فرمودند: ما آرمان بلندي داريم كه مي خواهيم نيروهايمان را صرف كنيم تا به آن آرمان برسيم و آن ساختن ايراني است كه خوشبختي مادي و معنوي مردم را تامين كند و الگويي براي ملت هاي ديگر باشد.
رهبر انقلاب با بيان اينكه ايران تهديدي براي كسي نيست ، تاكيد كردند: ما به آرمانها و منافع ملي خود پايبنديم و كسي كه منافع ملي ما را تهديد كند، تيزي خشم ملت ايران را خواهد ديد.

 



 

Mobin-group.com


 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي فيلم

چقدر مرا دوست داري؟
 Combien tu m'aimes

نويسنده و کارگردان: برنار بليه. موسيقي: انتخابي. مدير فيلمبرداري: فرانسوار کاتونه. تدوين: ماريون مونستيه. طراح صحنه: فرانسوا د لاموته. بازيگران: مونيکا بلوچي[دانيلا]، برنار کامپون[فرانسوا]، ژرار دپارديو\چارلي]، ژان پي ير داروسين[آندره ميگوت]. ٩٥ دقيقه. محصول ٢٠٠٥ فرانسه، ايتاليا.
فرانسوا که از بازي لوتو پنج ميلون دلار به دست آورده، تصميم دارد تا زماني که اين پول تمام شود با زن روياهايش دانيلاي روسپي بگذراند. دانيلا قرار است در برابر دستمزدي بالا با فرانسوا زندگي کند. دانيلا مي پذيرد، اما مانعي در سر راه شان قرار دارد: چارلي، معشوق گانگستر دانيلا.

چرا بايد ديد؟
يکي از بزرگ ترين مولف هاي سينماي امروز فرانسه که تخصص غريبي در ساختن کمدي هاي سياه دارد[شخصاً عاشق فيلم لباس شب او هستم]. فرزند برنارد بليه بازيگر نام آور سينماي فرانسه و صاحب رکوردي قابل اعتنا در جشنواره کن[چهار بار نامزد نخل طلا و برنده جايزه بزرگ هيئت داوران] و مراسم سزار[ سه بار برنده جايزه بهترين کارگرداني و فيلمنامه و بيش از همين تعداد نامزدي در رشته هاي مختلف] است. او که از ١٩٦٣ با ساختن فيلم هيتلر، اسمش هم نشنيده ام وارد سينما شد تا امروز ١٨ فيلم ساخته و نمايش هر کدام از آنها حادثه اي در سينماي فرانسه محسوب مي شود. آخرين فيلم او چقدر مرا دوست داري؟ که با سرمايه ١٠ ميليون يورو توليد شده، از کارهاي برجسته بليه نيست. اما نام استاد و بازيگراني چون بلوچي و دپارديو کافي است تا هر سينما دوستي را به سالن ها بکشاند. چقدر منو دوست داري؟ که شباهت هايي با معشوقه گانگستر[مارچلو ماستروياني و سوفيا لورن] دارد، يعني يک ساعت و نيم خنده و تفريح! غفلت موجب پشيماني خواهد بود.
ژانر: کمدي، درام.

 

دانلود فيلم

با همکاري دوست خوبم «Benz223@gmail.com» هر روز يک قسمت از مجموعه ديدني و پرطرفدار شبهاي برره را براي دانلود در اين قسمت مي گذاريم.

قسمت شصت و ششم شبهاي برره

سريال "شبهاي برره" كاري موفق و قوي است كه با تيزبيني خاصي بسياري از سنت‌ها و خلقيات منفي رايج بين مردم را به نقد كشيده است.

Shabhaye Barareh is a popular daily sitcom about an imaginary place in Iran.
Director: Mehran Modiri

لينک دانلود (غير مستقيم)

 

 


Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

گزارشي از کنسرت ارکستر سمفونیک در تهران

برنامه اخیر ارکستر سمفونیک تهران به رهبری "نادر مشایخی" اجرایی قابل قبول از آثار "موتزارت" و "برامس" بود.
پس از مدت ها کش و قوس، ارکستر سمفونیک تهران به رهبری نادرمشایخی نخستین اجرای سال 1385خود را در شب های 11 و 12 خرداد با موفقیت به پایان رساند . بنابراین گزارش در دومین شب از اجرای این کنسرت که شب گذشته برپا شد ، این ارکستر، اجرایی قوی از آثار مشهور موتزارت، دورژاک، برامس و چایکوفسکی ارایه کرد. در این آثار جلوه ای کامل از اورتورها و آثار رقص مجاری و اسلاو به شکلی زیبا به اجرا درآمد. برنامه ارکستر سمفونیک تهران در دوبخش اجراشد. ابتدا اورتور دون ژوان و سپس اورتور عروسی فیگارو از ولفگانگ آمادئوس موتزارت نواخته شد. بعد از این دو اجرا، رقص های اسلاو شماره 1، 6، 7 و 8 از ساخته های آنتونین دورژاک به اجرا درآمد. اورتور دون ژوان که در سال 1787 تصنیف شده است در پراگ به موتزارت سفارش داده می شود و یکی از ده اپرای طراز اول جهان به شمار می رود. دون ژوان نام یکی از نمایشنامه های مشهور مولیر است و شخصیت اصلی آن یک اشراف زاده اسپانیانی است .
قطعه بعدی ،" عروسی فیگارو " اثر بسیار مشهور بومارشه، نمایشنامه نویس فرانسوی اواخر قرن هجدهم بود که اجرا شد. مضمون قالب نمایشنامه های بومارشه، اجتماعی و هجو کامل اشراف زادگان و درباریان است که به افراد کم درآمد و مستمند جامعه توجهی ندارند و همواره آنها را مورد نکوهش قرار می دهند.
" رقص های اسلاو "یکی دیگر از آثار انتخابی مشایخی برای قسمت نخست برنامه بودکه نواخته شد. این رقص ها بخشی از نواهای فولکوریک کشور چکوسلاواکی سابق است که البته در این اثر به فرهنگ بومی اسلاوها توجه بیشتری شده است. اسلاوها در هنگام جشن خرمن و برداشت محصول و نیز در هنگام فرا رسیدن بهار جشن ها و پایکوبی های جداگانه ای داشته اند که همواره با رقص های محلی و نواهای بومی همراه بوده است. در این قطعه که بر اساس اثری از دورژاک که در سال 1878 تصنیف شده است به اجرا درآمد، طنین سازهای کوبه ای و استفاده گسترده ارکستر از اُبوا و هورن موجب شده بود فضای اثر بسیار شاد و پر تحرک باشد. در این میان زیلوفون ( تری انگل ) نیز حالتی خیال انگیز به اثر بخشیده بود.
ترانه سرنوشت و رقص های مجار شماره های 1 و 5 آثاری از یوهانس برامس به علاوه اجرای اورتور رومئو و ژولیت اثری از پیتر ایلیچ چایکوفسکی ، قطعات بخش دوم برنامه بود که اجرا شد.
در اجرای موسیقی " ترانه سرنوشت " که گروه کر آن را همراهی می کرد. استفاده گسترده از سازهای بادی در این اجرا،شنونده را به یاد نواهای ارگ های بزرگ کلیساهای قدیمی می انداخت که ازجلال وشکوه خاصی برخوردارند.
در قسمت دیگر برنامه " رقص های مجار" نواخته شد. در این اثر برامس با استفاده از نواهای فولکلوریک و سنتی که در این کشور اجرا می شود و معمولا" در مراسم های مختلف شاد از جمله جشن های عروسی این کشور ارایه می گردد، اثری بسیار شاد و پر تحرک را در سال 1874 نوشته است .
در پایان اورتور " رومئو و ژولیت " نواخته شد. این اثر بر اساس نمایشنامه بسیار مشهور ویلیام شکسپیر نوشته شده است و موسیقی سعی می کند حالت های مختلف اثر را برای بیننده اش جلوه گر سازد. شور عشق، در کنار حوادثی که پیش می آید و ایجاد حس تعلیق و انتظار برای رسیدن به فاجعه پایانی و ایجاد تراژدی به خوبی در این اثر احساس می شد. استفاده خوب و هماهنگ طبل های بزرگ که با صدای غالب ترومپت همراه می شود و تک مضراب هایی که کنترباس ها به این طنین اضافه می کردند، فضای تالار وحدت را مشحون از زیبایی ساخته بود
در پایان برنامه شب دوم اجرای ارکستر سمفونیک، نادر مشایخی سمفونی شماره 5 " رقص مجار " را نواخت که با استقبال و تشویق قابل توجه مخاطبان روبرو شد.
لازم به ذکر است آخرین اجرای ارکستر سمفونیک تهران در بهمن ماه سال گذشته و به رهبری لوریس چکناوریان بود .
"نادر مشایخی" حدود یک ماه است که رهبری ثابت این ارکستررا به عهده گرفته و به نظر می رسد در این مدت کوتاه ارکستر را به شرایط نسبتا مطلوبی رسانده است .

 

 

 

Mobin-group.com

 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

CyberLink PowerDVD 7.0.1725.0

به نظر من بهترین بزنامه برای پخش دیویدی همین برنامه پاور دیویدی هستش. تخصص این برنامه پخش دیویدی هست البته چیزهای دیگه هم پخش میکنه ولی فقط برای کار راه اندازی...

لینک دانلود فایل | حجم فایل: ۳۲.۴ مگابایت
براي دريافت کرک اينجا را کليک کنيد
 





 

نرم افزار موبایل

بازي زيباي The-hulk

 لینک دانلود اول
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com


کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند

کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند
قاصد منزل سلمی که سلامت بادش
امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد
حالیا عشوه ناز تو ز بنیادم برد
گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنیست
ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز

 

ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند
گر خرابی چو مرا لطف تو آباد کند
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند
قدر یک ساعته عمری که در او داد کند
تا دگرباره حکیمانه چه بنیاد کند
فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند

 
 

 

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

اعضا محترم گروه جرقه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

shiva_187411@yahoo.com

از روزهای کوتاه عاشقی تنها یادگار قابیست از خاطره و شاید یک دروغ بزرگ که
دیگر دوستت ندارم...

 

 

aminsanie550@yahoo.com

زندگي برگ بودن در گذر باد نيست امتحان ريشه هاست
زندگی را دوست دارم نه در قفس
عشق را دوست دارم نه در هوس

 

 

shahab_shabshekan2001@yahoo.com

... قاصدک امد و امد تا اینکه در کف دستانم خوش نشست .. بد جوری خیس شده بود . پرهایش همگی ریخته بودند . دلم براش سوخت . گفتمش ابلاغ کدامین پیام تو را بر این داشت که در این باران شدید عزم مرا کنی ؟ گفت : هیچ . مگر همین که گریستن فقط کار عاشق و معشوق نیست . گفتم : اگر درست فهمیده باشم می خواهی بگویی "" اشک عشق "" است تبسمی زد و رفت .......!

 

 

k1_ghool@yahoo.com

kheyli sakhte ke be yek adam hey hatf az eshgho asheghe bezanan ama vaghti taraf ashegh mishe hamona behesh began ashgh mani nadare!!!!!!!bekhatere inke nemikhan on shakhs ashegh kese she!!!!!!!!

 

 
homan_ghafari2000@yahoo.com

روی دیوار بنویس زندگی زیباست

 

 

viski_601@yahoo.com

امضا

1- کساني که به طرف عقربه هاي ساعت امضاء مي کنند ،انسانهاي منطقي هستند .
2- کساني که بر عکس عقربه هاي ساعت امضاء مي کنند ،دير منطق را قبول مي کنند و معمولاً غير منطقي هستند .
3- کساني که از خطوط عمودي استفاده مي کنند لجاجت و پافشاري در امور دارند .
4-کساني که از خطوط افقي استفاده مي کنند انسانهاي منظمي هستند .
5- کساني که با فشارامضاء مي کنند ، در کودکي سختي کشيده اند .
6- کساني که پيچيده امضاء مي کنند آدمهاي شکاکي هستند .
7- کساني که در امضاي خود اسم و فاميل مي نويسند خودشان را در فاميل برتر مي دانند.
8- کساني که در امضاي خود فاميل مي نويسند داراي منزلت هستند .
9- کساني که اسمشان را مي نويسند و روي اسمشان خط مي زننداحتمالاً شخصيت خود را نشناخته اند.
10-کساني که به حالت دايره و بيضي امضاء مي کنند ، کساني هستند که مي خواهند به قله برسند

 

 

nazi_ahmadi100@yahoo.com

شاد بودن يک سفر طولاني است،نه يک مقصد
هيچ زماني براي شاد بودن بهتر از زمان حال نيست..............
زندگي کن و از تمام لحظاتش لذت ببر.

آيا به خاطر مي آوري:نام پنج نفر از ثروتمندترين اشخاص جهان،پنج شخصي که در سالهاي اخير ملکه زيبايي جهان شده اند يا ده نفر از کساني که جايزه نوبل را برده اند و يا حتي ده هنرپيشه اي که اخيراً اسکار گرفته اند.......نسبتاً مشکل است.نگران نباش هيچکس به خاطر نمي آورد

 

 

ashege_shahadat_80@yahoo.com

نيمه خرداد

از غم دوست در اين ميکده فرياد کشم
داد رس نيست که در هجر رخش داد کشم

داد و بيداد که در محفل ما رندی نيست
که برش شکوه برم داد زبيداد کشم

شاديم داد غمم داد و جفا داد و وفا
با صفا منت آنرا که به من داد کشم

عاشقم عاشق روی تو نه چيز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد کشم

در غمت ای گل وحشی من ای خسرو من
جور مجنون ببرم تيشه فرهاد کشم

مردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سری است بايد بر استاد کشم

سالها می گذرد حادثه ها می آيد
انتظار فرج از نيمه خرداد کشم


ديوان امام خمينی (ره)-ص ۱۵۴

 

 

fkh1974@yahoo.com

به نام الرحم الراحمین

موسی (ع) پنهان ازدیدگان دشمن بدنیا آمد تا آیتی برتولد تو باشد.
نوح(ع) عمری بس درازداشت ازآنرو که نشانه ای بردیرزیستی تو باشد.
صالح (ع) از میان قوم خود غایب شد تا آیندگان غیبت تو را باور کنند.
یوسف (ع) گرفتار زندان شد تا شریک غم تو باشد که درزندان غیبت گرفتارآمده ای.
درباره مسیح(ع) اختلاف بسیارشد تا معلوم شود که اختلاف درباره تو دلیل بر بودن توست.
خضر(ع) از آنرو تا کنون زنده است تا مونس تنهایی تو باشد.
پیامبر(ص) درپیکار با کافران شمشمیرازنیام برکشید تا اسوه قیام تو باشد.
.
.
.
و اینک ای صاحب عصر ،ای وارث پیامبران ،ای کوبنده کافران و دشمن ستمگران،ای تسلی بخش دل زهرا(س)و خون خواه حسین (ع) ،با عصای موسی(ع) دردست و دم مسیحا (ع) بر لب و ذوالفقار علی(ع) بر کف و ردای رسول(ص) بر دوش،بشتاب که جانها به لب رسید.

 

 

atrafshane@yahoo.com

الهی می دانی ناتوانم پس از بلاها برهانم

الهی یاریم ده که بی شک به یاری تو محتاجم.
الهی یاریم ده تا شُکوه یکتاییت را در یابم.
الهی یاریم ده تا شُکوه انسانیت را به پای نخوت و غرور نریزم.
الهی یاریم ده تا گنجور دیگری نباشم.
الهی یاریم ده تا دلی نیازارم و دلی به دست آرم.
الهی یاریم ده که بر امور دنیا خشمگین نشوم و بر امور دنیا غم نخورم.
الهی فهمم ده که کوته بین نباشم تا همه چیز را با جهل خود بیازمایم.
الهی شعورم ده که دریابم انسانم و انسانی را سزایم.
الهی درکم ده تا دریابم که ارزش مردمان به شرافت و انسانیت شان ست نه به ظاهر آراسته شان.
الهی دستم گیر و در جهل خویشتن تنهایم مگذار.

« آمین یا رب العالمین »

 

 

farbod198012@yahoo.com

salam
dar sartasar donia ensanhaey zendegy mikoonan ke fekr mikonan bar tar az khod hastan dar in bein sahm ma iraniha az hame bishtar ma iraniha ojodaty rahat talab vakhialbafy hastim va dar mian ma zanan bishaz mardan dochar in bimarian shayad choon hagh khod ra ghbool nadashte va bishaz hagh khod mikhahand.
kash ma iranian va bekhosoos zananeman be hagh khod ghane bashim vadast az khial pardazi bardarim.

 

 

shakiba007@yahoo.com

Good memories

Good memories last forever and never die,
Best friends stay together and never say goodbye,
We had so many good memories then why did they die?
We were best friends then why did we say goodbye,
But this is unfair,
How could you choose her ?
You knew I wasn’t the type to share,
You did this to me ‘HOW DARE’,
Fine you were the winner and I lost the game,
But you said this to me without any shame,
‘that no longer you want to bring my name’,
You blew my life candle and all left is the flame,
You were my heart and belief ,
How could you leave and put me in such a grief,
Now in your life she is the chief,
And I am a dried Autumn leaf,
Anyway I hope you are happy together ,
And there would be no one to bother,
And very soon her place wouldn’t be taken by someone other.

SHAKIBA

 

 

loti_842000@yahoo.com

چغندر

نام انگليسي : BEETS
نام علمي : Beta vulgaris

كليات گياه شناسي
چغندر را از قديم شناختند و حتي در حدود چهار قرن قبل از ميلاد بخواص درماني آن آَشنا بوده و از آن استفاده مي كرده اند .
چغندر بطور بومي در ناحيه مديترانه و شرق اروپا وجود داشته است و در حال حاضر در بيشتر نقاط دنيا كشت مي شود .
چغند دو نوع مي باشد يك نوع آن چغندر معمولي است برنگ بنفش تيره و يا قرمز است و نوع ديگر آن چغندر قند است برنگ زرد روشن مي باشد كه بمقدربسيار زياد در نقاط مختلف دنيا براي استفاده از شكر آن شكت مي شود .
چغندر خوب آن است كه زياد در خاك نمانده باشد و يا باصطلاح جوان باشد زيرا چغندري كه زياد رسيده باشد سفت مي شود .چغند پير معمولا گردني باريك درد و شيارهايي روي آن بوجود مي آيد .

تركيبات شيميايي:
چغند ر بسيار مغذي است و سرشار از مواد معدني و ويتامين ها است .
در جدول زير مقدر مواد آن در صد گرم چغندر آمده است .
انرژي 33 كالري
پروتئني 1/2 گرم
چربي 0/06 گرم
هيداروكربن 7/2 گرم
كلسيم 11/1 ميلي گرم
فسفر 20 ميلي گرم
آهن 0/8 ميلي گرم
ويتامين آ 5000 واحد
ويتامين ب 1 0/015 ميلي گرم
ويتامين ب 2 0/025 ميلي گرم
ويتامين ب 3 0/33 ميلي گرم
ويتامين ث 17/62 ميلي گرم
خواص داروئي:
برگ چغندر خواص درماني بسياري درد
1-بعنوان ملين و رفع يبوست بكار مي رود
2-تقويت كننده كليه است
3-درمان كننده التهاب مجاري ادرار است
4-بعنوان مصرف خارجي براي پانسمان زخم و درمان تاول مصرف مي شود.
ّ چغندر مخلوط با آّ ب هويج دفع كننده سنگ كيسه صفرا نيز هست .
شربت چغندر بهترين نوشابه و تقويت كننده بدن و دافع سموم بدن است .

طرز استفاده:
براي درست كردن شربت چغندر با آب ميوه گيري آب سه تا چهار چغندر خام را بگيريد و آنرا با يك ليوان آب معدني گاز در مخلوط كنيد اين شربت بسيار خوشمزه و انرژي زا است .

مضرات :
مضرات خاصي گفته نشده است .

 

 

misagh_m2002@yahoo.com

با تو هستم سهراب
 

با تو هستم سهراب،

یاد دارم که به ما می گفتی , آب
را گل نکنیم

مردمان سر رود آب را می فهمند

و چه کردند به آب , مردم آن سر
رود

خوب شد رفتی و چشم تو ندید

که به آن آب گوارای زلال چه
حکایت ها رفت !

چه به کارون کردند , آب را خون
کردند.

سره ها کوچیدند , نخل ها
پوسیدند , کشت ها آب نخورد.

گل شبدر ز غم لاله قرمز پژمرد!

و چه اندوهی , سر رسید از سر کوه

کوه اندر کوه , سر رسیدند انبوه.

وزهر رهگذری پرسیدند خانه دوست
کجاست ؟!

و چنان تند و شتابان رفتند به
در خانه دوست

که ترک خورد همه چینی
تنهاییشان

اهل هیچستانها ناله سر می
دادند کور باید شد کور.

اهل کوهستانها همه فریاد زذند
دور باید شد دور

و در آن جنگ و گریز ؛ اهل
کوهستانها که مسلمان بودند

وبه سجاده دشت همه هر روز وضو
غرق به خون می کردند

مرد و مردانه به میدان رفتند

و چه خوش جنگیدند

و در آن جنگ و ستیز , با توکل به
خدایی که در این نزدیکی است

هیچ از مرگ نه پروا کردند

و در آن جنگ و گریز همه در
دلهاشان

تا بخواهی پیوند , تا بخواهی
تکثیر , تا بخواهی خورشید

و نوشتند همه تا بماند جاوید

مرگ بر ذهن اقاقی جاریست

با تو هستم سهراب

چه حکایت کنم از موشکها

که تو در خواب و فرو می افتاد

چه حکایت کنم از صورتها

که تو در خواب و همه تر می شد

و هواپیمایی , که از آن اوج
هزاران پایی

بمب می ریخت به خاک

و نمی اندیشیدند

که به قانون زمین بر نخورد.

جنگ خونینی بود.

دشت , دریاچه خون

کوچ اندر پی کوچ

تو که می گفتی

من نمی خندم اگر بادکنک می
ترکد.

خوب شد رفتی و چشم تو ندید

خانه ها می ترکید

و من از بازترین پنجره با مردم
این ناحیه صحبت کردم

با همه مردم شهر , زیر باران
رفتم

و همه دانستیم

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

--------------------------------------------------------------------

شاعر: نمی دونم

به یاد همه مرغای عشقی که
نوشیدند جرعه ای از می ناب ۸
ساله و سیمرغ شدند و کوچ کردند به
قاف و با تشکر از حضور سبز و پر شور
همه یاد گار های جنگ در جبهه
های جنگ چرا که زنده بودنم و هر
آنچه که دارم رو مدیون این حضور
هستم

 

 

hussein_rfa@yahoo.com

روز قيام خونين پانزدهم خرداد

پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاريخ معاصر؛ يادگاری است از پيوند معنوی توده های عظيم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عميق مذهبی ملت ايران؛ نمايشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاريخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هايي که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قيام خونين مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به ميدان آمدند تا سلطه طاغوتيان را از کشورشان برچينند.

دستگيری امام خمينی (ره)
در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخيمان رژيم ستم شاهی به خانه امام خمينی رحمة الله يورش بردند. آنها امام را که سه روز پيش از آن، به مناسبت عاشورای حسينی در مدرسه فيضيه، در سخنان کوبنده ای، از جنايات شاه و اربابان آمريکايی و اسرائيلی او پرده برداشته بود، دستگير و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از اين حادثه نگذشته بود که خيابان های شهر قم، زيرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژيم شاه و حمايت از رهبرشان فرياد برآورده بودند – به لرزه درآمد. اين صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر ديگر نيز به وجود آمد و بدین ترتيب، مردم ايران با اين قيام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پايان دادن به رژيم ستمشاهی هستند.

قيام پانزدهم خرداد قم
پس از انتشار خبر دستگيری امام (ره) در پانزدهم خرداد 1342، بسياری از مردم قم، به منزل ايشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خيابان های اطراف، لبريز از جمعيتي شد که شعار " يا مرگ يا خمينی" را با هيجان شديدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بيانيه هايی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نيروهای مسلّح برای تقويت نيروهای شهربانی قم، تيراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زيادی از مردم زخمی شده يا به شهادت رسيدند. شدّت تيراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهيدان نبود و اين کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه يافت.

حمام خون در تهران
در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون ساير شهرها، در اعتراض به دستگيری امام خمينی (ره) به خيابان ها ريختند و قيام خونين خويش را آغاز کردند. سيل خروشان کشاورزان غيور و کفن پوش ورامين، دهقانان کن و نيز مردم جماران به سوی تهران سرازير شد. انبوه جمعيت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فريادهای رعد آسای "يا مرگ يا خمينی" و "مرگ بر شاه" تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قيام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می ديد، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبديل ساخت.

راه پيمايی در ساير شهرها
در روز پانزدهم خرداد 1342، در بيشتر شهرها، درگيری، راه پيمايی، برگزاری جلسات و نيز سخنرانی بر ضد رژيم و اعتراض به دستگيری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شيراز، تبريز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بيشتری برخوردار بود که در اثر اين حوادث، تعداد زيادی کشته، مجروح يا زندانی شدند.

تلاش رژيم برای تغيير واقعيت
قيام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبيدن رژيم سلطنت و گرچه به سرعت نتيجه قطعی نداد، آثار بسيار باقی گذاشت. از اين رو، عوامل رژيم حاکم، به روش های گوناگون کوشيدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگيرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فريب دهند. بنابراين رژيم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که اين پول ها را شخصی به نام "جمال عبدالناصر" فرستاده تا در ايران، توطئه هايی صورت گيرد. البته با همه اين تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قيام پانزدهم خرداد 1342، روز به روز روشن تر می گرديد.

پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان
پس از قيام پانزدهم خرداد 1342، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تيترهايی درشت، از اين روز نام بردند. برای مثال روزنامه "دی ولت" در شماره 129 خود نوشت: "در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمينی که عليه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد". يا روزنامه "الاهرام" در 16 خرداد نوشت: "ديروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... اين، شديدترين تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دينی، روح الله خمينی و ياوران او دستگير گرديدند".

انعکاس نهضت پانزدهم خرداد
پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شديد دستگاه شاه، خبرهای دستگيری امام خمينی(ره) و قيام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش يافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علميه نجف، کربلا و کاظمين، به حمايت از امام خمينی (ره)، تلگراف هايی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بين المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژيم را به شدٌت محکوم کردند. تمام اين جريان ها در حالی صورت می پذيرفت که در مطبوعات کشور هيچ خبری ازحقايق و وقايع منعکس نمی شد.

اعتراض شخصيت ها
پس از واقعه خونين پانزدهم خرداد 1342 و کشتار مردم ايران، شخصيت های سياسی و علمی نقاط مختلف جهان، با صدور اطلاعيه هايی، مراتب اعتراض خويش را اعلام می داشتند. از آن جمله می توان به اعلاميه اعتراض آميز شيخ محمود شلتوت، مفتی و رئيس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قيام پانزدهم خرداد صادر شد. در اين بيانيه، دستگيری علما و اهانت به ساحت مقدٌس آنان، داغ ننگی بر پيشانی عالم انسانی معرفی گرديده است. وی طیٌ تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حريم روحانيت و علمای اسلام خودداری کند وهر چه زودتر، علمای بازداشت شده را آزاد سازد.

آزادی امام امٌت
جنبش پانزده خرداد، اگرچه واکنش طبيعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژيم و بازداشت امام خمينی(ره) بود، آزادی فوری ايشان را در برنداشت. از اين رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور،برای چاره جويی، در تهران اجتماع کردند. رژيم حاکم که از يک پانزده خرداد ديگر بيمناک بود، کوشيد آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقليد، اعلاميه ای صادر کردند مبنی بر اين که امام خمينی (ره) مجتهد جامع الشرايط و مرجع تقليد است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار اين مطلب، رژيم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضايتی های عمومی، امام خمينی را در هجدهم فروردين 1343 آزاد کند.

ندای ملکوتی امام
حادثه سترگ پانزدهم خرداد 1342، در اوج اصلاحات دروغين شاه خائن اتفاق افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگير بر ايران سايه افکنده بود. در اين جوٌ، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و باافشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه درپشت پرده ها می گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بيدار کردن مردم، آنان را برای قيامی صددرصد اسلامی دعوت کرد و چارچوب قيام را به آنان نشان داد. از اين رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگيری امام را شنيدند، قيام خويش را آغاز نمودند و با شعارهای "لااله الا الله" و "يا مرگ يا خمينی" ديگران را از خواب غفلت بيدار و بنيان های انقلابی استوار را پايه ريزی کردند.

اسلامی بودن قيام پانزده خرداد
در قيام پانزدهم خرداد 1342، شعارهايی که از حنجره های دردمند ملٌت ايران بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و به طور کلٌی حرکت پانزدهم خرداد، به دليل توهين به اسلام و رهبری اسلام که از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، برپاشد. اگر اين نهضت خداجويانه مردم در آن روز با آن وسعت به وجود نمی آمد، رژيم ستم شاهی جرأت بيشتری از خود نشان می داد و اساس اسلام را در کشورمان از بين می برد و اهداف اربابان آمريکايی خود را محقق می گرداند.

مردمی بودن نهضت پانزده خرداد
قيام پانزدهم خرداد 1342، قيامی کاملاً مردمی بود و تکيه گاهی جز مردم رنج ديده و مظلوم ايران نداشت. اصالت اين قيام، در خروش عاشقانی بود که عارفانه در راه رضای معبود خويش، به ندای رهبر دل سوزشان پاسخ مثبت دادند و برای حمايت از آرمان های او، آماده شهادت و جان فشانی شدند. اينان، نه چهره های سياسی محض بودند و نه مردمی که برای هواهای نفسانی و مادٌی قيام کرده باشند، بلکه همين مردم پاک دل کوچه و بازار بودند که يک صدا و يک نوا بر ضد ظلم و خيانت رژيم ستم شاهی پهلوی به پا خاستند. به همين دليل، رژيم شاه سخت به وحشت افتاد و چاره ای جز گلوله باران مردم نديد.

پايان افسانه جدايی دين از سياست
قيام پانزده خرداد، به افسانه جدايی دين از سياست که بيش از نيم قرن، از سوی استعمارگران رژيم های دست نشانده آنان تبليغ و ترويج شده بود، پايان داد و جداناپذيری اسلام از سياست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمٌدی را از اسلام آمريکايی باز شناسانيد. از آن پس، اسلام راستين که تا دیروز جايی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در ميان نسل تحصيل کرده و به ويژه دانشگاهيان راه يافت و گام به گام گسترش پيدا کرد و فعاليت های سياسی بر پايه اسلام، به عنوان بزرگ ترين جريان سياسی در ايران اوج گرفت و پيشرفت کرد و زمينه ساز انقلاب اسلامی شد.

پانزده خرداد در کلام امام خمينی (ره)
امام خمينی (ره) آن پير فرزانه انقلاب، درباره روز پانزده خرداد 1342 چنين فرمودند: "روز پانزده خرداد، در عين حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملٌت مظلوم است، روز حماسه آفرين 15 خرداد، بزرگداشت ارزش های انسانی در طول تاريخ است." ايشان در سخنانی ديگر فرمودند: "قيام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشيد و زنان و مردان در آن روز، سدٌ عظيم قدرت شيطانی را از بنيان سست کرد. خون سلحشوران کاخ نشين، کاخ های ستم را درهم کوبيد. ملٌت عظيم الشأن با قيام و نثار خون فرزندان عزيز راه قيام را برای نسل های آينده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد".

گرمی بخش جان ها
قيام پانزده خرداد سال 1342، جرقٌه ای آتش بار بر خرمن باروت جامعه خفقان گرفته و شب زده ايران افکند و زمينه جنب و جوش و شور و خروش ايثار گرانه و فداکارانه را فراهم کرد. ملٌت ايران با الهام از راه و روند حماسه آفرينان پانزدهم خرداد، به عنوان اسوه های ايثار و شهادت، درس جانبازی، فداکاری و پايداری آموختند، روزهای شور و حماسه فراوانی پديد آوردند و نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشیدند. مبارزه پی گير و مقاومت خستگی ناپذير ملٌت ايران، از سال 42 تا 57 که به انقلابی اسلامی کشيده شد ريشه در قيام خونين پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازی های زنان و مردان قهرمان آن روز تاريخی بود.

 

 

مشکان
hra62302@yahoo.com

دوشنبه: گزارش ویژه هفته

سرگيجه هاي بي اساس

نامه رئيس جمهور به همتاي آمريكايي خود بسياري را در داخل و خارج ايران سردرگم كرده است. اين البته نخستين بار نيست كه عده اي در تحليل رفتاررئيس جمهور اصولگرا در مي مانند و اين درماندگي را كه عمدتاً ناشي از ضعف چارچوب هاي تحليلي، فقر مفهومي و افق ذهني محدود آنهاست، به فهم ناپذير بودن رفتارهاي احمدي نژاد حمل مي كنند. روشن است كه احمدي نژاد به نسبت آنچه مطلوب هاي تكنوكراسي محسوب مي شود انسان ويژه و متمايزي است و معيارهاي اهل اين فرقه را چندان به چيزي نمي گيرد. اين هم بي نياز از توضيح است كه رئيس جمهور اصولگرا از همان روز نخست بنا را بر اين گذاشته است كه بي اعتنا به سر و صداهايي كه پس از هر اقدام دولت به طور پروژه اي و به نحو انبوه توليد مي شود، كار خود را بكند و چندان در بند خوشايند و بدآيند كساني كه تكليفشان حتي با خودشان هم به درستي معلوم نيست نباشد. مشكل احمدي نژاد - يا درست تر بگويم، مشكل اين جماعت با احمدي نژاد- قبل از هر چيز پيش بيني ناپذيري اوست و اينكه رفتار و گفتار خود را مطابق با معيارهاي كهنه و غبار گرفته كساني كه فقط جهت وزيدن باد بايد معلوم باشد تا بتوان جهت چرخش آنها را هم معين كرد، تنظيم نمي كند. پس عجالتاً معلوم باشد كه ما مي فهميم حال آنهايي را كه اين روزها سخت از دست اين مرد ساختار شكن در محنتند و آشفتگي جان ،گاه در زبانشان هم نمودي مي يابد.
اما بعد، به راستي رئيس جمهور اصولگرا مگر چه كرده است؟ مي گويند او رئيس جمهور است و مردم هم بابت رتق و فتق امور زندگي روزمره شان به او رأي داده اند پس لزومي ندارد به كسوت پيامبران درآيد و ارزش هاي فراموش شده الهي و انساني را به اين و آن يادآوري كند. بعد هم براي اينكه حسابي شيرفهم شويم مقصودشان را روشن تر بيان مي كنند كه يعني كار رئيس جمهور عمل كردن است نه حرف زدن . بسيار خوب، همين مقدار كه آقايان بالاخره بعد از 9-8 سال فهميده اند پرگويان بي عمل جايشان برصدر قوه اجرايي كشور نيست، جاي صد شكر بي شكايت و حمد بي نهايت دارد. از اين پرسش هم كه پس تكليف اين همه سرمايه مادي و معنوي كه از اين ملك در دوره صدارت حرافان بي عمل هدر رفته چه مي شود، عجالتاً مي گذريم. اما اگر دقيقاً روي نقطه اصلي بحث متمركز شويم معلوم مي شود كه اساس آن بريك سوء تفاهم استوار است. احمدي نژاد به شهادت همين چند ماه كه رئيس الوزراست، عملگراترين رئيس جمهور ايران پس از انقلاب اسلامي است. حجم كار احمدي نژاد- يك تنه- از حيث كارهايي كه در داخل پايتخت و سپس استان ها چه در زمينه اصلاح ساختارها و كاركردهاي پيشين و چه از حيث تأسيس نهادهاي جديد انجام داده، با هيچ موردي در گذشته قابل قياس نيست. پس كسي نمي تواند احمدي نژاد را به سكون و بي عملي متهم كند. آنچه مي ماند اين است كه او در اين مدت حرف هم فراوان زده است. اما اجازه بدهيد؛ چه اشكالي دارد؟! مشكلي هم اگر باشد آنجاست كه كساني فقط حرف مي زدند و در قاموس آنها از عمل خبري نبود. و الا چه عيبي دارد كه كسي در عين حال كه در ميدان عمل و تحرك، گوي سبقت از همگنان ربوده و رشك اين و آن را به جان خريده، از گفتن آنچه مي انديشد هم مضايقه نداشته باشد. اين ادعا هم كه آنچه رئيس جمهور اصولگرا تا امروز گفته براي ملك و ملت هزينه هاي غير ضروري دربر داشته را چندان جدي نبايد گرفت، اگرچه فعلاً در مقام بحث از آن نيستيم.
علاوه بر اينها يك نكته را هم درباره تفاوت هاي حكومت داري ديني و سكولار به ياد بايد داشت كه در واقع بنياد نظري نامه نگاري احمدي نژاد به بوش را مي سازد. همه آن وظايفي را كه حكومت هاي سكولار در تدبير دنياي مردم برعهده دارند، حكومت هاي ديني هم عهده دارند اما يك وظيفه هست كه حاكمان سكولار خود را در مقابل آن فاقد مسئوليت مي دانند در حالي كه جزو مهم ترين مسئوليت هاي حكومت ديني است و آن مسئله توجه به مباني ديني است. حكومت هاي ديني همانقدر كه نسبت به دنياي مردم دغدغه دارند و بايد داشته باشند بايد دلمشغول ارزش هاي ديني آنها هم باشند و اين مقدور نيست الا اينكه به هنگام خطاكاري و كج روي -كه عموماً تشخيص آن چندان هم پيچيده و دشوار نيست- در امر تذكر و يادآوري كاهلي نكنند. نامه احمدي نژاد به بوش نمونه روشني از عمل به اين وظيفه اجتناب ناپذير است. احمدي نژاد حتي نخواسته است راه درست را به بوش نشان دهد. همه آنچه رئيس جمهور انجام داده اين است كه رئيس جمهورايالات متحده را با همان معيارهايي سنجيده كه او با آن معيارها ديگران را مي سنجد و درباره آنها داوري مي كند. حاصل اين سنجش هم اين بوده كه بوش صلاحيت كافي براي نمايندگي هيچ كدام از آن معيارها را ندارد چه رسد به اينكه خود را موظف به بسط آنها در سراسر جهان بداند.
رئيس جمهور اصولگرا واسطه غيب و حضور نيست؛ چنين ادعايي ندارد و نمي تواند داشته باشد. اما مردي متوكل و متوسل، است و از ياد نمي برد كه اين عالم را صاحبي است و به جز آنچه ما به چشم ظاهر مي بينيم و به عقل معاش درمي يابيم، موثرات ديگري هم در اين عالم هست. موثراتي كاملا واقعي كه خود به خود به تاثير مطلوب خويش مي انجامند به شرط اينكه آداب آنها درست به جاي آورده شده باشد: اگر خداوند را ياري كنيد، او شما راياري خواهد كرد؛ هر كس تقوا بورزد خداوند براي او راه برون رفت از سختي ها قرار مي دهد و روزي بي حساب به او عطا مي نمايد، ميان خود و خداوند را اصلاح كنيد تا او ميان شما و خلق را اصلاح كند و... اگر احمدي نژاد اين توفيق را دارد كه رفتار خود را بر مبناي چنين فرمول هايي تنظيم كند، در عين حال كه از تدبير و انديشه اين جهاني حداكثر بهره را مي برد، بايد او را به سبب اين توفيق ستود و آن را مهم ترين نقطه قوت او به حساب آورد. والا ما ديده ايم آنها را كه خود را بي نياز از امداد الهي مي دانستند و در همان حال ادعاي معجزه هم داشتند و به ياد داريم كه بهشت زميني كه آنها وعده مي دادند چه سان بدل به بيغوله اي خوفناك شده است. اين البته هيچ ربطي به اين ندارد كه دولت خود را مقدس يا مصون از خطا بداند. دولت تا آنجا كه مجموعه اي از سياست ها و عملكردهاست، امري كاملا عرفي است و آنكه مقدس است فقط اصل نظام جمهوري اسلامي است و سكاندار آن. به اين معنا انتقاد از دولت، در افتادن با مقدسات نيست و دولت را گاهي خطاكار انگاشتن هرگز نمي تواند ملاك اسلام و كفر كسي تلقي شود.
در نهايت يك مسئله ديگر را هم نبايد فراموش كرد. برخلاف آنچه اين روزها گاه از اين سو و آن سو شنيده مي شود، نامه احمدي نژاد هرگز نبايد يك اقدام نمادين صرف و بدون تاثير واقعي در صحنه روابط بين الملل دانسته شود. اين نامه تاثير خود را بر نقطه اي كه هدف خويش قرار داده بود گذارده و امروز هراس از مواجه شدن با آن به جايي رسيده كه بسياري از شبكه ها و خبرگزاري هاي معتبر جهاني از بيم سيل سؤالاتي كه ناگزير از جانب افكار عمومي با آن مواجه خواهند شد، ترجيح داده اند با عدم انتشار متن كامل نامه خاطر خود را علي الظاهر آسوده كنند. احمدي نژاد، بوش را با معامله اي مواجه ساخته كه ورود در هر دو سوي آن ضرر مطلق است. اگر به نامه پاسخ بدهد ناچار بايد بسياري از حقايقي را كه اين نامه در مورد زشت كاري هاي ايالات متحده به آنها مستند است بپذيرد و اگر پاسخي در كار نباشد، ننگ خاموشي و گنگي در مقابل سخن حق تا ابد بر پيشاني كساني كه ادعا مي كنند حامل شفابخش ترين نسخه ها براي جانكاه ترين دردهاي بشري اند، خواهد ماند.

 


 
saheledoosti@yahoo.com

جمله روزانه

15 خرداد
احساس تقصیر هر گز نمی تواند گذشته را تغییر دهد. احساس تقصیر هرگز هیچ چیزی را تغییر نمی دهد.
وین دایر

 

 

Mobin-group.com

 

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

  •    دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، جون مادر زنتون فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

 

15 خرداد / 5 ژوئن / 8 جمادی الاول

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
15 خرداد ماه هجري خورشيدي
Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
يک بانو حکمران ري و مناطق مرکزي ايران شد

در نخستين هفته از ماه ژوئن سال 988 ميلادي (دوران فردوسي) يك بانوي با تدبير رئيس ايالت ري و ساير مناطق مركزي ايران از جمله اراك شد. بانو ملك خاتون (سيده ملك خاتون) پس از درگذشت شوهرش علي ديلمي ملقب به فخرالدوله، با صلاحديد افسران لشكر و بزرگان ايالت به اين سمت دست يافته بود. سمت اين بانو به تاييد پسر عموي شوهرش شرف الدوله ديلمي حكمران بغداد نيز رسيد. در آن زمان، جز خراسان و سيستان بقيه نقاط ايران به دست ديلميان اداره مي شد. حكومتهاي سيستان بزرگتر و خراسان بزرگتر نيز در دست دو دودمان ايراني ديگر بود.

 

قيامي که سرکوب شد

15 خرداد سال 1342 خورشيدي ياد آور قيامي است که با خشونت تمام سرکوب شد. اين بپاخيزي که در پي مخالف آيت الله خميني و برخي روحانيون ديگر با شاه آغاز شده بود؛ متعاقب درگيري هاي شهر قم ، به تهران و حومه آن منتقل شد و در اين روز مخالفان که دست به قيام گروهي و تظاهرات خياباني زده بودند در شهر ري ، باقر آباد ، خيان مولوي و ميدان ارگ تهران با انبوه نيروهاي انتظامي و واحدهاي ارتش رو به رو شدند. نظاميان تظاهر کنندگان را که در ميدان ارگ قصد ورود به ساختمان راديو داشتند به خمپاره بستند. در باقر آباد نيز ژاندارمها راه بر کفن پوشان وراميني که رهسپار تهران بودند بستند و آنان را زير آتش گرفتند. در شهر ري تظاهرکنندگان وارد کلانتري محل شده بودند که مورد حمله قرار گرفتند. تلفات قيام کنندگان بسيار سنگين گزارش شده است. در پي سرکوب قيامگران ، از همان شب در تهران و حومه حکومت نظامي و مقررات منع رفت و آمدن شبانه اعلام شد و عده زيادي دستگير شدند که بعدا برخي از آنان اعدام گرديدند. در پي پيروزي انقلاب سال 1357 بسياري از افسراني که در سرکوب قيام 15 خرداد دست داشتند دستگير و اعدام شدند.

Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
5 ژوئن ميلادي
Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com

در دنياي اقتصاد

زادروز آدام اسميت و جان کينز، دو اقتصاددان بزرگ

پنجم ژوئن زاد روز دو اقتصاد دان بزرگ آدام اسميت و جان کينز است.

اسميت

اسميت

- آدام اسميت اسكاتلندي ( كه عادت شده است روز غسل تعميد او را زادروزش به شمار آورند ) در 1723 متولد شد. وي که يك " فيلسوف - اقتصاد دان " بود به پدر اقتصاد آزاد ( اقتصاد بازار آزاد ) معروف شده است . اسميت انگيزه و ابتكار فردي را در توليد ثروت موثر مي داند و بنا براين، عقيده اي متضاد با سوسياليسم را بيان داشته است كه باني سوسياليسم، مزدك ايراني در قرن ششم ميلادي بود. اسميت در كتاب معروف خود « ثروت ملل » عقايدش را تشريح كرده و به تعريف علل( انگيزه ها ) و طبيعت پرداخته است. اسميت را باني دروس اقتصاد و اقتصاد سياسي در دانشگاه بشمار آورده اند. وي بسال 1790 درگذشت.

کينز

کينز

- جان كينز انگليسي اقتصاد دان ديگر هم در اين روز زاده شد. وي علاوه بر تدريس اقتصاد ،سردبيري يك نشريه را هم برعهده داشت.
    کينز در سال 1936 فرضيه عمومي اشتغال، بهره و پول را نوشت و در 1946 در 63 سالگي درگذشت.
    

در قلمرو ادب

چرا شاعر بزرگ چين خودکشي کرد؟

چو يوانChu Yuan شاعر بزرگ چين پنجم ژوئن سال 221 پيش از ميلاد خود را در رود "ميلو" در ايالت هونان غرق کرد و از آن زمان تاکنون،مردم چين هر سال در پنجمين روز از ماه پنجم سال قمري چين به اين مناسبت مراسمي برپا مي دارند و از جمله به رودخانه " ميلو " برنج مي پاشند.
    " چو " که قبلا نخست وزير چين بود با جهانگيري " سائو " امپراتور وقت اين کشور از طريق توسل به نيروي مسلح که نتيجه اش خونريزي و آوارگي گروهي از مردم بود مخالفت کرد و به همين دليل سمت نخست وزيري را از دست داد و چون دليل مخالفت خود به صورت شعر درآورد و اشعار او به گوش امپراتور رسيد ناچار به فرار از شهر شد و مدتها در دشت و صحرا بسر برد و سرانجام از فرط ياس خود را در رودخانه غرق کرد. وي هنگام خودکشي 72 ساله بود. برخي از چينيان " چو " را بزرگترين شاعر خود در طول تاريخ دانسته اند.
    پنجم ژوئن سال 221 پيش از ميلاد با تطبيق تقويم ها و تبديل سال قمري چين به سال شمسي ميلادي به دست آمده است. محاسبات قبلي که گفته شده است دقيق نبوده سالروز خودکشي " چو " را 5 ژوئن سال 299 پيش از ميلاد نشان مي داد.

 

ساير ملل

مبدا تقويم قوم بسيار متمدن " مايا "

يک اثر تاريخي ازتک در مکزيک

يک اثر تاريخي ازتک در مکزيک

پنجم ژوئن سال 8239پيش از ميلاد مبدا تقويم مايا Maya که قومي بسيار متمدن بود و در قسمت شمالي آمريکاي مرکزي (جنوب مکزيک امروزه ) مي زيست به حساب آمده است. آثار تمدن مايا ها در جنوب و آزتک ها در شمال مکزيک باقي مانده است. در قرن 15 ميلادي نظام حکومتي پيشرفته هر دو قوم توسط اسپانيايي هاي مهاجم از ميان رفت . مايا ها اينک در جنوب مکزيک و گواتمالا با فقر و عقب ماندگي زندگي مي کنند. دليل شکست آنان از اروپائيان مهاجم ،تنها نداشتن اسلحه آتشين بود. کريستف کلمب در سال 1492 ميلادي با ورود به قاره آمريکا که تا آن زمان بر ساکنان ساير قاره ها ناشناخته بود راه تملک سرزمين هاي اين قاره و قتل و استثمار بوميان آن را به روي اروپائيان باز کرد.

 

روزي كه رابرت كندي ترور شد

رابرت کندي

رابرت کندي

رابرت كندي داستان پيشين آمريكا ، سناتور و نامزد انتخابات مقدماتي حزب دمكرات براي رياست جمهوري كه پنجم ژوئن 1968 در راهرو هتل امباسادور شهر لس آنجلس هدف دو گلوله قرار گرفته بود 25 ساعت بعد ( ششم ژوئن ) درگذشت و باعث گسترش شايعات شد كه هنوز پس از گذشت چند دهه به قوت خود باقي هستند.
    ترور رابرت كندي دو ماه پس ار قتل دكتر مارتين لوتر كينگ رهبر جنبش حقوق مدني سياهپوستان صورت گرفته بود. پس از جان اف كندي، سناتور رابرت دومين عضو خانواده ليبرال كندي بود كه كشته مي شد.
    در پي انصراف ليندن جانسون كه به سبب ادامه جنگ ويتنام زير انتقاد شديد قرار داشت از شركت در انتخابات، رابرت كندي خود را نامزد حزب حاكم دمكرات كرده بود و براي ايراد نطق انتخاباتي به لس آنجلس رفته بود. تا آن زمان در آمريكا هم مانند ساير كشورها، اعضاي مجالس مقننه فاقد محافظ مسلح بودند و «سرهان بشاره سرهان» قاتل سناتور رابرت كه هنوز در زندان بسر مي برد توسط حاضران در هتل دستگير شده بود.احتمال داده شده است سرهان كه متولد بيت المقدس است چون رابرت كندي را حامي اسرائيل تشخيص داده بود تصميم به قتل وي گرفته بود . محكوم شدن سرهان به حبس ابد ( كاليفرنيا مجازات اعدام نداشت) هم از شايعات و احتمال وجود توطئه اي بزرگتر نكاسته و انگيزه واقعي قتل همچنان در پرده ابهام است.
با قتل رابرت كندي، زمينه پيروزي ريچارد نيكسون نامزد حزب جمهوريخواه هموار شد.

 کندي پس از اصابت گلوله بر کف هتل افتاده و تني چند از حاضران در حال کمک کردن براي نجات جانش هستند

کندي پس از اصابت گلوله بر کف هتل افتاده و تني چند از حاضران در حال کمک کردن براي نجات جانش هستند

برخي ديگر از رويدادهاي 5 ژوئن

  • 1783:   ژوزف و ژاک مونگلفيرJ & J Montgolfier نخستين نمايش پرواز با بالون را در فرانسه انجام دادند.

  • 1794:   کنگره آمريکا با تصويب قانوني آمريکاييان را از خدمت در ارتش هاي خارجي ممنوع ساخت. بايد دانست که استخدام اتباع ساير کشورها در ارتش آمريکا منعي ندارد.

  • 1806:   جمهوري باتاويا Batavian Republicخطه پادشاهي هلند شد.
        

  • 1878:   فرانسيسکو ويلا ( پانچو ويلا ) انقلابي بنام مکزيک متولد شد.

  • 1932:   کريستي براون داستان نگار ايرلندي در شهر دوبلين به دنيا آمد

  • 1933:   آمريکا از استاندارد طلا خارج شد.

  • 1945:   چهار فاتح جنگ جهاني دوم در اروپا اعلام کردند که حاکم بر آلمان هستند که يک ماه بود به اشغال آنها در آمده بود.

  • 1984:   بانو اينديرا گاندي نخست وزير وقت هند دستور تصرف "معبد زرين سيکها" را در پنجاب صادر کرد. صدها سيک در آنجا پناه گرفته بودند که بسياري از آنان در پي صدور دستور بانو گاندي و حمله نظاميان به معبد کشته شدند. همين اقدام سبب شد که بعدا دو سرباز سيک بانو گاندي را در اقامتگاهش ترور کنند.

  • Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
    8 جمادی الاول هجري قمري
    Jaraghe Group © Mobin_s2004@yahoo.com
     

     

     

     

     

    گفتنيهاى تاريخ


    كشتن روحانى را ايرانيان به ما ياد دادند

    ثقه الاسلام از مجتهدين مسلم بود كه منزلش در تبريز براى مردم پناهگاهى بود و در حفظ حقوق مردم سخت مى كوشيد. وقتى روسها به آذربايجان حمله كردند و تبريز را گرفتند، ثقه الاسلام را دستگير كرده و زندانى نمودند و از او خواستند نامه اى بنويسد، كه وجود قشون روس براى امنيت آذربايجان لازم است و گرنه كشته خواهد شد.
    او پاسخ داد: من مسلمانم و بر عليه وطنم چيزى نمى نويسم شما آذربايجان را تخليه كنيد، من قول مى دهم امنيت كامل در اينجا برقرار شود.
    در نتيجه او هشت نفر ديگر از رجال و روحانى را روز عاشورا در ملاء عام به دار كشيدند و وقتى دولت ايران تلگرافى به نيكلاى دوم مخابره كرد و به كشتن ثقه الاسلام به دست قشون روس در روز عاشورا در ملاء عام اعتراض ‍ كرد، دولت روسيه ضمن توجيه عمل ننگين خود گفته بود: كشتن يك شخصيت روحانى را خود ايران با قتل شيخ فضل الله نورى به ما ياد داد!!
     

     

     

     

     

    فارسي شکر است

    amirrousta52@yahoo.co.uk

    كاريكلماتور
    مرحوم پرويز شاپور

    زنبور عسل، از مشاهده اين همه عسل تقلبي انگشت به دهان مانده است.
     


    قند و نمك

    مرحوم جعفر شهري
    ضرب المثلهاي تهراني
    (به زبان محاوره)

    آخه، اين لولهنگ (آفتابه سفالين)به كونم مَحرَم شده بود
    حرف كسي كه او را از پايداري مهر همسر يا دوست نامهربان منع بكنند.

     

     

     

     

    زندگينامه نامداران ايران


    احسان طبري

    سال و محل تولد: 1295 - ساري
    سال و محل وفات: 1368ش
    زندگينامه: طبري, احسان, فرزند حسين فخرالعارفين. (1295- 1368ش), استاد دانشگاه, نويسنده, مترجم و شاعر. در ساري به دنيا آمد. قبل از هفت سالگي به يادگيري علوم ديني پرداخت. دوران دبستان را در ساري گذراند. بعد از تبعيد پدرش به تهران, او نيز به تهران آمد و دوره دبيرستان را به انجام رسانيد, آن گاه به دانشكده حقوق رفت و فارغ‌‌الحصيل شد. وي در همان وقت به فراگرفتن علوم ادبي و عربي پرداخت و در مدرسه سپهسالار نزد استادان فن كسب دانش كرد و با فلسفه و علوم عقلي نيز آشنايي كامل يافت. در 1316ش به همراه گروه پنجاه و سه نفر ياران دكتر تقي اراني زنداني شد. بعد از آزادي به حزب توده پيوست و از برجسته ترين اعضاي آن حزب شد. وي به علت تبليغات كمونيستي از جانب رژيم پهلوي به اعدام محكوم شد و ناگزير به شوروي پناه بردو در آنجا به تحصيل پرداخت. پس از آن به برلين رفت و در آنجا موفق به كسب دكتراي فلسفه شد و سالها در دانشگاههاي آلمان به تدريس پرداخت. وي به زبانهاي روسي, آلماني, انگليسي, فرانسه و تركي تسلط كافي داشت. بعد از انقلاب بهمن 1357 به ايران بازگشت. در 1362 دستگير و زنداني شد. احسان طبري از بزرگترين نظريه پردازان ماركسيسم در ايران و جهان بود. از حافظ و استعداد شگرف برخوردار بود, ودر زمينه شعر كلاسيك و نو داستان و رمان و تحقيقات فلسفي و بررسيهاي لغوي و فرهنگ عاميانه و مسايل سياسي و اجتماعي اطلاعات عميقي داشت.
    آثار: «فرو پاشي نظام سنتي و زايش سرمايه داري»؛ «شناخت و سنجش ماكسيسم»؛ «خانواده برومند»؛ «روشنفكر مأيوس»؛ «زايش و تكامل تئوري انقلابي»؛ «رانده ستم»؛ «دهه نخستين»؛ «كژراهه»؛ «حماسه گئومات»؛ «از ميان ريگها و الماسها»؛ مجموعه شعر؛ «ترانه خوابگونه»؛ مجموعه شعر؛ آنتي دورينگ», ترجمه؛ «شكنجه و اميد»؛ «در دوزخ»؛ «روياي چيني».
     

     

     

     

    معرفي آثار انديشمندان

    shamim_shadman@yahoo.com

    دکتر علي شريعتي
    تشیع علوی؛ تشیع صفوی (8)

    روحاني صفوي-با اين كه ظاهراً لباس علم را به تن دارد و ظاهراًشبيه عالم شيعي لباس مي پوشد-مخاطبش،حتي در مباحث علمي،توده عوام است و از روبرو شدن با عالم مي گريزد و با اين كه خود عنوان عالم شيعي را غصب كرده و مدعي است كه محل رجوع مردم در مسائل علمي است،عوام مرجع علمي اويند و او فقط يك”دستگاه رسمي صدور حكمي است كه مريدانش استنباط كرده اند“...
    در حالي كه منطق عالم شيعي امروز نيز در جهان اسلام همچنان از حرمت انساني،عمق علمي و مايه تحقيقي و ادب مناظره برخوردار است،و بويژه ،استواري عقيده اسلامي و حق پرستي و عدالت خواهي خاص شيعه و برداشت تاريخي و جهت گيري اجتماعي شيعه ،از آغاز(سقيفه)تا كنون،وي را از دشنام و اتهام و پرداختن به مسائل جنسي و خصوصي و خانوادگي بي نياز ساخته است و همين امروز،با اين كه دستگاه تبليغي شيعه علوي بسيار ضعيف است و بخصوص در سطح جهاني و حتي در جهان اسلامي،تقريبا”هيچ“است،در عين حال،هر گاه اثري يا سخني از زبان و قلم يك عالم شيعه علوي به گوش علماي اهل تسنن و روشنفكران غير شيعي رسيده است آنان را به صورت انقلابي عوض كرده است...
    بنيانگذاران نهضت”تقريب ميان مذاهب اسلامي“در عصر ما ايرانيان اند:عبد المجيد سليم بزرگترين چهره فقهي در عالم اسلام معاصر و رئيس الازهر مصطفي عبد الرزاق استاد و رئيس دانشگاه الازهر،فيلسوف و متفكر بزرگي كه بنيانگذار اصل تقريب بود...
    و از علماي شيعه كه در اين نهضت پيشگام بودند،به اعتراف استاد شلتوت مفتي اعظم كه از همگامانش در راه نزديك ساختن مذاهب ياد مي كند:
    ”...فراوانند كساني كه پيش از ما به لقاء پروردگار نائل گشتند از پيشوايان متفكر در كشورهاي مختلف اسلامي كه به تقريب و هماهنگي پيوستند و كوشش خود را براي نشر طرح هاي اساسي مبذول داشته و با ايشان مسابقه علمي و فكري داشتيم و با يكديگر نامه ها و پروژه ها و پيشنهاداتي مبادله مي كرديم،و در پيشاپيش ايشان پيشواي بزرگ حاج آقا حسين بروجردي عالي ترين مرجع تقليد شيعيان،و شيخ محمد حسين آل كاشف الغطاء و مرحوم سيد عبد الحسين شرف الدين...“.
     

     

     

     

     

    نقدوبررسي بازيهاي کامپيوتري

    Mortal Kombat: Armageddon

    مقدمه
    سري Mortal Kombat را همه شما شناخته و مي دانيد كه Midway چقدر در اين سري موفق بوده است. شركت هم اكنون مشغول ساخت نسخه‌ي جديدي با نام Armageddon مي باشد. خبري كه همه را شگفت زده و ناراحت ساخت پايان افسانه‌ي سري Mortal Kombat است. بله درست است. Armageddon آخرين نسخه از سري محبوب Mortal Kombat بوده و با انتشار اين بازي افسانه‌ي Mortal Kombat به پايان مي رسد. البته اميدواريم كه اين خبر صحت نداشته باشد و باز هم بتوانيم شاهد اين سري جذاب رزمي باشيم. جالب است بدانيد كه Armageddon به معناي نبرد نهايي است. بازي قرار است براي دو كنسول PlayStation 2 و Xbox منتشر گردد. البته اين انتظار مي رود كه بازي براي كنسول هاي نسل بعد نيز منتشر گردد.

    برخي نكات
    شايد جالب ترين چيزي كه در Armageddon به چشم مي خورد استفاده از شخصيت هاي نسخه‌هاي گذشته سري MK در بازي باشد. اگر مي خواهيد تعداد شخصيت ها را بر اساس عدد بيان كنيد بايد به آن عدد 60 را نسبت دهيد. اين بازي شما را با خاطرات سابق MK آشنا مي سازد. دوباره مي توانيد شخصيت هاي قديمي و پيشينه‌ي بازي را مشاهده كنيد. Kano،Sektor،Stryker و ... دوباره خاطرات گذشته زنده مي شود.

    داستان
    من در تريلري كه از بازي ديدم به قسمتي از داستان بازي پي بردم. در ابتدا شخصيت هاي ما (كه همگي مربوط به نسخه هاي سابق سري MK بوده) به جنگ گروهي ديگر رفته و با آنان به مبارزه برمي‌خيزند. خب به بررسي داستان بازي مي‌پردازيم. داستان بازي مربوط به دو برادر به نام Taven و Daegon مي‌باشد. اين افراد كساني هستند كه در رقابت هم نژادها پيروز گرديده اند. ظاهرا ماجرا از اين قرار است كه پدرشان مي خواهد ببيند كه كدام يك از اين افراد بعد از او لياقت پادشاهي را دارند. روش پيرمرد بدين شكل است. دو برادر به قلمرو زمين فرستاده شده و وظيفه‌ي شان جستجو براي پيدا كردن يك سلاح باستاني مي باشد. هر كدام كه سلاح را پيدا كرد بايد به جنگ موجودي به نام Blaze رفته و او را شكست دهد. هر كس كه بتواند اين كار را انجام دهد به عنوان پادشاه برگزيده مي‌شود. پادشاه به عنوان مدافع جديد Edenia انتخاب شده و به او قدرت هايي اعطا مي‌گردد. اين اتفاقات در قسمت Konquest بو وقوع مي پيوندد. در بازي شما در نقش Taven قرار داشته و بايد سعي كنيد تا زود تر از Daegon در نبرد پيروز شويد.

    شيوه هاي مبارزه
    آنچه در مورد سيستم مبارزه در بازي مي توانيم بگوييم اين است كه اين سيستم تا حدي به سبك مبارزه در Deadly Alliance و Deception شباهت دارد. انتظار مي رود كه بتوان در اين نسخه نيز همانند نسخه‌هاي قبلي از سلاح و روش هاي گوناگون براي مبارزه استفاده نمود. سيستم دفاعي بازي داراي پيشرفت هايي بوده و به طور كلي مي توان گفت سيستم جديدي مي‌باشد. اين سيستم به گونه‌اي طراحي شده كه شما در آن قادريد حملات وارد شونده از طرف حريف خود را بصورت زمان‌بندي شده و دقيق مهار سازيد؛ به گونه‌اي كه پس از دفع ضربات قادريد بر روي حريف Combo اجرا كنيد. طراحان همچنين به نبردهاي هوايي بيش از گذشته اهميت داده اند. در نتيجه مي توان گفت شما در هوا نيز قادر به انجام حركات و حملات جالبي خواهيد بود.

    جدا از پيشرفت و ارتقاء سيستم مبارزه در بازي، طراحان امكانات ديگري به بازي اضافه نموده و چند جنبه‌ي مهم بازي را ترقي بخشيده‌اند. سيستم fatality در بازي از نو ساخته شده است. شما اكنون مي توانيد بر روي حريف خود كمبوهاي fatality وارد سازيد. همانند نسخه هاي پيشين براي fatality يك زمان محدود پيش روي شماست. در اين زمان محدود شما مي توانيد حريف خود را به اعمال مرگباري يا همان fatality از بين ببريد. به عنوان مثال يكي از شخصيت هاي بازي عمل قلب حريف خود را بيرون مي‌كشد. اين اعمال در بازي بسيار شگفت انگيز و جالب بوده و قابل تحسين است.
    قسمت konquest مورد توجه بسياري قرار گرفته است. اين قسمت ماجراجويي‌شكل توسعه يافته و جزئيات بيشتري بر روي آن پياده گرديده است. مثلا شما مي توانيد اين قسمت را با شخصيتي بيگانه به انجام رسانيده و سپس او را Unlock كرده و در قسمت مبارزه يا همان fighting از او استفاده كنيد. امكان جالبي كه به اين قسمت اضافه شده آن است كه مي توانيد در مبارزه به اكتشاف نيز بپردازيد. در نسخه هاي پيشين وظيفه‌ي شما تنها مبارزه با دشمنان خود بود.


    قسمت خلق شخصيت
    در Armageddon قسمتي به طراحي جنگجو اختصاص داده شده است. در اين قسمت شما مي توانيد بصورت كاملا اختياري خصوصيات شخصيت دلخواه خود را طراحي كنيد. از مشخصات فيزيكي گرفته تا نوع لباس و وسايل را مي توانيد بصورت كاملا آزادانه و اختياري طراحي نماييد. در اين طراحي يك قسمت مهم نيز وجود داشته و آن در نظر گرفتن مهارت هاي مختلفي براي سبك مبارزه‌ي شخصيت مي‌باشد. شما مي توانيد براي جنگجوي خود كمبوهايي را ساخته كه مي توان از آن در حركات متوالي استفاده نمود. سر انجام شما بايد شخصيت دلخواه را خلق كرده و براي او نامي را در نظر بگيريد. اين بازي همچنين مجهز به يك سيستم چند نفره بوده كه مي توانيد از اين شخصيت ها در اين سيستم نيز استفاده به عمل آوريد. در اين سيستم شما مي توانيد ظاهر، شيوه‌ي مبارزه، نوع سلاح، حركات ويژه و اضافاتي را براي جنگجوي دلخواه خود خلق كنيد. به عنوان مثال در قسمت ظاهرسازي شما ويژگي هاي ظاهري شخصيت خود را تنظيم مي سازيد؛ ويژگي هايي از قبيل: جنسيت، هيكل، رنگ لباس، عناصر و ويژگي هاي صورت و ... شما همچنين قادر هستيد براي شخصيت خود يك سبك مبارزه طراحي نماييد. اين حركات به گونه اي است كه مي توانيد با تركيب دكمه‌هاي مختلف براي شخصيت حركات رزمي خاصي را طراحي نماييد. اين حركات از همان آرايه‌ي حركات تنظيم شده در بازي گرفته مي‌شوند. شما همچنين مي توانيد سلاحي را براي شخصيت در نظر گرفته و حركات مبارزه را با استفاده از سلاح براي او تنظيم نماييد. البته اين ويژگي ها و امكانات بصورت كاملا آزاد در اختيار شما قرار نمي گيرند. در واقع شما براي استفاده از آنها داراي يك سري محدوديت هايي مي‌باشيد. شما همچنين مي توانيد نوع صدا و شيوه‌ي شخصيت را طراحي نماييد.

    در كل
    در كل با استفاده از اين مطالب مي توان اين نتيجه را گرفت كه Mortal Kombat: Armageddon همانند نسخه هاي پيشين مي تواند بعنوان يك بازي موفق رزمي دانست.
     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    اطلاعات جالب نقش انگليس در ورود سيگار به ايران

    چهارشنبه هفته گذشته، از سوی سازمان ملل متحد، روز جهانی رودررويی با دخانيات اعلام شده است. افزون بر اين، كميته اجرايی اتحاديه اروپا، هفته‌ای در سال را به مبارزه با عوامل سرطانزا اختصاص داده است و همه مي‌دانيم دخانيات يكی از عامل‌های جدی سرطانزا به شمار مي‌رود. راديو آلمان در گزارشي به مصرف دخانيات در اروپا و تاريخچه آن پرداخته است:
    اگر كميسر امور بهداشت اتحاديه اروپا ماركوس كيپريانوس (Markus Kiperianus) قدرت و نفوذ كافی مي‌داشت، خود، قانون ضد نيكوتين را در سراسر اروپا تصويب و اجرا مي‌كرد. اما همانطور كه او زمانی در گفتگو با صدای آلمان گفته بود، اين امكان تنها در دست دولت‌هاست. كيپريانو در تأكيد سخن خود ميگويد: «حتی در ايتاليا كه قانون شديدی ضد استعمال نيكوتين وضع شده، هنوز مي‌توان دود سيگار را هر روز از پنجره های كاخ نخست وزيری اين كشور، تماشا كرد».
    در پهنه اتحاديه اروپا، با استعمال دخانيات يكسان برخورد نميشود. در برخی كشورها مانند سوئد، نروژ، مالتا و ايرلند، استعمال دخانيات در بسياری از مجامع عمومي، ممنوع شده است. در ايتاليا از آغاز سال ۲۰۰۵ ميلادى، مقررات منع استعمال دخانيات به شدت اجرا مي‌شود و جالب اينكه ۷۰ درصد از ايتاليايى‌ها با اين مقررات كاملاً موافقند. درصد بسياری از اين موافقان، خود استعمال كنندگان دخانياتند. آنها بجای مخالفت با مقررات، مي‌كوشند سيگار و پيپ خود را در محل‌های ويژه، دود كنند يا به طوری كه خبرنگار ما از ايتاليا در گزارش مفصلی نوشته، اصلاً دود را كنار بگذارند. البته تعيين جريمه‌های نسبتاً سنگين در كشورهای ياد شده نيز، در اجرای مقررات منع دود، بى تأثير نبوده است. در ايرلند، جريمه كشيدن سيگار در مكانهای ممنوعه، تا ۲۵۰ يورو و در ايتاليا تا ۲۷۵ يورو ميرسد. اسپانيا هم به تازگی به كشورهای يادشده پيوسته است.
    از آغاز سال جاری ميلادى، كشيدن سيگار در مكان‌های عمومی در اسپانيا منع يا محدود شده است. اين كشور، جريمه های سنگين تری برای خلافكاران تعيين كرده كه به ۶۰۰ يورو برای استعمال كننده و تا ۶۰ هزار يورو برای كارفرما بالغ مي‌شود. آمار رسمی از ۱۰ ميليون سيگاری در اسپانيا خبر مي‌دهد كه بيشترشان بر قانون جديد بدون اعتراض جدى، گردن نهاده‌اند. كافه‌ها و رستوران‌هايی كه بيش از صد متر مربع جا دارند، مكّلف به ايجاد يا اختصاص محدوده‌ای ويژه سيگارى‌ها شده‌اند. وزير بهداشت اسپانيا خانم «سالگادو» اعلام كرده، دولت اين كشور هميشه در مقابل ۶ ميليارد يورو مالياتی كه از دخانيات دريافت مي‌كند، بايد مستقيماً ۴ ميليارد يوروى آن را صرف هزينه های بهداشتی و درمان بيماري‌های ناشی از همان مواد مخدر كند. هزينه‌های غير مستقيمی كه از اين بابت متوجه دولت ميشوند، به آسانی برآورد كردنی نيستند.
    پزشكان متخصص با اطمينان، خاطرنشان مي‌كنند كه به لطف قانون جديد، در ۱۰ سال آينده، حد اقل ۱۰ هزار سكنه اسپانيا از سكته قلبی و مرگ ناشی از بيماريهای مربوط به دخانيات، نجات خواهند يافت. كارشناسان ديگر مي‌گويند: منع تبليغ فروش دخانيات، تا ۷۰ هزار جوان و نوجوان اسپانيولی را از آزمايش دود سيگار مصون نگاه خواهد داشت. در آلمان، تا كنون با وضع مقررات منع استعمال دخانيات، مبارزه شده است. اما دولت همواره كوشيده با محدود كردن مكانهای استعمال دخانيات، چاره ای در اين زمينه بينديشد. پِتِر نيپالا كارشناس حقوقی دويچه وله در اين زمينه مي‌گويد: دولت بخشنامه كرده كه كارفرمايان و مديران ادارات حد اكثر سعی خود را برای محافظت غير سيگاري‌ها از دود و استعمال منفعل دخانيات، انجام دهند. در اين زمينه، ايجاد مكانهای ويژه سيگاري‌ها و تعيين تنفس‌های بيشتر حين كار، برای اينكه سيگاري‌ها بتوانند برای رفع نياز خود لحظه‌ای بيرون بروند، اقداماتی هستند كه در درازمدت تأثير خود را خواهند داشت.
    اما تاريخ در رابطه با استعمال دخانيات در اروپا چه مي‌گويد؟
    شناخت توتون و تنباكو در اروپا به سده های پانزدهم و شانزدهم ميلادی بازمي‌گردد. ياران كريستوف كلمب كاشف امريكا، نخستين كسانی بودند كه تنباكو را از سرزمين بوميان آمريكای شمالی به اروپا آوردند. تنباكو يا Tabaco نام لوله چوبی‌ای بود كه بوميان آمريكا توسط آن دخانيات دود مي‌كردند. دود كردن گياه‌هايی مانند تنباكو در آنجا همراه با دعا و ثنا به خدايان و طبيعت بود و حالتی روحانی و مقدس داشت.
    نخستين بار، پزشك مخصوص «فيليپ دوم» پادشاه اسپانيا در دهه پنجاه سده شانزدهم ميلادى، تخم تنباكو را به كشورش آورد و آن را به عنوان داروی مسّكن، شايع كرد. در سال ۱۵۶۰ فرستاده فرانسه در اسپانيا، اين گياه را به زادگاهش برد و رفته رفته استعمال آن در دربار فرانسه عادی شد. در سال ۱۵۸۶ گياه شناس و پزشك فرانسوی ژاك دالِشان Dalechamps اين گياه تازه شناخته را هِربا نيكوتيانا Herba Nicotiana ناميد. اما رواج واقعی توتون و تنباكو در اروپا به سالهای جنگ‌های مذهبی سی ساله ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ برميگردد. در اين سالها، نخست سربازان سوئدی دخانيات را با خود به اقصا نقاط اروپا بردند.
    با اينكه پزشكان در سراسر اروپا تنباكو را زداينده آلودگی‌های بدنی مي‌دانستند و به عنوان داروی ضد نقرس، كزاز و حتی طاعون استفاده مي‌كردند، با شيوع آن، حكومت‌ها و دولت‌ها درصدد ممنوعيت آن برآمدند. كار به جايی رسيده بود كه حكومت عثمانی استعمال‌كنندگان دخانيات را به مرگ محكوم مي‌كرد.
    در سال ۱۸۲۰ دو آلمانی به نام‌های رايمان Reimann و پوسِت Posset با تجزيه تنباكو و جدا كردن نيكوتين خالص، زيانها و خطرات استعمال دخانيات را خاطرنشان كردند. از آن پس رفته رفته، دخانيات ديگر به عنوان دارو استفاده نشد اما هر سال مصرف آن در سراسر جهان افزايش يافت. امروزه با وجود تشخيص زيانها و خطرات سنگين مصرف دخانيات، بيش از ۸ ميليون تن تنباكو در سراسر جهان توليد مي‌شود. چين، ايالات متحده و هند در اين شاخه مقامهای اول تا سوم را به خود اختصاص داده‌اند. آمارهای نجومی مصرف سيگار و تنباكو در كشورهای اروپايی باور نكردنی است. برای نمونه در سال ۱۹۹۶ بيش از صد ميليارد نخ سيگار در آلمان مصرف شده است.
    اما ايران:
    هرچه در آمارهای رسمی و كتابهای سالنامه آماری كشور كنكاش شد، آمار و ارقامی در رابطه با مصرف دخانيات در كشور به دست نيامد. به تازگى، در دانشگاه دليور Dlaware در ايالات متحده آمريكا كتابی توسط استاد ايرانشناسی رودی ماتی منتشر شده كه به مصرف دخانيات و مواد مخدر در ايران گذشته پرداخته است. به نوشته رودی ماتى، تنباكو در زمان صفويان يعنی قرن شانزدهم ميلادی به ايران وارد شده و خوشبختانه تا اندازه زيادی جای مصرف ترياك را گرفته است. شايد آگاهی داشته باشيد كه تنباكو پيش از گرماگرم انقلاب مشروطه نيز نقش برجسته ای پيدا كرد. درست ۱۱۴ سال پيش، در چنين روزهايی بود كه مردم به فتوای روحانيان وقت، از مصرف هرگونه دخانيات به خصوص تنباكو خودداری كردند تا امتياز خريد و فروش اين گونه كالاها از انگليسيى‌ها گرفته شود. كار به جايی رسيد كه در دربار ناصرالدين ‌شاه، زنان حرمسراهای قليان‌ها را شكستند. هرچند امتياز خريد و فروش تنباكو از انگليسى‌ها سلب شد، ولی آنها تا همين امروز در صدور دخانيات به ايران نقش حساسی را دارا هستند. اين در حالی است كه تونی بلِر نخست‌وزير اين كشور، برای وضع مقرراتى شبيه ايتاليا و اسپانيا در كشور خود مى‌كوشد.
     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    روايت ديه گو مارادونا از آن گل معروف كه با دست او وارد دروازه انگلستان شد
    اين طوري اون جنگ لعنتي رو برديم

    001317.jpg

     آرژانتين با همين گل به دور بعد صعود كرد تا باز هم با جادوي مارادونا همة بازي ها را ببرد و قهرمان جام جهاني 86 شود. مارادونا در اين جام براي تيمش همه كار كرد. يكي اش هم اين بود كه با دست گل زد
    بازي آرژانتين و انگلستان يكي از رؤيايي ترين و به يادماندني ترين بازي هاي تاريخ فوتبال و جام جهاني است. اين بازي 4 سال بعد از جنگ اين دو كشور بر سر جزاير مالويناس يا فالكلند برگزار شد. براي همين به سياسي ترين بازي تاريخ تبديل شد. در اين جنگ نيروهاي انگلستان كه قدرت نظامي برتري بودند، تعداد زيادي از آرژانتيني ها را به خاك و خون كشيدند. اين بازي را آرژانتين با دو گل تاريخي مارادوناي كبير در مقابل تك گل انگليسي ها به نفع خود به پايان برد. گل دوم مارادونا در اين بازي از نگاه فوتبال دوستان، زيباترين گل تاريخ لقب گرفت.
    مارادونا از ميانه ميدان پا به توپ مي شود و تا دروازة انگلستان يك تنه به پيش مي رود و بعد از پشت سر گذاشتن 7 نفر، توپ را وارد دروازه مي كند. گل اول مارادونا هم از مشهورترين گل هاي تاريخ فوتبال است. مارادوناي كوتاه قامت و پيتر شيلتون با هيكل درشتش به هوا مي پرند و توپ وارد دروازه مي شود. اما كمك داور و داور و حتي خود بازيكنان انگليس هم شيطنت مارادونا را نفهميدند. او با دست چپش توپ را وارد دروازه كرده بود. دراين جام مارادونا يك تنه آرژانتين را قهرمان جام كرد. در اين جا قسمت هايي از كتاب زندگي نامة خود نوشت مارادونا را كه مربوط به آن بازي به يادماندني است، به طور خلاصه ترجمه كرده ايم.
    آوريل 1986، زمونة خيلي لجني بود. از نروژ باخته بوديم و حسابي افتاده بوديم تو هچل. اوضاع بدجوري به هم ريخته بود. دولت [آرژانتين] مي خواست دكتر [بيلاردو] رو از تيم ملي بندازه بيرون. مي خواستن مربي مون رو دك كنن. رائول آلفونسين، رئيس جمهور، گفته بود كه طرز بازي تيم ملي رو دوست نداره. وزير ورزش، رودولفو اوريلي هم مي خواست يه جوري قضيه رو ماست مالي كنه. اوضاع واقعا وحشتناك بود، افتضاح واقعي. خب سياست مدارها هيچ وقت فوتبال رو جدي نمي گيرند. ولي يهو مشكل تيم ملي، شده بود يه معضل جدي.
    وقتي رسيديم مكزيك، قرار شد يه جلسه بذاريم و راجع به بعضي چيزا حرف بزنيم و سنگامون رو وا بكنيم. من و چند نفر ديگه يه ربع دير به اين جلسه رسيديم و مجبور شديم خزعبلات دانيل پاسارلا رو كه بازوبندش به من رسيده بود، گوش كنيم. مردك با اون اخلاق ديكتاتوريش! پاسارلا بدجوري مخ بقيه رو تيليت كرده بود. اون ها هم گفتند چون داشتيم مواد مصرف مي كرديم، دير رسيديم. بلند شدم، گفتم: باشه پاسارلا، من مواد مي زنم، باشه. يهو همه خفه خون گرفتن. بعد گفتم: اما نه اين دفه آشغال. نه اين مرتبه، باور مي كني؟ تو همه رو با اين حرفات به گند كشيدي، بچه هايي رو كه هيچ كاري نكردن. فهميدي... كثافت. اصل قضيه اين بود كه پاسارلا مي خواست قاپ بچه ها رو بزنه و دوباره كاپيتان بشه. از وقتي بازوبندرو به من داده بودن، بدجوري رو اعصابش بودم.
    البته اون كاپيتان خوبي بود. اين رو هميشه گفتم. ولي اين من بودم كه جاش رو گرفتم، من... كاپيتان هميشگي ملتم. وقتي به يك چهارم رسيديم، هيچ كس هنوز قدرتمون رو باور نمي كرد. يكي از بچه ها گفت كه تا همين جا هم خودش خيليه. من هم تو جوابش چيزي رو گفتم كه اوبدوليو وارلا، ستارة اروگوئه قبل از فينال 1950 گفته بود: فقط وقتي وظيفه مون رو كامل انجام داديم كه قهرمان شده باشيم.
    ۲۲ ژوئن 1986 بود. روزي كه تا زنده ام يادم نمي ره. انگليس رو برديم. اونم با دو گل من، با دو گل من! جزئيات زيادي از گل دوم تو مخمه. وقتي بچه بودم، تموم عشقم اين بود كه اين كارو واسه استرلاروخا تيم بچه هاي محلمون بكنم. ولي اين كار رو تو جام جهاني كردم. واسه كشورم، توي فينال. مي گم فينال، چون واسة ما بازي با انگليس، به خاطر هر چيزي كه اين بازي داشت، يه فينال واقعي بود. چيزي بيشتر از يه فوتبال بود. به زانو درآوردن يك ملت بود.
    قبل از بازي گفته بودم كه فوتبال هيچ دخلي به جنگ مالويناس نداره. ولي وقتي داشتيم مي رفتيم تو زمين، ياد همة اون بچه هاي آرژانتيني افتادم كه مثل پرنده هاي معصوم اون جا پرپر مي شدن و روي زمين مي افتادن. تو ذهن ما، اين بازيكناي انگليس بودن كه به خاطر هر چي كه اون جا گذشت، واسه خراشي كه رو دل تك تك ملت آرژانتين نشسته بود، مقصر بودن. مي دونستم كه ديوونگي يه. اما اون موقع احساس كرديم كه بايد از پرچم كشورمون، از همة اون بچه هاي مرده تو مالويناس، حمايت كنيم. براي همينه كه گلي رو كه زدم، اصلا هر دو تا گلي رو كه زدم، افسون خاص خودشون رو داشتن. دومي ولي گلي بود كه از بچگي آرزوش رو داشتم. هر وقت كه فيلمش رو مي بينم باورم نمي شه كه اين كارمنه. حالا هم كه به يه افسانه تبديل شده و جفنگيات زيادي راجع به اش گفتن.
    ۱۹۸۰ وقتي با انگليس تو ويمبلي بازي كرديم، يه حركت شبيه همين اومدم. ولي آخرين لحظه، وقتي گلر اومد بيرون، شوت زدم و موقعيت از دست رفت. توركو، برادرم رو مي گم، به من زنگ زد و گفت: احمق جون، نبايد مي شوتيدي، بايد دريبل مي كردي. گلر حدس مي زد كه شوت مي كني. من هم به اش گفتم: عوضي كوچولو، براي تو آسونه گفتنش. كدوم آدم عاقلي اون جا دريبل مي زنه؟ تو داري از پاي تــلـويــزيون مــي بيني، نمي فهمي كه اون جا چه خبره. ولي اون داد زد كه: نه الاغ، اگه دريبلش مي زدي، اون وقت مي تونستي با پاي راست، كار رو تموم كني. حالا فهميدي؟ جوجه اون موقع فقط 7 سالش بود.
    همه اش اين طوري بود: وسط زمين بود كه شروع شد، يه خورده سمت راست. توپ رو گرفتم و چرخيدم، بردسلي و ديدرو رو رد كرده بودم كه شيلتون رو تو گل ديدم. بايد يه چند متري جلوتر مي رفتم. از بوچر گذشتم. خورخه والدانو اومد اون طرف، كمكم منتظر بودم كه يه مدافع انگليسي بره كنار تا منطقي ترين كار ممكن رو بكنم؛ يعني به والدانو پاس بدم. اون هم كه با شيلتون تك به تك مي شد. ولي اون مدافع كنار نيومد. رفتم جلو، توپ رو كشيدم سمت راست و حالا من بودم و شيلتون. همون جا بودم كه تو ويمبلي 80، درست همون جا بودم كه خواستم مثل دفة قبل كار رو تموم كنم، ولي يهو... خدا، خداوند كمك كرد. حرف توركو يادم اومد. تيك... شيلتون رو دريبل زدم و تاك... من مهم ترين گل عمرم رو زده بودم.
    مي خوام صحنه به صحنه تمام اون حركت ها رو قاب بگيرم و بچسبونم بالاي تختم. زيرش هم بنويسم: بهترين لحظه هاي عمرم .
    اون يكي هم خيلي حال داد. اون موقع گفتم به يه خبرنگار كه: دست خدا بود ولي انگار جيب يه انگليسي رو زده بودم. به خبرنگار بي بي سي هم گفتم: صد در صد درست بود، چون داور اين گل رو پذيرفته. من كي ام كه بخوام صداقت داور رو زير سؤال ببرم!
    اون موقع نمي دونم چطور كسي نفهميد. تو فيلم كه واضحه. با تمام وجود به سمت توپ پريدم. مشت چپم رو پشت سرم قايم كرده بودم. حتي شيلتون هم نفهميد از كجا خورده! فن ويك كه پشت سرم بود، دستش رو به نشونة خطا بالا برد. نه واسه اين كه چيزي رو ديده باشه ها، نه! چون اصلا نفهميده بود كه چي شده. كار رو تموم كردم و دويدم. به طرف جايگاه، كنار پدر و پدرزنم! اشكم درومده بود...
     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    جزييات جاسوسي فرمانده وقت نيروي دريايي ارتش براي روس‌ها

    بخش دوم

    *اظهارات پرتوي درباره جاسوسي حزب و افضلي

    حشو و زوايد توضيحات افضلي من را واداشت كه در اين باره از پرتوي توضيح بخواهم. پرتوي از من خواست كه مختصري درباره‌ سوابق فعاليت‌هاي جاسوسي حزب توده صحبت كند و من خواستم مطلب را هر چه فشرده‌تر بيان نمايد. مطالبي كه پرتوي اظهار كرد به صراحت برخي از مسايل تاريخي مرتبط با ماركسيسم را در ايران مرتفع ساخت. وي توضيح داد كه حزب توده در طول 41 سال فعاليت به عنوان شعبه با بخش ايراني حزب كمونيست شوروي عمل مي‌كرد و جز متابعت كوركورانه از دستورهاي مركزيت حزبي در شوروي، ماموريتي را به انجام نرسانده است. او از توضيح فعاليت‌هاي قبل از انقلاب حزب توده صرف‌نظر كرد و اظهار داشت كه پس از پيروزي انقلاب، با بازگشت رهبري و مركزيت حزب توده به داخل كشور، دور تازه و گسترده‌اي از فعاليت‌هاي جاسوسي در ايران شروع شد.
    بدين ترتيب پس از انقلاب، مسئله‌ ارائه اطلاعات در عرصه‌هاي مختلف مملكتي به عوامل شوروي آغاز مي‌شود.
    در اين ميان عوامل شوروي تحت عناويني همچون ديپلمات، نماينده و غيره در ايران حضور داشته، به دستور رهبري حزب تماس‌هاي مختلفي را با اعضاي حزب برقرار مي‌كنند. «پرتوي» اقرار كرد كه خود مدتي در اين باره درگير بود و انديشده است. از اواسط سال 1358 كه «كيانوري» سازماندهي شماري از افراد نظامي مرتبط با تشكيلات مخفي را به «پرتوي» واگذار مي‌كند، از وي مي‌خواهد كه اطلاعات نظامي خاصي را - شامل كتاب‌ها، جزوات و اخبار فوق‌العاده‌ سري و داراي اهميت جهاني - از اعضاي ارتشي حزب اخذ و تهيه كند و در اختيار عوامل شوروي قرار دهد.
    پرتوي تاكيد مي‌كرد كه اين گونه اطلاعات براي نيروهاي شوروي حايز اهميت فوق‌العاده بود به طوري كه براي دريافت آن‌ها پافشاري بسيار زيادي مي‌كردند. او مدعي بود كه در ابتداي امر (اواسط سال 1358) كه با عوامل شوروي ارتباط مستقيم نداشته است. به طور كامل نسبت به رسالت كيانوري توجيه نبود، اما بعدها طي تماس‌هاي مستقيم با عناصر خارجي، به طور علني شاهد اين خيانت‌ها بوده است. او گفت كه خود در سال 1358 هنگامي كه در ارتباط مستقيم با شوروي‌ها نداشته است، از ارتشي‌هاي زيرمجموعه‌ خود و مسئولان آن‌ها من جمله افضلي - اطلاعاتي را درخواست مي‌كند كه هر فرد ناواردي به راحتي مي‌تواند تشخيص دهد اين گونه اطلاعات قابل استفاده در حزب نيست. پرتوي تصريح كرد: اين اطلاعات قطعاً به درد شوروي مي‌خورد و اين را هر كسي مي‌توانست تشخيص بدهد.
    بنا به اظهارات پرتوي، افضلي در بدو امر، دسترسي خود را به اطلاعات فوق‌الذكر انكار و به راهنمايي‌هاي كلي در زمينه‌ نحوه‌ دسترسي به اطلاعات درخواستي بسنده كرد. در مرحله‌اي نخست، اين گونه اطلاعات ناواضح به «كيانوري» تحويل مي‌شد و بالطبع عوامل شوروي رد مي‌كنند. پس در سال 1359 پرتوي به دستور كيانوري با يكي از ماموران شوروي ارتباط مستقيم برقرار مي‌كند و در حدود چهارماه مسئوليت دريافت درخواست‌هاي شوروي و تحويل اطلاعات را بر عهده داشته است.
    پس از آن در سال 1359 به علت دستگيري پرتوي - به دليلي غيرسياسي - ارتباط وي با عوامل شوروي قطع مي‌شود، ولي ارتباط توسط ديگران ادامه مي‌يابد. به هر صورت در سال 1359 حتي در مقطع بازداشت پرتوي - تهيه و ارائه اين گونه اسناد و اطلاعات براي شوروي ادامه مي‌يابد. آنچه از اعترافات پرتوي قابل استخراج است، آن است كه از سال 1358 تا انحلال حزب توده و كشف تشكيلات مخفي توسط نيروهاي وفادار و فداكار جمهوري اسلامي، در عمل جاسوسي حزب توده براي شوروي استمرار داشته است. پرتوي افزود كه روس‌ها در سال 1361 ليست‌هاي مشخصي را براي اخذ اطلاعات ارائه مي‌كردند كه يكي از اين گونه ليست‌ها به افضلي نشان داده مي‌شود اما افضلي نتوانسته بود ليست درخواستي را تهيه كند.
    پس از آن پرتوي به اطلاعات مربوط به موشك غرق شده در خليج‌فارس اشاره كرد. به گفته‌ او، اين موضوع ظاهراً از جمله مسايل درخواستي عوامل شوروي بوده است و از افضلي خواسته بودند اطلاعات درخواستي را تهيه كند. به ادعاي پرتوي، افضلي ابتدا پاسخ مي‌دهد كه چنين اسنادي وجود ندارد و گويا در جريان انقلاب از بين رفته يا از ايران خارج شده است. به هر صورت ظاهراً در مرحله‌ نخست، افضلي وانمود مي‌كند كه ارائه‌ اين اطلاعات ناممكن است، اما پس از مدتي اظهار مي‌كند كه مسئله موشك حدوداً به يك و نيم تا دو سال قبل اواخر 1360 و اوايل 1361 باز مي‌گردد و مي‌توان با مراجعه به محل غرق شدن ناو حامل موشك، مختصات دقيق موشك را به دست آورد. افضلي با توجه به اطلاعي كه از ارتباط حزب با شوروي داشته است، به پرتوي گفته بود: آن‌ها كه امكانش را دارند برايشان كاري ندارند و مي توانند به راحتي بروند و مختصات موشك را بردارند.
    پرتوي گفته‌هاي افضلي را به كيانوري منتقل مي‌كند و كيانوري پس از طرح مسئله با عوامل شوروي مختصات دقيق محل غرق شدن ناو را درخواست مي‌كند. افضلي در پاسخ اين درخواست مختصات دقيق آن نقطه را با گريد دريايي دقيق و مشخص در اختيار پرتوي قرار مي‌دهد. البته پرتوي افزود كه بعدها به علت قرار داشتن منطقه‌ مزبور در حوزه‌ منطقه‌ جنگي ايران و عراق، امكان دستيابي شوروي به مختصات موشك و ناو منتقي شد.
    سپس پرتوي به اطلاعات مربوط به تحركات مرزي افغانستان اشاره كرد. نكته قابل توجه اطلاعات وي آن بود كه افضلي پس از ارائه‌ اطلاعات مستخرج از بولتن اداره دوم ارتش به پرتوي توصيه كرده بود كه هر چه زودتر اطلاعات به شوروي داده شود تا با قرار دادن صافي‌هاي مخصوص امكان استراق سمع دستگاههاي مخابراتي خود را از سوي جمهوري اسلامي از بين ببرند. البته در ادامه هم افزود كه هيچ وقت به طور رسمي به ارتباط با شوروي اشاره نكرده و با وجود اطلاع طرفين به روي هم نياورده بودند. بدين ترتيب پس از طرح مسئله با كيانوري، پرتوي نمونه‌هايي از اطلاعات اخذ شده از سوي جمهوري اسلامي را از افضلي مي‌خواهد و افضلي نيز نمونه‌ اطلاعات را به وي منتقل مي‌كند و درباره‌ نحوه جلوگيري از استراق سمع به پرتوي توضيح مي‌دهد.
    اظهارات تكان‌دهنده‌ پرتوي تا حد زيادي امكان طفره رفتن و انكار را از افضلي مي‌گرفت. رو به افضلي كردم و پرسيدم: با توجه به مسايلي كه ايشان مطرح كردند بالاخره شما قبول داريد كه براي شوروي جاسوسي مي‌كرديد يا نه؟

    *اعتراف تلويحي افضلي به جاسوسي

    افضلي پاسخ داد: غير مستقيم شايد بشود اسمش را اين طور گذاشت. اصرار افضلي در ابهام آلود كردن اعترافات و اقرارهايش رفته رفته به گرفتن وقت دادگاه منجر مي‌شود. من با حالتي تحكم‌آميز پرسيدم: غير مستقيم يعني چه؟! آيا منظورتان از غيرمستقيم اين است كه شما به ايشان مي‌گفتيد و آقاي پرتوري هم به آقاي كيانوري و آقاي كيانوري هم به جاسوسخانه، آن‌ها هم به ارباب‌هايشان مي‌گفتند؟ افضلي با اين تصور كه نحوه جمعبندي او در حكم دادگاه تاثيري دارد به همان شيوه‌ پيشين پاسخ داد: تا يك حد زيادي اين طوري بود!
    در اينجا به مطالب مندرج در پرونده اشاره كردم و توضيح دادم كه مروري بر پرونده «افضلي» نشان مي‌دهد كه وي از ابتدا از ارتباط حزب با شوروي اطلاع داشته است. علاوه بر آن، تصريحات «پرتوي» و مطالب ضمني «افضلي» به طور كامل نشان مي‌داد كه وي با وقوف كامل، جاسوسي كرده است؛ بخصوص كه بسياري مطالب و اطلاعات، در پرونده موجود بود كه در دادگاه به بحث گذاشته نشد و به كلي بر اتهام جاسوسي «افضلي» دلالت داشت. سپس به قرائت فهرستي از اطلاعات ارائه شده از سوي «افضلي» به شوروي پرداختم. اين فهرست به شرح ذيل بود:
    1. گزارش فروش ده موشك به نيروي دريايي، كشتي‌هاي عبوري و ميزان تلفات؛
    2. گزارش اختلافات داخلي در حاكميت در زمان «ابوالحسن بني‌صدر»؛
    3. گزارش تفصيلي درباره تغيير محل قرارگاه‌هاي جنگي جمهوري اسلامي ايران در جنوب كشور؛
    4. گزارش نتيجه سفر به ليبي و سلاح‌هايي كه بنا بوده است از جانب ليبي به ايران داده شود؛
    5. گزارش ديدار با نخست وزير؛
    6. گزارش ديدارهاي مكرر با رئيس جمهور؛
    7. ارائه اطلاعاتي درباره جزيره خارك؛
    8. گزارش آغاز طرح پرونده حزب توده در دادستاني انقلاب ارتش؛
    9. گزارش آمار تلفات جنگ؛
    10. ارائه آمار فروش نفت و ارقام ذخاير ارزي؛
    11. گزارش تفصيلي درباره سمينار محرمانه‌ سران نيروهاي مسلح؛
    12. گزارش ملاقات با وابسته‌ سياسي ايتاليا؛
    13. ارائه اطلاعات نظامي مربوط به سلسه عمليات والفجر مقدماتي، والفجر يك و والفجر دو، و نيز اشكالات پيش آمده در روند اقدامات عملياتي نظامي ايران (اين اطلاعات با توجه به كمك‌هاي ابرقدرت‌هاي شرق و غرب به عراق، جنبه كاملا سرنوشت‌ساز داشت)؛
    14. ارائه آمار نيروهاي سپاه؛
    و...
    مجموعه موارد مندرج در پرونده، به صورت خلاصه تحت 25 عنوان ذكر شده بود كه من از قرائت بقيه موارد خوداري كردم و تاكيد كردم كه دادگاه متوجه است كه موارد مندرج در پرونده مشتي از خروار است. توضيح دادم كه با توجه به موقعيت، ارتباطات، تخصص، سواد و قرارهاي مخفي «افضلي» تمام موارد مذكور در پرونده دلالت بر آن دارد كه او بر وجود تشكيلات مخفي، ارتكاب به عمل جاسوسي و برنامه‌ درازمدت حزب براي در دست گرفتن قدرت، وقوف كامل داشته است. در واقع مشخص بود كه «افضلي»‌از مسئله براندازي نظام جمهوري اسلامي به وسيله حزب اطلاع داشت و به نحوي رفتار مي‌كرد كه در صورت در دست گرفتن قدرت‌ توسط حزب توده، وي نيز بي‌نصيب نماند. در ادامه، از او خواستم كه اگر پاسخي در موارد مذكور دارد بيان كند.

    *اظهارات افضلي

    «افضلي» ابراز كرد كه آنچه را نوشته است و رئيس دادگاه به آن اشاره كرد، قبول دارد؛ اما درباره گزارش سمينار محرمانه نيروهاي مسلح، فقط به «پرتوي» گفته بود كه اكثر معاونين وزارتخانه‌ درباره جنگ صحبت كرده‌اند! همچنين افزود كه اطلاعات مربوط به سلسله عمليات والفجر يك و دو را پس از اتمام عمليات به «پرتوي»‌منتقل كرده است!
    تاكيد كردم كه اتمام عمليات دليل خوبي براي ارائه اطلاعات به شوروي نيست! و اضافه كردم كه ارائه اين اطلاعات به حزب توده، امكان پيش‌بيني‌هاي نظامي شوروي را درباره ايران فراهم مي‌كرد؛ بويژه آنكه در پرونده اقرار كرده بود كه حتي نقل و انتقال نيروهاي نوار مرزي شمالي و جنوبي را به «خسرو»‌اطلاع داده است. «افضلي» دوباره به صحت اقرارهاي ذكر شده در پرونده خود اعتراف كرد و اين بار به مسئله براندازي پرداخت ومدعي شد كه با توجه به وقوف كامل به اعتقادات مذهبي مردم و اينكه خود متولد شهر قم بوده است، حزب توده را براي در اختيار گرفتن قدرت در ايران ناتوان مي‌دانست. وي ادعا كرد كه از طرح حزب براي براندازي بي‌اطلاع بوده است و اظهار داشت: «در رابطه با براندازي، مهمات، اسلحه و نقشه به كسي ندادم.»
    پرسيدم:«اين اقلام را حزب نخواست يا اينكه خواست و شما نداديد؟» او كه رفته‌رفته به درك واقعيت امر نزديك مي‌شد و از انكارهاي بيهوده دست مي‌كشيد، گفت كه به ياد نمي‌آورد حزب از او چنين اقلامي را خواسته باشد و اصرار كرد كه اقدامي براي براندازي انجام نداده است. سپس مدعي شد كه خدماتي نيز انجام داده است و دادگاه فقط گناهان و تقصيرات او را مطرح مي‌كند، در حالي كه مي‌خواهد كارهاي خوب او نيز مورد توجه قرار گيرد. او در عين حال افزود كه خود را مقصر مي‌داند. من ازاو سؤال كردم كه آيا اعتراف مي‌كند كه به جمهوري اسلامي خيانت و براي شوروي جاسوسي كرده است؟ «افضلي» ابراز كرد كه عمق مسئله را درك نمي‌كرده و قصد انجام عملي را بر ضد جمهوري اسلامي نداشته است. من پرسيدم كه مگر جاسوسي، اقدامي بر ضد نظام جمهوري اسلامي نيست؟ «افضلي» در پاسخ اين سؤال سكوت كرد.

    *سؤالي در مورد كمك مالي به حزب

    پرسش‌ بعدي من از «افضلي» درباره كمك‌هاي مالي او به حزب توده بود كه در پاسخ، كمك‌هاي خود را در مراحل اوليه ماهيانه 500 تومان، و پس از آن ماهيانه 1000 تومان و در اواخر ماهيانه 2000 تومان ذكر كرد و اين كمك‌ها يك دهم درآمد او بوده است. همچنين اضافه كرد كه يك كمك فوق‌العاده‌اي 10 يا 20 هزار توماني نيز به حزب كرده است كه از محل فروش زمين خود در قم به دست آورده بود و گفت: «برداشت من اين بود كه چون آقايان كار و شغلي ندارند، بايد به هر حال يك جوري مخارج آن‌ها را تامين كرد!»

    *آخرين دفاع افضلي

    مطالب مبهمي براي دادگاه باقي نمانده بود و من از «افضلي» خواستم آخرين دفاع خود را مطرح كند. او خود را مقصر و مستوجب كيفر دانست و راي صادره از جانب دادگاه را قبول كرد. سپس افزود كه به مشيت خداوند معتقد است و از دادگاه استدعا كرد كه در صورت عدم صدور حكم اعدام، ندامت او و سابقه بيست ساله‌ كاري و توانايي او را در تدريس دروس دانشكده فني مدنظر قرار دهد. در پايان نيز از امام امت عذرخواهي نموده، تقاضا كرد كه وي را به عنوان يك فرزند مقصر عفو بفرمايد.

    *پرسشي خارج از موضوع محاكمه

    در پايان دادگاه، رو به «افضلي» كردم و گفتم: دادگاه به پايان رسيده است؛ اما بينديشيد كه چنان‌چه قاضي چنين دادگاهي بود، چگونه در مورد خودش قضاوت مي‌كرد. به او يادآوري كردم كه نظام جمهوري اسلامي فردي چون او را كه - به تعبير خود وي - تحقير شده بود و در نظام گذشته فاقد هرگونه موقعيت شغلي قابل توجهي بوده است، مورد اطمينان قرار داد، تا حدي كه وي را به عنوان يكي از فرماندهان سه‌ گانه ارتش ارتقا داد. از او خواستم درباره خود كه به لطف نظام جمهوري اسلامي از حقارت نجات يافته، امين نظام تلقي شده وامكان دسترسي به اسرار را يافته است، قضاوت كند. به «افضلي» گفتم:
    «هنگامي كه چنين كسي به نظامي صددرصد مردمي كه دارد با ابرقدرت شرق و غرب مي‌جنگد و آن همه خوبي‌ در حق او كرده است، خيانت كند، اگر بيايد به اين نظام و به مردم خيانت كند، شما خودتان اگر قاضي بوديد در مورد او چه قضاوتي مي‌كرديد؟» «افضلي» با سرافكندگي تمام پاسخ داد: «من چون قاضي نيستم نمي‌دانم چه بگويم؛ اما چنين فردي بايد تنبيه شود. من قبول دارم كه مقصر هستم.» پرسيدم كه چه تنبيهي را براي چنين فردي مناسب مي‌دانيد؟ گفت: «نمي‌دانم»

    *توضيحات كيانوري و خاتمه دادگاه

    در خاتمه دادگاه «ناخدا يكم بهرام افضلي»، «كيانوري» به توضيح مسائلي درباره حزب توده پرداخت. او - چنان‌كه در مصاحبه‌هاي تلويزيوني خود نيز گفته بود - اظهار كرد كه حزب توده از آغاز تاسيس به صورت يك حزب كاملا وابسته و تابع اتحاد جماهير شوروي عمل مي‌كرد و وابستگي حزب به شوروي، اعضا و مركزيت آن را وادار به اقداماتي مي‌كرد كه به نحو آگاهانه خيانت به «ملت ايران» و «انقلاب واقعي مردم ايران» بوده است. «كيانوري» تصريح كرد: حزب براي شوروي جاسوسي مي‌كرد و ادعا نمود كه به موجب تصوراتي كه نسبت به سيستم شوروي و كشورهاي نظير آن داشته‌اند، گمان مي‌كردند از اين طريق، فعاليت آنها به سود مردم جهان تمام خواهد شد. او اذعان داشت كه انقلاب اسلامي ايران جريان جديدي را در سراسر جهان پديد آورد؛ زيرا اغلب مبارزه با امپرياليسم غرب در انقلاب‌ها، مصادف با نوعي وابستگي انقلاب اسلامي به بلوك شرق را به طور عميق درك نكرده بود. او دوباره به گفته «استاد شهيد مطهري» ارجاع داد و به صراحت گفت: «ما ايران و مردم آن را نشناختيم و توجه‌مان بيشتر به شوروي بود.» سپس اضافه كرد كه در زمينه فعاليت‌هاي جاسوسي، حزب توده هر آنچه از عهده آن بر مي‌آمد انجام داده است و با صراحت تمام افزود كه در صورت دسترسي به اسرار بيشتر، اطمينان دارد كه به طور حتم به عوامل شوروي منتقل مي‌كرد.
    «كيانوري»، ضمن اشاره به مسئله براندازي گفت كه آرزوي هر حزب سياسي دستيابي به قدرت است و در حزب توده نيز هر چند - به ادعاي او - صحبتي از اين موضوع نبوده است، هر عمل سياسي و تبليغاتي و هرگونه اقدامي عليه جمهوري اسلامي براي رسيدن به اين هدف انجام مي‌شد. او هدف حزب را دستيابي به قدرت در شرايط بحراني عنوان كرد و گفت: «اين واقعيتي است كه همه آنهايي كه با كمونيسم آشنا هستند مي‌دانند و نمي‌توانيم آن را انكار كنيم». «كيانوري» با صراحت هرچه بيشتر ابراز كرد كه اقدامات حزب براي ايجاد سازمان‌هاي افسري، مخفي، نفوذ در ارگان‌ها و جاسوسي براي شوروي به منظور دستيابي به قدرت صورت گرفته است. وي درباره زمان مورد نظر حزب براي براندازي گفت:
    «خواب و خيال و تصورات ما اين بوده كه در زماني كه با برخوردهاي داخلي، بحراني به وجود آيد از بحران استفاده كنيم و به قدرت‌ برسيم. حالا كه آب‌ها از سرمان گذشته است، مي‌فهميم كه واقعا خام بوديم و كودكانه و احمقانه فكر مي‌كرديم.»
    او درباره جمهوري اسلامي افزود:
    « جمهوري اسلامي نيرومندتر از اين بوده و هست. ما به علت كوري ناشي از وابستگي، اين مسئله را نفهميديم. واقعيت اين است كه حالا مي‌فهميم در چه باتلاقي گرفتار بوديم.»
    «كيانوري» اعتراف كرد كه كادرهاي حزبي توسط رهبري حزب گمراه شده‌اند و افزود كه مسئوليت كادرها نسبت به رهبري كمتر است. او در خاتمه مطلب خود گفت:
    «سنگين‌ترين مسئوليت را شخصاً مي‌پذيرم؛ زيرا رهبر حزب توده بودم. تنها اميد من اين است كه رحمت اسلام و امام شامل كساني بشود كه اشتباه خود را واقعاً درك كرده‌اند و مي‌خواهند خيانت‌هايشان را صادقانه جبران كنند.»
     

     

     

    براي دريافت مجله الکترونيکي «روزانه» و «خبرنامه» و به جهت عضويت در گروه «مبين» روي لينک زير کليک کنيد

    http://groups.yahoo.com/group/mobin-group/join


    *****

    براي تماس با مدير گروه روي لينک زير کليک کنيد

    Mobin_s2004@yahoo.com


    **توجه: اين گروه فعلا بصورت آزمايشي فعاليت مي نمايد**

     

     

     

     
    د