534

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 534 :: شنبه 11 شهريورماه 1385

Mobin_s2004@yahoo.com


يک خبر مهم ....

سلام به همه دوستان عزيزم
سه مطلب براي امروز آماده کردم ام:
مطلب اول اينکه آخر همين هفته (روز پنج شنبه و يا جمعه) يک خبر مهمي را خواهم گفت. اين خبر ممکنه بعضي از دوستان را شاد و بعضي ديگر را ناراحت کنه!
حدود 20 روز بعد از اون تاريخ هم مجددا يک خبر ديگه اي را خواهم گفت که اينبار اونايي که خوشحال شده اند را ناراحت و اونايي که ناراحت شده اند را خوشحال خواهد کرد، تا مساوي بشه!
حالا اين خبر چيه؟ ... فعلا تو کفش بمونيد تا آخر هفته برسه!

مطلب دوم اينکه، احتمالا با خبر شديد که ديروز ظهر يک هواپيماي مسافربري هنگام فرود در فرودگاه مشهد دچار سانحه شده و متاسفانه 29 تن از سرنشينان اين هواپيما سوختند. از قرار معلوم هواپيما از بندرعباس به مقصد مشهد حرکت کرده بود و هنگام فرود در فرودگاه بين المللي مشهد، يکي از چرخهاي هواپيما مشکل پيدا مي کنه و در نتيجه هواپيما از باند منحرف ميشه، همزمان آتش سوزي نيز در داخل هواپيما (قسمت جلوي هواپيما) صورت مي گيره و ....
اين حادثه تلخ و ناگوار را به همه ايرانيان مخصوصا بازماندگان اين حادثه تسليت عرض مي کنم. اميدوارم هر چه سريعتر مصدومان اين حادثه هم که حدود 40 نفر مي باشند، بهبودي کامل يابند.

از اين حادثه ناگوار چند برداشت ميشه کرد:

1-      سال پيش بود که اعلام شد هر سال حداقل يک هواپيما در ايران دچار سانحه مي شود، در سال 85 اين اولين حادثه هست که اميدوارم آخرينش باشه.

2-      معمولا در ايران وقتي هواپيمايي سقوط مي کنه، علت حادثه و گناهکار اون کسي هست که مرده، يعني خلبان! (اصل بر اين هست که مقصر همان کسي هست که مرده!). اما در اين حادثه خوشبختانه خلبان و کادر پروازي که يازده نفر بودند همگي سالم هستند. حالا ببينيم ايندفعه چه کس يا کساني به عنوان مقصر در حادثه شناخته ميشه. احتمالا اون 29 نفري که کشته شده اند به عنوان مقصر اعلام ميشه!

3-      اين هواپيما که دچار سانحه شده، نامش آشنا هست، توپولف باز هم از ايرانيان قرباني گرفته! همچنين هواپيما متعلق به شرکت هواپيمايي «ايران اير تور» هست. دوستاني که در مسافرت با هواپيماهاي داخلي کمي با تجربه ترند مي دونند که شرکت «ايران اير تور» يکي از ضعيفترين شرکتهاي هوايي در ايران هست و اغلب هواپيماهاي اين شرکت يا توپولوف هست (اون هم توپولف دست دوم که از تاريخ ساختش دهها سال مي گذرد!) و يا يک مدل بسيار قديمي چيني. من خودم يکي دوبار با اين شرکت مسافرت کرده ام، فقط مي تونم بگم صد رحمت به ميني بوسهاي عهد بوق که در بين دو روستا تردد مي کنند!
به همه دوستان خوبم توصيه مي کنم هنگامي که مي خواهند بليط هواپيما تهيه کنند، دقت داشته باشند به هينچ وجه از «ايران اير تور» نباشه!

4-   نکته آخر اينکه ديروز ساعتي بعد از اين حادثه، خبري جالبي شنيدم و اينکه از قرار معلوم هواپیمای متعلق به شرکت آریا مقارن با 14:30 ديروز لحظاتی پس از پرواز به مقصد کیش به علت نقص فنی به فرودگاه مهرآباد بازگشت. این هواپیما هم که از قضا از نوع توپولف و با ظرفیت 140 مسافر بود، پس از تکان های شدید هواپیما با اعلام خلبان به برج مراقبت برای حفظ جان مسافران هواپیما به فرودگاه مهرآباد بازگردانده شد. اما پس از بر طرف شدن نقص فنی، مسافران حاضر به مسافرت با این هواپیما نشدند! تا اونجايي که من خبر دارم مسافران این پرواز در فرودگاه مهرآباد به سر می برند!

 

مطلب سوم و آخر اينکه قسمت «مطالب ارسالي اعضا» هر روز داره داغتر و پربارتر ميشه، نويسندگان هم داره هر روز زيادتر و متبحرتر مي شوند. امروه که فوق العاده هست، از دست نديد!

 

عناوين برخي از  مطالب اين شماره از مجله الکترونيکي «روزانه»

  • سایت «انوشه انصاری» اولین فضانورد زن ایران
  • معرفي فيلم: تونل مرگ
  • دانلود فيلم: Cross of Iron
  • دانلود آلبوم: چي بگم با صدای امیرآور
  • آهنگ زیباي 0098 به نام ته تقاری
  • تبدیل فایلهای فلش SWF به فایلهای مستقل اجرایی قابل پخش در محیطی زیبا و تعیین شده توسط شما با SWiSH Studio2
  • Pitfall
  • اندر حکایت جشن با شکوه عروسی
  • افول هلال ریا
  • اسم من «انار» است !
  • روانشناسی رنگ ها را بدانيم
  • و ....

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


تصويري از هواپيماي توپولف که ديروز در فرودگاه مشهد دچار حريق شد

 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

سایت «انوشه انصاری» اولین فضانورد زن ایران
گزارش تصاويري از سانحه در فرودگاه مشهد
گالري محبان

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

آخرين آمار سانحه توپولف؛
 ‌٢٩ كشته، ‌٤٣ مصدوم و سلامت حدود ‌٨٠ تن

سرپرست سازمان هواپيمايي كشور آخرين آمار مجروحين و جانباختگان سانحه هواپيماي توپولف در فرودگاه مشهد را به ترتيب 43 و 29 تن بيان كرد.
مهندس نياركي در بيان چگونگي بروز سانحه هواپيمايي در مشهد گفت: هواپيماي " توپولف 154 " امروز در مسير بندر عباس - مشهد در لحظه فرود به دليل نامعلومي از باند فرودگاه خارج و از سمت چپ به زمين برخورد كرده و آتش مي گيرد كه پس از آن علاوه بر اعزام واحد‌هاي كمك رساني به محل سانحه ، جهت تسريع در عمليات امدادرساني، كليه پرواز‌ها و فعاليت‌هاي فرودگاه متوقف شد.
وي با بيان اينكه تعداد سرنشينان اين هواپيما 148 تن بود، گفت: در اين سانحه 29 تن از سرنشينان متاسفانه جان باختند كه جسد آنها از هواپيما خارج شد و 43 نفر نيز مصدوم و به بيمارستان هاي مشهد جهت درمان منتقل شدند كه برخي از آنها مداواي سرپايي و برخي ديگر نيز بستري شدند.
به گفته‌ي نياركي، بقيه‌ي سرنشينان و تيم پروازي هواپيما سالم هستند كه حدود 80 تن مي‌شود.
وي كه با شبكه‌ي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي گفت‌وگو مي‌كرد، گفت: در حال حاضر كارشناسان در حال بررسي علت بروز سانحه مي‌باشند.
نياركي با بيان اينكه خلبان و خدمه‌ي پرواز سالم هستند، اظهار داشت: مي‌توان با بررسي محتواي مكالمات و اظهارات خلبان به بررسي و آناليز علت وقوع سانحه پرداخت و در اين ميان هرگونه اظهار نظري در اين باره در حال حاضر غير مستند است.
سرپرست سازمان هواپيمايي كشور در پايان از بازگشايي فرودگاه شهيد هاشمي‌نژاد مشهد خبر داد و گفت: تا كنون دو تا سه پرواز يا فرود انجام شده و اين فرودگاه به لحاظ پروازي در شرايط عادي و آمادگي كامل به سر مي‌برد.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي فيلم

تونل مرگ
Death Tunnel

 کارگردان: فيليپ آدريان بوث. فيلمنامه: کريستوفر سنت بوث، فيليپ ادريان بوث، شين داکس تيلور. موسيقي: کريستوفر سنت. مدير فيلمبرداري: مارسل کابره را. تدوين: فيليپ آدريان بوث. طراح صحنه: کريستوفر سنت بوث. بازيگران: استفاني هاکباي[هيتر]، آني برجستد[توري]، کريستين نواک[اشلي]، جيسون لاسه تر[ريچي]، ملاني لوئيس[ديون]، يولاندا پکورارو[اليزابت]، جس برنشتين[کامرون]، برايان داير[دکتر وينگارد]. ٩٧ دقيقه. محصول ٢٠٠٥ آمريکا.
ريچي و دوستانش که از دانشجويان مرفه لوئيزويل کنتاکي هستند؛ تصميم مي گيرند تا براي ايجاد هيجان پنج نفر- اشلي، توري، هيتر، اليزابت، ديون- از زيباترين دختران دانشکده را در شب جشني دزديده و در عمارت آسايشگاه متروک ويورلي هيلز- که مشهور به جن زدگي است- رها کنند. اين پنج دختر بايد در عرض پنج ساعت، راه خروج را از ميان راهروهاي طولاني و اتاق هاي بسيار آسايشگاه پنج طبقه بيابند. در اين فاصله آنها با دوربين هايي که ريچي و دوستانش در مسير آنها کار گذاشته اند، زير نظر قرار خواهند گرفت، اما برنامه مطابق نقشه ريچي و دوستانش پيش نمي رود. بعد از کشته شدن متصدي دوربين ها يکي از دختران نيز در پايان اولين ساعت کشته مي شود. از ظواهر امر چنين برمي آيد که ارواح درگذشتگان و گردانندگان سابق آسايشگاه در صدد شکار دختران هستند. سه دختر ديگر نيز در پايان هر ساعت يک به يک کشته مي شوند، اما قبل از مرگ آشکار مي شود که والدين آنها به نوعي با آسايشگاه و ماجراهاي آن مرتبط بوده اند. آخرين دختر- هيتر- براي خروج از آسايشگاه بايد پا به مکاني بگذارد، که تونل مرگ ناميده مي شود. مکاني که آخرين توقفگاه بيماران سابق آسايشگاه بوده است...

چرا بايد ديد؟
اولين فيلم فيليپ آدريان بوث که بلافاصله بعد از اتمام آن دست به ساختن دومين فيلمش جعبه سايه زده است و آن گونه که از نامش بر مي آيد ، دومي نيز بايد يک فيلم ترسناک باشد. فيلم اصرار دارد که بر اساس رخدادهاي واقعي ساخته شده- لااقل پيشينه تاريخي آن در باره آسايشگاه دکتر وينگارد در لوئيزويل کنتاکي در اوايل قرن بيستم- و حتم دارم که مرگ بيش از ٦٣٠٠٠ نفر بر اثر اپيدمي طاعون سفيد اتفاق هولناکي بوده، اما بازي فيليپ آدريان بوث با اين پيرنگ در نهايت با وجود پختگي در پرداخت سينمايي، چيز دندان گيري نيست. شباهت خط اصلي داستان به فيلم و ساير موارد کليشه اي ژانر ترسناک خبر بيشتر حاکي از يک محصول متعارف با تمام ويژگي هاي اين گونه دارد که ب اتکا به بازيگراني ناشناس و بودجه اي اندک سعي در بالا بردن آدرنالين تماشاگر دارد و در مواردي اندک نيز موفق مي شود. تونل مرگ که با بودجه يک و نيم ميليون دلار توليد شده، يقيناً در گيشه موفق به کسب عوايد مناسبي شده و در پخش ويديويي نيز طرفداران خود را خواهد يافت، اما توصيه ما به کساني که چندان تمايلي به تماشاي فيلم هاي ترسناک ندارند، دوري از آن است!


دانلود فيلم

Cross of Iron

لینک دانلود فیلم:
http://rapidshare.de/files/21948052/cross_of_iron.part01.rar.html
http://rapidshare.de/files/21954246/cross_of_iron.part02.rar.html
http://rapidshare.de/files/21965657/cross_of_iron.part03.rar.html
http://rapidshare.de/files/21983622/cross_of_iron.part04.rar.html
http://rapidshare.de/files/21984564/cross_of_iron.part05.rar.html
http://rapidshare.de/files/21999730/cross_of_iron.part06.rar.html
http://rapidshare.de/files/22002084/cross_of_iron.part07.rar.html
http://rapidshare.de/files/22013984/cross_of_iron.part08.rar.html
http://rapidshare.de/files/22019169/cross_of_iron.part09.rar.html
http://rapidshare.de/files/22028504/cross_of_iron.part10.rar.html
http://rapidshare.de/files/22038982/cross_of_iron.part11.rar.html
http://rapidshare.de/files/22061991/cross_of_iron.part12.rar.html
http://rapidshare.de/files/22064029/cross_of_iron.part13.rar.html
http://rapidshare.de/files/22076818/cross_of_iron.part14.rar.html

  لينکهای دانلود غير مستقيم مي باشد.

راهنمای دانلود: بعد از اینکه روی لینک فایل مربوطه کلیک کردید، صفحه ای باز می شود که وارد سایت Rapidshare می شوید. در صفحه باز شده جدولی را مشاهده می کنید که در انتهای آن دو کلید وجود دارد: Free و Premium
باید روی Free کلیک کنید تا صفحه مربوط به دانلود باز شود. در وسط صفحه شمارنده ای بصورت معکوس از عدد 60 شروع به شمارش می کند. وقتی شمارنده به صفر رسید، در همان قسمت منوی جدیدی باز می شود، بعد از وارد کردن کد امنیتی که در همانجا نوشته شده است (و معمولا 3 کاراکتری می باشد)، روی Download From Mirror کلیک کنید تا شروع به دانلود فایل مورد نظرتان کند.
تذکر مهم: در هنگام دانلود از سایت Rapidshare و سایتهای اینچنینی، حتما باید نرم افزار مخصوص دانلود مثل (DAP و ... ) غیرفعال باشند و نباید توسط چنین نرم افزارهای دانلود کنید، چون موفق نخواهید شد!

----------------------------------------------------------------------

قابل توجه ایرانیان عزیز خارج کشور !
باطلاع می رساند روزهای جمعه و ایام تعطیل سريال پرطرفدار نرگس برای دانلود در این قسمت معرفی خواهد شد.

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

دانلود آلبوم: فارسي

چي بگم
با صدای امیرآور

 

128 MP3

Amir Avar - Chi Begam - 01 Chi Begam

Amir Avar - Chi Begam - 02 Akhe Chera

Amir Avar - Chi Begam - 03 Sonate Rafte Be Bad

Amir Avar - Chi Begam - 04 Bazicheh

Amir Avar - Chi Begam - 05 Yadegar

Amir Avar - Chi Begam - 06 Che Shorha

Amir Avar - Chi Begam - 07 Ghalbe Mehraboon

Amir Avar - Chi Begam - 08 Tange Ghoroub

Amir Avar - Chi Begam - 09 Oghabaye Vatan

Amir Avar - Chi Begam - 10 Paeez Zakhmi

Amir Avar - Chi Begam - 11 Sonate Rafte Be Bad(Flout Va Piano)

Amir Avar - Chi Begam - 12 Deklameh(Chi Begam)

 

 64 WMA

Amir Avar - Chi Begam - 01 Chi Begam

Amir Avar - Chi Begam - 02 Akhe Chera

Amir Avar - Chi Begam - 03 Sonate Rafte Be Bad

Amir Avar - Chi Begam - 04 Bazicheh

Amir Avar - Chi Begam - 05 Yadegar

Amir Avar - Chi Begam - 06 Che Shorha

Amir Avar - Chi Begam - 07 Ghalbe Mehraboon

Amir Avar - Chi Begam - 08 Tange Ghoroub

Amir Avar - Chi Begam - 09 Oghabaye Vatan

Amir Avar - Chi Begam - 10 Paeez Zakhmi

Amir Avar - Chi Begam - 11 Sonate Rafte Be Bad(Flout Va Piano)

Amir Avar - Chi Begam - 12 Deklameh(Chi Begam)

براي دانلود، روي لينکهای بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 


 

تک موزیک

آهنگ زیباي 0098 به نام ته تقاری

لینک دانلود آهنگ
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

تبدیل فایلهای فلش SWF به فایلهای مستقل اجرایی قابل پخش در محیطی زیبا و تعیین شده توسط شما با SWiSH Studio2
 

کمپانی SWiSH Zone یکی از شرکت های مطرح در تولید نرم افزارهای مرتبط با فلش است که همگان با نرم افزار بسیار قدرتمند و معروف این شرکت یعنی SWiSH Max آشنایی دارند .
SWiSH Studio2 نام نرم افزاری کاربردی و مفید برای علاقمندان به فرمت های فلش است که به شما قابلیت ساخت انواع فایلهای فلش به صورت اجرایی و مستقل و بی نیاز به Flash Player برای پخش، با ویژگی های دلخواه شما از لحاظ سایز و رنگ و نوع پنجره و .... می دهد . این نرم افزار قادر به ساخت فایلهای فلش مستقل خود در کمترین زمان ممکن و با چند کلیک بسیار ساده است و می تواند فایلهای اجرایی را با فرمت های EXE و یا فرمت SCR برای اسکرین سیور به شما تحویل دهد و یا توسط نرم افزار درونی رایت خود مستقیم بر روی سی دی یا دی وی دی کپی نماید !
ویژگی های کلیدی نرم افزار SWiSH Studio2 :
پوسته ها و سبک های زیبا، مختلف، متعدد و قابل انتخاب برای پنجره هایی که فایل فلش قرار است در آن پخش شوند !
قابلیت های ویرایشی اثر که به شما امکان تغییر در ظاهر محیط پخش مانند رنگ پس زمینه و .... و همچنین امکان قرار دادن کلید های کنترلی فایل فلش و منو ها و اجرای Watermarking و ... را می دهد .
قابلیت ذخیره ی فایل های ساخته شده به فرمت های اجرایی EXE که با یک کلیک ساده در هر سیستم عاملی قابل اجراست و یا فرمت اسکرین سیور برای قرار دادن به عنوان اسکرین سیور سیستم .
قابلیت ترکیب چند فیلم فلش با یکدیگر و ساخت یک فایل مستقل اجرایی شامل هر چند فیلم با قابلیت جدا سازی آنها از یکدیگر با استفاده از کلید های کنترلی !
قابلیت رایت فایلهای ساخته شده بر روی سی دی و دی وی دی .
سازگاری با ویندوز های 95/98/ME/NT/2000/XP .

و ....

جزییات کامل تر به زبان سایت سازنده .....

SWiSH Studio2 را می توانید از اینجا :

دانلود کنید ویرایش 2006.08.25 را با حجم 12 مگابایت

نمونه هایی از کار با نرم افزار

English Explanations

براي دريافت کرک نسخه ی 2.0 2006.08.25 نرم افزار اينجا را کليک کنيد

فایل SWiSHStudio.exe موجود در پوشه ی کرک را در پوشه ی نصب شده ی نرم افزار به جای فایل موجود کپی نمایید !
توجه داشته باشید که هنگام انجام مراحل کرک نرم افزار باید به طور کامل بسته باشد در غیر این صورت فایل کرک کپی نخواهد شد !

 


 

نرم افزار موبایل

Pitfall

 

شما بايد اين پسر بچه رو به شكل زيبا هدايت كنيد تا اولا اسيب نبينه و دوما هم جون جمع كنه

 لینک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست نموده و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش

چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش
کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهم
زمانه از ورق گل مثال روی تو بست
تو خفته​ای و نشد عشق را کرانه پدید
جمال کعبه مگر عذر ره روان خواهد
بدین شکسته بیت الحزن که می​آرد
بگیرم آن سر زلف و به دست خواجه دهم

 

به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش
که دل چه می​کشد از روزگار هجرانش
ولی ز شرم تو در غنچه کرد پنهانش
تبارک الله از این ره که نیست پایانش
که جان زنده دلان سوخت در بیابانش
نشان یوسف دل از چه زنخدانش
که سوخت حافظ بی​دل ز مکر و دستانش

 
 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

didar_bkh@yahoo.com

سلام به بابا مبین و دوستان مهتابی
در مورد سوال آقای یاداشت های همینجوری به نظر من تا زمانی که هر دو طرف راضی هستند هیچ مشکلی نداره به شرطی که آخر سر خانومه سوار آقاهه نشه و آقاهه هم اگر احیانا گند زد نگه مال من نیست
به نظر من هر دو طرف راضی گور بابای ناراضی
به امید دیدار

 

 

rs010436@yahoo.com

سوال

سلام مطلبي كه ميفرستم يك سوال است
اگرشما را به حج ببرند و بشما بگويند براي رمي جمرات بجاي سنگ زدن به شيطان فحش بدهيد شما چه جمله اي بزبان خواهيد آورد
رضا
rs010436@yahoo.com

 

 

sun1971_h@yahoo.com

هماهنگی کامل صدا و سیما با دولت احمدی نژاد!!!!

در دولت جدید خوشبختانه صدا و سیما بسیار با دولت هماهنگ شده و این هماهنگی تا جایی پیش رفته که از دومین مصاحبه مطبوعاتی دکتر احمدی نژاد با رسانه های داخلی و خارجی 45 دقیقه از دو ساعت گرینش شده و زمان پخش آن هم از ساعت 10:45 تا 11:30 از شبکه اول پخش شد البته لازم به ذکر است شبکه سه هر شب از ساعت 10:45 تا 1130 سریال نرگس پخش می کند و این تقارن ساعت اوج هماهنگی صدا و سیما و دولت را می رساند !!!!!!!!!!!!!

 

 

shadow_1352@yahoo.com

اوشو :
تمام لحظه ها زیبا هستند
این توئی که باید پذیرنده باشی و آماده تسلیم
تمام لحظه ها سرشار از نعمت اند
این توئی که باید توانائی دیدن داشته باشی
تمام لحظه ها با نیایش همراهند
اگر همه را با سپاسی ژرف بپذیری
هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.
رزا

 

 
merlin_srk@yahoo.com

تانزان و اکیدو دو راهب زن در خیابان گل آلودی در شهر قدم می زدند که به دختری با جامه ی ابریشمین بر خوردند او به خاطر گل و لای می ترسید از خیابان بگذرد تانزان گفت: بیا دختر و او را بغل کرد و از خیابان گذراند. دو راهب تا شب سخن نگفتند سرانجام در دیر اکیدو نتوانست بی تفاوت بماند و گفت: راهبان نمی بایست به دختران نزدیک شوند خاصه به دختران زیبایی چون او چرا چنین کردی؟ تانزان گفت: دوست عزیز من آن دختر را همانجا در شهر رها کردم این تویی که او را با خود تا اینجا آوردی

 

 

ali_leo_akh@yahoo.com

عشق ، عشق حقیقی ان است که بدون چشمداشت وانتظار جبران بیشترین را نثار کند

*****

طبیعت را نمی شود فریب داد یا در ان تقلب کرد طببعت وقتی نتیجه تلاشهایتان را به شما می دهد که بهایش را پرداخت کرده باشید

*****

تحصیل اماده شدن برای زندگی نیست بلکه خو د زندگی است

*****

ارزش هر شخصیتی هدیه ای از جانب خداوند است که هر کس شایستگی ان را دارد جواهری درخشنده که هنگام تولد عرضه می شود و عمری با غرور همراه انسان می ماند و این که حتی زمانی که شخص بالغ شده است برای یافتن جواهر اعتماد به نفس خیلی دیر نیست تا اینکه کسی مرا دوست داشتنی بنامد

 

 

viski_601@yahoo.com

از عارفی بزرگوار پرسیدند : آدم و ابلیس هر دو در بهشت گناه کردند ....
چه شد که آدم بخشوده و ابلیس ملعون شد ؟
گفت : گناه آدم از شهوت بود وگناه ابلیس از عُجب و تکبر بود...
و عُجب و تکبر در نزد خداوند بخشش پذیر نبود.

*****

یکی از عارفی پرسید: زکات ۲۰۰ دینار چند دیناره ؟
گفت : این سوال رو برای خودت میپرسی یا برای من ؟
گفت : مگر زکات دادن من و تو فرق داره ؟
گفت : اگه تو بدی زکات اون ۵ دیناره واگه من بدم ـ همه ۲۰۰ دیناره !!!
آنها که زکات دادند گویند :بار خدایا به آنچه ما دادیم از ما راضی وخشنود هستی ؟؟؟
ولی آنها که تمام مال دادند خداوند به آنان میگوید : از این انفاق که کردی از ما راضی هستی؟؟؟
ببین تفاوت میان دو رضایت از کجاست تا کجا ؟؟؟
خداوندا به حق محبانت مرا ببخش و راضی باش

 

 

raha_432@yahoo.com

غریب اشنا با من دلم تنگ است باور کن
پس از تو زندگی با مرگ همرنگ است باور کن
کمک کن تا دوباره جاده ها بی انتها باشد
نباشی پای رفتن های من لنگ است با ور کن
ببین افتاده ام از پا و دستم را نمی گیری
و این بر شانه های عشق یک ننگ است باور کن

 

 

sweetanim074@yahoo.com

نامه هایی برای تمام زنان جهان ....82

بانو ....ا
عشقت به من آموخت که عشق ، زمان را دگرگون می کند
و آن هنگام که عاشق می شوم
! زمین از گردش باز می ایستد
عشقت به من آموخت
تورا در همه چیزی جستجو کنم
تا به سرزمین عجایب گام بگذارم

بانوی من ....ا
عشق تو
نه بازیچه است ؛
نه برگی که در دقایق دلتنگی
مرا به خود سرگرم کند

بانو ...ا
عشق تو
خرقه یی نیست که آن را
در ایستگاه های میانهء سفر
بر تن کنم

عشقت بی دلیلی ها را به من آموخت
من ناچارم به عشق تو ؛
تا دریابم که انسانم
! نه یکی سنگ

« نزار قبانی »

 

 

behzad_s1361@yahoo.com

خودستايى

متن حديث:
يَا عَلىُّ: اِنَّهُ لاَ فَقْرَ اَشَدَّ مِنَ الْجَهْلَ، وَلاَ مالَ أَعْوَدَ مِنَ الْعَقْلِ، وَ لأ وَحْدَةَ أَوْحَشَ مِنَ الْعُجْبِ، وَ لاَ عَمَلَ كَالتَّدبِيرِ، وَ لاَ وَرْعَ كَالْكَفِّ، وَ لاَ حَسَبَ كَحُسْنِ الْخُلْقِ، اِنَّ الْكِذبَ وَ قَدَّ دَرَكَ مَنْازِلَ وَ جَعَلَكَ آيَةً لِلْعَالَميِنِ.

ترجمه:
اى على فقرى از نادانى بدتر، مالى از عقل سودمندتر، و تنهايى و غُربَتى از خودپسندى وحشتناكتر نيست، هيچ عملى چون عاقبت انديشى و هيچ پرهيزكارى اى چون خود دارى (از گناه) و هيچ حسب و نسبى چون خوشخويى نيست، آفت گفتار، دروغ و آفت علم، فراموشى و آفت سخاوت، منّت است.

شرح حديث:
يكى از قسمتهاى اين روايت درباره عجب و خودپسندى است، درباره بقيّه فقرات در جاى خودش بحث خواهد شد. امّا درباره عجب، حضرت در اين حديث مى فرمايد: هيچ تنهايى و غربتى از خودپسندى و حشتناكتر نيست; اگر مقدارى دراين مطلب و در روايات ديگر انديشه نماييم متوجّه مى شويم، سرچشمه اصلى اين عمل ناپسند عدم شناخت خويشتن است، چرا كه اگر انسان خود را به خوبى بشناسد كوچكى خود را در برابر عظمت پروردگار و ناچيز بودن اعمالش را در برابر مسئوليّت هاى سنگينى كه برعهده دارد، و نعمتهاى عظيمى را كه خدا به او بخشيده بداند هرگز گام در جاده خودستايى نخواهد گذاشت.
غرور و غفلت و خود برتر بينى و تفكّرات جاهلى نيز انگيزه هاى ديگرى براى اين كار زشت است.
به همين دليل اولياى خدا هميشه معترف به تقصير خود در برابر وظايف الهى، بودند، و مردم را از خودستايى و بزرگ شمردن اعمال خويش نهى مى كردند.
در حديثى از امام باقر(عليه السلام) آمده است: «هيچ كس از شما نبايد به فزونى نماز و روزه و زكات و مناسك حج و عمره افتخار كند زيرا خداى پرهيزگاران شما را از همه بهتر مى شناسد».
ناگفته نماند: كه گاه ضرورتهايى ايجاب مى كند كه انسان خود را با تمام امتيازاتى كه دارد معرّفى كند، چرا كه بدون آن هدفهاى مقّدسى پايمال مى گردد، ميان اين گونه سخنان، با خودستايى و تزكيه نفس تفاوت بسيار است.
نمونه اين سخن، خطبه امام سجاد(عليه السلام) در مسجد شام است: در آن هنگام كه مى خواهد خود و خاندانش را به مردم شام معرّفى كند، تا توطئه بنى اميّه در زمينه خارجى بودن شهيدان كربلا عقيم گردد، و نقشه هاى شيطانى آنها نقش بر آب شود(1).

1. تفسير نمونه ج22، ص 535 و 544.

ادامه دارد ....

 

 

ebgh_80@yahoo.com

يادداشت هاي همين جوري

اول ) مطلبي در مورد نوشابه ها نوشته شده بود كه قسمت دوم آن هم به لطف آن عزيز گرامي نوشته شد . فقط يك سوال از اين دوست " نوشابه كوكاكولا بفرموده حضرتعالي در سال 1886 توليد و كشف شده ، مطمينا واقف هستيد كه از عمر اسراييل پنجاه سال هم نمي گذرد . مي شود رابطه اين دو تا را بفرماييد ؟ آيا از قبل براي كمك به اسراييل ( حدود صد و اندي سال قبل از بوجود آمدن اسراييل ) برنامه ريزي شده بوده ؟
اول قسمت دوم ) مي شود بفرماييد لا محمد لا مكه ، در صد و بيست سال پيش ، چه تاثيري بر روند آمريكا داشته كه چنين طرحي را بزنند ؟؟؟ احتمالا نمي خواسته اند حال مظفرالدين شاه را بگيرند ! و مطمين تر اينكه انرژي هسته اي هم وجود نداشته كه براي اسراييل خطري ايجاد كند !
دوم ) قسمت داروخانه جنبه تبليغاتي دارد يا قرار است بالاخره افتتاح شود ؟ ما كه فقط بيلبوردش را يك هفته اي است زيارت مي كنيم .
سوم ) آقاي يوسف ابريشمي در خواست كمك كرده اند . ولي آنقدر بد نوشته اند كه چه چيزي مي خواهند ( سرسري ) كه حتي يادشان رفته سلام كنند !
چهارم ) خانم يا آقاي تاك سوالاتشان را كماكان مي پرسند . در زمينه اينكه مردان چرا بكارت ندارند ، بايد عرض كنم سيستم تناسلي مرد طوري است كه نمي شده به آن بكارتي وصل كرد ! ( با عرض معذرت ) چون در آنصورت بيشتر شبيه پرچم مي شد ! و اما يك پيشنهاد بهتر ، شما دوست عزيز اگر سعي كني سوالات منطقي بپرسي ، قاعدتا پاسخ هاي منطقي هم دريافت مي كنيد . اما در مورد اينكه خدا فرموده قبل از ازدواج خود را پاك نگه داريد ، مشخصا مرد و زن را با هم گفته ، نمي دانم شما دنبال چه چيزي مي گرديد ؟؟؟
پنجم ) دوستي در پاسخ به حميد خان فرموده اند ، در اينترنت سايت هاي بسياري است كه دانلود رايگان دارند . حرف ايشان درست ولي آيا فكر نمي كنيد همين طرز تفكر ( همه مي كنند ، پس ما هم مي كنيم ) باعث شده كشورمان از لحاظ فرهنگي ، از دوهزار و پانصد سال پيش خودش هم عقب تر باشد ؟؟؟
ششم ) و اما يك سوال از آذري هاي محترم ، تمامي حرفهاي شما قبول ولي مي شود بفرماييد چرا زمانيكه دولت مردان به استان شما سفر مي كنند به جاي گلايه از اوضاع ، از سر و كولشان هم بالا مي رويد و در دماي بيست درجه زير صفر برايشان دست تكان مي دهيد و برايشان باي باي مي كنيد و جان فدا مي كنيد ؟ نمونه اش همين سفر آقاي احمدي نژاد به آذربايجان كه شما دوستان از ماشينش بالا رفتيد و همگي اشك شوق از ديدن ايشان مي ريختيد و برايش آرزوي موفقيت و تندرستي داشتيد ؟ آيا انتقاداتتان در حد گروه مبين است ؟؟؟
هفتم ) حضرت علي پور در نوشته اولشان از من تعريف كرده اند . فرداي همان روز در نوشته دوم پنبه مرا زده اند . آقاي علي پور عزيز ، فكر كنم شما پرتغال خيلي دوست داريد ها !
هشتم ) آقاي بنز محترم كه انگار اصلا روزانه را نمي بينيد . بالاخره يك تشكر از موافقان و يا تذكري به مخالفان ، فكر نكنم آنقدر مشكل باشد كه شما اصلا به روي خودتان نمي آوريد . جالب اينجاست كه وقتي به ايشان ميل مي زنيد پيغامي به شكل ( من مشغول امتحانات هستم ، بعدا جوابتان را مي دهم ) دريافت مي كنيد . دوست عزيز ، به جاي فيلم آ كردن براي دانلود ، بشين درستو بخون تا يك وقت خداي ناكرده در كانادا تجديد نگيري كه آبروي ما ايراني ها را ببري . راستي كانادا شب ها چه ساعتي نرگس نشون مي ده ؟
نهم ) در يك گروه اينترنتي كه اعضايش مطالب من را بنام خودشان انتشار مي دهند و بسياري از اعضايش در گروه خودمان هم عضو هستند ، قسمتي از داستان شازده كوچولو را نوشته بودند كه پايينش نوشته شده بود ، نويسنده پاييلو كوييلو ! حالا من به جهنم ولي بيچاره نويسنده شازده كوچولو ! راستي شما بامداد خمار اثر همينگوي را خونديد ؟ پيشنهاد مي شود با موسيقي نون و دلقك اثر اشتراوس بخونيد !
دهم ) خداي ناكرده اگر انتقادي داريد ، جون مادرزناتون ، باقي بقايتان ! همين . احسان بهرام غفاري .

 

 

fkh1974@yahoo.com

عشق کلمه ايست که بار ها شنيده مي شود ولي شناخته نمي شود
عشق صدايي است که هيچ گاه به گوش نمي رسد ولي گوش را کر مي کند
عشق نغمه ي بلبلي است که تا سحر مي خواند ولي تمام نمي شود
عشق رنگي است از هزاران رنگ اما بي رنگ است
عشق نوايي است پر شکوه اما جلالي ندارد
عشق شروعي است از تمام پايان ها اما بي پايان است
عشق نسيمي است از بهار اما خزان از آن مي تراود
عشق کوششي است از تمام وجود هستي اما بي نتيجه
عشق کلمه ايست بي معني ولي هزاران معني دارد

 

 

mitramrz@yahoo.cm

اندر حکایت جشن با شکوه عروسی
بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا

در چنین روز خجسته و میمون و شامپانزه ای همه دارن خودشونو هلاک می کنن ، مادر زن و مادر شوهر که معلوم الحال هستند ،هر دو تو فکر اینن که چه جوری پوز همدیگرو بزنن و بین فک و فامیل همدیگرو ضایع کنن . پدر زن و پدر شوهر هم که آخر مرام ، اند رفاقت ، تیریپ صفا ، مشغول لاف زدن در مورد کسب و کارشونن . گاهی این میزنه پشت اون و اون تو دلش می گه : مردیکه الاغ ... و گاهی اون می زنه رو شونه این و این تو دلش می گه : مردیکه یابو ...... عروس و داماد عاشقانه زل زدن تو چشم هم و دست همدیگرو محکم گرفتند و بین جمعیت که دارن خودشونو هلاک می کنن ، آروم آروم تکون می خورن ( انگاررو ویبرن) گاهی داماد یک آه حسرت بار می کشه و عروس از خجالت مثل لبو می شه و گاهی عروس چشماشو خمار می کنه و داماد قلبش تاپ تاپ می کنه و می افته کف پاش . خاله شهین و عمه مهین و زن دایی پری و زن عمو زری و اره و اوره و شمسی کوره ، دارن در مورد آخرین مد لباس و کفش مخ همدیگرو می زنن و گاهی اوقات هم واسه خالی نبودن عریضه طلاهاشونو به رخ هم می کشن ، عمه مهین : وای چه گرمه ، این گردنبند الماس هم که 1 کیلو وزنشه ، گردنم داره می شکنه ، هی به این اسفندیاری گور به گور شده می گم انقدر واسه تولدم جواهر نگیرا ولی این مرد حرف حالیش نیست که !!!!! و خاله شهین که حسابی لجش در اومده و حسادتش گل کرده می گه : وا مهین جون چه جوری با این شوهر بی سلیقه سر می کنی تو ، این که دیگه گردنبند نیست ، قلادس عزیز دلم ....
مادر بزرگ داماد که وحشتناک جو گیر شده ، در حالی که پیژامشو گذاشته تو جورابش و سر تا پاشو حنا بسته ، هی می پره وسط مهمونا تا برقصه ، هی نوه نتیجه ها می یان می برنش کنار و میگن : عزیز جون این حرکات موزون واسه قلبتون ضرر داره و هی عزیز جون مثل ذرت بو داده می پره وسط ، تازه به همین حد که قانع نیست ، در حالی که با شدت تمام دنده عقب می رقصه ، دستاشو می بره به آسمون و رو به داماد می گه : ننه گوربونت برم من ، بعد تو این هاگیر واگیر به طور ناغافل دستاشو می زاره دوطرف صورت داماد و هی می چرخونه این ور می چرخونه اون ور و شالاپ و شلوپ ، اینور تف می ماله ، اون ور تف می ماله ، بعد دستشو مشت می کنه و در حالی که با تمام وجود می کوبه تو سینه خودش به عروس خانم می گه : ننه کرمت خوابید؟ بیا اینم شاخ شمشادمون که دو دستی دادیمش به تو !!! کوفتت بشه! از بچت بکشی الهی!!! و یه چشم غره مشتی هم به عروس خانم می ره .
مادر بزرگ عروس که خیلی خفن غیرتی شده و خونش به جوش اومده ، یه هزار تومنی از تو جورابش در میاره و مثل تارزان می پره وسط که مثلا" شاباش بده . اول میاد سمت عروس ، عروسو می گیره بغلش و با گریه و زاری (تیریپ گریه) وسط مهمونا داد میزنه که : وای خدا، نون و پنیر آوردن دخترمون رو بردن ، نون و پنیر ارزونیتون دختر نمی دیم بهتون . خلاصه به همت فک و فامیل زیپ دهن مامان بزرگ عروس خانم بسته می شه . مادر بزرگ بعد از این حرکات نمایشی و رزمایشی ، هزار تومنی رو صدقه سر عروس خانم می چرخونه و می زاره کف دست آقا داماد بنده خدا (بیا ، هی بگو من زن می خوام ، ببین آخر و عاقبتت اینجوری می شه بنده خدا ، از من گفتن بود ، نگی نگفتی ها!!!) داماد هم که جا خورده و پیش رفیقاش و فک و فامیلاش ضایع شده ، واسه اینکه کم نیاره و مردونگی به خرج بده ، خم می شه و دست مادر بزرگ عروس خانم رو می بوسه . مادر بزرگ هم که احساساتش به جوش اومده در حالی که همچنان گریه می کنه می گه : ننه جون، دخترمثل دسته گلمون رو سپردیم به دست تو ، جون تو و جون اون ، وای به حال خودت و جد و آبادته اگه یه مو از سر دخترکمون کم بشه ..... و این بار نیز فک و فامیل با تلاش بی وقفه و با هزار بدبختی مادر بزرگ رو از صحنه خارج میکنن و می برن می شوننش رو صندلیش .
تو این هاگیر واگیر پدر داماد دنبال برادر داماد (پسر کوچیکش) می گرده ولی پیداش نمی کنه ، این ور و می گرده ، اون ورو می گرده ، ولی نه خبری از برادر کوچیکه نیست که نیست، پدر داماد دیگه به ذهنش نمی رسه که بره ته باغ و تو گلخونه رو بگرده . بعد از نیم ساعت سر و کله داداش کوچیکه در حالی که کبکش خروس می خونه پیدا می شه . صورتش یه خورده قرمزه ، به به به عجب رژلب خوش رنگی بوده لامصب !!! (یادم باشه شمارشو بپرسم از خانم)
خواهر عروس بیچاره دیگه خل شده ، تا حالا انقدر پسر خوش تیپ و با حال یه جا ندیده بود ، انقدر به این پسر به اون پسر زل زده ، چشاش مثل وزغ ورقلمبیده و زده بیرون و بگی نگی یه کوچولو هم قرمز شده . گاهی می ره تو نخ این پسره و گاهی به اون یکی راه می ده . الهی بمیرم براش که انقدر سر در گمه !!!
خلاصه ، همه ول معطلن. موقع شام شده دیگه . عروس و داماد باید برن سر میز واسه فیلمبرداری . دست همدیگرو گرفتن و خرامان خرامان در حالی که توی یه عالم دیگه هستن می رن سر میز . فیلمبردار هم مچلشون می کنه ...... – از این ور بیایید...... بشقاب بردارید.....اه نه بابا 1 قاشق بستونه ..... چه خبره 2 تا نوشابه برداشتید ، یکی کافیه .... حالا از این ور .... حالا بچرخید ... نه نشد ، دوباره از اول ... آقا داماد یه قاشق غذا بزار دهن عروس خانم .... عروس خانم لطفا" به جهت حفظ منافع ملی میهنی بانوان ، آبروداری کن و دهنتو کمتر باز کن .... آهان ... حالا شد.... خلاصه عروس داماد تمام امواتشون می یاد جلوی چشمشون تا یه لقمه شام بخورن . بعد نوبت مهمونا می شه !!!! همونایی که تا 2 دقیقه پیش اند کلاس بودن و واسه هم کری می خوندن و پوز همدیگرو می زدن ، تا می گن بفرمائید شام ، مثل قوم تاتار حمله می کنن . مثل ندید بدیدا می ریزن سر دیس غذا ها ، یکی از هولش برنج می کشه و تالاپ یه قلمبه ژله می ریزه روش ، یکی دیگه نمی دونه چیکار کنه و چی برداره ، سالاد و با ظرفش میاره سر میز خودش و ...... دیگه تا تهش معلومه دیگه...
بعد که همه به حد مرگ و اندازه 2 روزشون خوردند و شام تموم شد ،خواننده که شوخیش گرفته یهو بی مقدمه می گه : خوشگلا باید برقصن، خوشگلا باید برقصن !!! آقا جمعیته که هجوم میاره وسط (عجب اعتماد به نفسی ، خوش به حالشون ) د برقص . خلاصه دیگه ساعت 2 نصفه شب شده ، صاحب عروسی به .... خوردن افتاده که برید خونتون بابا ، جون مادرتون برید دیگه ، هزار تا کار داریم . ولی نه همه تازه گرم شدن . ساعت 3.30 بامداد یهو یه نفر از بیرون مثل شصت تیر می پره وسط مجلس و داد می زنه : کمیته ، کمیته ، وای وای وای حالا دیدنیه ، همه دنبال سوراخ موش می گردن ، معلوم نیست کدوم شیر پاک خورده ای زنگ زده 110. برادران غیور نیروی انتظامی، با هیبت فراوان وارد مجلس می شن . آقا ، کراواته که ریخته زمین ، رومیزیه که سر خانم هاست . برادران نیروی انتظامی در کمال ادب و تواضع از مهمانان عزیز در خواست می کنن که مثل بچه آدم و با زبون خوش و با پای خودشون ، تشریف بیارن و سوار مینی بوس بشن . رو مینی بوس نوشته :
مبداء : عروسی................. مقصد : کلانتری .............. " در بستی"
دیگه آخرشم که می تونید حدس بزنید ، می رن پاسگاه به صرف کله پاچه و یه استراحت کوتاه و ........

خوب دوستان عزیزم الکی که نمی شه از کنار این تراژدی غم انگیز گذشت ، من خیر سرم خودم و قیمه قورمه کردم تا اینو بنویسم ، بلاخره باید یه نتیجه اخلاقی گرفت دیگه!! مگه نه؟؟؟؟
نتیجه می گیریم که : مگه مرض داریم عروسی بگیریم و کلی خرج کنیم و خودمونو بچلونیم و بچزونیمو تا آخر عمرمون در حال پرداخت قسط وام ازدواج باشیم و آخرشبم که همونجوری که دیدیم کوفتمون بشه !! به جای عروسی گرفتن بیائید پولتونو بزارید بانک مسکن ویه حساب پس انداز جوانان باز کنید و تا آخر عمرتون حسابو پر کنید تا در 100 سال بعدی ، آیندگان و نوادگان شما بتونن یه آلونک 10 متری بخرن و به واسطه این عمر خیر خواهانه و انسان دوستانه شما ، گاهی بیان سر قبرتون و یه فاتحه بخونن . این جوری بهتر نیست ؟؟
(البته دور از جون همه )
قربان همگی
میترا

 

 

nemati_57@yahoo.com

جوابيه تركها اسرائيلي و صهيونيست هستند !!!

متاسفانه اين چندمين بار است كه در مجله پربار الكترونيكي مبين بدين گونه بي شرمانه به هويت تركها اهانت مي شود. البته تصور من اين است كه اين اهانتها اصولا هدفدار بوده و به همينجا ختم نخواهد شد و با اين روندي كه در اين مجله طي مي شود ديري نخواهد گذشت كه به فرهنگ ديگر ساكنان ايران زمين همچون عرب، كرد، بلوچ، لر و ... توهين و افترا خواهند زد. البته ساير فرهنگها بايد خوشحال باشند زيرا در هر صورت اسرائيلي نخواهند شد زيرا اين افتخار براي تركها نصيب شده و از طريق اين مجله به همه شما اعلام شده است!
من قبل از اينكه توضيحاتي به جناب آقاي صالح بدم لازم دانستم كمي در مورد اين نوع تحريكات كه كم كم در اين مجله باب مي شود بدهم و توجه دوستان به خصوص مبين عزيز كه به عنوان مدير اين گروه فعاليت ميكنند را به اين نكات جلب كنم.
اصولا اين نوع تحريكات ريشه در مشكلات شخصيتي و فرهنگي افراد دارد كه وقتي نمي توانند حرف خود را در سطح جمعي كه حضور دارند بروز دهند بصورت مخفيانه در يك مجله اكترونيكي بيان مي كنند. البته مي توان اين كارها نوعي تحريك عليه جوامع مختلفي از دوستان كه عضو گروه مبين هستند اعمال مي شود تا مجله از روند كاري خود دور شده و بيشتر به صحنه جدل و جوابگويي و پاسخگويي تبديل شود كه ناگزير بار فرهنگي مجله خواه يا ناخواه پايين مي آيد. در اينجا نقش جناب مبين به عنوان مدير گروه بارزتر مي شود كه با نشر اين توهينات و اكاذيب باعث دلسردي جمعي از مخاطبان خود مي شود آنهم به علت مشكلي كه فقط يك عضو ساده بوجود مي آورد. موضوع ديگر اينكه به آقاي مبين بايد متذكر شد اين است كه در هر حال مجله شما جزو رسانه هاي جمعي محسوب مي شود و طبق قانون نوشتن مطالبي كه توهين مستقيم به يك ملت مي شود خلاف است و خلاف بزرگتر اينكه مشخصات نويسنده محفوظ مي ماند؟ اگر اينجا تريبون آزاد است چرا نمي خواهيد اعضاي گروه با كساني كه در گروه تفرقه اندازي مي كنند آشنا بشوند؟

اما آقاي صالح با ايميل محفوظ:
آقاي عزيز چرا شما وقتي توي جمع يك كلوپ كم مياري و نميتوني حقيقت رو قبول كني براي جبران درماندگي خودت به مجله مبين پناه مي بري فكر نميكني اين نشانه ضعف اطلاعات شماست و معني اون اينه كه شما اصولا نميتوني باور كني توي بحث شكست خوردي؟
گفته بودي كه مودبانه سوال كردم خوبه همه شاهد ادبيات شما هستند كه چقدر مودبانه هست البته توي همونجا هم همينطوري مودب حرف زدين.
و اما در مورد تركها و مناطقي كه در ايران است. البته با اطلاعات اندكي كه شما داريد توضيح اين قسمت كمي مشكل است ولي براي آشنايي شما بد نيست.
در ايران عزيز ما سه استان به نامهاي آذربايجانشرقي آذربايجانغربي و اردبيل وجود دارد كه اكثريت قريب به اتفاق ترك هستند پس از آن بخش اعظم استان همدان (شهرستانهاي ررزن٬ كبودرآهنگ٬ بهار٬ همدان٬ اسدآباد و بخشهائي از شهرستانهاي ملاير و تويسركان) و قسمت قابل توجهى از استان تهران (شهرستانهاي ساوجبلاغ٬ شهريار و بخشهائي از شهرستانهاي كرج٬ رباط كريم٬ اسلامشهر و... كردستان (شهرستانهاي بيجار و قروه)٬ قم و كرمانشاه (شهرستان سنقر) و گيلان (شهرستانهاي آستارا و ּּּنيز ترك مي باشند البته اضافه كنيد مناطق شرق استان گلستان و شمال خراسان كه اصولا تركيب جمعيتي در آنها از تركها تركمن ها و زابلي ها تشكلي شده است و البته خود تهران كه فكر ميكنم تركها كم نيستند و كساني هم كه ترك نيستند اكثرا تركي را به عنوان زبان دوم بلد هستند.
البته آمار و جزئيات ديگري نيز وجود دارد كه از حوصله اينجا خارج است.
دوست عزيز من هرچقدر هم كه براي شما دليل و مدرك ارايه كنم بعيد مي دانم كه شما متقاعد بشويد (باتوجه به برخورد مودبانه شما) ولي توصيه مي كنم در مورد شهرهاي فوق تحقيق كنيد و يا اگر تونستيد به چند شهر از آنها سفر كرده و حقيقت را از نزديك لمس كنيد. باشد كه اطلاعات مردم شناسي و جمعيتي شما نيز بهبود يابد. و بدون سابقه اطلاعاتي اظهار نظر نكنيد.
گذشته از همه اين موارد آماري كه خودم از گفتن آنها راضي نبودم ولي قبول كنيد كه همه تركها و ساير مردم ايران فداكارانه و دلسوزانه براي ايران زمين خدمت كرده و چه بسيار شهيدان چه در انقلاب چه در جنگ تقديم ايران كرده اند و چه بسيار نخبگاني كه باعث سرافرازي ايران شده اند حال نميدانم هدف شما از تفرقه اندازي بين تركها و ساير هم وطنان چه مي باشد ؟
............................................................................................
در آخر اميدوارم جناب آقاي مبين ايميل ايشان را نيز اعلام كنند تا بتوانيم با ايشان در ارتباط باشيم و شايد اصلا اعضاي گروه بخواهند اعتراض خود را به ايشان از طريق ايميل اعلام كنند. البته خواهش مي كنم هر كس با حرفهاي تفرقه آميز و توهين آميز آقاي صالح كه تركها را اسرائيلي و صهيونيست معرفي كردند در صورت عدم اعلام ايميل ايشان با ايميل مبين در ميان بگذارند تا ايشان به فرد موردنظر اعلام كنند. باشد كه اعتراض شما هر چند كوتاه باعث وحدت بيشتر مردم ايران زمين شود.
محمد نعمتي

--------------------
توضيح مبين:

با تشکر از توجه شما دوست عزيز، لازم مي بينم دو نکته را توضيح بدم:
1- من بارها اعلام کرده ام که در روزانه و مخصوصا در قسمت «مطالب ارسالي اعضا» يک فضايي کاملا باز براي ابراز نظر و عقيده دوستان و جود داره و هر مطلبي که ارسال شد، بدون سانسور نوشته مي شود. فقط دو نوع مطلب را نمي نويسم: 1- تبليغات بازرگاني. 2- توهين و فحاشي به شخص يا اشخاص.
در مطلب دوستمون آقا صالح که در مورد آذربايجان و آذري زبانهاي عزيز بود، من هيچ گونه توهين و اهانتي مشاهده نکردم. ايشان به نظر خودشان فقط يک فعل از آذري زبانها را به «اسرائيليها» تشبيه کرده بود، يعني نظر و عقيده خودشون را اونجور بيان کرده بودند. حال اينکه «اسرائيل» خوب و يا بد هست من کاري با اين مسئله ندارم. چون شما «اسرائيل» را بد مي دانيد به همين دليل تشبيه به اسرائيل را توهين مي دانيد، شايد عده اي هم باشند که «اسرائيل» را خوب بدانند و تشبيه به اسرائيل را افتخار بدانند!
ايشان (آقا صالح) نظر خودشان را گفتند، شما و هر کس ديگر هم مي تونه بصورت منطقي جواب انتقادت ايشان را بدهد، من هم آمادگي کامل دارم که پاسخ ها را در روزانه بطور کامل بنويسم. هماطنور که ديروز جوابيه اقا سينا و امروز هم جوابيه شما را نوشتم.
2- علت اينکه آدرس ايميل اين دوستمون (آقا صالح) نوشته نشده بود اين هست که ايشان خودشون از من خواسته بودند که ايميلشان را ننويسم (همانطور که قبلا هم برخي ها چنين درخواستي کرده بودند). علت اين مسئله هم فقط بخاطر اين هست که متاسفانه برخي ها يک مقدار کم ظرفيت هستند و تا مطلبي را مخالف نظرات و عقايد خود مي دانند زود فرد را محکوم مي کنند و با هزاران تاسف شروع به فحاشي و ارسال ايميلهاي نامناسب مي کنند. به عنوان مثال در همين مناظره اي که سه هفته پيش در گروه برگزار شد، اونطوري که به من مي گفتند، هر دو طرف مناظره کننده چند ايميل با محتواي نامناسب دريافت کرده بودند.
متاسفانه برخي از ما ها، با اينکه پوز روشنفکري زيادي داريم، اما وقتي موقعيت اينچنيني پيش مياد، بسيار نامناسب عمل مي کنيم و نشان ميده چقدر با فقر فرهنگي روبرو هستيم. بايد بگم من شخصا از اينجور بحث ها در گروه بشدت استقبال مي کنم، اجازه بدهيد چنين بحثهايي در گروه صورت گيرد، چون اين را يک نوع «تمرين دموکراسي» مي دانم.

 

 

mr_q1981@yahoo.com

در مورد مطالب مربوط به آذري ها و فارسها

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز هم گروه
با بالا گرفتن جنگ های قومی قبیله ای ، در موقعیت مجازی "روزانه " مابین اقوام مختلفه که در حال حاضر بین ترک ها و فارس ها در جریا ن و تک ها و پاتک های متوالی ی طرفین متخاصم ، بنده هم تصمیم گرفتم دست از حاشیه نشینی برداشته و به سبک و سیاق جنگ های نا متقارن و نا منظم که الان هم مد روزه و البته با روش ابداعی خودم وارد کارزار بشم
با اجازهء همگی قصد دارم استان خودم رو به شما بشناسونم
من از سرزمين عیلامیان و هخامنشیان با شما صحبت می کنم ... از زادگاه کورش کبیر ، آریو برزن ، سلمان پارسی و بسیاری دیگر
از جایی که زبان فعلی ی مردم ایران در زمان کهن در اون حوالي=جنوب غربی ایران
مراجعه شود به مقدمهءفرهنگ معین ) مكالمه مي شده است. من از استانی خدمت شما میل می دم که درحال حاضر 85% از کلّ در آمد سالیانهء مملکت از اونجا تامین می شه ( لطفا یکبار دیگه بخونید ...) بله 85 % باورش سخته نه ؟
استانی با دارا بودن بیش از 75% از کل ّ ذخایر شناخته شدهء نفت ایران و مقادیر متنابهی گازاستانی با چندین و چند مجتمع معظم پتروشیمی و پالایشگاهی... سرزمینی با کار خانجات عظیم فولادسازی و تولید آهن یک سوم از آب های سطحی کشور در این استان جاریست ... در این استان حدود 45% از کلّ برق کشور تولید می شود ( با دارا بودن سدهای فراوون از جمله سدّ کرخه بزرگترین سدّ خاکی خاورمیانه و سدّ کارون3 مرتفع ترین سدّ کشور استانی با بنادر مهم و عظیم کشتیرانی و صاحب قدیمی ترین خط آهن ایران بله ... من از خوزستان با شما صحبت می کنم یکی از قطب های کشاورزی مملکت ، با دارا بودن مقام دوم در تولید گندم ، مقام سوم در تولید گل و گیاه ، یکی از سه استان اول در تولید خرما(ایران جزو 3کشور اول تولید کنندهء خرما در جهان است )، دارای بالاترین عملکرد در زراعت ذرّت و از همه مهمتر تنها استان تولید کنندهء شکر از نیشکر در ایران
جهت اطلاع دوستان باید عرض کنم که : خوز در منابع کهن به معنی شکر و نیشکر آورده شده و خوزستان یعنی شکرستان و از زمان باستان در این سرزمین نیشکر کشت می شده
این مشتی بود نمونه خروار ... اما دوستانی که تابه حال به استان ما تشریف نیاوردند با این تفاسیری که ذکر شد شاید خیال کنند ما داریم مثل کشورهای عربی حوزهء خلیج فارس در ناز و نعمت زندگی می کنیم
در جواب این دوستان باید بگم : زهی خیال باطل
شهرستان مسجد سلیمان که اولین چاه نفتی خاورمیانه ( نمرهء 1 ) در اونجا قرار داره ، الان اهالیش با مرگ دست و پنجه نرم می کنند و از نظر مسائل زیست محیطی غیر قابل سکونته ، حالا کار و امکانات که دیگه جای خودشو داره . جالب اینجاست که وقتی اون سامان, نفت داشت يكي ازابادترین شهرهای اون زمان ایران بود و اهالیش در رفاه کامل زندگی می کردند و یا آبادان که در زمان قدیم حکم دوبی فعلی را در خاورمیانه داشت ولی بعد از جنگ در حال حاضر باید مردمانش عبور یک خط لولهء چندین و چند اینچی آب شیرین که از شمال خوزستان می یاد و به کشورهای عربی می ره رو از وسط شهرشون تماشا کنند ولی خودشون آب شُرب شونو بخرند و یا به آب نمکی که در لوله های شهرشون جریان داره قناعت کنند
فیلم ارتفاع پست حاتمی کیا رو دیدید؟ (این حکایت آب فقط در مورد شهرهای شمالی استان صادق نيست اگر فکر می کنید اهواز ، مرکز استان و شهر خودم وضعش به قول ماها کویته .. تشریف بیارید و از نزدیک ببینید می دونم که احتمال داره خیلی از شماها بگید : حقتونه . شماها عرضه ندارید وگرنه روزگارتون این نبود .....ا
اتفاقا خودمون هم از این حرفا زیاد می زنیم ... اما باور کنید به این سادگی ها نیست من با گفتن این حرف ها قصد این رو ندارم که از شماها سهم خواهی کنم ، این مطلب برای من حکم استخوان در گلو رو داره و به خودم می گم : اگه حداقل اینجا نگم خائن ترین خائنين به مردم استانم هستم
مردمی که نجیبانه 8سال جنگ رو تحمل کردندو صداشون در نیومد . دوستان ... جنگ اونم به مدت 8سال و تازه توی کوچه خیابونای شهرتون خیلی سخته ... خیلی ... و صمیمانه آرزو می کنم حتی رنگشو هم نبینید
برید از مردم سوسنگرد و بوستان و خرمشهر و آبادان و غیره بپرسید ... من که اون موقع یه پسر 4 یا 5ساله بودم باید شاهد عملیات آکروباتیک 50 هواپیمای عراقی بر فراز آسمان شهرم می بودم
و حالا ... آیا فکر می کنید الان که جنگ تموم شده ما امنیت داریم؟
چند وقت پیش که توی مرکز ایران در نیمه های شب در یکی از جاده ها جلوی خودروهای عبوری رو گرفتن و مردم بی گناه رو به رگبار بستن ... فکر می کنم در خبرنامه بود که مبین حسابی از وضع امنیتی کشور شاکی بود و می گفت : کار به جایی رسیه که در مرکز ایران مردم رو به رگبار می بندند
اون موقع برام جالب بود که چرا برای حوادث خوزستان کسی فریاد وا مصیبت ها سر نميده .اگر اونجا نیمهء شب توی یک جادهء بین شهری ، مردم رو کشتند .. اینجا در اهواز ، بهمن ماه سال گذشته توی روز روشن ، ساعت 10 صبح در یکی از بانکها در حالی که من صد متر از محل جنایت فاصله داشتم ، یه دونه بمب ناقابل منفجر شد و چندین نفر خاکستر شدند که جلوی خودم اونارو توی آمبولانس می گذاشتن
یا همون سال گذشته در ماه رمضان ،موقع اذان مغرب که مردم مشغول رفتن به خونه هاشون برای صرف افطار بودند ، یه دوست عزیز بمبی رو در شلوغ ترین خیابون اهواز ( نادری ) منفجر کرد و وقتی مردم حسابی جمع شدند تا به کشته و زخمی ها برسن دومی رو هم منفجر کرد تا ضیافت افطار کامل بشه.......ا
این حرفارو زدم ، چون وقتی به تهران می یام و می بینم به عنوان مثال دومین ساعت ِ بزرگ عقربه اي جهان روی تپه های عباس آباد بنا کردن و یا فضای سبزحاشیه جنوبی ترین بزرگراه های تهران از فضای سبز بهترین پارک شهر من زیباتر و مرغوب تره ..دلم به درد می یاد
دوستان ... همهء ما ایرانی هستیم
و تنها همین دلیل برای برادری و خواهری مون کفایت می کنه ...ا
دست از نزاع بردارید و انرژی خودتون رو صرف کارهای مهمتر کنید . باور کنید هستند کسانی که چه در داخل و چه در خارج از ایران که چشم دیدن اتحاد مارو ندارند
شاید مردم هیچ استانی به اندازه مردم ما طعم اختلاف رو نچشیده باشن . اینجا همه با هم مشکل دارند ... عرب با فارس ، دزفولی باشوشتری ، و بقیه اقوام هم به همین شکل ... دو به دو یا ضربدری
خیلی ها حتی چشم دیدن همدیگه رو هم ندارن و این سوغات انگلیسی هاست که به دلیل وجود نفت برای ما به ارمغان آوردن ، ( شعار معروفشون رو که حتما به خاطر می یارین ) ... اگه اونجا در مورد ترک ها جوک می سازن ، اینجا هم در مورد عرب ها و بعد لرها بسیار بیشتر جوک می گن و همینطوردر مورد اقوام دیگه ....ا
حتی توی جوک هایی که در مورد عرب ها گفته می شه ما دو شخصیت مجازی کاملا كلاسیک داریم به اسم " جاسم" و " عبود
یک پیشنهاد هم دارم : به جای این به هم پریدن های بی حاصل بيايید به سبک برنامه خانواده ء روزهای پنج شنبه شبکه 1 ، شما هم از نقاط دیدنی و خوش آبو هوا ، ابنیه تاریخی ، زیارتگاه های شهر و استانتون عکس بگیرین و برای مبین بفرستید تا در " روزانه" قرار بده .. و از همدیگه دعوت کنیم تا به استان های هم بیاییم ....ا
من هم همین جا از همهء اعضای گروه دعوت می کنم ، تا هوای اینجا داغه ( 50 درجه ناقابل ) تشریف بیارین اهواز که هرگونه غفلت موجب پشیمانی ست ...ا
در آخر ... از اینکه سرتون رو درد آوردم جدأ معذرت می خوام و قول می دم به جواب هایی که احتمالا در جواب مطلبم ارسال خواهد شد جواب ندم ..... مطمئن با شيد

روزكارتان افتابي

 

 

hussein_rfa@yahoo.com

افول هلال ریا

موضوع آسیب های فرهنگی و عقیدتی موجود در نحوه مراسم گردانی و مداحی تعدادی از مداحان کشور به مسئله ای تکراری و متاسفانه لاینحل تبدیل شده است.
از سویی عمده علما و خطبای آگاه مذهبی ضمن پرهیز از دست زدن به گفتمانی تند و بیزار کننده و عمدتا با ادبیات شفاف رسا و در عین حال مشفقانه به طرح این آسیب ها و ضرورت اصلاح آنها پرداخته بودند. ماجرا در تبیین و توضیح این اشکالات و همچنین گستردگی و شدت آنها به جایی رسید که نه تنها مجلس خبرگان رهبری یکی از جلسات خود را به این استمعاع سخنرانی یکی از اعضای خود در باره این موضوع اختصاص داد بلکه رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بارها و بارها به اشکال و انحاء مختلف در مجامع خصوصی مداحان و یا در جلسات عمومی مردمی موضوع را تببین و تشریح نمودند.
لیکن تنها موضوعی که هیچگاه مشاهده نشده و اثری از آن دیده نشد، تاثیر داشتن این نصایح و اندرزها بود و آنچه که مشاهده شده واکنشهای بعضا ناشایست و موضعگیری های از سر بی اطلاعی و کم تجربگی بود که از برخی از مداحان جوان مخاطب این ارشادات و اطرافیان آنها سرمی زد.
صراحت کلام علما از یکسو و عمق یافتن انحرافات و مشکلات این سبک از مراسم گردانی روز به روز افزایش می یافت تا جایی که رسانه های خارجی نیز با استقبال از این انحراف پیش آمده و رویگردانی از رعایت موازین عرفی، اجتماعی اخلاقی وشرعی در این مجالس، به تبلیغ و تایید آنها پرداخته و به انتشار گزارشهای مختلف جانبدارانه از آنها اقدام کردند. شاید حداقل بتوان به نمونه هایی از رادیو بی.بی.سی و رادیو دویچه وله آلمان ( که رویکردهای دخالت جویانه آنها در مسائل داخلی کشور و همچنین تبديل شدن بخشهای فارسی آنان به مامن ضد انقلاب و مخالفان و معاندان انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست) در این زمینه کفایت کند.
اشکالات مختلفی که در طی مراسم های برگزار شده توسط این مداحان باصطلاح جوان و نوگرا! رصد شده و مورد تذکر قرار می گرفت نه تنها اشکالاتی مهم و در برگیرنده مسائلی نگران کننده بود که از سوی عملا و فضا و سایر علاقمندان به حریم اهلبیت عصمت وطهارت مورد توجه قرار می گرفت بلکه از سوی این طیف از مداحان نیز اصرار عجیبی در ارتکاب مکرر و با شدت هرچه بیشتر مشاهده می شد و توجه رسانه های غیر همسو با منافع عقیدتی و سیاسی انقلاب اسلامی را نیز به این تعارض و عدم تمکین به نصایح فراهم می کرد.
شاید بهترین دسته بندی و توضیح پیرامون انحرافات رخ داده در مراسم باصطلاح نوگرای اهلبیت را بتوان در میان سخنان رهبری معظم انقلاب اسلامی و برخی مراجع عظام تقلید مانند حضرت آیت الله مکارم شیرازی پیدا نمود.
برخی مولفه های مشترک در این رهنمودها را براساس اهمیت می توان بشکل زیر فهرست نمود :
• استفاده از آهنگ ها وتم های حرام لیکن معروف به مجاز ( و بعضا حتی غیر مجاز !) برای تنظیم موسیقی اشعار مداحی.
• استفاده از متون بسیار سخیف و گاه توهین آمیز در اشعار پیرامون اهلبیت .
• دست زدن به حرکات خلاف شان مجلس اهلبیت در مجالس عزاداری از جمله خودزنی و همچنین انجام حرکات بی تناسب با مجلس اهلبیت توسط مداحان جوان و مستمعین .
• ادامه دادن برنامه های مراسم عزادارای تا زمان قضاء نماز صبح.
• بی توجهی به روضه خوانی و سخنرانی سخنرانان و علما و حرکت بسمت حذف منبر علما از مجالس اهلبیت.
• کفر گویی و شرک گویی و خلاف واقع گویی و انتساب امور کذب و یا اغراقی به اهلبیت .
• تشکیل دسته و تیم و اجتماعی ویژه و داشتن تیپ لباس، مدل مو و ریش تابلو و خاص .
• حرکت های جمعی خلاف شأن مثل قرق کردن قهوه خانه و قلیان کشی دستجمعی.
• تزیین و آرایش اماکن مربوط به هیئت ها و تکایا به تصاویری مجعول و بی هویت منسوب به اهلبیت عصمت وطهارت و منسوبین ایشان .
• و ...

مع الاسف همانطور که ذکر شد نه تنها تذکرات خواص دلسوز در این موارد با استقبال این قشر از مداحان جوان مواجه نگردید بلکه جریان سازی تبلیغاتی و هتک حرمت و توهین به منتقدان و ناصحان نیز یکی از رفتارهایی بود که دائما از سوی این طیف و همراهان آنها صورت می گرفت و گاه شایعات و تهمتهایی مبنی بر انتساب این انتقادات به حسادت فلان مداح بزرگتر و یا عداوت شخصی فلان فرد با فلان مداح، ساخته و در سطح جامعه علاقمندان به اهلبیت منتشر می شد که موجبات تاسف و تالم شدید خیرخواهان آگاه را فراهم می نمود..
اشکال بزرگ دیگر که در رشد، اشاعه و گسترش و عدم جلوگیری از این انحرافات موثر بود رویکرد روزافزون طیف خاصی از جوانان به سبک های خاص موسیقایی، اشعار بکار رفته در متن آنها و شکل مجلس گردانیها بود که از جنبه های مختلف در این بخش اثر نمود. این موضوع بازار بسیار گسترده ای را برای تولید و فروش کاست ها، سی دی ها و فیلم های این مجالس فراهم نموده و گردش مالی بسیار بزرگی را موجب گشت که بعضا ، علاوه بر علل مختلف دیگر، موجبات خروج برخی از مداحان جوان و اطرافیان آنها از زی و زندگی زاهدانه مطابق مشی اهلبیت و منطبق با عرف و نگاه عمومی به شخصیت یک مداح اهلبیت عصمت و طهارت را فراهم می کرد. همچنین این موضوع خود به عاملی برای مقاومت در مقابل انتقادات و ارشادات مشفقانه دلسوزان و معتقدان معتمد تبدیل شده و تحت لوای عنوان مبهم "جذب"، بابی برای عدم توجه به اشکالات مذکور را فراهم کرد.
در این میان ، سکوت دستگاههای متولی فرهنگ عمومی و فرهنگ دینی از یکسو و بی تفاوتی دستگاههای امنیتی کشور که بایستی آینه‌ي تمام نمای آسیب‌ها و خطرات متوجه نظام و انقلاب اسلامی وفرهنگ دینی باشند، موجباب انحراف بیش از پیش و گسترش هرچه بیشتر آسیب‌ها و عمق یافتن آنها و همچنین متهم شدن نظام اسلامی به همراهی و رضایت از این عملکرد سوء و بهره برداری از این موضوع را فراهم کرد. تاجایی که با کمال تعجب صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران در اقدامی غیرقابل توجیه –و بنا بر برخی مسموعات صرفا برای افزایش ضرایب مثبت شاخصهای ارزیابی بیلان عملکرد برخی مدیران آن- مجددا برخی مراسم از این مداحان متخلف و ناسازگار را به کرات به منظر عمومی می گذارد.
این درحالیست که بنا بر اخباری که اخیرا در جامعه مذهبی کشور گشترش پیدا کرده ، حداقل یکی از این مداحان ناسازگار و به قولی "فاقد گوش شنوای نصیحت و خیرخواهی" فاقد حداقلهای اخلاقی لازم برای برخورداری از عنوانهای مذهبی و معنوی بوده و دارای مشکلات جدی عقیدتی است. همچنین گفته ها حاکیست که برخی نهادهای امنیتی کشور ، مدتها پیش با ارائه برخی مستندات پیرامون برخی انحرافات تعدادی از این مداحان به برخی مراجع و متولیان امور فرهنگی کشور، آنها را از همکاری با مجالس این عناصر برحذرداشته اند.
بنا بر آنچه که تاکنون ذکر گردید، اشکال اصلی این عناصر تخلف از معیارهای متعددی است که بر اساس آن یک برنامه مذهبی، موفق و سالم و يا ناموفق و آلوده ارزیابی می گردد و افشای گوشه ای از اسناد در اختیار نهادهای فرهنگی کشور در اینترنت –که جالب است بدانید توسط ضد انقلاب صورت گرفته است– صرفا در این موضوع موثر خواهد بود که بتوانیم به تصوری در خصوص علت این نافرمانی ها و عدم همسویی ها با رهنمودهای رهبری و علمای فهیم و طراز اول کشور و همچنین نصایح دلسوزان و محققان و علاقمندان آگاه برسیم . یعنی در حقیقت این اسناد ، هیچ اثری در اصل ماجرا نداشته وصرفا می توانند در خصوص ریشه های روانی واخلاقی این رفتارهای غلط و آلوده ما را روشن سازند.
اخیرا فیلمی کوتاه از وضعیت رفتارهای خصوصی یکی از مداحان جوان و معروف مشمول اوصاف فوق الذکر، توسط سایتهای ضد انقلابی منتشر گردیده است که محور به جریان افتادن بحثهای مختلفی شده است. برخی از نویسندگان و متفکران با ابراز گله و شکایت از عدم توجه مسئولان و نهادهای متولی امور فرهنگی واجتماعی در جامعه ایران اسلامی، از عدم جلوگیری ایشان از تبلیغ و تشییع عناصری اینچنینی، شکایت داشته و موضوع را بیان داشته اند.
بنظر می رسد حداقل بخشی از خواص منتقدان رفتارهای این جوانان مداح، گوشه هایی از این مستندات را در اختیار داشته اما مدتها از افشا و انتشار آنها خودداری کرده اند. لیکن با انتشار آن توسط جریانات ضد انقلابی، با علنی کردن نارضایتی خود از عملکرد دستگاههای فرهنگی ، تذکراتی جدی برای آگاه کردن سایر مخاطبان این عناصر داده اند. جریان مخالف نیز با تکرار مدعیات سابق به طرح اتهامات مختلف پیرامون افراد منتقد همت گمارده و سعی در پاک کردن صورت مسئله اصلی یعنی انحرافات سبک مجلس گردانی و مداحی آنان داشته اند.
در این میان ، ذکر چند نکته بنظر ضروری می رسد :
- روشن است که ضد انقلاب هیچ گاه حرف حقی را بر زبان نرانده و هرگاه به واقعیتی نیز اشاره کرده چیزی جز منظور باطل در دل نداشته است. همچنین آلودگی عناصر ضد انقلاب اسلامی به بدترین آلودگیهای اخلاقی و شرعی یکی دیگر از مشهورات زمانه است. فلذا این "جانماز آب کشیدن" ضد انقلاب یکی دیگر از نکات عجیب و خنده دار ماجرا است. جالب آنجا است برخی عناصر ضد انقلاب که مدتها است پرونده های اخلاقی آنان در بخشهای مختلف دستگاههای قضایی و پرونده های ضد امنیتی و سیاسی آنان در دستگاههای امنیتی کشور روز به روز قطور وقطور تر می شود، داعیه اثبات آلودگی اخلاقی برخی از این عناصر مداح را دارند! باید که در اینجا مثل دو دیگ سیاه که با یکدیگر به دعوا بر سر سیاهتر بودن روی دیگری می پرداختند اشاره کرد !
-رفتاری که از جمیع مسلمانان معتقد و فهیم خصوصا در موضوع حاضر انتظار می رود این است که اولا : از فراموش کردن موضوع اصلی یعنی تمرد روزافزون این جمع جوان از مداحان شهرت يافته اما کم مطالعه و کم بنیه خودداری کرده و همیشه توجه داشته باشند که دقیقا همین بخش از اقدامات این مداحان است که مورد تایید وتشویق ضد انقلاب قرار گرفته است. در اين ميان نكته تاسفبار آنكه با وجود تذكرات بزرگانی چون رهبر معظم انقلاب، نهادهای مسئول واکنش لازم در انجام وظیفه را از خود نشان ندادند واین دلیلی شد بر آنکه مرتکبان و متخلفان نیز بر جرات و جسارت خویش بیافزایند.لذا موضوع فیلم افشا شده مذکور در درجه سوم و چهارم اهمیت قرار دارد.
-همچنین انتظار دیگر آن است که حق خواهی و حق طلبی وجهه همت مومنین قرار گرفته و حتی اگر سوابق دوستی شدید بین ایشان و این جمع خام و جوان متخلف وجود دارد، مانعی از حق طلبی و حق گویی نشده و موضوعات اصلی با صراحت و جرات مطرح و متخلفان و مرتکبان چه در مورد موضوعات اصلی مورد اشاره و چه در مورد موضوع سند منتشر شده به پاسخگویی فراخوانده شوند. تردیدی نیست که جامعه جوان معتقد و دین‌خواه میهن اسلامی، دین و دیانت و امتداد راه پاک اهلبیت را بر همه رفاقت ها و دوستی ها و حب و بغض ها ترجیح خواهد داد.
-همچنین از این افراد مد نظر در جامعه مداحی نیز انتظار حق آن است که ضمن اعتراف به انحراف مسیر مداحی و مجلس گردانی خود به مسیری آلوده و بی تناسب با معارف دینی و شیعی، در خصوص موضوع فیلم مذکور نیز توضیحات جدی و دقیق را با صراحت و صداقت طرح کنند. بلاشک آنان اگر سبیل توبه را در پیش گرفته وبه جمع عزاداران حقیقی اهلبیت بازگردند و با تصحیح عملکرد گذشته خویش پا در راه بازسازی خویش، زدودن زندگی از نتایج اشتباهات و خودسازی حقیقی بگذارند ، جامعه اسلامی و دینی بعد از توبه و بازگشت، با آغوشی باز پذیرای آنان خواهد بود.
در پایان متذکر می گردد بنظر نگارنده عمده ترین گناه در تشدید اینگونه انحرافات و دور شدن روزافزون برخی مداحان نورس از آموزه های نورانی مکتب تشیع بر دوش آن دسته از متولیان فرهنگی است که نه تنها این جریان جوان و راه آن را نقد و نهی نکردند، بلکه دست حمایتگر آنها،« تخم مرغ دزد را شتر دزد» کرد.

 

 
mary_vp2006@yahoo.com

 مسیر مرگ مرموز (فصل نهم)
قسمت پنجم

the way to dusty death
نوشته: آلیستر مک لین
ترجمه: مریم واثقی پناه

دردی در صورتش احساس می کرد که انگار یک ماشین کرونادو بهش زده است. بعد از یکی دو دقیقه بیشتر ناخودآگاه ، موفق شد از گاراژ خارج شود ، از محوطه گذشت . دوبار در مسیرش زمین خورد و بالاخره روی آسفالت فرودگاه به حرکت ادامه داد.
حالا دیگر باران بند آمده بود و آسمان داشت صاف می شد. دانت تازه از رستوران بیرون آمده بود به کلبه ییلاقی می رفت که متوجه یک اندام لرزان در فاصله کمتر از 50 یارد آن طرفترشد و داشت مثل آدمهای الکلی راه می رفت. برای لحظه ای دانت سرجایش خشکش زد و بعد با سرعتی زیاد دوید .در عرض چند ثانیه خود را به هارلو رسید. بازویش را دور شانه های او گذاشت و به صورتش خیره شد . صورتی که الان بزحمت قابل تشخیص بود. پیشانی اش بطور وحشتناکی جر خورده بود و زخم ترسناکی روی آن دیده می شد . خون از آن سرازیر بود و طرف راست صورتش را پوشانده بود بطوری که تمام چشم راستش را خون گرفته بود . وضعیت طرف چپ صورتش اندکی بهتر بود. روی گونه چپ یک بریدگی خطی دیده می شد. از بینی و دهانش خون می آمد. لبش جر خورده بود و حداقل دو تا از دندانهایش شکسته بودند. دانت گفت : یا مسیح یا مسیح . وای خدای من.
دانت هارلو را با زحمت تمام ، نیمی روی پاهای خود هارلو و نیمی روی بدن خودش حرکت می داد. از مسیر آسفالتی فرودگاه متروکه رد شدند ، از پله ها بالا رفتند ، از ایوان گذشتند و وارد هال شدند. دانت با دیدن مری که دست همان موقع از پذیرایی بیرون می آمد زیر لب لعنتی فرستاد. مری برای لحظه ای سرجایش خشکش زد . چشمهای قهوه ای درشتش در صورت سفید رنگ پریده شوکه شد و نمی توانست تکان بخورد. وقتی شروع به صحبت کرد صدایش به زحمت یک زمزمه قابل شنیدن بود : جانی. او جانی. جانی. جانی. چه بلایی سرت آوردند؟

مری آمد جلو و به آرامی به صورت از خون پوشیده هارلو دست زد. و بی اختیار شروع به لرزیدن کرد. و اشکی روی صورتش غلتید.
دانت گفت : مری عزیزم. الان وقت گریه نیست. صدای دانت به وضوح گرفته بود. –آب گرم. اسفنج. حوله. بعد از آن جعبه کمکهای اولیه بیاور. به هیچ وجه نباید به پدرت چیزی بگویی. ما در استراحتگاه هستیم.
5 دقیقه بعد در استراحتگاه، یک ظرف آب خون آلود و یک حوله پر از خون حالا پایین پای هارلو قرار داشت و خونهای صورتش دیگر پاک شده بودند. نتیجه هرچه که بود با زخمها و پارگیهای صورتش خیلی وحشتناکتر به نظر می آمد. دانت با بی رحمی یودین و داروی ضد عفونی را روی زخمهای هارلو می زد و از تکانهای بیمارش می شد فهمید که خیلی درد می کشد. هارلو انگشت سبابه و شست خود را در دهانش گذاشت ، تکانی خورد و یک دندان را بیرون آورد و قبل از این که آن را داخل ظرف بیاندازد با ناخوشایندی و ناراحتی به آن نگاه کرد. وقتی شروع به حرف زدن کرد، علیرغم گرفتگی صدایش ، مشخص شد که اگرچه از لحاظ فیزیکی آسیب دیده اما از لحاظ فکری در حالت تعادل است.
-آلکسیس فکر می کنم من و تو باید عکسهایمان را ظاهر می کردیم و در آلبوم خانوادگی می گذاشتیم. بیا قیافه هایمان را با هم مقایسه کنیم. کدام بهتریم ؟
دانت او را ورانداز کرد ....
-تقریباٌ مثل هم هستیم.
-درسته درسته .و اگر ناراحت نمی شوی ، فکر کنم طبیعت در مورد تو کمی بی انصافی کرده.
مری داشت آشکارا گریه می کرد.
دانت گفت : بسه. بسه. بسه. ممکنه. به او صدمه دیده. خیلی شدید. من دارم می روم دکتر بیاورم.
- اصلاٌ. حالت شوخ طبعی از صدای هارلو رفته بود و دوباره در آن قاطعیت معلوم به گوش می رسید.
-نه دکتر . نه .... بعداٌ. امشب نه.
مری که چشمانش از اشک پر بود به گیلاس براندی در دست هارلو خیره ماند. دست او درست مانند یک مجسمه سنگی ثابت و محکم بود. مری بدون هیچ تلخی در صدایش گفت : تو به همه ما حقه زدی َ، قهرمان جهان که کنترل اعصابش را از دست داده با دستهای لرزان. تو آن موقع ما را گول زدی مگر نه جانی ؟

-بله. حالا لطفاٌ از اتاق برو بیرون مری.
-قسم می خورم هیچ حرفی نمی زنم حتی به پدرم.
-برو بیرون.
دانت گفت : بگذار بماند. و بعد رو به مری گفت : مری ، می دانی اگر حرفی بزنی دیگر هیچوقت بهت نگاه نمی کند ؟ خدای من همه بلا ها با هم نازل می شوند. تو دومین زنگ خطر امروز عصر هستی .
تویدلدی و تویدلدام هم ناپدید شده اند.
-دانت به هارلو نگاه کرد تا عکس العمل او را ببیند. اما هارلو هیچ عکس العملی نشان نداد. و گفت : آنها آن موقع داشتند روی ترانسپورتر کار می کردند.
- از کجا می دانی ؟
-در آشیانه جنوبی. با یاکوبسن.
دانت به آرامی سرش را تکان داد. هارلو گفت : آنها زیادی دیده بودند. خیلی زیاد. باید تصادفی بوده باشد چون خدا می داند که آنها چندان باهوش و تیز نبودند اما خیلی دیده بودند. داستان یاکوبسن چیست ؟
-می گوید دوقلوها برای صرف چایی می روند. وقتی بعد از 40 دقیقه برنمی گردند، یاکوبسن دنبالشان می رود .اما آنها ناپدید شده بودند.
-حالا واقعا به رستوران رفته بودند ؟
دانت سرش را تکان داد.
-پس اگر اینطوره آنها را در دره یا کانال باید پیدا کرد . ژاک و هنری را هم در گاراژ کرونادو یادت می آید ؟
دانت سر تکان داد.
-یاکوبسن می گوید آنها احساس دلتنگی می کردند و به شهرشان برگشتند. آنها به خانه شان برگشتند درست به همان شیوه ای که تویدلدام و تویدلدی رفتند. اون دوتا مکانیک جدید گرفته اما فقط یکی از آنها امروز صبح سرو کله اش برای کار پیدا شد. آن یکی نیامد. من هیچ مدرکی ندارم اما بدست می آورم. آن جوانک گمشده نیامد چون من اونو در اواسط ساعات شب به بیمارستان انداختم.

ادامه دارد ....

 

 

مشکان
hra62302@yahoo.com

شنبه: داستان راستان

خواهش دعا

شخصی باهيجان و اضطراب ، به حضور امام صادق " ع " آمد و گفت : " درباره من دعايی بفرماييد تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد ، كه‏ خيلی فقير و تنگدستم " .
امام : " هرگز دعا نمی‏كنم " .
- " چرا دعا نمی‏كنيد ؟ ! "
" برای اينكه خداوند راهی برای اينكار معين كرده است ، خداوند امر كرده كه روزی را پی‏جويی كنيد ، و طلب نماييد . اما تو می‏خواهی در خانه‏ خود بنشينی ، و با دعا روزی را به خانه خود بكشانی ! " (1)
پاورقی :
1ـ وسائل ، چاپ امير بهادر ، ج 2 ، صفحه . 529

برگرفته از کتاب «داستان راستان» اثر استاد شهید مرتضی مطهری
داستان سوم

 


 
saheledoosti@yahoo.com

جمله روزانه

11 شهريور
فکر از تو سرچشمه می گیرد، یعنی زندگی ات ساخته خود توست.
وین دایر

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، جون مادر زنتون فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

11 شهريور / 2 سپتامبر / 8 شعبان

Mobin_s2004@yahoo.com
11 شهريور ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
يک آتني 240 کيلومتر دويد تا اسپارتي ها را از لشکر کشي ايران آگاه سازد

يك ميهندوست آتني به نام فيليپيدس Philippidess پس از اطلاع از تصرف جزيره "اوبوآ" توسط نيروي دريا برد ايران و پياده شدن طليعه اين نيرو در "آتيكا" و دشت ماراتن، 240 كيلومتر فاصله آتن تا اسپارت را در دو شبانه روز دويد تا از سران اسپارت بخواهد كه به كمك آتن بشتابند و پس از رسيدن به اسپارت بر خاك افتاد و با التماس تقاضاي خود را مطرح كرد. وي دوم سپتامبر سال 490 پيش از ميلاد به اسپارت رسيد و درخواست خود را مطرح ساخت.فيليپيدس از جانب کسي ماموريت نداشت و حس ميهندوستي او را به دويدن 240 کيلو متري وادار کرده بود و همين امر - در تاريخ - بر اهميت عمل او افزوده است.

 

ديدار رئيس دولت چين با شاه درجريان انقلاب

11 شهريور 1357 كه تظاهرات در بسياري از نقاط ايران ادامه داشت «هوا كو فنگ» صدر كميته مركزي حزب كمونيست و رئيس شوراي وزيران چين (رئيس دولت) كه به ايران آمده بود مذاكرات خود را با شاه آغاز كرد كه مورخان، آن را يك گاف سياسي نوشته اند. «هوا» در نطقي در تهران گفته بود كه چين دوران انقلاب را پشت سر نهاده و گام به دوران سازندگي گذارده و نياز به صلح و مسالمت دارد تا خود را بسازد. وي گفته بود كه وجود يك چين نيرومند به سود همه كشور هاي كوچك و ضعيف جهان است كه تاكنون يار و ياور نداشته اند. «هوا» ضمن ستايش از خدمات ايران باستان به تمدن جهان و اشاره به گذشته با عظمت ايران گفته بود كه در اين عصر، تعرض قدرتهاي بزرگ به كشورهاي كوچك به سود بزرگها نخواهد بود زيرا كه مقاومت ملتها در برابر آنها بيشتر مي شود.
     بعدا به اين ديدار «هوا» كه احتمال بهره برداري شاه به سود خود از آن مي رفت ايراد گرفته شد كه «هوا» پاسخ داده بود كه ترتيب ديدار پيش از تشديد انقلاب داده شده بود، تشريفاتي بود و او قصد مداخله در انقلاب را نداشت.
    

 

روز صنعت چاپ

[11 شهريور هر سال] - روز صنعت چاپ 
در بررسي سير تحول اين محملها از سنگ سخت به كاغذ نرم مي رسيم.اختراع كاغذ توسط چيني ها مقدمه اي براي ديگر انقلاب فرهنگي بشر يعني اختراع چاپ بود كه به قولي زمينه رنسانس و انقلاب صنعتي را فراهم آورد. اين اختراع كه نقطه عطفي در تاريخ تمدن بشر بود در سال 1439 ميلادي توسط يوهان گوتنبرگ صورت گرفت. او در ابتدا كار چاپ را با حروف چوبى انجام ميداد ولي بزودى دريافت كه بخاطر دشوارى كنده كارى ، حروف چوبى بى خاصيت است و به همين علت از حروف متحرك فلزي براي تكثير و چاپ مواد اطلاعاتي استفاده كرد و با اين كار توانست زنجير كتاب هاي كم تعداد قرون وسطايي که پيشتر در انحصار درباريان، روحانيان و طبقات برگزيده بود خارج کند ودر اختيار همگان قرار دهد و كتابها به نحو راحتتر، ارزانتر و زيادتر در دسترس خوانندگان قرار گيرد. تحول چاپ پس از گوتنبرگ حركتي كند داشت و تا قرن هفدهم تغيير عمده‌اي در آن رخ نداد. در سده هجدهم و ارائه عصر انقلاب صنعتي همزمان با پيشرفت ساير تكنولوژي‌هايي چون صنعت نساجي ماشين‌هاي بخار و شيمي، چاپ نيز به رشد تدريجي خود ادامه داد. در آغاز سده نوزدهم، تحولات چاپ همزمان با تكنولوژيهاي جديد راه‌آهن و مهندسي مكانيك، سرعت گرفت. « در سال 1803 ميلادي ماشيني اختراع شد كه كاغذ را به شكل رول و به دور يك استوانه توليد مي‌كرد. حدود 1810 ميلادي چاپ استوانه‌اي اختراع شد.
در سال 1830 از ماشين بخار و نيروي آن براي چاپ استفاده شد كه بر سرعت توليد كتاب افزود. حدود 1845 ميلادي چاپ دوار يا روتاتيو رواج يافت. در اواخر قرن نوزدهم، تحولات عكاسي باعث تغييرات و دگرگونيهاي عظيمي در فن چاپ شد». در قرن بيستم با ظهور و گسترش تكنولوژيهاي نويني چون الكترونيك، ميكروالكترونيك در دهه‌هاي
1930تا1970 و گسترش آنها به تدريج از دهه‌هاي 1980 و 1990 باظهور انواع رايانه‌ها و به‌كارگيري اين وسيله جديد و تركيب آن در فرايند چاپ تحولات شگرفي در اين صنعت بوجود آمد.

 

 آغاز مليات محورشحيطيه

[11 شهريور 1360] - رزمندگان اسلام عمليات محورشحيطيه را درمنطقه غرب ارتفاعات الله اكبرآغازكردند. دراين عمليات دلاورمردان سپاه اسلام موفق شدند كه تپه سبز درشمال غربي شحيطيه و دوروستاي كناره شمالي رودخانه كرخه را آزاد سازند. عمليات شحيطيه را نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بطورمشترك اجراكردند.

 

 عمليات كربلاى 3

[11 شهريور 1365] - به منظور انجام عمليات ايذايى و محدود، طرحى جهت حمله به اسكلّه الامـيـه (اسـكـله الامـيـه در مـخـتـصـات جـغرافيايى ـ عرض 294645 شـمـالى و طـول 484837 شـرقـى و اسـكـله البـكـر در مـخـتصات جـغـرافـيـايـى ـ عـرض 294036 شـمـالى و طول 484838 شرقى ، قرار دارند.) عراق در منطقه خليج فارس ‍ تـصـويـب (اسـتـخـراج از كـتـاب جـنـگ در سـال 65، كـارنـامه يكساله سپاه ، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ ، سـتـاد مـركـزى ، صفحات 145 به بعد.) و اجراى اين ماءموريت به نـيـروى دريـايى سپاه واگذار شد و يكى از يگان هاى با تجربه نـيـروى زمـيـنـى سـپـاه از لشگر 14 امام حسين (ع )، براى انجام اين عـمليات ، به قرارگاه نوح ماءمور گرديد و در ساعت 30/1 دقيقه بامداد روز سه شنبه 11 / 6 / 1365 با رمز مقدس ‍ ((حسبنا اللّه و نعم الوكيل )) در منطقه خليج فارس آغاز گرديد.

Mobin_s2004@yahoo.com
2 سپتامبر ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com

دنياي ورزش

«کوبرتين» که مسابقه هاي پهلواني المپيک را زنده کرد درگذشت

بارون دو كوبرتين

بارون پير دو کوبرتين Baron Pierre de Coubertin احياء کننده مسابقه هاي پهلواني المپيک دوم سپتامبر سال 1937 در 74 سالگي درگذشت. وي که متعلق به يک خانواده از اشراف فرانسوي بود در نطقي که در 1892 در دانشگاه سوربن ايراد کرد پيشنهاد کرد که مسابقه هاي المپيک که بيش از 14 قرن پيش از آن به تصميم يک امپراتور مذهبي روم ممنوع شده اند از سر گرفته شوند، زيرا که وزرش عامل تندرستي است و مسابقه هاي جهاني ورزشي باعث نزديک شدن ملت ها به يکديگر و ايجاد يک محيط مسلمت آميز در جهان خواهد شد. وي سپس به ذکر تاريخچه و هدف يونانيان پاستان از ابداع اين بازي ها پرداخت.
     انتشار اظهارات بارون دو کوپرتين در جرايد سبب شد که هواداران احياي اين بازيها به مساعي او به پيوندند و بر اثر فشار و تبليغ اين گروه، نمايندگان 9 کشور در سال 1894در پاريس گرد آيند و در اين زمينه مذاکره کنند. احياي مسابقه هاي جهاني المپيک در اجلاس دوم که در سال 1896 برگزارشد به تصويب رسيد.
    پس از احياي المپيک، بارون دو کوبرتين از سال 1896 تا 1925 به مدت 29 سال رئيس کميته برگزار کننده اين مسابقات بود.

ساير ملل

روزي که آلمان ابر قدرت جهان شد

دوم سپتامبر سال 1870، يك روز پس از شكست فرانسه از آلمان در جنگ "سدان"، دولت آلمان ابر قدرت جهان شد و انگلستان دوم و روسيه به رديف سوم پايين رفت و دوران دسته بندي نيروهاي رقيب بر سر بلعيدن سرزمينهاي قاره هاي دور دست آغاز شد كه تا جنگ جهاني اول ادامه يافت. نيروهاي فرانسه پس از 44 روز دفاع در برابر سربازان مهاجم آلماني به فرماندهي مارشال مولتكه Moltke در سدان، در اول سپتامبر شكست خوردند و تسليم نيروهاي برتر آلمان شدند. دوم سپتامبر بيسمارك به چادر لويي ناپلئون رفت و او را با سه ژنرال ارتش فرانسه نزد قيصر برد و لوئي با بر زمين افكندن شمشيرش، تسليم شد. با وجود اين، چهار ماه و 16 روز طول كشيد تا نيروهاي آلمان به ورساي فرانسه رسيدند، زيرا گارد ملي (ارتش مردمي) فرانسه، خود را با شتاب تمام بسيج كرد و بطور غير منظم دست به مقاومت زد و نيروهاي آلمان مجبور شدند كه نخست با جنگ غير منظم كه برايشان بسيار دشوار بود، آشنا شوند و سپس بجنگند. در ورساي، ويلهلم در اتاق امپراتوران فرانسه ايجاد امپراتوري آلمانيها را كه رايش (رايخ) يا رايك Reich نام نهاد, اعلام كرد و خود را قيصر آن ناميد و به اين ترتيب بيسمارك معمار اين امپراتوري به هدف خود رسيد. از سوي ديگر، فرانسويان روز چهارم سپتامبر دو روز پس از تسليم شدن لويي ناپلئون در پاريس، بار ديگر نظام جمهوري برقرار كردند و مقررات انقلاب فرانسه را پس از 80 سال، دوباره به اجرا گذاردند و دست به دستگيري و اعدام و مصادره اموال كساني زدند كه آنان را خائن به وطن و انقلاب مي خواندند و ....

 

اظهارات ژنرال مک آرتور در مراسم امضاي اسناد تسليم شدن ژاپن

با اين كه سه هفته از تسليم شدن ژاپن گذشته بود و نيروهاي آمريكايي آن كشور را عملا اشغال كرده بودند، قرارداد تسليم ژاپن پيش از ظهر دوم سپتامبر سال 1945 ( روزي چون امروز ) طي مراسمي در كشتي جنگي آمريكايي "ميسوري" كه در آبهاي خليج توكيو لنگر انداخته بود به امضاي نمايندگان دولت ژاپن رسيد.
    در اين مراسم كه بيش از 20 دقيقه طول نكشيد، ژنرال مك آرتور در نطقي اظهار اميدواري كرده بود كه دنياي آينده بدون جنگ و خونريزي باشد و كشورهاي درگير در جنگ جهاني دوم، غالب و يا مغلوب ، جنگ را پشت سر بگذارند و آن را بفراموشي بسپارند و زندگاني را از سر گيرند. مک آرتور گفت که اميد صادقانه او و نوع بشر است که دنياي بهتري از ميان کشتارها و ويرانگري هاي گذشته سر بلند کند - دنيايي بدون ترس که در آن شئون انسانها رعايت شود.
    در همين مراسم اعلام شد كه امپراتور ژاپن ژنرال مك آرتور را به عنوان سرفرمانده نيروهاي اشغال كننده ژاپن ( عملاحکمران اين کشور) پذيرفته است. مک آرتور روز پيش از اين قدم به خاک ژاپن نهاده بود.

 

اعلام استقلال ويتنام

دوم سپتامبر 1945 دكتر "هو شي مين" رهبر مردم ويتنام استقلال اين كشور را اعلام داشت . از آن پس ويتنامي ها اين روز را به عنوان روز ملي خود رعايت مي كنند. " هو " 24 سال بعد در چنين شبي (بامداد سوم سپتامبر )درگذشت ( مشروح رويداد درسوم سپتامبر).

 

... و به اين گونه يک ضعف شوروي که بي اعتنايي به امنيت ملي بود برملاء شد

ماتياس در دادگاه مسكو

ماتياس در دادگاه مسكو

دوم سپتامبر سال 1987 محاکمه يک جوان 19 ساله آلماني به نام ماتياس روست Mathias Rust که سه ماه و نيم پيش از آن ( 19 ماه مه ) با يک هواپيماي يک موتوره سسنا از مرز شوروي گذشته و پس از 640 کيلومتر پرواز در آسمان اين اتحاديه در ميدان سرخ مسکو فرود آمده بود در يک دادگاه مسکو آغاز شد. ماتياس اين هواپيماي کوچک را کرايه کرده بود و از هلسينکي پايتخت فنلاند به پرواز در آمده بود.
    پرواز اين هوا پيما از مرز تا کنار ديوارهاي کرملين که ضعف شوروي را منعکس کرد باعث شگفت زدگي جهانيان شد که باياد آوردن موضوع ساقط کردن هواپيماي جاسوسي " يو _ 2 " آمريکا و جت مسافربر پرواز 007 کره جنوبي ، دفاع شوروي را خلل ناپذير مي پنداشتند. ضعف شوروي در آن روز ناشي از نداشتن وسائل ره گيري و دفاع هوايي نبود ، بلکه در بي اعتنايي و سهل انگاري کارکنان مربوط بود که نشان مي داد نظام موجود آن کشور به دليل کاهش انگيزه و عدم دلسوزي ملي در يک رخوت و سستي قرار گرفته است و ....
    از اين رويداد هرکس بر پايه منافع خود استفاده کرد ؛ ازجمله گورباچف رهبر وقت آن را بهانه قرارداد و مارشال سرگي سوکولف وزير دفاع شوروي و نيز فرمانده نيروي هوايي آن اتحاديه را که از مخالفان برنامه هايش بودند برکنار ساخت و "ياسف " از دست پروردگانش را وزير دفاع کرد. با برکنار شدن سوکولف راه بر گورباچف براي اجراي برنامه هاي خود تا انهدام ( بدون حونريزي ) شوروي باز شد.
    "ماتياس " جوان که سهم بزرگي در فروپاشي يک امپرتوري بزرگ دارد پس از محاکمه به جرم نقض حريم شوروي به زندان محکوم شد که پس از 14 ماه و 14 روز مشمول آزادي مشروط !!! قرار گرفت و رها شد و به وطن بازگشت. بايد دانست که شنيدن آزادي مشروط يک خارجي محکوم ، به ندرت در شوروي به گوش خورده بود.
    

هواپيماي ماتياس در حال فرود آمدن در ميدان سرخ!

هواپيماي ماتياس در حال فرود آمدن در ميدان سرخ!

    

هواپيماي سسنا در كنار ديوار كرملين و درحاشيه ميدان و در پايتخت كشوري فرود آمده است كه چرچيل بر آن نام ترس آور «پشت پرده آهنين» گذارده بود

هواپيماي سسنا در كنار ديوار كرملين و درحاشيه ميدان و در پايتخت كشوري فرود آمده است كه چرچيل بر آن نام ترس آور «پشت پرده آهنين» گذارده بود
 

 

بازمانده جنگ جهاني اول در 107 سالگي

فرانك در 1918

فرانك مك دونالد 107 ساله كه چند روز پيش در تاسمانيا در گذشت يكي از چند نظامي بازمانده از جنگ جهاني اول بودكه تا اين تاريخ زنده مانده اند. فرانك در سال 1916 بر ضد آلمان ، در فرانسه وارد جبهه جنگ شده بود و در 1917 ده بار در جبهه بلژيك از مرگ رهايي يافته بود. وي در سال 1918 با درجه سرجوخگي با گردان 40 پياده استراليا قدم به خاك آلمان گذارده بود. در جريان جنگ ، غرش توپها به شنوايي او آسيب رسانده بود كه از آن پس درمان نشد.

 

برخي ديگر از رويدادهاي 2 سپتامبر

  • 31:   برخي از مورخين امروز ( دوم سپتامبر سال 31 پيش از ميلاد)را روز پايان جنگ دريايي "آكتيوم" در مديترانه که ناوگان مشترك كلئوپاترا و ماركوس آنتونيوس از ناوگان اصلي روم شكست خوردند نوشته اند زيرا که پس از فرار کلئوپاترا و در پي او مارکوس از صحنه جنگ ، اين نبرد ميان نيروهاي دو طرف ادامه يافته بود . اين، يك جنگ داخلي رومي ها بود. پاره اي از مورخين، تاريخ وقوع آن را سوم سپتامبر نوشته اند.

  • 1666:   حريق گسترده لندن موجب سوختن 13 هزار ساختمان در اين شهر شد.

  • 1898:   تصرف مجدد سودان توسط نيروهاي انگليسي در جنگ "ام دورمان". ژنرال كيچنر در اين جنگ نيروهاي انگليسي را فرماندهي مي كرد.

  • 1839:   هنري جورج اقتصاد دان امريکايي و مولف " پيشرفت و فقر " که در زمينه اصلاحات ارضي نظر داده است به دنيا آمد.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    8 شعبان هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

     احمد بن علي معروف به ابوالحسن نبتّي اديب، شاعرو دبيرعراقي درگذشت

    [8 شعبان 405] - احمد بن علي معروف به ابوالحسن نبتّي اديب، شاعرو دبيرعراقي درگذشت. او حنفي مذهب بود اما نزد بزرگان شيعه چون شريف رضي و سيّد مرتضي احترام و كرامت خاصي داشت بطوريكه اين دو بزرگوار درمرگ او مرثيه اي بلند سروده اند. ابوالحسن آوايي زيبا داشت و قرآن كلام الهي را با صداي دلنشين تلاوت مي كرد. او درسرودن شعرنيز طبعي روان داشت. تصنيفهاي «اَلقادري و اَلفَخري» ازجمله آثار اين اديب و شاعر عرب است.

     

    مرگ «ابونصر صاعدي» قاضي القضاة شهر نيشابور در زمان سلجوقيان

    [8 شعبان 482] -  «ابونصر صاعدي» قاضي القضاة شهر نيشابور در زمان سلجوقيان پس از يك دوره بيماري طولاني دارفاني را وداع گفت. او نوه قاضي صاعد از بزرگان نيشابور بود و به ابونصر استوايي زينبي و شيخُ الاسلام شهرت داشت. و ي در سال410 هجري متولد شد و در دامان قاضي صاعد پرورش يافت و پاره‎اي از علوم ديني چون حديث را نزد پدر و پدربزرگش فراگرفت. ابونصر صاعدي در بغداد نزد استاداني چون ابوالطّيب طبَري نيز به شاگردي پرداخت؛ و بردانش خود افزود. او در حدود سال430هجري به هنگام سرنگوني حكومت غزنويان در خراسان، و روي كار آمدن سلجوقيان بزرگترين رهبر مذهبي در اين منطقه بشمار مي‎رفت و در زمان ملك شاه سلجوقي قضاوت شهر نيشابور به وي واگذار شد و اندكي بعد مقام قاضيُ القضاتي يافت. ابونصر صاعدي افزون بر مشاغل دولتي در مسجد جامع نيشابور نيز مجلس تقرير حديث داشت كه در آن بزرگان و علماي بسياري حضور مي‎يافتند. ابونصر صاعدي در نيشابور مدفون است.

     

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    سكوت عرب
    به عربى كه هميشه سكوت مى كرد، گفتند چرا سكوت كرده اى و در جمع مردم نشسته اى و سخنى نمى گوئى گفت : با گوش دادن انسان براى خود بهره اى مى برد، و بهره زبان براى ديگرى است .

    قطرات سيل شد
    شير فروشى شير را با آب مخلوط مى كرد و مى فروخت ، پس سيلى آمد، و گوسفندانش را برد و فريادش بلند شد و جزع بسيار كرد يكى از عرفاء او را ديده و به او گفت : آن قطره ها جمع شد تا اينكه سيل شد.

    ده خيار به يك درهم
    يكى از صوفى ها در بغداد مى گذشت كه ديد يك بازارى مى گويد ده خيار به يك درهم ، صوفى محكم بر صورت خود زد و گفت : وقتى ده تا خيار فقط يك درهم ارزش دارد پس اشرار چند قيمت دارند. (خيار يعنى نيكان و اشرار يعنى بدان )

     

     

     

     

     

     

     

    فارسي شکر است

    amirrousta52@yahoo.co.uk

    كاريكلماتور
    مرحوم پرويز شاپور

    قفس گيوتيني است كه به جاي سر پرنده سر آزادي را مي برد.
     


    قند و نمك

    مرحوم جعفر شهري
    ضرب المثلهاي تهراني
    (به زبان محاوره)

    آفتاب لب بومه، حالا نپره يه دقه ديگه ميپره
    درباره پير و كسي كه در او اثرات مرگ ظاهر شده باشد. 
     

     

     

     

     

     

     

    زبان خوراکیها

    دكتر غياث الدين جزايرى


    اسم من «انار» است !

    ميوه بهشتى هستم ، و يك دنيا خاصيت دارم .
    زادگاهم ايران است .
    بهترين موقع خوردن من صبح زود است .
    رب من ، غم و غصه را از دل مى برد.
    شيرين مرا، براى رفع سينه درد و سرفه ميل كنيد...

    اسم من انار است ، و گاهى نار مى گويند. از من در قرآن مجيد تعريف شده است . زادگاه اوليه من ايران مى باشد، ولى امروزه در بسيارى از كشورها كاشته مى شوم . طعم من گاهى ترش ، گاهى شيرين و گاهى ملس است . در اثر تربيت يك نوع انار بى هسته وجود دارد كه پوست مغز و دانه هاى آن نرم و لطيف مى باشد. نوع شيرين من براى سينه و ريه نافع است ، ولى نوع ترش ‍ ما سينه را خشك مى كند، و براى مبتلايان به درد سينه و سرفه خوب نيست ، براى آنهايى كه جگرشان گرم است ، هيچ ميوه اى مناسب تر از نوع ترش ما نيست . مواد غذايى در ما كم است ، ولى تا بخواهيد سرشار از ويتامين هاى آ - ب - ث و ئى هستيم و به قدرى آهن و فلزات مفيد ديگر داريم كه هضم ما را سنگين كرده ، و كمى نفاخ به نظر مى رسيم ، ولى اين سنگينى و نفخ از نوع ساير ميوهها نيست ، و به زودى پراكنده مى شود و يكى ديگر از مشخصات ما اين است كه آب ما سنگين تر از خوردن دانه هاى ما با هسته است ، چون مغز هسته ى دانه هاى ما خود كمى پائين است ، و پوست سخت آن روده ها را جارو مى كند، آب ميوه ى من داراى قند - تانن و يك ماده ى مفيد به نام كره ماناتين است كه از دوستان كبد بوده ، و آن را پاك و در نتيجه رنگ رخساره را باز مى نمايد، من به علت داشتن ويتامين هاى آ به رشد اطفال كمك مى كنم . به علت داشتن انواع ويتامين ((ب )) اعصاب را تقويت كرده ، آنها را محكم و شك و دودلى را از بين مى برم ، به علت داشتن ويتامين ب 6 ضد استفراغ بوده ، و درمان ويار زنان باردار هستم .
    اگر خانمى هنگام آبستنى از من ، يا رب من زياد بخورد، بزرگترين خدمت را به فرزند آينده خود كرده است ، زيرا من علاوه بر جلوگيرى از ويار و تقويت مادر و فرزند، به رشد آينده طفل هم كمك خواهم نمود. من به علت داشتن آهن و ويتامين هاى لازم ، خون ساز بوده و آن را اصلاح مى نمايم .
    بهترين موقع خوردن من صبح ناشتا است . در موقع خوردن به من گلپر بزنيد علاوه بر بوى مطبوع به هضم من هم كمك خواهد كرد.
    من پيشاب را زياد مى كنم ، غرايز جنسى را تقويت مى نمايم ، و درمان اسهال هم هستم . دانه هاى ميوه ى جنگلى من كه به ناردان معروف است ، در معالجه ى اسهال شهرت فراوان دارد. اين دانه ها را در آب بجوشانيد، و صاف كنيد، و آب آن را نوش كنيد تا اسهال بند آيد و همچنين مى توانيد كمى ناردان را با هم وزنش برنج و جو پوست كنده مخلوط كرده ، در آب بجوشانيد و پس از صاف كردن تنقيه كنيد و اثر آن را در معالجه اسهال ببينيد. اين دستور براى معالجه زخم معده و ورم روده ، نتايج عالى داده است .
    رب من بهترين چاشنى براى فسنجان و خورش باميه - آش انار و خوراك هاى ديگر است ، و به علت داشتن تانن و آهن ، رنگ آن ها را سياه مى كند.
    اگر اين رب را با عسل مخلوط كنيد، براى معالجه زخم بينى و بثورات جلدى مصرف آن از خارج مفيد است .
    خوردن آب ميوه شيرين من با شكر و نشاسته براى معالجه سينه درد و سرفه توصيه شده است و مرا در موقع يرقان نيز تجويز كرده اند، و براى اصلاح سپرزنيز سودبخش مى باشم .
    نگاه به دل پر خون من نكنيد، تمام قسمت هاى درخت من مفيدند. پوست ميوه - پوست ساقه و پوست ريشه من مصارف صنعتى و درمانى دارند و از گل من هم مى توان استفاده كرد.
    پوست ميوه ى من در رنگرزى و چرم سازى از قديم به كار مى رفت ، و بهترين قالى هاى ايران را با آن رنگ مى كردند.
    مضمضمه و نگاهداشتن آب ميوه ى ترش من در دهان ، برفك و جوش هاى دهان را پاك مى كند و لثه را محكم مى نمايد. ميوه ى ترش من براى مبتلايان به زخم معده و روده خوب نيست و براى سرد مزاجان زيان بخش است ، و جاذبه ى كبد را كم مى كند، ولى در عوض ميوه هاى شيرين و ملس من ، صفرا بر بوده و معده و كبد را تقويت كرده ، و درمان تب هاى صفراوى و يرقان و امراض جلدى است .
    پوست ساقه و ريشه من داراى بيست و دو درصد تانن است ، و به علاوه از آن در صنعت داروسازى ، چهار ماده شيميايى مى گيرند كه همگى ضد كرم كدو مى باشد. شما مى توانيد براى معالجه كرم كدو از پوست ، ريشه يا ساقه من مستقيما استفاده كنيد، و به اين منظور بايد شصت گرم پوست ريشه ى تازه يا گرد خشك آن را گرفته ، شش ساعت در آب خيس نماييد (مقدار آب 750 گرم ) بعد آن را بجوشانيد تا حجم آن تقريبا نيم ليتر شود، پس از صاف كردن ، آن را سه قسمت كندى و هر قسمت را به فاصله يك ساعت و نيم ميل نماييد و پس از دو ساعت يك مسهل بخوريد، و منتظر دفع كرم كدو باشيد. مقدار مصرف براى اطفال يك ششم تا يك سوم ميزان بالا مى باشد. ضمادى كه با پختن پوست و هسته من تهيه نماييد، براى امراض جلدى مخصوصا اگزما مفيد است و خارش از بين مى برد.
    رب من جهت رفع خمارى مفيد بوده ، و غم و غصه را تسكين مى دهد.
    ناردان قابض تر از دانه هاى ما بوده ، جوشانده ى آن جهت محكم شدن لثه نافع تر است . جوشانده گل ما نيز جهت پيوره و خونريزى لثه تجويز شده است و ساير خواص آن مثل گلنار فارسى است كه بعدا خود را معرفى خواهد كرد.
     

     

     

     

     

     

     

     

    داروخانه؛ بزودی ....

    آشنايي با فرهنگ مصرف دارويي از عوارض ناخواسته و مصرف خودسرانه دارو مي کاهد
    کاهش مصرف خودسرانه دارو گامي بلند در جهت سلامت جامعه است
    بخش داروخانه در ستون ويژه به شما کمک مي کند واقعا جملات بالا را باور کنيد .
    هر روز يک دارو معرفي مي گردد تا نحوه مصرف و علل مصرف و عوارض آنرا بدانيد.
    منتظر نظرات شما علاقه مندان هستيم.
    motlagh3d@yahoo.com
     

     

     

     

     

     

     

    کمکهای اولیه و امداد
    First Aid and Relief

    motlagh3d@yahoo.com


    جلسه پنجاه و هشتم
    آتل بندي (2)

    شکستگی ساعد و مچ دست :
    البسه و جواهر آلات مصدوم را از ناحیه آسیب دیده خارج کرده و کمی دست او را به آرامی بکشید و درحین کشش آتل بندی نمائید . کنترل نبض و حس اعضاء انتهایی در حین انتقال به بیمارستان ضروری است .
    بعضی از انواع شکستگی های ساعد نزدیک به مچ دست روی می دهند ، در این نوع شکستگی ها علاوه بر موارد فوق الذکر یک باند نواری در داخل دست مصدوم قرار داده و آتل بندی و بانداژ نمائید . چون این شکستگی ها به شدت دردناک هستند بهتر است آتل با یک لایه ضخیم پنبه و باند پوشیده باشد .

    شکستگی دست و انگشتان :
    در شکستگی یک انگشت می توان از انگشت کناری انگشت آسیب دیده استفاده نمود . در شکستگی دست نیز مانند شکستگی ساعد از یک آتل بلند که یک مفصل بالاتر را نیز بپوشانید استفاده کرده و دست را با آن بی حرکت نمائید .
    به خاطر داشته باشید که دست را پس از آتل بندی ، بالاتر از سطح قلب قرار دهید .

    شکستگی لگن :
    این نوع شکستگی یکی از خطرناک ترین انواع شکستگی بوده و اغلب در اثر سقوط روی اندام تحتانی روی می دهد . خونریزی شدید ، شوک و پارگی مثانه در این نوع شکستگی مکرر دیده می شود .
    اقدامات وکمک های اولیه :
    1- مصدوم را در وضعیت راحت و طاق باز بخوابانید . 2- چند بالش زیر زانوی او قرار دهید تا زانو اندکی خم شود . 3- دو اندام تحتانی را در حالی که بینشان را بالش کم ضخامتی پر کرده است ، به یکدیگر ببندید . 4- مراقب بروز شوک باشید . 5- مصدوم را مانند ضربات نخاعی با آتل سراسری بی حرکت سازید .

    شکستگی استخوان ران (فمور) :
    در این نوع شکستگی تغییر شکل واضح ، درد ، تورم ، اختلال در گردش خون ، زخم باز (شکستگی باز) ، شوک و از دست رفتن خون و کوتاهی عضو شکسته مشهود است . آتل بندی استخوان ران شکسته صورت می گیرد
    به خاطر داشته باشید که شکستگی لگن ، ران و صدمات نخاعی از عوامل تهدید کننده حیات به شمار می آیند.

    شکستگی استخوان کشکک :
    در این نوع شکستگی یک بالش را زیر زانوی آسیب دیده قرار داده و توسط باند نواری بالش زیر زانو را به شکل عدد هشت انگلیسی به انتهای ران و بالای ساق ببندید .
    شکستگی قوزک ، مچ و پا:
    آسیب های مچ پا از جمله شایع ترین آسیب های استخوانی ، مفصلی و عضلانی به حساب می آیند . این نوع صدمات در اثر سقوط ، پریدن ، پیچش و اصابت اشیاء رخ می دهد .
    اقدامات و کمک های اولیه :
    مصدوم را خوابانیده و با دقت ، کفش و جوراب او را خارج سازید . سعی در اصلاح تغییر شکل عضو ننمائید و عضو را کمی بالا نگه دارید . یک پتو را لوله کرده و کنار پا قرار دهید . با چند باند کراواتی پتو را ثابت نمائید . در شکستگی های مچ یا قوزک پا از دو آتل بلند استفاده کنید . در صورتی که موفق به خارج نمودن کفش از پا نشدید ، بندهای کفش را شل نمائید .

    ********* چند نکته
    1- با توجه به برگزاری دوره آموزش کمکهای اولیه در این گروه و بنا به درخواست دوستان ، جزوه آموزش اصول و مبانی کمکهای اولیه در حال تهیه است و اعضای این گروه برای دریافت این جزوات در اولویت هستند . لذا متقاضیان این جزوات مصور می توانند درخواست خود را اعلام نمایند.
    2- با توجه به این که دوره مذکور زیر نظر جمعیت هلال احمر برگزار می گردد لذا افرادی که تا پایان کلاسهای آموزشی فرم اطلاعات را تکمیل نکرده باشند نمی توانند در آزمون نهایی شرکت کنند.
    3- اسامی افرادی که پرونده آموزشی آنها ناقص است 3 روز قبل از آزمون اعلام می گردد و این افراد در دوره عملی نمی توانند شرکت نمایند.
    4- فراگیران این دوره باید نمره میانگین بالای 13 و نمره نهایی بالای 15 کسب نمایند.
    5- دوستانی که در اردوهای این دوره شرکت کرده اند دارای امتیاز بالاتری خواهند بود.


    • پاسخگویی به سوالات Motlagh3d@yahoo.com 
    • هماهنگی ها Emdadgar_2109@yahoo.com 
     

     

     

     

     

     

     

     

    تاريخ اجتماعى ايران
    از آغاز تا مشروطيت

    دكتر عزت الله نوذرى


    قسمت پانزدهم
    پارتيان (اشكانيان)

    تسلط يونانيان و مقدونيان بر فلات ايران نمى توانست براى مدت بسيار طولانى تداوم يابد، زيرا على رغم كوشش شخص اسكندر و سياست مقدونى كردن شرق كه از طرف جانشينان وى تعقيب مى گرديد، بسيارى از مردم ايران نسبت به آنان بيگانه ماندند و حكومت سلوكيان در اين مملكت فاقد يك شالوده ملى بود.
    اصولا روش اقتصادى و ادارى غير متمركز و پراكنده سلوكيان عدم توانايى آنان به بسط قدرتشان در قسمت هاى مختلف امپراتورى ، خود عامل تحريك و تشويق تمايلات استقلال طلبانه حكام و فرمانروايان محلى بود.
    ايوانف در تاريخ ايران باستان مى نويسد:
    پيامد بحران دولت سلوكيه ، در نيمه سده سوم ق .م . آن شد كهكنترل بسيارى از ولايت هاى خاورى از دست اين دولت بيرون رفت در راس اين ولايت ها،فرماندارانى يونانى بودند، ديودت در باختر (باكتريا بلخ ) اوتيدم در سغد واندراگور، در پارت . (69)
    چنين به نظر مى رسد كه در ابتداى كار مبارزه پارتيان بيش تر بر اساس حفظ منافع محدود قومى و صيانت طايفه اى بوده است تا يك جنبش اساسى در جهت تامين استقلال ملى تمام ايران در مورد اصل و نژاد پارتيان اشكانى ، گيرشمن مى نويسد:
    آنان به قبيله ى پرنى - كه جزيى از قوم دهه ، بود - متعلق بودند. دهه ، مجموعه اى از قبايل سكايى بود كه بصورت چادرنشينى و استپ هاى بين درياى خزر و درياى آرال ، زندگى مى كردند. در حدود سال 250 ق .م . دو برادر، ارشك و تيرداد، با جنگجويان خود همراه پنج تن از روساى ديگر، ناحيه علياى تجن را اشغال كردند. (70)
    پادشاه جديد بلخ ، به آنان حمله نمود، اما ايشان از اين خطر گريخته به ايالات مجاور پارت هجوم بردند و حاكم آن جا را كشتند. دو سال بعد، ارشك (71) در جنگ كشته شد، ولى پارتيان كه هميشه در محاربه بودند، تحت فرماندهى تيرداد تمام ناحيه ى را كه امروز سرحد ماوراى خزر و روسيه و ايران را تشكيل مى دهد، به تصرف درآوردند. تيرداد در همين مكان ، نخستين پايتخت خود را بنا نهاد. اندكى بعد شهرى ديگر به نام موسس سلسله ، ارشك بنا شد، و تيرداد در آن جا تاجگذارى كرد. (72)
    در هر حال ، جنبش پارتيان در شرق ايران ، موجب از بين رفتن تسلط مقدونيان و فراهم شدن مقدمات وحدت ملى ايرانيان گرديد. پارتيان در اندك مدت بر فلات ايران مستولى شدند و به زودى به عنوان مظهر جديد احساسات ملى ايرانيان و مدافع شرق ظاهر گرديدند.
    پارتيان با ادامه سياست صلح و جنگ و حمله و دفاع توانستند مدت پانصد سال فرمانروايى خود را بر محدوده فلات ايران حفظ و در مقابل اقوام شرق و غرب مقاومت كنند.

    سازمان حكومت
    سازمان حكومت در آغاز پادشاهى اشكانيان ، همانند دستگاه حكومتى سلوكيان و پادشاهان هلنى بود ولى يقينا از بعضى جهات آنان با شاهان هلنى تفاوتى داشته اند.
    پس از مهرداد دوم كه رسم جانشينى موروثى برافتاده بود، اهميت نقش ‍ بزرگان در شوراها افزون گشت از اين زمان شوراى اشراف و بزرگان مساله جانشينى شاهان را بررسى و تصويب مى نمودند.
    در مراحل بعد، به سبب نبودن قدرت مركزى و فقدان يك نظام قانونى پايدار و استوار كه موضوع جانشين را همواره معين نمايد، دقيق نبودن پايه ها و درجات و مشاغل كه شمار آن ها بسيار بود، ديده مى شود.
    چون پارتيان بر قلمرو سلوكيان كه زير نفوذ مستقيم فرهنگ يونانى بود تسلط يافتند با شهرهاى يونانى ، شهرهاى نظامى آنان و شهرهاى مهاجرنشين روبرو شدند. آنان از سوى ديگر با نظام شهربانى هخامنشى كه اندكى شكسته شده بود روبرو گشتند در اين نظام ها زيردستان شهربانان با شهربانان برابر بودند.
    پارتيان در آغاز از شهرها و فرهنگ هلنى هواخواهى مى كردند و همان سازمان سلوكى را بر هر جا كه غلبه مى كردند نگاه مى داشتند. به عنوان مثال : مهرداد اول كاسيس نامى را به شهربانى ماد گماشت و يا هيمر را به شهربانى ميان رودان (بين النهرين ). (73) و (74)
    در كتيبه ى بيستون متعلق به مهرداد دوم ، از لقب (شهربان شهربانان ) مانند شاه شاهان ياد شده است ، واگذارى تيول از طرف شاهنشاه به خويشان و فرمانبرداران در سرزمين هاى تحت قلمرو و زناشويى ميان اشراف و خاندان شاهى ، موجب درآميختگى پارتيان با خاندان هاى اشراف گشت و بدين ترتيب رفته رفته اشراف نيز در ساختار حكومت نقش مهم ترى يافته و تدريجا قدرت شاهى كاهش يافت .
    پلوتارك و ژوستن (در كتاب يازدهم ، فصل 3، بند 5) نوشته اند؛ پارتيان عبارت بودند از گروهى اندك از آزادان و انبوهى بزرگ از بندگان منظور از آزادان همانا بزرگان و اشراف بودند كه آراتان ناميده مى شدند و خاندان هاى بزرگ و ديوانيان نيز در اين شمار مى گنجيدند. از اين گروه در كتيبه هاى پارسى ميانه با واژه وزرگان ياد شده است . اين طبقه ى اخير در دربار و سپاه نقش رهبرى داشت و مردانش از پايگاه ها و رتبه ها و مزاياى متعددى برخوردار بودند. (75)
    سيموكاتا مى نويسد: كه ايرانيان بيش تر از لقب هاى خويش ياد مى كردند، نه از نام هاى شان . اين بى شك از خصوصيات دوران اشكانى و زمان هاى اخير فرمانروايى ايشان بود كه شناختن ساختمان حكومتى دولت پارتيان را بس ‍ دشوار مى سازد.
    با اين همه ، شهربانان پايه دستگاه ادارى پارتيان به شمار مى آمدند، اما در بعضى نقاط مثل نسا گويا مرزبان بالاتر از شهربان و پايين تر از يك دياپتين dyapty يعنى كدخداى يك روستاى آباد بود.
    در دولت اشكانى دو شورا، امور مربوط به كشور را بر عهده داشتند:
    1 - شوراى بزرگان كه احتمالا ويسپوهران خوانده مى شدند. در اين شورا نمايندگان خاندان اشكانى و ظاهرا برگزيدگان شش خاندان بزرگ عضويت داشتند.
    2 - شوراى مغان كه نفوذ آنان در امور كشور از شوراى نخستين كمتر بود.
    اين دو شورا متفقا يكى از افراد خاندان اشكانى را به سلطنت انتخاب مى كردند البته در اين انتخاب وصيت پادشاه نيز بى تاثير نبود.
    18 مملكت در زمان پارتيان تابع آنان بود. از اين ميان يازده مملكت از حقوق و امتيازات بيش ترى برخوردار بودند و هفت حكومت ديگر در مرحله ى پايين ترى قرار داشتند. فى المثل ؛ ماد، آذربايجان ، خوزستان ، فارس هر يك سلطانى از خود داشتند و در ضرب سكه آزاد بودند. آنان تنها تعدادى سرباز و مقدارى هدايا به شاهان اشكانى مى دادند. ايالات ديگر به دست روساى خاندان هاى بزرگ فئودال پارت اداره و رهبرى مى شد و آنان اين مقام را به طور موروثى حفظ مى كردند.

    ادامه دارد ....

     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    روانشناسی رنگ ها را بدانيم

    برخی از روانشناسان عقيده دارند رنگی که برگزيده و دلخواه کسی است ميتواند گويای خصوصيات اخلاقی و روانشناسی او باشد. نوشتار زير چکيده ای است که بر اساس اين نظريه و پس از سالهای پژوهش نگاشته شده:

    قرمز: خوش قلب اما خودپرست
    اين رنگ مظهر شدت و زياده روی است که گاهی در جهت مخالف آن است. قرمز رنگ عشق و تنفر و فداكاری و خشونت و خون و آتش. كسی كه به اين رنگ علاقه دارد هرگز نمي تواند در زندگی بی تفاوت باشد.
    اين گونه اشخاص تند و سركش و در عين حال فعال و شجاع و کمی عجول هستند. احتمال شكست به خصوص در عشق برای آنها فراوان است.
    قضاوتهاي عجولانه و ناگهاني در مورد ديگران اغلب سبب از بين رفتن دوستي هايشان مي شود، با آن كه در عشق كاملاً فداكارند اما اگر روزی حوادث بر وفق مراد نباشد بدون تفكر و جويا شدن علت مي جنگند.
    دو عيب بزرگ خودپرستی و عدم كنترل، در نفس آنهاست و دو صفت ممتازشان خوش قلبی و حس بزرگ طلبی است. به طور كلی دوستداران رنگ قرمز دارای خصوصيات متضادی هستند.

    صورتی: مورد علاقه ديگران
    رنگ صورتي درواقع همان قرمز است كه كمرنگ شده باشد. اگر به اين رنگ علاقه داريد تمام صفات رنگ قرمز را كمی ملايمتر دارا می باشيد، با گذشت هستيد و در عشق، تندی نشان نمی دهيد.

    ديگران را خوب درك مي كنيد و با اطرافيان خود با ملايمت و لطف رفتار می كنيد و به دليل نشاط و شادابي تان مورد علاقه اطرافيان خود هستيد. آنهايي كه به اين رنگ علاقه دارند اغلب شكستها، خشونتها و دشواري های زندگی را تحمل كرده اند و با مشكلات فراوان مواجه شده اند.

    آبی: نظم، پشتكار، تنهايی
    رنگ آبی از رنگهايی است كه طرفداران زيادی دارد. اگر به اين رنگ علاقه داريد، كاملاً می توانيد هوس و احساسات و هيجانات خود را كنتر ل كنيد.

    ظاهر آرام شما ديگران را وادار مي كند كه به شما احترام بگذارند و دوست داريد پيوسته مورد احترام و ستايش ديگران قرار بگيريد.

    در خريد و پوشش لباس قناعت می كنيد و به علت شرم و حيا و گاه غروری كه داريد ميل داريد اغلب تنها باشيد. حماقت و عدم فهم ديگران شما را كسل می كند و كسانی كه از نظر هوش و فهم بر شما برتری دارند شما را ناراحت می كنند.

    كارهای خود را از روي نظم و ترتيب و بر پايه قواعد معينی انجام مي دهيد. يكی از صفات مشخص شما پشتكار شماست.

    ارغوانی: رنگ عارفها و روانگران
    رنگ اسرارآميز و باشکوهی است. دوستداران اين رنگ پيوسته مجذوب زيبايی ها و ظرافتها مي شوند و مغرور و اجتماعی هستند. معاشرت با اين دسته لذتبخش است که امور معنوی بيشتر می پردازند. ارغوانی رنگ مورد پسند عرفا نيز هست!

    قهوه ای: قابل اعتماد
    اگر رنگ قهوه اي را دوست داريد كاملاً می توان روی شما حساب باز كرد. باثبات و مقدس، شاعرپيشه وكمی فيلسوف مآب هستيد.

    به ندرت تغيير عقيده مي دهيد و با آن كه كمتر تصميم می گيريد اما هر بار كه تصميمی بگيريد آن را به مورد عمل می گذاريد.

    شما كاملاً در نگهداري پول و اسرار ديگران قابل اعتماد هستيد. ميل داريد پيوسته در عالم خودتان باشيد و گاهی اوقات با اطرافيان خود رفتار خشونت آميزی در پيش می گيريد. در عشق هرگز بدبين و تند نيستيد.

    خاكستری: احساس بی نيازی
    اين رنگ مظهر چشم پوشي از خوشی های دنياست. كسانی كه به اين رنگ علاقه دارند اغلب در زندگي احساس رضايت می كنند، خاكستری رنگ عقلا است و جوانانی كه به اين رنگ اظهار علاقه می كنند درواقع خود را هم شأن و هم طراز اشخاص کهنسال ميدانند و در زندگي احساس بی نيازی می كنند.

    در عشق بر افراد مسن تر از خود تمايل دارند و اغلب كسانی كه از نظر فكر و ايده به آنها برتری دارند خيلی آسان طرف توجهشان قرار خواهند گرفت.

    پرتقالی: صداقت آری، هوسبازی هرگز
    رنگی است تركيبی و آنهايی كه اين رنگ را رنگ دلخواه خود می دانند متكی به نفس نيستند. اجتماعی و خوش خلقند و با مردم خوب رفتار می كنند.

    نفوذ در اين گونه افراد مشكل است كسی كه آنها را دوست بدارد می تواند با او به آسانی ازدواج كند. هوسباز نيستند و اگر با كسی دوستی كنند صداقت و فداكاری دارند. اگر افراد اين دسته با كسی كه خصوصيات اخلاقی خودشان را داشته باشد ازدواج كنند سعادتمند می شوند.

    سبز: كنجكاوی
    رنگ سبز طبيعت وتازگی است. اگر به اين رنگ علاقه داريد زندگي با شما آسان است. نقطه اشتراك فراوانی با افراد علاقه مند به رنگ پرتقالی داريد روابط شما با ديگران بر پايه ی اصول و قرارداد است.

    دوست نداريد كه در زندگيتان حوادثی به وقوع پيوندد اما كنجكاوانه به ماجراهای زندگی ديگران توجه داريد.

    فيروزه ای: اسرارآميز و پند ناپذير
    دوستداران اين رنگ اسرارآميزند و احساساتی و كارهای شخصی خود را به خوبی اداره می كنند. پشتكار دارند و باثباتند و به نصايح ديگران در مورد كارهای خود كمتر توجه دارند. فيروزه ای معمولا رنگ مورد علاقه ی خانمها است.

    سياه: خوش ذوقی و ظرافت طبع
    اين رنگ برخلاف عقيده ی همگان رنگ نوميدی و عزا نيست بلكه نشانه خوش ذوقی و ظرافت طبع است. اگر از دوستداران اين رنگ هستيد مسلماً به شخصيت اطرافيان خود احترام می گذاريد و برای آن كه ديگران را با ارزش و برجسته نشان دهيد از هيچگونه كمكی به آنها دريغ نمی كنيد و هرگز خود را به ديگران تحميل نمي نماييد همچنين عقايد و نظريات ديگران را به آسانی مي پذيريد.

    يک نکته ی رنگی :
    توجه و علاقه شما به رنگها در طی زمان تغيير می كند به دليل آن كه خصوصيات اخلاقيتان نيز در ساليان دراز تغيير خواهد كرد. اما اگر در مورد رنگی ناگهان عقيده خود را عوض كنيد به علت ضعف شما و يا به علت نيازتان به تغيير محيط است.

    فردا در مورد «روان شناسی رنگ ها در طراحی صفحات وب» بحث خواهيم کرد، با ما باشيد!

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان