به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 650 :: دوشنبه 9 بهمن 1385

Mobin_s2004@yahoo.com

خون مي رود گناه زمين شستشو کند ...

با سلام به همه شما عزيزان
فرارسيدن تاسوعا و عاشوراي حسيني را به تک تک شما دوستان خوبم از شيعه و سني گرفته تا مسيحي و زرتشتي تسليت مي گم. (بله تعجب نکنيد، در همين تهران در روز عاشورا هموطنان مسيحي و زرتشتي مراسم خاص خودشان را برگزار مي کنند.)
عزيزان توجه داشته باشند، فردا (عاشورا) روزانه منتشر نخواهد شد، و شماره بعدي روزانه (651) روز چهارشنبه 11 بهمن انتشار خواهد يافت.
راستي دوست عزيزم «گير3پيچ» بمناسبت محرم پست ويژه اي را در راديو اينترنتي روزانه تهيه کرده اند که توجه شما را به توضيحات ايشان جلب مي کنم:

دوستان عزيز سلام .
فرا رسيدن ايام سوگواري و شهادت سالار و سرور شهيدان رو تسليت عرض مي كنم .
به همين مناسبت در راديو پستي در همين مضمون قرار دادم كه شما رو به شنيدنش دعوت مي كنم .
اميدوارم كه مورد پسندتون واقع بشه .
موفق و مويد باشين .
با احترام : گير سه پيچ .

براي شنيدن پست جديد اينجا را كليك كنيد

 

آرشيو روزانه

براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (649) اينجا را کليک کنيد

 

عناوين برخي از  مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه»

  • جديدترين پروژه دبي: Dubai Waterfront
  • چگونه می توانید برای خودتان iphone درست کنید
  • معرفي و دانلود فيلم: حقيقت دردسر ساز
  • با Text to Speech Maker 1.3.8 سند های متن و نوشته های خود را به فایل های صوتی تبدیل کنید
  • یک اکازیون برای ضبط مکالمات تلفنی و همچنین ضبط خبرنگاری بدون صدای بوق مزاحم
  • كسي كه ياري مثل تو داره، بياره
  • رباعيات عاشورايى
  • ایران 1414
  • YouTube فارسی
  • بازنمايي دقايقي از ظهر روز عاشورا
  • روز تولدتان واقعا چگونه روزی بوده است؟
  • حمله پيش دستانه به امريكا امري معقول و مشروع است
  • چرا انسانها خواب مي بينند؟
  • خورشيد بر نيزه
  • و ....
 

 

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


نماز ظهر عاشورا در کربلا

 

نمايي از خيابان بين الحرمين در روز عاشورا

 

ضريح حضرت ابوالفضل در روز عاشورا

 

تصويري از داخل ضريح امام حسين (ع)

 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

جديدترين پروژه دبي: Dubai Waterfront
من که زبان قاصره چيزي بگم! فايل ويديويي اش را از اينجا ببينيد،
عکسهايش را هم از اينجا
پخش مستقيم سخنراني‌هاي استاد حسين انصاريان از ساعت 20 به صورت صوتي و تصويري (تلويزيون بين المللي اينترنتي)
چگونه می توانید برای خودتان iphone درست کنید

مجله الکترونيکي حسينيه سيدالشهدا - شماره 9 - تاسوعا

مجله الکترونيکي حسينيه سيدالشهدا - شماره 10 - عاشورا


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

ايوانف: روسيه بر تعهد خود براي اتمام نيروگاه بوشهر پابرجاست

رئيس شوراي امنيت ملي روسيه تاكيد كرد: روسيه بر تعهد خود مبني بر اتمام پروژه بوشهر در تاريخ مقرر پا برجا و مصمم است.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از اداره كل اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه، منوچهر متكي وزير امور خارجه‌ كشورمان و «ايگور ايوانف» رئيس شوراي امنيت ملي روسيه روابط دوجانبه، تحولات منطقه‌اي و بين‌المللي و مسايل هسته‌اي را مورد گفت‌وگو قرار دادند.
منوچهر متكي وزير امور خارجه در اين ديدار با اشاره به ظرفيت ديپلماسي روسيه، گفت: دو كشور ايران و روسيه مي‌توانند با همكاري جدي‌تر نقش موثري در امنيت منطقه خصوصا آسياي ميانه و قفقاز داشته باشند.
وزير خارجه با اشاره به سطح روابط اقتصادي دو كشور خواهان افزايش همكاري‌ها در زمينه‌ زيرساخت‌هاي اقتصادي بين دو كشور شد.
در اين ديدار رئيس شوراي امنيت ملي روسيه با اشاره به نقش موثر جمهوري اسلامي ايران در منطقه، گفت: رايزني‌ها و مشورت‌هاي مستمر در خصوص مسائل منطقه‌اي با ايران يكي از اهداف سفر مقامات روسيه است.
وي بر تعهد روسيه در اتمام پروژه نيروگاه بوشهر تاكيد كرد: روسيه بر تعهد خود مبني بر اتمام پروژه‌ بوشهر در تاريخ مقرر پا برجا و مصمم است.
ايوانف بر افزايش حجم مناسبات اقتصادي در نشست كميسيون مشترك دو كشور و پيگيري توافقات تا رسيدن به حصول نتيجه تاكيد كرد و گفت: روسيه كليه‌ پروژه‌هاي مشترك را كه توافقات آن در كميسيون مشترك دو كشور حاصل شده است، با جديت پيگيري مي‌كند.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي و دانلود فيلم

حقيقت دردسر ساز
An Inconvenient Truth

نويسنده و کارگردان: ديويس گوگنهايم. موسيقي: مايکل بروک. تدوين: جي لش کسيدي، دان سويتک. بازيگران: ال گور[به نقش خودش]. ١٠٠ دقيقه. محصول ٢٠٠٦ آمريکا. نامزد بهترين مستند تدويني از انجمن تدوينگران سينماي آمريکا. برنده جايزه بهترين فيلم مستند و نامزد بهترين آواز از انجمن منتقدان رسانه ها، برنده جايزه بهترين فيلم مستند از انجمن منتقدان فيلم شيکاگو، برنده جايزه بهترين فيلم مستند از انجمن منتقدان فيلم دالاس فورت ورث، برنده جايزه بهترين فيلم غير داستاني از انجمن منتقدان فيلم فلوريدا، برنده جايزه بهترين فيلم مستند از انجمن منتقدان فيلم لس آنجلس، برنده جايزه بهترين فيلم مستند از انجمن ملي منتقدان فيلم، برنده جايزه ويژه بهترين فيلم مستند از انجمن ملي منتقدان فيلم امريکا، برنده جايزه بهترين فيلم مستند از انجمن منتقدان فيلم آن لاين، برنده جايزه استنلي کرايمر از مراسم لورل، برنده جايزه بهترين فيلم مستند از انجمن منتقدان فيلم سان فرانسيسکو، برنده جايزه بهترين فيلم مستند از مراسم ساتلايت، برنده جايزه بهترين فيلم مستند از انجمن منتقدان فيلم واشنگتن، برنده جايزه بهترين فيلم مستند از انجمن منتقدان فيلم ساوت وسترن و .....
وقايع نگاري شخصي ال گور، معاون بيل کلينتون درباره تغييرات اقليمي و گرم شدن تدريجي کره زمين.

چرا بايد ديد؟
حقيقت دردسر ساز يک فيلم مستند معمولي نيست. همان گونه که از نوشته هاي روي پوسترش برمي آيد يک اخطار است! يک اخطار جهاني ! فيلم درباره معضل بزرگي است که در سال هاي اخير زندگي همه ما را تحت الشعاع قرار داده، يعني تغييرات گسترده اقليمي که منجر به بروز فاجعه هاي بزرگي شده است. ديويس گوگنهايم فرزند چارلز گوگنهايم مستند ساز برجسته آمريکايي[نامزد شش و برنده سه اسکار بهترين فيلم مستند] يکي از عمده ترين اين مشکلات-گرم شدن تدريجي کره زمين- را براي موضوع فيلم خود برگزيده است. شخصيت اصلي اين فيلم معاون رئيس جمهور سابق آمريکا است. ال گور که در انتخابات سال ٢٠٠٠ از جورج بوش شکست خورد. فيلم روي مبارزات آگاهي بخش او در زمينه پيشگيري و مقابله با اين پديده مي پردازد. کاري که سال هاي زيادي از عمر ال گور رابه خود اختصاص داده و کتابي نيز در اين باره به نام حقيقت دردسرساز نوشته که نام اش را به فيلم نيز بخشيده است. اين کتاب تا مدت ها در رتبه اول فهرست پر فروش هاي نيويورک تايمز قرار داشت، و فيلم ساخته شده بر اساس آن نيز با رقمي نزديک به ٣٠ ميليون دلار عايدي در سينماهاي آمريکا تبديل به يک پديده و يکي از سه فيلم مستند پر فروش تاريخ سينماي آمريکا و دنيا شده است.
ديويس گوگنهايم متولد ١٩٦٤ مدير توليد و کارگردان سريال هاي تلويزيوني زيادي بوده، در ١٩٩٤ با اليزابت شو ازدواج کرده و با فيلم مستند تلويزيوني سال اول در ٢٠٠١ توانسته شهرت خوبي براي خود کسب کند. حقيقت دردسرساز به عنوان يک مستند آرشيوي بهترين کار او و يک پديده است. البته بسياري فيلم را داراي نقطه ضعف، ادامه ژست هاي سياسي ال گور و تلاش هاي وي براي مقبوليت بخشيدن بيشتر به حزب دموکرات مي دادند.[جالب اينجاست که منتقدان ليبرال نيز روي خوشي به فيلم نشان داده اند و جورج بوش نيز به نقش اثرات گلخانه اي درآينده و سرنوشت انسان ها در سخنراني هايش اشاره کرده] اما دوستان خطر جدي است، خطري که ما خود دانسته و ندانسته در شکل گيري آن سهم داشته ايم. پس بياييد با تماشاي اين فيلم براي جلوگيري از گسترش و بزرگ تر شدن اين خطر چاره اي بينديشيم!
ژانر: مستند. 

 

 

دانلود سريال ايراني

هزار دستان
قسمت نهم و دهم

 لينک مشاهده قسمت نهم | قسمت دهم
براي مشاهده آنلاين اين قسمت از سريال هزار دستان، روي لينک بالا کليک کنيد.

----------------------------------------------------------------------

قابل توجه شما ایرانیان عزیز خارج از کشور !
با همکاری دوست بسیار عزیزم «benz223@gmail.com» هر هفته، روزهاي جمعه يک فيلم سينمائي ايراني براي مشاهده آنلاین (و یا دانلود) تقدیم می گردد.

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

سايتهايي براي دانلود مداحي

سلام!
برخي از دوستان انتقاد کرده بودند که چرا بمناسبت محرم، فايلهاي صوتي (مرثيه) براي دانلود گذاشته نمي شود، بدين منظور سايتهاي زير خدمتتان معرفي مي گردد که از طريق اين سايتها مي توانيد مداحي هاي ويژه محرم را دانلود کنيد:

بانک صوتي سايت فطرس

سايت موسسه آويني

بانک صوتي حسينيه سيدالشهدا

سايت ذاکرين

بانک صوتي سايت طوبي

صدا و تصوير مراسم مسجد ارک تهران

مداحي هاي سايت بچه هاي قلم

بانک صوتي مرکز اطلاع رساني آل البيت

 


نماهنگ هاي ويژه محرم

يک | دو | سه | چهار | پنج

براي مشاهده هر يک از نماهنگ ها، روي لينک هاي بالا کليک کنيد

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

با Text to Speech Maker 1.3.8 سند های متن و نوشته های خود را به فایل های صوتی تبدیل کنید

 

کاربران کامپیوتر هر روزه در دنیای اینترت شاهد به بازار آمدن نرم افزار های جدید با کاربرد های مختلف و مزیت های خاصی هستند که با توجه به بعضی نیاز های افراد بسیار پرکاربرد می باشند. نرم افزاری که امروز به معرفی آن خواهیم پرداخت نیازهای بسیاری را در زمینه مربوط به خود برطرف می کند. بیشترین کاربرد این نرم افزار را می توان در ساخت آموزش های کامپیوتری مشاهده نمود.

 

Text to Speech Maker نرم افزاری است که می تواند متون تایپ شده شما را بخواند و آن را به صورت یک فایل صوتی در اختیار شما قرار دهد.

 کافیست شما هر متنی در هر زمینه ای را که در اختیار دارید را به برنامه منتقل کنید تا برنامه آن را با صدای بلند برای شما بخواند. به عنوان مثال از استفاده های دیگر این برنامه می توان به خواندن یک مقاله و یا یک کتاب الکترونیکی اشاره کرد.

از ویژگی های این نر افزار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- توانایی خواند متون مختلف مانند مقالات ، صفحات وب ، متن ایمیل و ... و تبدیل آن ها به فرمت های صوتی WAV,MP3

- سرعت بالا در خواندن بدون نیاز به انتظار

- قابلیت تنظیم در کیفیت فایل های صوتی خروجی از برنامه

- توانایی خواند فایل هایی که در حافظه clipboard کپی می شوند

- پشتیبانی از تنظیمات تمامی فونت ها ( رنگ ، اندازه ، ... )

این برنامه از زبان های انگلیسی ، آلمانی و فرانسه پشتیبانی می کند. برای دانلود صداهای زیان های بیشتر به اینجا مراجعه کنید.

 

جزئیات کامل تر به زبان سایت سازنده ....

  دانلود کنید نسخه  1.3.8 را با حجم 8 مگابایت
  تصویری از محیط نرم افزار
  English Explanations

براي دريافت کرک اينجا و يا اينجا را کليک کنيد


 

دنیای موبایل

یک اکازیون برای ضبط مکالمات تلفنی و همچنین ضبط خبرنگاری بدون صدای بوق مزاحم

 لينک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کره و Save Target As را بزنيد.

 

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب
به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس
ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ

 

منم که دیده نیالودم به بد دیدن
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن

 
 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

بخش اول

مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه»

 

جمله روزانه

9 بهمن
اگر باور داری یاد گرفتن چیزی جدید مشکل است، دقیقا مشکلاتی که پیش بینی می کردی گریبانگیرت می شود.
وین دایر

فرستنده:
saheledoosti@yahoo.com

**************

جواني نزد مادرش شكايت كرد كه قادر به جنگيدن با دشمن نيست، زيرا شمشيرش كوتاه است،مادر دلير گفت: اين كه نگراني ندارد، حالا كه شمشيرت كوتاه است، يك قدم جلوتر برو.

فرستنده:
s_ir62@yahoo.com

 

 

حديث روزانه
arash_new2001@yahoo.com

اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ
بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.
امام حسين (ع)

 

 

نکات ريز خانه داري
mitramrz@yahoo.com

بخش دوم : نکاتی درباره ی نگهداری و استفاده از مواد غذایی

نگهداری صحیح فلفل قرمز
ادویه ای که از فلفل قرمز تهیه می شود ، نظیر " پاپریکا " و پودر " چیلی " و ... باید در ماههای گرم تابستان در ظروف تیره نگهداری شود و داخل قفسه های یخچال قرار گیرد ، چرا که بر اثر گرما و رطوبت زیاد فاسد می شود .
بهترین راه نگهداری فلفل های تند موسوم به " Hotchillies" آن است که آنها را درون پاکتهای کاغذی قهوه ای رنگ قرار داده و داخل یخچال بگذارید ، چرا که این پاکتها ضمن داشتن منافذ کافی ، جاذب رطوبت نیز می باشند . با این تدبیر فلفل شما کیفیت خود را همچنان حفظ خواهد کرد.

 

 

آرایشی - بهداشتی
amoozesh_v_sh@yahoo.com

کورتکس مو 

اين بخش از مو مي تواند توسط عوامل زير آسيب ببيند يعني رنگ مو دوام زيادي نخواهد داشت و موها شکننده، خشک و تيره شده و شانه کردن موها ديگر آسان نخواهد بود.
1- اکسيدان هاي خيلي قوي
2- برس کشيدن و خشک کردن
3- فر کردن ها و شامپوهاي بدون ثبات،
موي نرم : موهاي نرم نسبت به موهاي زبر و ضخيم تر زودتر صدمه مي بينند. جذب مواد شيميايي در مو های نرم سريعتر و محصولات آرايشي بهداشتي زودتر و بيشتر بر موهاي نرم اثر مي کند و واقعيت اين است که موي های نرم لايه هاي کورتيکل کمتري دارند و گاهي لايه ها خود نازکتر هستند. آرايشگران بايد هنگام رنگ کردن موهاي نرم به اين مساله توجه کنند.
موي زبر: موهاي زبر از نظر قطور تر از موهاي نرم هستند . موهاي زبر لايه هاي کورتيکل بيشتري دارند و گاهي هم لايه ها خود مي توانند قطورتر باشند. اين نوع مو گاهي اوقات در برابر رنگ موها و دکلره کننده ها مقاومت مي کنند.
http://lover-than-love.mihanblog.com

 

 

فردوسي طوسي
baran432002@yahoo.no

یکی دیگر از نمایند‌گان برجسته‌ی دانش و عرفان کهن ایرانی، جاماسب، داماد زرتشت و وزیر کی‌گشتاسب است.
در آبان یشت و گات‌ها از او یاد شده است و زرتشت او را دولتمند بزرگ نامیده است. در نبردهای ارجاسب که به آیین کهن آریایی بود و گشتاسب که به دین زرتشتی درآمده بود، وی نقش مهمی داشت.

این نبردها در کتاب یادگار زریر آمده است. جاماسب در ادب ایران همواره به دانایی و هنر ستایش شده است.
در یادگار زریر آمده است که: "می‌دانم که تو خردمند و دانا و هوشیار هستی. اگر مدت ده روز باران ببارد، تو می‌دانی که چند قطره باران بر زمین باریده است. اگر گیاهی گل بدهد، تو می‌دانی که گل کدام گیاه روز باز می‌شود و کدام در شب، و کدام در پگاه شکفته می‌شود."

در شاهنامه در ستایش او آمده است:
بخواند آن زمان شاه، جاماسب را
کجا رهنمون بود گشتاسب را
چنان پاک ‌دین بود و پاکیزه‌جان
که بودی بر او آشکارا، نهان

افسوس که دست تاراج، از اندیشه‌های این فرهیختگان جز پاره‌ای چند در دفترهای کسانی چون سهروردی و بیرونی چیزی باقی نگذاشته است و بر ماست که با استفاده از متن‌هایی چون شاهنامه، این اندیشه‌های تابناک را گرد آوریم که ریشه و بنیاد اخلاق و فرهنگ ماست.

ادامه دارد ...

 

 

مشکان
info@moshkan.com

دوشنبه: ديني

كسي كه ياري مثل تو داره، بياره

بايد توبه كنيم!
قصه ليلا، مادر حضرت علي اكبر! حضرت علي اكبر مادري بنام ليلا داشته اند ولي «يك مورخ» هم نگفته كه ليلا در كربلا بوده است. اما ببينيد كه چقدر ما روضه ليلا و علي اكبر داريم! روضه آمدن ليلا به بالين علي اكبر، حتي در قم، در مجلسي كه به نام آيت الله بروجردي تشكيل شده بود و البته خود ايشان در مجلس نبودند، همين روضه را شنيدم كه علي اكبر به ميدان رفت، حضرت به ليلا فرمود كه از جدم شنيدم كه دعاي مادر در حق فرزند مستجاب است، برود در فلان خيمه خلوت، آنجا موهايت را پريشان كن، در حق فرزندت دعا كن شايد(!) خداوند اين فرزند را سالم برگرداند! اولا ليلايي در كربلا نبوده كه چنين كند. ثانيا اصلا اين منطق، منطق حسين(ع) نيست. منطق حسين(ع) در روز عاشورا، منطق جانبازي است. تمام مورخين نوشته اند هر كس كه آمد اجازه خواست، حضرت به هر نحوي كه مي شد عذري برايش ذكر كند، ذكر مي كرد. بجز براي علي اكبر »فاستاذن اباه فاذن له« يعني تا اجازه خواست گفت برو. حال چه شعرها كه سروده نشده! از جمله اين شعر كه مي گويد: خيز اي بابا از اين صحرا رويم/ نك بسوي خيمه ليلا رويم...
اگر سيد الشهدا عليه السلام بيايد و ببيند ــ البته در عالم معنا كه مي بيند ــ اگر در عالم ظاهر هم بيايد مي بيند ما براي او اصحاب و ياراني ذكر كرده ايم كه اصلا او يك چنين اصحاب و ياراني نداشته است. مثلا در كتاب محرق القلوب كه نويسنده اش هم يك عالم و فقيه بزرگي است، ولي از اين موضوعات اطلاع نداشته، نوشته شده كه يكي از اصحابي كه در روز عاشورا از زير زمين جوشيد(!) هاشم مرقال بود. درحالي كه يك نيزه هجده ذرعي(!) هم دستش بود، آخر يك كسي هم گفته بود سنان بن انس كه بنا به قول بعضي ها سر امام حسين را بريد، يك نيزه اي داشت كه شصت ذرع بود. گفتند نيزه شصت ذرعي كه نمي شود! گفت خدا برايش از بهشت فرستاده بود!! اينجا هم در كتاب محرق القلوب نوشته كه هاشم بن عتبه مرقابل با نيزه هجده ذرعي پيدا شد. درحالي كه اين هاشم بن عتبه از اصحاب حضرت امير بوده و در بيست سال پيش از عاشورا هم كشته شده بود! ما براي امام حسين ياراني ذكر مي كنيم كه نداشته است. و يا زعفر جني جزو ياران امام حسين است. يا اينكه نوشته اند كه امام حسين در روز عاشورا سيصد هزار نفر را با دست خودش كشت! با بمبي كه در هيروشيما انداختند تازه شصت هزار نفر كشته شدند و من حساب كردم كه اگر فرض كنيم كه شمشير مرتب بيايد و در هر ثانيه يك نفر كشته شود، كشتن سيصد هزار نفر، هشتاد و سه ساعت و بيست دقيقه وقت مي خواهد. بعد ديدند اين تعداد كشته با طول روز جور در نمي آيد، گفتند روز عاشورا هفتاد ساعت بوده است! همينطور درباره حضرت ابوالفضل گفته اند كه بيست و پنج هزار نفر را كشت كه من حساب كردم اگر در هر ثانيه يك نفر كشته شود، شش ساعت و پنجاه و چند دقيقه و چند ثانيه وقت مي خواهد. بايد باور كنيم كه اگر كسي بخواهد امروز بگريد، اگر كسي بخواهد امروز ذكر مصيبت كند، بايد بر مصائب جديده(!) اباعبدالله بگريد، بر اين دروغ هايي كه به ابا عبدالله عليه اسلام نسبت داده مي شود گريه كند.
چند سال پيش در اصفهان روضه خواني اين روضه را خواند و بقدري مردم را گرياند كه حد نداشت!! داستان پيرزني را نقل مي كرد كه در زمان متوكل مي خواست به زيارت امام حسين برود و آن وقت جلوگيري مي كردند و دستها را مي بريدند تا اينكه قضيه را به آنجا رساند كه اين زن را بردند و در دريا انداختند. در همان حال اين زن فرياد كرد: يا ابوالفضل العباس! همينطور كه داشت غرق مي شد سواري آمد و گفت ركاب اسب مرا بگير، ركابش را گرفت، بعد پرسيد چرا دستت را دراز نكردي؟ گفت من دست در بدن ندارم، كه مردم خيلي گريه كردند!! تاريخچه قضيه را پيدا كردم؛ يكروز در بازار اصفهان، مجلس روضه اي بود كه بزرگترين مجالس اصفهان بود. واعظ معروفي گفته بود كه من آخرين منبري بودم. منبريهاي ديگر مي آمدند و هنر خودشان را براي گرياندن(!!) مردم اعمال مي كردند، هر كس مي آمد روي دست ديگري مي زد!! بعد از منبر خود مي نشست تا هنر روضه خوان بعد از خود را ببيند. تا ظهر طول كشيد. ديدم هر كس هر هنري داشت بكار برد، اشك مردم را گرفت. فكر كردم كه من چكنم؟ همانجا اين قصه را جعل كردم رفتم قصه را گفتم از همه بالاتر زدم!! عصر آنروز رفتم در مجلس ديگري كه در چارسو بود، ديدم آنكه قبل از من منبر رفته همين داستان را مي گويد! كم كم در كتابها هم نوشتند و چاپ هم كردند!
حق بدهيد كه بايد توبه كنيم، واقعا بايد توبه كنيم، به خاطر اين جنايت و خيانتي كه نسبت به اباعبدالله الحسين عليه السلام و اصحاب و ياران و خاندانش مرتكب مي شويم، همه افتخارات اين ها را از ميان مي بريم. توبه كنيم و بعد، از اين مكتب تربيتي استفاده كنيم. آفت دين هم كه مشخص است: دانشمند بد عمل، فاسق و فاجر، زعيم و پيشواي ستمكار و مقدس نادان؛ در واقع عوام و خواص هردو در اين انحرافات سهم دارند.(1)

سند شش دانگ انقلاب
علما دينشان را از سنت پيامبر(ص) و اهل بيت (ع) دارند، ولي مردم جامعه دين را از علماء. اين دين موجود در جامعه از بركت علماء است. مردم جامعه با عمل ما، مسلمان هستند. ما كه در جامعه نمي خواهيم فقط به مردم درس بدهيم. «يعلمهم الكتاب» كار حوزه هاست، «يزكيهم» كار مشترك است. تا ما جلو نيافتيم، كسي دنبال ما نمي افتد. بهترين فرصت در نشر معارف هم جريان سيد الشهداست. كربلا گذشته از آثار معنوي، يك جريان نمونه است. نبايد فراموش كرد كه اگر امروز اينجا بر سر سفره پر بركت نظام نشسته ايم، به بركت عاشوراي حسيني است. شش دانگ ايران به نام سيد الشهداء نوشته شده است.
در شبهاي عمليات كه سرود «اي ايران، مرز پرگهر» جايي نداشت؟ اين كشور با نواي «يا حسين يا حسين» حفظ شد، نه «اي مرز پر گهر»! شرف اين مملكت با حسين بن علي (ع) تأمين شد. همه مي دانيد بدنه ارتش ايران در آغاز جنگ كه متلاشي بود، اگر نبود شوق و اشتياق عاشورايي سپاهي و بسيجي همه چيز از دست رفته بود. وقتي خدا بخواهد دين خودش را حفظ كند، اينگونه آن را حفظ مي كند. اين است كه الان اگر كسي بخواهد بداند سند 6 دانگ اين كشور به نام كيست، بايد گفت سيد الشهداء. اگر علما در منابر مستندات را بگويند، ديگر مداحان فرصت نمي يابند هر چه بخواهند بگويند. علما و روحانيون اگر منبر نروند مداحان، امور ديني مردم را به دست مي گيرند.
... با گريه ي تنها كه نمي شود مردم را اداره كرد. گريه يك احساس زود گذر است كه با يك سريال طنز از بين مي رود. سعي كنيد آيات مربوط به عاشورا و سيد الشهداء را تبيين كنيد. عدالت خواهي، مبارزه با ظلم، معرفت ديني اينها حقيقت عاشوراست.
آن يزيد آن روز بود و اين هم يزيد امروز؛ امروز شروع كردند به سلمان رشدي ها بها دادن، شروع كردند مهر باطل شد چاپ كردن، شروع كردند به تك تك اين صفحات قرآن كريم مهر باطل شد زدن، براي يوروتيوي فرستادن. حالا اي جوان! اگر تو تحصيل كرده اي، به اين فكر نباش كه اين آهن سرد بي خاصيّت را بلند كني! مشق شمشير زدن بكن كه اگر خداي ناكرده روزي حمله كردند، بتواني جزء بسيجيان باشي و اين كشور را حفظ كني! اين آهن سرد بي خاصيّت را به دوش كشيدن نه تو را سپاهي مي كند، نه تو را بسيجي مي كند، نه مدافع شرف مي كند، نه مدافع مرز و بوم!! الآن كه دوران جاهليّت نيست. الآن دوران «عدل » است و « عقل ». دوران فهم است و فهم است و فهم است و فهم! اين كارها چي است؟! آن پرچم هاي پارچه نوشته شده، آنها پيام دارد، نه اين علم و آهن سرد بي خاصيّت، سرد بي اثر...(2)

پي نوشت:
(1)تحريف هاي عاشور، آيت الله شهيد مرتضي مطهري
(2)آيت الله عبدالله جوادي آملي، بهمن 48و دي ماه58 

 

 

مصحف
hamed.1360@yahoo.com

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »

سوره: سورة آل عمران آيات: 200 محل نزول: مدین

وَإِذَ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ 187 لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَّيُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ يَفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ 188 وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 189 إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ 190 الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ 191 رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ 192 رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ 193 رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ 194

 

ترجمه فارسي مکارم

و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پيمان گرفت كه حتما آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد! ولى آنها، آن را پشت سر افكندند; و به بهاى كمى فروختند; و چه بد متاعى مى‏خرند؟! «187» گمان مبر آنها كه از اعمال (زشت) خود خوشحال مى‏شوند، و دوست دارند در برابر كار (نيكى) كه انجام نداده‏اند مورد ستايش قرار گيرند، از عذاب (الهى) بركنارند! (بلكه) براى آنها، عذاب دردناكى است! «188» و حكومت آسمانها و زمين، از آن خداست; و خدا بر همه چيز تواناست «189» مسلما در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏هاى (روشنى) براى خردمندان است «190» همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آنگاه كه بر پهلو خوابيده‏اند، ياد مى‏كنند; و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مى‏انديشند; (و مى‏گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده‏اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! «191» پروردگارا! هر كه را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افكنى، او را خوار و رسوا ساخته‏اى! و براى افراد ستمگر، هيچ ياورى نيست! «192» پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنيديم كه به ايمان دعوت مى‏كرد كه: «به پروردگار خود، ايمان بياوريد!» و ما ايمان آورديم; پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بديهاى ما را بپوشان! و ما را با نيكان (و در مسير آنها) بميران! «193» پروردگارا! آنچه را به وسيله پيامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا كن! و ما را در روز رستاخيز، رسوا مگردان! زيرا تو هيچ‏گاه از وعده خود، تخلف نمى‏كنى «194» 

آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید


توضيح:
هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد ... التماس دعا

 

 

 

بخش دوم

مطالب ارسالی ديگر اعضا

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

eshge.mahdi@gmail.com

رباعيات عاشورايى

ششماهه على به دوش بابش دادند
يك جام از آن باده نابش دادند
چون با لب تشنه حاجت آب نمود
با تير سه شعبه‏اى جوابش دادند

*****************

مفهوم بلند آفتابى عباس
از گريه كودكان كبابى عباس
از تشنگيت فرات دلخون گرديد
والله كه آبروى آبى عباس

*****************

آنانكه ز كين بى پر و بالت كردند
پرپر ز جفا، گل جمالت كردند
شرمى ز نبى و فاطمه ننمودند
زير سم اسب، پايمالت كردند

*****************

سر قافله شام بلايى زينب
تو شير زن كرب و بلايى زينب
در عصر به خون نشسته عاشورا
سرچشمه‏اى از صبر خدايى زينب

*****************

آنان كه ز خشم و كين به‏هم پيوستند
زخمى‏شدگان بدر و خيبر هستند
رحمى ننمودند به طفلان حسين
زنجير جفا به دست و پايت‏بستند

*****************

يك قافله از شام بلا مى‏آيد
بى‏يار و معين و آشنا مى‏آيد
چل روز گذشت و داغ ما كهنه
نشد انگار كه بوى كربلا مى‏آيد

 

 

atris_k1986@yahoo.com

جوابيه

سلام دوستان امیدوارم که حال همگی خوب باشه.می خواستم در جواب یکی از دوستان tanzaneh@yahoo.com در مطلبی با عنوان یادداشتهایی برای خودم مطلبی رو بگم.
فکر می کنم که ایشون این مطلب رو در جواب مطلبی که من چند روز پیش فرستادم نوشتند چون در ابتدای حرفهاشون یه دو خط از حرفهای منو آوردند.باید به ایشون بگم که میشه بگید این رییس جمهوری که اینقدر سنگش رو به سینه می زنید کدوم درد مردم رو حل کرده؟ ببین حداقل کاری که می تونه کنه اینه که نذاره قشر مستضعف جامعه که غذاشون املت یا سیب زمینی آب پز هست از همینم بمونن. حتما در جریان هستی که قیمت گوجه و تخم مرغ و سیب زمینی چقدره دیگه!راستی به نظر شما گوجه کیلویی 1200 تون ارزونه؟؟؟ مطلب دومم اینه که ببین ما دولت اصلاحات حداقل تونست با گفتمان روابط خوبی با بقیه کشورها داشته باشه حداقل علیه دولت اصلاحات از طرف شورای امنیت قطعنامه صادر نشد توی اون 8سال هیچوقت رابطه ایران با کشورهای دیگه دنیا( البته منظورم کشورهای امریکای لاتین نیست ها! اخه الان فقط با اونا رابطه خوبی داریم) اینقدر افتضاح نبود. همون گفتمان و گفتگوی تمدنها که مسخره می کنی اینقدر واسه کشورهای دیگه و سازمان ملل جالب و قشنگ و صلح آمیز بود که یک سال رو به عنوان سال گفتگوی تمدنها انتخاب کردند. اما حرفای احمدی نژاد چی؟ پیشنهادهایی که می کنه چی؟ آدم خجالت می کشه حتی با دوست و آشنا دربارشون حرف بزنه. نامه می نویسه به مردم آمریکا آخه که چی؟ میره کشورهای آمریکای لاتین بهشون میگه برای مبارزه با آمریکا روی کمک ما حساب کنین! اصلا واسه چی رفت اونجا؟ اخه کشور ما باید با یه کشورهایی ارتباطشو قوی کنه که یه چیزی از اون کشورها به ما برسه حداقل در یه عرصه تو دنیا قدرتمند باشن ولی کشورای امریکای لاتین آخه چی دارن ...؟؟؟؟؟؟؟؟
یه چیز دیگه هم بگم اونم اینه که آقا این دولت که هنوز نتونسته یه ساعت شروع به کار واسه بانکها تعیین کنه دیگه لطفا از بانکداری الکترونیک صحبت نکنین.
دانشگاه پیام نور هم هیچ ربطی به احمدی نژاد نداره. وضعیت کشاورزا هم قبل از احمدی نژاد همینجوری بوده نسبت به قبل خیلی توفیق نکرده.

 

 

zorro_m_81@yahoo.com

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه جدش باشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
میبرد در کربلا هفتادو دو ذبح عظیم
پیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشگ و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بسکه م حملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت دیباج حرم چون گل بتاراجش برند
تا بجائی که کفن از بوریا دارد حسن
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتیها کی روا دارد حسین
سروران پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سرح روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر بقاچ زین نهاده راه پیمای عراق
مینماید خود که عهدی باخدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون بدل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بیوفا
با کدامین سرکند ، مشکل دوتا دارد حسین
سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان ازما ، یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب میبندد بروی اهل بیت
داوری بین باچه قومی بی حیا دارد حسین
بعد از اینش صحنه­ها و پرده­ها اشکست و خون
دل تماشا کن چه رنگین پرده­ها دارد حسین
ساز عشق است و بدل هر زخم پیکان زخمه­ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین زیرلب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین بچشم شهریار
کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین

استاد شهریار

 

 

sun1971_h@yahoo.com

ایران 1414
 

هر چه بیشتر زمان می گذره تقابل ایران و آمریکا بیشتر بالا می گیره و جنگ تمدنهای هانتینگتون یا به قول دکتر عباسی بهتره بگیم دست به یقه شدن تمدنها چون لزمآ به جنگ ختم نمی شه بلکه تقابل تمام عیار برای بقا تمدنی .این تقابل ربطی به این دولت و اون دولت هم نداره و هرچند مخالفان هم گروه در روزانه و حزبهای معاند این تقابل رو نتیجه سیاستهای این دولت بدونن اما اصل این تقابل اصولآ به خاطر ماهیت جمهوری اسلامیه چنانچه در دولتهای قبل هم هاشمی متهم به بمب گذاری در رستوران میکونوس بود و از سال 81 در اوج تنش زدایی ایران محور شرارت بود وحالا هم که احمدی نژاد. اتهامات به ایران از این قبیل بوده و ظاهرآ تا سال ها ادامه خواهد داشت برای اینکه دلیل این تقابل رو بهتر درک کنید حتما این 4 قسمت سخنرانی رو گوش کنید طبق معمول هم توصیه من فقط شامل منصفان است و اونایی که مرغشون یه پا داره وقت خودشون رو تلف نکنن چون در آخر مسمآ تنها حرفی که از دهنشون میآد بیرون اینه ( بابا این مزخرفات چیه ) .اگر هنگام دانلود دچار مشکل شدید و پیام خطا داد احتمالآ به خاطر تعداد زیاد دفعات دانلود بوده بعد از چند روز دوباره برای دانلود مراجعه کنید.

قسمت اول            قسمت دوم             قسمت سوم       قسمت چهارم


اینم از اخبار برگزیده : http://www.golha.net/yanni/News/8bahman.htm

 

 
meherdad_kazemi@yahoo.com

YouTube فارسی

امروز داشتم گشتی می زدم (بد این همه امتحانای سخت دانشگاه) به سایت جالبی برخورد کردم گفتم بد نیست معرفی کنم شاید مورد استفاده باشه برای خیلی ها مخصوصا پارسی (فارسی درست نیست کلمش عربیه) زبان ها.

این سایت همان طور از تصویر هم پیداست (FarsiTube) کاری شبیه کار YouTube را انجام میده با این تفاوت که، این طور معلوم هست به انتشار تصاویر ویدویی مرتبط با فارسی زبان ها مخصوصا ایرانی ها می پردازه که می تونه جالب باشه ولی تا وقتی که هنوز فیلتر نشده!

FarsiTube


برای وارد شدن به این سایت اینجا را کلیک کنید و از تصاویر ویدویی دیگران استفاده کنید و همچنین تصاویری جالب خود را درست کرده و سپس برای دید عموم آپلود کنید.

 

 

aliakbar_313@yahoo.com

بازنمايي دقايقي از ظهر روز عاشورا


تابستان سال 61 هجري قمري است؛ بياباني به نام كربلا؛ روز از نيمه گذشته است. از صبح، جنگي نابرابر بين سپاه حق با سپاه باطل در جريان بوده است. ديگر صداي چكاوك شمشيرها به گوش نمي رسد؛ اما اسب هاي بي صاحب، با شيهة سوزناك خود ولوله اي بر پا كرده اند.
تعدادي از بدن هاي پاره پاره و خون آلود شهيدان، در نزديك خيمه گاه رديف شده اند؛ در حالي كه قطعاتي از اعضاي بدن آنها هنوز در ميدان باقي مانده است. گروهي ديگر هنوز در ميدان و روي خاك هايي كه با سم اسبان شخم زده شده اند، افتاده اند. نه فرصت و مجالي فراهم شده و نه كسي باقي مانده است تا جسد پاره پاره يا نيمه جان ياران اباعبدالله الحسين عليه السلام را به خارج از ميدان جنگ انتقال دهد. اجسادي نيز به دليل از هم پاشيدگي، قابل انتقال نيستند. گاه گاهي صداي خرخر گلوهاي بريده و ناله هاي دردناك، از دور و نزديك شنيده مي شود.
ديگر فرياد الله اكبرهاي عباس عليه السلام به گوش نمي رسد. از هماوردطلبي ها و رجزخواني هاي علي اكبر عليه السلام خبري نيست. علي اصغر، از بي شيري و تشنگي، بي تابي نمي كند. قاسم، آرام گرفته است. عبدالله، چشم و دم فرو بسته است. حسين عليه السلام خسته، داغديده، تنها و بي ياور مانده است. كودكان حرم، ديگر طلب آب نمي كنند و با شنيدن هر خبر مرگي، تاب و توان خويش را بيشتر از كف مي‌دهند. هر يك به گوشه اي از چادر خزيده، زانوي غم در بغل گرفته اند. همچون بيد، بدنشان مي لرزد؛ گويا در آن بيابان سوزان، سرما بر آنان مستولي گشته است.
به آن خداحافظي دردناك حسين عليه السلام، اهل حرم، اميدي به بازگشت پير و مرادشان ندارند. اضطراب و نگراني، لحظه به لحظه بيشتر و بيشتر مي شود.
آيا حسين عليه السلام زنده باز خواهد گشت؟ آيا دوباره لطافت و صفاي دست مولايشان را بر سر يتيمي خويش احساس خواهند كرد؟ همة اهل حرم، داغ از دست دادن پدر، برادر و فرزند خويش را فراموش كرده اند و به حسين عليه السلام مي‌انديشند. زمين و زمان براي سلامتي او، دست به دعا برداشته اند.
اي شمشيرها! چه مي شود كه شما نيز همچون كارد حضرت ابراهيم، بر گلوي اسماعيل كند شويد و رگ هاي گلوي حسين عليه السلام را نبريد؟
اي ابرها! همچنان كه در مسجد غمامه بر سر رسول خدا صلي الله عليه و آله سايه گسترديد، بياييد و بر بالاي بدن هاي شهيدان و بدن خستة حسين عليه السلام و كودكانش، سايه افكنيد و كمي از سوز تشنگي اطفال بكاهيد.
اي خورشيد! چرا همچون آتشي كه بر ابراهيم سرد شد، از داغي تابش خود نمي‌كاهي؟
اي مرغان آسمان! چرا بابيل نمي شويد و پيل سواران يزديدي را از پاي در نمي‌آوريد؟
اي بادها! چرا توفان نمي شويد و بناي كاخ ستم را ويران نمي كنيد؟
اي زمين! چرا به لرزه در نمي آيي؟
اي كوه ها! چرا فرو نمي ريزيد؟
اي آسمان! چرا دكا دكا نمي گردي؟ اي ابرها! چرا نمي گرييد و با اشك خويش، زمين تفتيدة كربلا را براي اطفال، نمناك نمي كنيد؟
اي ملائكه المسومين! چرا همان طوري كه رسول خدا صلي الله عليه و آله را در جنگ بدر ياري كرديد، به ياري پسر رسول خدا صلي الله عليه و آله نمي شتابيد؟
اي كشته ها! آهاي ياران حسين! اي عباس! اي علي اكبر! قاسم! جعفر! عون! حر! مسلم! چرا مثل اصحاب كهف، دوباره زنده نمي شويد و سيد پير و دل شكسته را ياري نمي كنيد؟
آخر حسين، وارث آدم است؛ حسين وارث ابراهيم خليل و موساي كليم است.
كاش آن زمان، سرادق گردون نگون شدي
وين خرگه بلند ستون، بي ستون شدي
كاش آن زمان در آمدي از كوه تا به كوه
سيل سيه كه روي زمين قيرگون شدي

 

 

alirezamajidi@gmail.com

روز تولدتان واقعا چگونه روزی بوده است؟

فکر نمی‌کنم اگر شما به لینک‌هایی که در اینجا معرفی خواهم کرد ، نروید ، بتوانید به راحتی و یا دقت به این سؤال جواب دهید.
اما اطلاعاتی در مورد روز و ماه و سال تولد من! : در آن زمان که من زاده شدم ، الویس پریسلی با ترانه Way Down در صدر جدول موسیقی‌های پرفروش ایستاده بود ، در آن سال وودی الن با Annie Hall توانسته بود جایزه اسکار ببرد ، یک دو جین تخم مرغ را می‌شد
0.82 دلار خرید ، در آن سال ترانه ‌ How Deep Is Your Love بی‌جیز و Sir Duke استیوی واندر هم محبوب بودند ، ولادیمیر پوتین و تونی براکستون هم در همان روزی به دنیا آمدند که من به دنیا آمدم(البته نه همان سال!) ، تخمین زده می‌شود تا به حال 924,835,450 ثانیه بی‌ارزش را گذرانده باشم ، تاریخ تولد من در تقویم مایایی 12.18.4.4.19 است ، در سال چینی مار به دنیا آمدم ، جمعه بود که به دنیا آمدم ، روی جلد مجله تایم اینطوری بود:


و روی جلد مجله رولینگ استون اینطوری:


اگر دانستن این اطلاعات برایتان جالب است ، نخست روز و ماه و سال تولد خودتان را از روی تقویم به میلادی دربیاورید و بعد به این لینک‌ها مراجعه کنید:
لینک اول ، لینک دوم

دکتر عليرضا مجيدي

 

.

hamid_bazm@yahoo.com

حمله پيش دستانه به امريكا
امري معقول و مشروع است
 

کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا
ايام سوگواري سيد و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين را به همه عاشقان و حسينيان تسليت ارض ميکنم و شعار آن حضرت را در صحراي کربلا به عنوان تبرک و تيمن نقل ميکنم:

الموت اولي من رکوب العار - مرگ بهتر از زندگي ذلت آميز است
و العار اولي من دخول النار - و ننگ و ذلت بهتر از داخل شدن در آتش جهنم است


پيامبر اسلام حدود 10 سال در مکه به دعوت کفار پرداخت و از شيوه‌هاي مسالمت‌آميز و آشتي‌جويانه براي حاکميت اسلام استفاده کرد. به آنها وعده‌ي سعادت اخروي و سروري در دنيا داد. در جلسه‌اي که در حضور خويشان و اهل قريش تشريف داشتند گفتند هر کدام از شما به من ايمان آورد وصي و جانشين پس از من خواهد بود. اما هرگز کفار قريش و مکيان به او ايمان نياوردند تا جايي که اسلام نوباوه را تحريم اقتصادي کردند. در شعب ابي‌طالب بسياري از مسلمانان تحت تحريم اقتصادي جان باختند. دائما امنيت اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي پيامبر و گروه اندک مسلمانان تحت تهاجم کفار بود تا در آخرين مرحله پس از آن‌که نقشه‌هاي سياسي و اقتصادي و امنيتي و فرهنگي جواب نداد کفار قريش تصميم به اقدام نظامي عليه پيامبر کردند. قضيه‌ي شب هجرت پيامبر از مکه به مدينه (ليله المبيت) ناظر به همين موضوع است.
اما پيامبر وقتي به مدينه رسيدند و تشکيل حکومت اسلامي دادند چند ماهي نگذشته بود که کاروان اقتصادي تجاري قريش مجبور بود براي يکي از دو سفر تجاري مهمي که در سال انجام مي‌داد از نزديکي مدينه عبور کنند. پيامبر نفرمودند که حالا ما بهتر است به وضعيت اقتصادي دروني خود بپردازيم، يا نفرمودند ما با مکيان کاری نداریم و یا نفرمودند ما دنبال این هستیم که روابط خود را با مکه تنظیم نماییم و یا بخشی از مسئولیت مکیان را به عهده بگیریم! (سخنی که از زبان برخی سران جمهوری اسلامی متاسفانه شنیده می‌شود! مانند سخنان اخیر برادر محسن رضایی) وضعیت روابط بین اسلام و کفار مکه کاملا مشخص بود مکه و مدینه خصم یکدیگر بودند. مکه تمام دین اسلام را تهدید کرده بود و اقدام خصمانه را شروع کرده بود اگر چه موفق نشده بود، دلیلی نداشت پیامبر موضوع را حمل بر صحت کند. به همین خاطر پیامبر دنیای آنان را تهدید کرد. در اولین فرصت با وجود نوپا بودن حکومت اسلامی و عدم آمادگی سیاسی و اقتصادی و با وجود اینکه مکه یک ابرقدرت اقتصادی و سیاسی و نظامی بود پیامبر به کاروان تجاری قریش شبیخون زد. در بازگشت این کاروان از شام، مجددا پیامبر با قدرت قوی‌تری به پیشباز آن رفت و جنگ بدر یعنی عظیم‌ترین و سرنوشت‌ساز ترین جنگ تاریخ اسلام در گرفت و در آن حکومت اسلامی یک‌بار و برای همیشه موجودیت خویش را تثبیت کرد اگر چه جنگ‌های بعدی هم در گرفت.
اما وضعیت امروزی را باید شبیه همان اوضاع دانست. امروز امریکا با تمام وجود به صحنه آمده است تا خصومت خود با نظام اسلامی را عملی سازد. چرا نظام اسلامی همچنان با این موضوع با مماشات و تعلل برخورد می‌کند. مگر ما تابع حکومت پیامبر اعظم(ص) نیستیم؟ به نظر بنده حمله‌ی پیش‌دستانه به امریکا در این فرصت طلایی اقدامی است که اگر از آن غفلت شود در آینده باعث تاسف و پشیمانی خواهد بود. تنها کسانی می‌توانند این اقدام را غیر منطقی بدانند که بتوانند ثابت کنند که احتمال دارد ما بتوانیم از راه‌های مسالمت آمیز با امریکا به نتیجه برسیم و او دست از خصومت با ایران برداشته و بگذارد جمهوری اسلامی کار خود را انجام دهد. حتی بی‌عقل‌ترین سیاست‌مداران هم می‌دانند که این یک خیال خام است. چه‌گونه ممکن است امریکا به ایران اجازه‌ی تحرک و اقدامات سیاسی و فرهنگی در سراسر جهان بدهد؟ امریکا نه به لحاظ فلسفه سیاسی، نه به لحاظ اقتصادی و امنیتی و نه به لحاظ استراتژی قدرت هرگز نمی‌تواند به ایران اجازه‌ی تحرک بیش ‌از این بدهد. در امریکا بحث بر سر خصومت یا مسالحه با ایران وجود ندارد بلکه بحث بر سر نحوه‌ی خصومت با ایران وجود دارد.
به نظر می‌رسد اگر ما به فکر فردایی آرام می‌گردیم، باید امروز حمله‌ای پیش‌دستانه به امریکا انجام دهیم زیرا جنگ با امریکا ناگزیر و ناگریز است.
این مطلب مانند روز روشن است که اگر ما بنشینیم حتما امریکا به سراغ ما خواهد آمد، پس چرا خود به پییشواز چنگ نرویم؟ جنگی که برای دنیا آرامش و سعادت را نوید می‌دهد جنگی در یک طرف آن موجودی است به نام «شیطان بزرگ».
این امر کاملا معقول است که ملتی که بنشیند تا به آن حمله شود، حتما شکست می‌خورد. امروز تهدیدات امریکا کاملا حالت تهاجمی و عملی به خود گرفته است. چرا جمهوری اسلامی نباید یک بار طعم مورد حمله واقع شدن را به امریکایی‌ها بچشاند؟ امریکا همیشه سابقه تهاجم داشته است اما هرگز تجربه‌ی مورد تهاجم واقع شدن ندارد. استراتژی نظامی امریکا مبتنی بر تهاجم است و سیستم دفاعی منظم و مستحکمی ندارد این نقطه ضعف بسیار اساسی است و می‌تواند کلید پیروزی جمهوری اسلامی در جنگ با امریکا باشد. سیستم‌های اقتصادی و زیربنایی امریکا همچون حامل‌های انرژی، تجارت بین المللی، وابستگی به بورس و دلار، وابستگی حیاتی به نفت خلیج فارس و این قبیل ضعف‌ها و حساسیت‌ها پاشنه آشیل امریکا است که باید «امروز» مورد تهاجم ایران واقع شود و الا فردا دیر است زیرا در غیر این‌صورت فردا او به سراغ ما خواهد آمد.

 

 

ebgh_80@yahoo.com

بررسی تاریخ عاشورا
قسمت هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم
یعقوبی و دیگران از مورخین نوشته اند در سالیکه معاویه ، یزید را با لشکری برای فتح بلاد روم فرستاده بود در " غذقذونه " که در آنجا دیری بود بنام دیر مران اتراق کردند و یزید در آن دیار با ام کلثوم نامی مشغول عیاشی و کیف شد و در اثر بدی هوا ، لشکر مبتلا به تب و آبله شدند و مرض به قسمی در اردوی مسلمین افتاد که مثل برگ خزان روی زمین می ریختند و می مردندو هر چه بر یزید اصرار کردند زودتر از اینجا کوچ کنیم اعتنا نکرد و این اشعار را سرود :
مرا چه باک که تمام لشکر اسلام از مرض آبله و تب مردند ، من اکنون در دیر مران بر متکاهای پر قو تکیه داده ام و راحتم و ام کلثوم در آغوش من است . و نیز یزید در تعریف شراب گفته : خورشید من از انگور است ، برج آن ته خمره شراب است و از مشرق دست ساقی طلوع می کند و به مغرب دهان من غروب می نماید و چون از سبو در جام ریخته شود غلغل کردن و زیر و رو شدن و حباب ساختنش حکایت از حجاجی می کند که بین دیوار کعبه و چاه زمزم مشغول هروله هستند . اگر بر دین احمد حرام است تو آنرا بر دین عیسی بگیر و سرکش ... والخ .
... یزید سخت در شهوات فرو رفته بود و جز عیاشی و خوشگذرانی و فحشا چیز دیگری نبود و عموما عمر خود را در دیرهای نصاری که آنروز حکم ستون پنجم را داشت بسر می برد و در لهو و لعب روزگار می گذرانید به حدی که حتی معاویه پدرش نامه به او می نویسد و او را بدین کار سرزنش می کند . وقتیکه مکرر به معاویه گزارش دادند که یزید انهماک در لذات و شهوات دارد بدو نامه نوشت که " زبانهای واضح و روشن بگوشی که به تو عنایت و توجه دارد رسانیده است آن چیزی را که ما را نسبت به تو مصیبت زده نمود و امید نزدیکی که به تو داشتیم دور ساخت ، تا آنجا که گوید : ای یزید تو خود را به وادی هلاکت افکنده ای و افسار نفس خویش را به دست زشتیها و موجبات ملامت ها و سرزنش ها سپرده و در عوض معالی و فضایل و مکارم ، هلاکت و عیب ها و ناروایی ها را برای خود پسندیده و بدانها گراییده ای ، یزید ای کاش از هماندم که بود شدی نمی بودی ، ما را در ابتدای رشد و بلوغ خود مسرور و امیدوار ساختی و در حال بزرگی و انحرافت به مصیبت مبتلا کردی و به گریه در آوردی ، ای افسوس از دست تو . "
اکنون معاویه چنین عنصری را که تمام پلیدی ها یک جا در وجود او متمرکز است و جرثومه فساد و نابکاری است و ابدا از اسلام و احکام الهی خبر ندارد ، مسند نشین پیغمبر اسلام برای مسلمین معرفی کرده و بر گردن کسانیکه پدر و جد همین یزید به شمشیر آنها اظهار اسلام نموده اند سوار نموده در حالیکه هنوز بیش از چهل و چند سال از رحلت رسول خدا نگذشته و هنوز صحابه زنده هستند بلکه بعض از زوجات پیغمبر حیات دارند . البته معلوم است که با زمامداری چنین کسی که به خدا و پیغمبر معتقد نیست و نماز نمی خواند و شراب را مثل آب سر می کشد و مقدسات مذهبی را توهین می کند دیگر باید برای اسلام و قرآن فاتحه گذارد و در این صورت آیا ممکن است مردی الهی مانند حسین بن علی علیهما السلام حاضر شود که ناظر این جنایات باشد و دین جدش را ملعبه دست این و آن ببیند و با سکوت خود همه را امضا کند ، یا دست بیعت و همکاری و تشریک مساعی دهد ؟ ابدا ، نه تنها حسین علیه السلام حاضر نیست با یزید بیعت کند هیچ مسلمانی که از قرآن خبر داشته باشد و خدا را بشناسد بدین ذلت حاضر نخواهد بود . چنانکه عده ای هم از اهل کوفه و بصره و تمام اهل مدینه از روز اول مخالفت کردند . ادامه دارد .

 

 

s_ir62@yahoo.com

نوشته هاي اونجوري

با سلام خدمت مبين جان و دوستان عزيز گروه دوست داشتني و اعتيادآور مبين( من كه معتادش شدم و صبحها خوندن روزانه جايگزين خوردن صبحانه من شده)
خانمي با ايميل nnargessh@yahoo.com مطلبي رو توي روزانه(647) گفتند كه هم جالب بود و هم نياز به بحث مفصل داره كه هم يه مقداري در موردش صحبت ميكنم و هم اميدوارم دوستان عزيز در اين مورد بحث كنند چون واقعا چيزيه كه همه ماها كه با اينترنت سروكار داريم باهاش درگيريم(چت)
نرگس خانم همه آدمايي كه خواهان رابطه با ديگران هستند به نوعي يه كمبودي دارند كه مي تونه كمبود عاطفه و محبت باشه ، تنهايي باشه ويا يه جورايي نااميدي باشه يا تو زندگيه واقعيشون شكست خوردن كه مي خوان با ورود به اين دنياي مجازي چت به نوعي خودشونو ارضا كنندو خيلي ها هم فقط به عنوان سرگرمي و وقت گذروني به چت نگاه مي كنند.
اكثر آدمهايي هم كه وارد دنياي مجازي چت ميشن يه هدفو دنبال مي كنن و اونم ارضاي خودشونه كه ديگه بسته به شخصيت و فرهنگ و طرز فكري كه دارن ميتونه ارضاي جنسي باشه يا ارضاي روحي باشه كه اون دسته اي كه شكست خورده ، ناميد يا تنها هستن و كمبود محبت دارن دنبال ارضاي روحي هستن كه ميتونه با صحبت كردن با طرف و يا حتي با نوشتن در محيط چت حاصل بشه ولي حالا خوب بودن يا بد بودن چت دست خود آدمه كه چگونه استفاده كنه. الان شما يه تجربه خوبي كه به دست آورديد اينه كه خيلي زود به كسي اعتماد نكني و باعث شده كه خودتو و نيازهاي خودتو بيشتر بشناسي ولي شما اين تجربه ها رو گرون به دست آورديد(هزينه كردن و شايد شكست در عشق) . هيولايي كه درون آدما ديديد يه نيازه كه باعث ميشه با جنس مخالفمون ارتباط داشته باشيم ولي اگه درست استفاده بشه يه فرشته هستش كه ميتونه محبت و دوست داشتن پديد بياره و اينم بدونيد كه همه آدما مثل هم نيستن حتي درون دنياي چت ، اگه واقعا شما خودتون صادق باشيد و خواهان ارتباط سالم با ديگران باشيد، حتما يه آدمه ديگه اي هم هست كه طرز فكر شما رو داره كه مي خواد با ورود به دنياي چت خودشو ارضاي روحي كنه.
حالا نميدونم شما توي چت عاشق كسي شديد كه فكر ميكرديد صادق بوده و هموني بوده كه شما فكر مي كرديد ولي بعد يه مدت ديديد كه اشتباه فكر ميكرديد، چون من از اين آدما زياد ديدم مخصوصا دختر خانوم ها كه به خاطر روح لطيف و احساسي كه خدادادي تو وجودشون هست زود گول ميخورند و به طرف مقابلشون اعتماد مي كنند ،يه نصيحت برادرانه ميكنم و اينه كه سعي كنيم تا ميتونيم افسار دلمونو كه همون احساس و هوسه بديم به دست عقلمون و هميشه با عقلمون تصميم نهايي رو بگيريم، سعي كنيم اگه از كسي خوشمون اومد فقط دوستش داشته باشيم كه اگه يه وقتي روزگار از هم جدامون كرد نااميد نشيم ، سعي كنيم عاشق نشيم چون قشنگيه عشق به اينه كه آخرش جداييه( البته استثنا هم داره).
پس نتيجه مي گيريم كه همه آدما بد نيستن و همشون همه به خاطر نياز درونيشونه كه خواهان رابطه هستن، سعي كنيم به همين راحتي به كسي اعتماد نكنيم و به نظر من چت كردن همونطوري كه بدي زياد داره مي تونه خيلي چيزا رو هم به انسان ياد بده
و اميدوارم همه آدما به اون كسي يا چيزي كه لايقشونه برسن
موفق باشين
سعيد
 

 

 

salman_yavar@yahoo.com

عزاداری شب تاسوعا ...

همزمان با نهمین شب ماه محرم و شب تاسوعای حسینی مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و اقشار مختلف مردم در محل حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد ...

شب تاسوعا را به یاد عباس نام گذاردند تا دلها و چشم ها ، روضه حسین (ع) در شب عاشورا را توان هضم یابد.
ساعت که از 16 می گذرد کم کم عاشقان حسینی، به سوی حسینیه امام خمینی (ره) حرکت می کنند و فضای سیاه پوش اطراف بیت با حضور عزاداران مملوء از جمعیت می گردد.
قرار شد امشب چشم ها به هر سوی بنگرد و دست ها، دیدنی را تبدیل به نوشتنی کند هرچند که همچون همیشه یارای همراهی کلمات نیست.
نگاه اول خیره به مادران و کودکان است. مادرانی که همیشه جمعیت قابل توجهی را در حسینیه تشکیل می دهند و آنگاه که کودکان خردسال با لباس سقا گذر می کنند ناگاه دلت می لرزد که چه کرد سقای دشت کربلا که اکنون افتخاری است لباسش را پوشیدن و نامش را بردن که گفته اند؛ امیر لشگر دلهاست عباس.
پس از سخنان حجت الاسلام فلاح زاده و قرائت قرآن، آقا به همراه رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه و نیز جمعی دیگر از مسئولان وارد حسینیه می شوند و شعارهای پرشور جمعیت، بهترین اعلان این ورود است.
"این همه لشگر آمده به عشق رهبر آمده"، "ای رهبر آزاده آماده ایم آماده"، "ما ذوالفقار حیدریم ، فدائیان رهبریم" و "ما همه سرباز توئیم خامنه ای ، گوش به فرمان توئیم خامنه ای"، فریادها نیز بوی عاشورا به خود گرفته است. ای کاش آنجا بودند...
نگاه دوم به همراهان ره عباس است. همیشه از جانبازان در اینگونه مراسمات سخن گفته ایم. بسیاری که رنج حرکت با صندلی چرخدار را به جان خریده و بسیاری دیگر نیز با وجود سختی بسیار، آرام و با وقار قدم به مراسم می گذارند. با تلاش بسیار به احترام رهبر خویش می ایستد و آنچنان کوبنده و همراه با کمی بغض شعار می دهد که از عمق جانش می شنوی "یا لیتنی کنت معکم ...". دیگری روشن دل است و اندکی مضطرب، سربند یا حسین (ع)، مصباح الهدی طریقش است. در زمان ورود آقا سعی می کند به سویی که به گمانش درب ورود است، بایستد و پس از لحظه ای زمزمه و دعا، آرامش یافته و می نشیند. شاید هیچگاه متوجه نشویم معنای کارش چه بود.
آقا پس از دو نماز به همراه دیگر مسئولان حاضر در گوشه حسینیه مستقر شده و پس از آن حیدر زاده مداح اهل بیت (ع) از درخواست کودکان خیمه ها از امام حسین (ع) سخن گفت : "آب ما کی ز عدو می خواهیم ... ما دراین دشت عمو می خواهیم". حجت الاسلام علی اکبری نیز سخنرانی یکساعته خود را پیرامون صفات منافقین انجام داد و سخنانش را با بیان معرفت و سلحشوری عباس به پایان برد.
چشمان در نگاه سوم جلب چهره ای می شود که شاید کمتر عادت به دیدن آنها برایمان جا افتاده است . او از هنگامی مصداق نگاه سوم شد که پیش از آغاز مراسم، به همراه تعدادی دیگر از جوانان شعر "سید علی خامنه ای دلبر دلم ..." را می خواند و آرام اشک را از چشمانش پاک می کرد. به محض ورود آقا از جیبش سربندی را در آورد که سرخ بود و روی آن، عنوان عاشقان ولایت نوشته شده بود. پس از مراسم که کمی با او سخن می گویم متوجه می شوم که دیشب به تهران آمده اما به خاطر دیر شدن، نتوانسته اولین شب را مهمان آقا باشد .
محمود کریمی از باب الحوائج روضه می خواند همان زمان که فریاد العطش رسد به گوشش. چه کشید هنگامی که تیرها به تمام آمال و آرزوهایش یعنی مشک اصابت کرد؛ خون از دو دست و آب از گلوی مشک می ریزد ... از پایداری اش در راه حق گفت که "والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی" .
نگاه چهارم به کربلاست. ندیده ایم اما دلمان برای فردا شب می لرزدو چگونه از شهادت حسین (ع) بگوئیم.
دعای امن یجیب را که می خوانند ، مراسم شب تاسوعا تمام می شودو امشب هم با دیدن آقا، دلمان مسرت دیگری یافت.
خروج با جمعیت عزادار با شعر یکی از جوانان اینگونه همراه می شود :

آن روز که چون ستاره افروخت ، فرات
می رفت و به راه چشم می دوخت ، فرات
ای کاش که عباس لبی تر می کرد
در آتش این عطش چه می سوخت ، فرات

» گزارش تصویری

 

 

mr_gir20@yahoo.com

گير3پيچ

دوستان عزيز سلام .
اميدوارم كه حالتون خوب باشه ..
1- بازم محرم شد .. حال و هواي همه جا حسيني شده .. موسيقي هاي ايپس ايپسي ماشينها جاشون رو به موسيقي هاي مذهبي و مداحيها دادن . زيارت عاشورا خونا زياد شدن جوون ها لباسهاي عجيب غريبشون رو كنار گذاشتن و مثل آدم لباس مي پوشن .. نترسين ... اينجا ايرانه .. مردم هم همون مردم و با همون اعتقادا ..
فقط يه نكته .. اعتقاداي ما تايميه .. زمان داره . دقيقا مثل شرما بود توي كارتون بامزي . اول محرم كه مي شه رفتارا عوض مي شه و بعد از ده روز دوباره همه چيز بر مي گرده سر جاي قبل از ده روز محرم ..
اين وسط يه چيز گم شده .. يه چيزي كه بدون اون دسته و تعزيه و همه چيزمون نمايشي شده .. كنار ديگ نذري عاشورا عاشق مي شيم ، تقاضاي ازدواج مي كنيم ، خونه خريد و فروش مي كنيم ، قهوه ي قجري مي خوريم ، طلاق مي گيرم و خيلي كاراي ديگه .
ولي اين وسط اصل كاري يادمون رفته .. ما اماممون يادمون رفته .. براي ما علم و كتل و دسته و نواي هماهنگ و شور و حال و مستي توي مجالس شده امام .. نه خود امام حسين و يارانش ..
وقتي محرم ميشه لباس عزاي امام حسين رو مي پوشيم و وقتي محرم تموم مي شه لباس عزاي خودمون رو ..
چي مي شد هميشه اماممون همراهمون بود . نه فقط وقت عزاداريش ..
2- جديدا ها يه جرياني تو نوحه خواني ها اومده كه شنيدم بهش مي گن عزاداري پاپ .. مي يان با آهنگاي پاپ عزاداري مي كنن .. آخرش نفهميدم جريانش چيه ؟ آخه برادر من اين حرفايي كه از اماما گفته مي شه حرمت داره ..نه اينكه بياي روي آهنگ ديمبيلي بيشو براي امام حسين عزاداري كني و نوحه بخوني .. اصلا اين كجا و اون كجا .. اون قدر گند زدن كه ديگه صداي رهبري هم در اومد كه يعني چي آخه اين كاراتون .. يا نمي دونم مي يان از خوشگلي حضرت حسين (ع) تعريف مي كنن .. يا از پهلواني حضرت ابوالفضل (ع) .. يعني تو دنيا ما آدم خوشگل نداريم .. آدم بدنساز نداريم .. كاش مي شد يه روضه اي خوند كه من جوان وقتي گوش مي دم برم تو فكر كه يه ذره حتي اگه شده درباره ي فلسفه ي قيام امام حسين فكر كنم ..
3- بعضي از اين مداحا كه خدا خيرشون نده براي اينكه از مردم گريه بگيرن و اشك ملت رو دربيارن و مجلس شور بگيره يه خالي هايي مي بندن و خيلي خونسرد و راحت با جريان عاشورا قاطيش مي كنن كه آدم حيرون مي مونه ..
براي مثال چند موردش رو براتون مي گم كه از مجموعه كتابهاي حماسه ي حسيني به قلم استاد مطهري برداشته شده ( مجله ي همشهري جوان شماره ي 56 بهمن 1384)
مورد اول : مي گن اهل بيت امام حسين سه شبانه روز آب نخوردن .. ( خالي بندي ) چون حضرت ابوالفضل كه لقب سقاي كربلا رو گرفته بود چند باري قبل از عاشورا براي اهل بيت امام حسين آب مي ياره كه حتي غسل هم مي كردن و بدناشون رو هم مي شستن .
مورد دوم : اين داستان عروسي قاسم رو هم خودم به شخصه چندين جا شنيدم . مي گن ظهر عاشورا امام حسين مي گه حجله بيارين كه عروسي قاسم با يكي از دخترام رو ببينم .. آخه وسط جنگ كه حتي امام حسين نماز خوف خوندن و دو تن از يارانشون وايسادن و كشته شدن تا ايشون نمازشون رو بخونه اين به عقل جور در مي ياد ؟‌
مورد سوم : داستان ليلا و علي اكبر .. حتي يه مورخ هم نگفته كه ليلا ( مادر علي اكبر ) در كربلا بوده .. كه مي گن امام حسين به ليلا گفته برو در خيمه ات بشين و دعا و زاري كن كه اين فرزند رو به ما سالم بر گردونه ..آخه اصلا چنين چيزي مي شه ؟ اصلا با منطق جانبازي امام در عاشورا مي خونه ؟ حالا برين ببنين كه چند تا روضه ي ليلا و علي اكبر داريم .
مورد چهارم : يكي از باحال ترين خالي بندي ها يك ميليون و ششصد هزار نفر بودن لشگر عمر سعد بوده .. اصلا اين همه آدم از كجا اومده .. و اينكه امام حسين (ع) سيصد هزار نفر رو خودشون كشتن .. اصلا ممكنه ؟
البته اگه بخوام همين طور ادامه بدم بايد چند شماره از روزانه رو به اين موضوع اختصاص داد ..
آخه ترو خدا گناه نيست اينا .. توهين نيست به مقام شامخ امامان ؟ آخه به چه قيمتي ؟
كاش بتونيم حتي يه ذره ، حتي يه لحظه اون كسي باشيم كه بتونيم به درخواست اماممون لبيك بگيم كه گفت كيست كه مرا ياري كند ؟ در واقع حتي بعد از هزار سال هم مي تونيم ايشون رو ياري كنيم … حتما احتياج نيست كه جنگ باشه و جهاد .. هر كي يه راهي داره ..
خب .. اميدوارم كه تونسته باشم با اين نوشته و پست راديو يه ران ملخي به اون سليمان سربريده تقديم كنم .. گرچه خيلي حقير و ناچيزه ولي براي همينشم كلامو مي اندازم هوا .
التماس دعا .

 

 

hussein_rfa@yahoo.com

در کربلا چه گذشت؟
 

فرمان جنگ
قـريـب هـشت روز از توقف دو سپاه در سرزمين (كربلا) مى گذشت . تلاشها وگفتگوهاى دو طرف بـه نـتـيجه نرسيد. در اين ميان (عبيداللّه ) تلاش مى كرد تا هر چه زودتر از طريق نظامى بر امـام حـسـين (ع ) چيره شود و نوكرى و سرسپردگى خود را نسبت به (يزيد) به اثبات رساند. آنكه بيش از همه در اجراى اين فرمان اصرار مى ورزيد (شِمرِ بن ذِى الجَوْشَن ) بود.
درآخرين نامه اى كه (پسرمرجانه ) براى (عمرسعد) نوشت چنين آمده است :
(اى پسر سعد! اين وقت گذرانى چيست ؟ خوب بنگر، اگر حسين و يارانش با (يزيد) بيعت كرده ، تن به فرمان من دادند، آنان را نزد من بفرست ؛ و چنانچه امتناع ورزيدند بر آنان بتاز و همه را بـكـش و (مـُثـْلَه ) كـن كـه سـزاوار ايـن كـارنـد... اگـر فـرمـان مـرا اجرا كردى پاداش انشان فـرمـانـبـردار را بـه تـو خواهيم داد وگرنه پرچم و سپاه را رها كن و فرماندهى را به (شِمر) واگذار، كه او در اجراى فرمان ما از تو راسختر است .).(181)
چـون ايـن نـامـه درنـهـم محرّم به دست (عمرسعد) رسيد، (شمر) او را تحت فشار قرارداد و گفت : (اكـنـون بـا فـرمـان امير چه مى كنى ؟ اجرا مى كنى يا كنار مى روى ؟) عمر گفت : اجرا مى كنم . سپس فرمان حمله را صادر كرد:(اى سواران خدايى ! سوار شويد كه بهشت در انتظار شماست .) سواران آماده شدند و به سوى اردوگاه حسينى پيش تاختند.
امام حسين (ع ) پس از آگاهى از پيشروى دشمن ، برادر خود حضرت (عباس ) را ماءمور كرد تا از عـلّت پـيـشـروى دشـمن جويا شود. (ابوالفضل (ع ) همراه بيست سوار در برابر كوفيان قرار گـرفـت و پـرسـيـد: (چـه حـادثـه اى پـيـش آمـده و چه مى خواهيد؟) گفتند:فرمان امير رسيده : يا تسليم ، يا جنگ !. (عبّاس (ع ) جريان را به عرض امام (ع ) رسانيد. امام (ع ) فرمود:
(به سوى آنان بازگرد، اگر توانستى شرّ آنان را امشب از ما دور كن و جنگ را به فردا بينداز تـا مـا شب را به نماز و دعا و استغفار سپرى كنيم ، خدا مى داند كه من نماز، تلاوت قرآن ، دعاو استغفار را دوست مى دارم .)
(عبّاس ) بازگشت و با دشمن به گفتگو پرداخت . نماينده (عمرسعد) نزد حسين (ع ) آمد و گفت :
(امـشـب را بـه شما مهلت مى دهيم . اگر تسليم شديد شما را نزد اميرمان (عبيداللّه ) مى بريم و گرنه رهايتان نخواهيم كرد.).(182)

روز عاشورا
سـپـيـده دم روز جـمـعـه ، دهم محرّم سرزد. امام حسين (ع ) نماز صبح را با يارانش گزارد. هنوز از تـعـقـيب نماز فارغ نشده بودند كه طبل جنگ دشمن به صدا در آمد وگروهى از آنان به اردوگاه امام (ع ) نزديك شده ، فرياد برآوردند: ياجنگ ، يا تسليم ـ پسرمرجانه !.
امـام (ع ) از خـيـمـه بيرون آمد، ديد بيابان آكنده از نيروى سواره و پياده است ..(183) روبه ياران كرد و فرمود:
(خـداونـد امـروز در نـبـرد شـمـا و مـن رخـصـت داده اسـت ، پـس بـر شـمـا بـاد بـه شـكـيـبـايـى و نبرد.).(184)
سپس دست به دعا برداشت :
(پروردگارا! تو در هر گرفتارى ، محلّ وثوق ، و در هرسختى مايه اميد من هستى . هرمشكلى كه بـراى مـن پـيـش آمـده تـنـهـا يـار و مـددكـار مـن تـو بودى . غمها و رنجهائى بر من روى آورد كه دل را نـاتـوان مى ساخت و چاره اى از آن نبود، دوستان يارى نمى كردند و دشمنان زبان شماتت مى گشودند؛اما چون بر تو عرضه كردم و اميد خود را ازغير تو بريدم ، دركارم گشايش پديد آوردى و مرا از آن رنجها رهانيدى . نعمتها و نيكيها همه از سوى توست .).(185)

صف آرايى دو سپاه
دو سـپـاه در بـرابـر هـم قـرار گـرفـتـنـد. امـام حـسـيـن (ع ) بـر اسـب رسـول خـدا(ص ) كـه (مـُرتَجَزْ) نام داشت ، سوارشد.(186) و به آماده سازى نيروها و صف آرايى سپاه كه
هفتاد و دو تن (32 نفر سواره و40 تن پياده ) بودند،.(187) پرداخت . فرماندهى جناح راسـت را بـه (زُهـَيـْرِ بـنِ قَيْن ) وجناح چپ را به (حبيب بن مظاهر) سپرد و پرچم رابه برادرش (عـبـّاس (ع ) داد.(188) و خـود، عـلاوه بـر فـرمـانـدهـى كـلّ در قلب سپاه قرار گرفت ..(189) آنگاه دستور داد هيزمهاى درون خندق راآتش بزنند..(190)
عـمـرسـعـد نـيـز بـه آرايـش نـيـروهـاى خـود پرداخت و براى هر قسمت از لشكر فرماندهى تعيين كرد..(191)
يزيديان براى به نمايش گذاردن قدرت نظامى خود، در اطراف اردوگاه سپاه حقّ به حركت در آمـدنـد و شـايـد قصد محاصره اردوگاه را داشتند؛ ولى وقتى با خندق و شعله هاى آتش درون آن مـواجـه شـدنـد و ايـن تـاكتيك به دور از انتظار را ديدند ناچار به جنگ روانى پرداختند. (شمر) فرياد زد: (اى حسين ! آيا پيش از فرا رسيدن روز رستاخيز، در سوختن به آتش دنيا شتاب كرده اى ؟) امام (ع ) پاسخ داد:(تو براى آتش جهنّم سزاوارترى .)
(مـُسـلِمـِبـنِ عـُوْسَجَه ) اجازه خواست تا با تيرى كار اين جرثومه فساد وشرّ را بسازد. امام (ع ) فرمود: (دوست ندارم شروع كننده جنگ باشم .).(192)

آغاز نبرد
امام حسين (ع ) براى اتمام حجّت نهايى (عمرسعد) را احضار كرد و به او فرمود:
(اى عـمـر! تـو مـرا مـى كـشـى وگـمـان مـى كـنى كه ناپاكِ ناپاك زاده تو را برحكومت (رى ) و (گرگان ) خواهد گمارد سوگند به خدا، بدين آرزو نخواهى رسيد. اينك آنچه مى خواهى بكن ! پـس از مـن روز خـوشى ـ نه در دنيا و نه درآخرت ـ نخواهى ديد. گويا مى بينم كه سرت را در (كوفه ) بر سر نَى كرده ، بچه ها آن را سنگ مى زنند.)
(عـمـر) خشمگين شد ورويش را از امام (ع ) باز گردانيد و خطاب به يارانش فرياد برآورد: چرا مـعـطـّليد؟ همگى بر او يورش ‍ بريد كه لقمه اى بيش نيست . سپس به پرچمدارش دستور داد پـرچم را پيش آورد. خود نيز پيش آمد و تيرى در چله كمان نهاد و به سوى لشكر امام حسين (ع ) رهـاساخت و گفت : (نزد اميرگواهى دهيد كه من نخستين كسى بودم كه به سوى حسين تير انداختم .) سـپـس تـمـامـى سـپاهيانش جبهه حق را تيرباران كردند؛ به گونه اى كه همه ياران امام (ع ) مورد اصابت تير قرار گرفتند.!.(193)
امام (ع ) چون چنين ديد به يارانش فرمود:
(ايـن تيرها، پيكهاى دشمن به سوى شماست ؛ پس بپاخيزيد به سوى مرگى كه چاره اى از آن نيست .).(194)
پـس از تـيـراندازى ، جنگ رسماً آغاز گشت . (يَسارْ) غلام (زيادِ بنِاَبيه ) براى مبارزه به ميدان آمـد و هـماورد خواست . (عبداللّه بْنِ عُمَيْر)، سرباز رشيد اسلام ، به پاسخگويى وى بر آمد و بايك ضربت حريف خود را كشت . (سالِمْ) غلام (عبيداللّه ) به انتقامجويى پيش تاخت و ضربتى بـر (عـَبـداللّه ) زد كـه انـگـشـتـان دسـت چـپـش را قـطـع كـرد. (عـبـدُاللّه ) بـا ضـربـتـى متقابل ، او را نيز به قتل رسانيد..(195)

تهاجم عمومى
كـشـتـه شـدن دو دلاور كـوفـى روحـيـّه سـربـازان (يـزيـد) را مـتـزلزل سـاخت و كسى جرئت نكرد به ميدان آيد و مبارز طلبد. ناچار تاكتيك را تغيير داده ، دست به حمله عمومى زدند.
دو سـپـاه نـابرابر در قلب يكديگر فرو رفتند، يزيديان كه سواره نظامشان تحت فرماندهى (عـَزْرَةِبـنِ قـَيـْس ) در پـيـشاپيش آنان قرار داشت ، حمله سختى را آغاز كردند تا كار امام (ع ) و يـارانـش را يـكـسـره كنند؛ امّا با مقاومت شديد جبهه حق مواجه شدند. عاشقان شهادت و دلباختگان مـكـتـب حـق كـه جـز نـصـرت ديـن خدا وشهادت در اين راه به چيزى نمى انديشيدند،بدون پروا از فزونى تجهيزات و نفرات دشمن ،حمله آنان را دفع كردند.
يـزيـديـان نـاچـار شـدنـد جناح راست را نيز وارد عمل كنند. (عَمْروبنِ حجّاج ) فرمانده ميمنه ، بر جناح راست سپاه امام (ع ) حمله كرد. دلاور مردان سپاه حق ، زانو بر زمين نهاده با نيزه ها به دفاع پرداختند. دشمن ناچار عقب نشست . ياران امام (ع ) هنگام عقب نشينى دشمن ، آنان را به تير بستند، عدّه اى را كشته و جمعى را مجروح ساختند..(196)
(شـِمـْر) فـرمـانـده مـَيـْسـَره ، بـا مـشـاهـده ايـن وضـع ، از جـنـاح چـپ واردعمل شد؛ امّا او نيزكارى از پيش نبرد..(197)
حـسـيـنـيـان ، نـه تـنـهـا حـمـله دشـمـن را دفـع كـردنـد، بـلكـه دسـت بـه حـمـله متقابل زده در دل نيروهاى (يزيد) فرو رفتند؛ به گونه اى كه به هيچ جناحى نمى تاختند مگر آنكه آن را شكافته و نيروهايش را متلاشى مى ساختند.
فرمانده سواره نظام (يزيد) چون چنين ديد به (عُمَرسعد) پيام داد: (مگر نمى بينى از ناحيه اين تعداد اندك چه بر سر نيروهاى من آمده است ؟! هر چه سريعتر پياده ها و تيراندازان را به كمك فرست .)
(عـمـرسـعـد) بـه (شـَبـَث ) پيشنهاد كرد؛ ولى او بهانه آورد. ناچار (حُصَيْن بن تَميم ) را با پـانـصـد تـيـرانـداز و سـواران مـخـصـوصـى كـه خـود و اسـبـانـشـان زره بـر تـن داشتند، وارد عمل كرد.
يـاران دليـر و شـهـادتـخـواه امـام (ع ) بـه دفـاع مقدّس خود ادامه دادند. اسبهاشان بر اثر تير اندازيهاى پياپى دشمن از كار افتاد؛ دلير مردان ، پياده به جنگ پرداختند..(198)
پايدارى حسينيان موجب شد كه (عمرسعد) جبهه ديگرى بگشايد. دو گروه از نيروهايش را ماءمور كـرد تا از دو جناح چپ و راست بر سپاه امام (ع ) بتازند. اين تاكتيك نيز مؤ ثّر نگشت ؛ زيرا با مانع (خندق ) و مقاومت نيروها مواجه شد..(199)
(عمر) فرمان داد: به سوى خيمه هاآتش بيندازيد و آنها را بسوزانيد. آنان چنين كردند. (شِمْر) آن قـدر بـه خـيـمـه هـا نـزديك شد كه سرنيزه اش خيمه اى راسوراخ كرد و آتشى خواست تا آن را بسوزاند. (زُهَيْر)، فرمانده ميمنه سپاه امام (ع ) با نيروهاى تحت امرش بر او تاختند. (شِمر) با تحمّل يك كشته مجبور به عقب نشينى شد..(200)
حـمـله هـا يـكـى پـس از ديـگرى صورت مى گرفت و تنور جنگ آنچنان برافروخته بود كه به تعبير طبرى (شديدترين نبردى بود كه خدا آفريده است .).(201)
تـعـداد شـهـداى سـپاه اسلام در اين مرحله بين چهل تا پنجاه تن ذكر شده ،.(202) ولى كشته ها ومجروحان نيروى دشمن بسيار بود.

آخرين نماز
هـنـگـام ظـهـر فـرا رسـيـد. امـام (ع ) به يارانش فرمود:(از اينان بخواهيد كه اندكى دست از جنگ بـردارنـد تـامانماز بخوانيم .) امّا دشمن نپذيرفت ..(203)امام (ع ) ناچار (نمازخوف ) .(204) خواند.
پـس از آن ، باقيمانده ياران امام (ع ) به صورت تكى و تيمهاى دو، سه و چهار نفره به ميدان شـتـافـته و پس از نبردى شجاعانه به خيل شهيدان پيوستند، تا آنجاكه به جز (بَنى هاشم ) كسى باقى نماند..(205)
پـس از يـاران ، اهـل بـيـت امـام (ع ) ـ كـه تـعدادشان هفده نفر مى شد.(206) و همه جوان بـودنـد ـ وارد پـيـكـار شـدنـد. نـخست فرزند امام (ع ) (علىّاكبر) به ميدان رفت و پس از نبردى دلاورانه و به هلاكت رساندن دويست تن از نيروهاى دشمن ، به شهادت رسيد..(207)
جـوانـان (بـنـى هـاشـم ) يـكـى پـس از ديـگـرى بـه مـيـدان رفـتـه و شـهـيـدشدند. آخرين آنان ، (ابوالفضل (ع ) برادرا مام (ع ) بود. وى ـ كه بر اثر لياقت و نبوغ نظامى خويش ، عهده دار فـرمـانـدهـى سـپـاه وپـرچـمـدارى آن گـرديـده بود ـ از آغاز جنگ تا هنگام شهادت يك لحظه آرام نـگـرفت . علاوه بر فرماندهى و به اهتزاز در آوردن پرچم ، گاه در ميدان جنگ شركت مى كرد و بر دشمن مى تاخت .
تنى چند از نيروهايش در حلقه محاصره دشمن قرار گرفتند. (عباس (ع ) از سوى برادر ماءمور شد كه آنان را نجات دهد. وى ، بى درنگ به سوى ميدان شتافت و پس از شكستن حلقه محاصره ، آنان را ـ كه همگى مجروح شده بودند ـ نجات داد..(208)
(اَبـاَالفـضل ) پس از مشاهده تنهايى امام (ع ) از آن بزرگوار اجازه ميدان خواست . امام (ع ) از او خـواست براى تشنه كامان حرم آبى بياورد. (عباس ) مشك را برداشت و به سوى (فرات ) روان گـرديـد. چـهـارهـزار نيروى دشمن او را احاطه كردند؛ ولى وى ، چون شير غرّان صفهاى آنان را شـكـافت و وارد (شَطّ) شد. مشكش را پر كرد و بازگشت . يزيديان راه را بر او بستند. (عباس ) به نبرد پرداخت . عدّه زيادى را كشت و راه را باز كرد.
دشـمـن كـه از نـبـرد رو در روبـا فـرزنـد على (ع ) احساس عجز كرد ناچار به فكر كمين افتاد. درنخستين كمين دست راست و در كمين ديگر دست چپش را قطع كردند. كمانداران نيز از هرسو او را هـدف تـيـرهاى خود قرار دادند وباضربه اى كه بر تارك مقدّسش اصابت كرد از اسب بر زمين افتاد و به شهادت رسيد..(209)

شهادت سالار شهيدان
امـام حسين (ع ) با آخرين شهيد در رزمگاهش وداع كرد و با دلى افسرده ، كمرى شكسته وچشمانى گـريـان بـه خـيـمـه گـاه بـاز گـشـت ، ديـد (شـمـر) خـود را بـراى حـمـله بـه خـيـمـه هاآماده مى كند..(210) فرياد برآورد:
(آيـا كـسـى هـسـت كه از حرم رسول خدا(ص )دفاع كند؟ آيا يكتاپرستى هست كه درباره ما از خدا بـتـرسـد؟ آيـا فـريـاد رسـى هـست كه به واسطه پاسخگويى به فرياد استغاثه ما به خدا اميدوار باشد؟).(211)
بدون ترديد نداى ياريخواهى امام (ع ) درآن شرايط به منظور حفظ جان خود و
نـجـات از مـرگ نـبـود؛ چه آنكه آن حضرت مى دانست تاچند لحظه ديگر به شهادت خواهد رسيد وايـن واقـعـيـّت را بـارهادر سخنانش بيان كرده بود. هدف امام (ع )، ارشاد و هدايت آن گمراهان و اتمام حجّت بر آنان بود.
امام سجّاد، فرزند بيمار امام (ع ) نداى پدر را شنيد، درحالى كه بر عصايى تكيه داده بود از خـيـمه بيرون آمد تا پدر بزرگوارش ‍ را يارى رساند. امام (ع ) به (اُمّ كلثوم ) فرمود:(جلوى او را بگيريد! مبادا زمين از نسل آل محمّد(ص ) خالى گردد.) سپس زنان را به سكوت و پايدارى فراخواند و با آنان وداع كرد.
طـفـل شـيـرخـوارش را خـواسـت تا باوى نيز وداع نمايد. از مشاهده ديدگان به گود نشسته او و لبـهـاى خـشـكـيـده اش مـتـاءثـّر شـد وبـر مـسـبـّبـان آن نـفـريـن كـرد، سـپـس طـفـل را در بـرابر يزيديان قرارداد و ازآنان طلب آب كرد. (حَرْمَلَه ) تيرى بر چلّه كمان نهاد و به سوى طفل نشانه رفت . طفل در آغوش پدر بزرگوارش به شهادت رسيد..(212)
امـام (ع ) طـفل شهيدش را دركنار ديگر شهدا گذارد.(213)و به ميدان بازگشت وهماورد خواست .
هـركـس در بـرابـر آن حـضـرت ظـاهـر مـى شـد بـه قـتـل مـى رسـيـد. جـمـع كـثـيـرى بـديـن منوال به هلاكت رسيدند..(214)
(عـمـرسعد) كه چنان ديد بريزيديان نهيب زد:(اين پسر... كشتارگر عرب است . ازهر سوى بر وى بـتـازيـد.) چـهـار هـزار تـيـراندازى اطراف امام (ع ) را احاطه كردند و ميان آن حضرت و اردو گاهش حائل شدند و گروهى آهنگ حرمش كردند. امام (ع ) فرياد زد:
(اى پـيـروان آل ابـوسـفيان ! اگر دين نداريد واز روز رستاخيز نمى هراسيد، در دنياى خود آزاد مرد باشيد...).(215)
دشمن با شنيدن اين سخن امام (ع )، از حمله به حرم صرف نظر كرد و از هرسوى بر
آن حضرت يورش برد و جنگ سختى درگرفت ..(216)
فرزند على (ع ) بدون آنكه از مرگ فرزندان ، برادران .(217) و ياران ، كوچكترين خللى در اراده اش پديد آمده باشد، صفهاى دشمن را مى شكافت و آنان را تار ومار مى ساخت .
تـاريـخ بـشـريـت ، دلاور مـردى چون حسين (ع ) را سراغ ندارد كه با ديدن آن همه رنج و مصيبت ومـشاهده ضجّه و گريه كودكان ، يكتنه و تشنه كام بر قلب انبوه دشمن خونخوار بتازد، و به تـعـبـيـر امام سجّاد(ع )، هر چه موقعّيت سخت تر و شديدتر گردد، چهره آن حضرت درخشانتر و آرامش خاطرش بيشتر شود..(218)
امام حسين (ع ) بر ميمنه سپاه (يزيد) حمله كرد و صفهايشان را شكافت و وارد (فُرات ) شد. دست زير آب برد تابياشامد. نامردى ـ به دروغ ـ فرياد زد:(تو آب مى نوشى و حرمت مورد تعرض قـرار گـرفـتـه اسـت !.) امـام (ع ) آب را از كـف ريـخـت و شـتـابـان بـه خـيـمـه گـاه بـاز گـشـت ..(219)
حـسـيـن بـن عـلى (ع ) بـراى بـار دوّم بـا زنان و كودكان وداع كرد وبه سوى رزمگاه باز گشت ونبردى كرد كه چشم بشريّت نديده بود.
(شمر) كمانداران را فرمان داد از هر سو حضرتش را تيرباران كنند. امام (ع ) سعى مى كرد با چابكى و سپر ازگزند تيرها مصون بماند؛ ولى تيرها آن قدر زياد بود كه تعداد زيادى بر پـيـكـر و چـهـره مـبـاركـش نـشـسـت . بـا اصـابـت تـيـرى بـر پـيشانى و تيرديگرى بر قلب آن بزرگوار، توانى برايش نماند و قدرت رزم و دفاع از او سلب شد. ناچار از اسب بر زمين آمد. امّا يزيديان از ترس ، به آن حضرت نزديك نمى شدند.
(شمر) فرياد كشيد: (منتظر چه هستيد؟! كارش را تمام كنيد.) مزدوران ، برامام (ع ) نزديك شدند. نامردى با شمشير دست چپش را بريد. ديگرى ، ضربتى برشانه راستش فرود آورد. سوّمى ، با نيزه بر آن حضرت تاخت ، و سرانجام (شمر) سر از پيكرش جدا كرد..(220)
سـلام و صـلوات خـدا و پـيـامبر و مؤ منان بر او، و ياران جان نثارش ، و لعنت و نفرين ابدى بر قاتلان و مسبّبان قتلش باد.

 

 

samaneh_soroush2000@yahoo.com

ترس عمیق ما از این نیست که نامناسب و یا ناقص هستیم...
ترس واقعی ما از این است که بیش از اندازه توانا هستیم...
از روشنایی وجودمان است و نه از تاریکی‌مان که بیش از حد واهمه داریم...
از خود می‌پرسم من کیستم که نورانی باشم. زیبا باشم. استعداد داشته باشم. توانا باشم و افسانه‌ای باشم...
در اصل تو کیستی که همه‌ی این‌ها نباشی...
تو فرزند خداوندی...
با کوچک بازی کردن به این جهان هستی خدمتی نمی‌کنی...
روشن‌ضمیری و تحول در آن نیست که به‌نام شکسته‌نفسی خودت را کوچک فرض کنی و یا وجودت را کاهش دهی که دیگران در اطرافت احساس امنیت کنند...
ما خلق شده‌ایم که شکوه و عظمت خداوند را در وجودمان آشکار کنیم و این پدیده فقط ویژه‌ی بعضی از ما نیست، در همه‌ی ما هست و هرگاه نور ما تشعشع کند، ناخودآگاه امکان تجلی آن را نیز در دیگران ایجاد می‌کنیم...
و آن‌گاه که خود از ترس رهایی یابیم، وجود ما دیگران را هم از بند آزاد می‌نماید.

(نلسن ماندلا)

 

 

 komeil_fa84@yahoo.com

سيب سرخ بهشتي

نهم محرم 1428


 

با کاروان

راوی گوید: نامۀ ابن‌زیاد به عمربن‌سعد رسید که وی را تحریض به جنگ و شتاب در آن، و از تأخیر در جنگ برحذر داشته، که ابن‌سعد و لشکر به سوی حسین علیه‌السّلام یورش بردند. و شمربن‌ذی‌الجوشن لعنه‌اللّه‌علیه پیش تاخت و ندا در داد که خواهرزاده‌های من کجائید؟ عبداللّه و جعفر و عبّاس و عثمان.
حسین علیه‌السّلام به فرزندان امّ‌البنین فرمود: «اگر چه فاسق است پاسخ را بدهید».
فرزندان امّ‌البنین فرمودند: چه کار داری؟
گفت: ای خواهرزاده‌هایم، شما در امانید، خود را با برادرات به کشتن ندهید، و ملازم خدمت یزید‌بن‌معاویه امیرالمؤمنین باشید.
عبّاس‌بن‌علی علیه‌السّلام ندا در داد و فرمود: دستهایت بریده و امان‌نامه‌ات ملعون بادا، ای دشمن خدا، ما را می‌خوانی که برادر و سرورمان حسین‌بن‌فاطمه علیه‌السّلام را رها کرده در خط فرمان مطرودان و ملعونان فرزندان ملائمین خدا درآییم.
شمر با حالت خشم به لشکرش برگشت.

لهوف

 

حکيم حکمت

... ناراحت و نگران نشوید ، ترس و هراس را از خود دور کنید . شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصائب و فجایعی صبر و استقامت کردند ، که آنچه ما امروز می بینیم ، نسبت به آن چیزی نیست . پیشوایان ما حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند و در راه دین خدا چنان مصائبی را تحمل کردند.

صحیفه نور ، ج5 ،  ص 204

 

در سايه سار حسيني

نتيجه هاي عاشورا
... يك نتيجه اين بود كه امام حسين عليه‏السّلام بتواند بر حكومت يزيد پيروز شود و قدرت را از چنگ كسانى كه با زور بر سر مردم مى‏كوبيدند و سرنوشت مردم را تباه مى‏كردند، خارج كند و كار را در مسير صحيح خود بيندازد. اگر اين كار صورت مى‏گرفت، البته باز مسير تاريخ عوض مى‏شد. يك وجه ديگر اين بود كه امام حسين نتواند به هر دليلى اين پيروزى سياسى و نظامى را به دست بياورد؛ آن وقت امام حسين در اين‏جا ديگر نه با زبان، بلكه با خون، با مظلوميت، با زبانى كه تاريخ تا ابد آن را فراموش نخواهد كرد، حرف خود را مثل يك جريان مداوم و غيرقابل انقطاع در تاريخ به جريان مى‏اندازد. و اين كار را امام حسين كرد. ...
... دعوت مردم عراق از امام حسين عليه‏السّلام براى اين بود كه برود و حكومت كند؛ امام هم به همين دعوت پاسخ دادند. يعنى چنين نيست كه امام حسين عليه‏السّلام به فكر حكومت نبود، امام حسين عليه‏السّلام به فكر سركوب كردن قدرتهاى طاغوتى بود؛ چه با گرفتن حكومت و چه با شهادت و دادن خون...

 

اينک عاشورا

ابوحمزۀ ثمالی، از امام سجّاد علیه‌السّلام نقل کرده که فرمود: در آن شبی که فردایش پدرم به شهادت رسید من با او بودم. به اصحاب فرمود: «اکنون شب است، آن را مرکب راهوار خود کنید (و بروید) این قوم آهنگ مرا دارند و چنانچه مرا بکشند به شما توجّهی نمی‌کنند و شما در آزادی و اختیار خودید». عرض کردند: نه به خدا سوگند، این نشدنی است. فرمود: «فردا شما همچون من کشته خواهید شد کسی نجات پیدا نمی‌کند». عرض کردند: سپاس خدا را که به ما شرافت شهادت در رکاب شما را عطا کند. سپس امام علیه‌السّلام (ایشان را) دعا کردند و فرمودند: «اینک سر بردارید و بنگرید» پس جاها و منزلهای بهشتی خود را دیدند. امام علیه‌السّلام می فرمود: «فلانی! این منزل توست، فلانی این قصر توست، فلانی این درجۀ (و مقام) توست». از این رو (روز عاشورا) هر کسی با سینه و صورت خود به استقبال نیزه‌ها و شمشیرها می‌رفت تا به منزل بهشتی خود برسد. و در روایتی از امام سجّاد علیه‌السّلام نقل شده که فرمود: چون آن شبی که فردایش حسین علیه‌السّلام به شهادت رسید در میان اصحاب خود برخاست و فرمود: «اینان آهنگ مرا دارند نه شما را و اگر مرا بکشند با شما کاری ندارند. پس رهایی! رهایی! شما آزادید (بروید) که اگر با من صبح کنید همه کشته خواهید شد».
عرض کردند: ما تو را تنها نخواهیم گذارد و زندگی پس از تو را نمی‌خواهیم.
فرمود: «شما همه کشته خواهید شد حتّی یک نفر نجات پیدا نمی‌کند»! پس همان رخ داد که امام علیه‌السّلام فرمود، در نقل دیگری آمده است: امام علیه‌السّلام به خویشان و یاران خود پیشنهاد داد که از گرد او پراکنده شوند و شب را شتر راهوار خود سازند (و بروند) و فرمود: «اینان مرا می‌جستند که پیدایم کردند و می‌دانم نامه‌هایی که به من نوشتند جز نیرنگی بیش نبود تا با من به فرزند معاویه تقرّب جویند».
عرض کردند: خدا زندگی پس از تو را زشت کناد.
ابومخنف، از ضحّاک‌بن‌عبداللّه مشرقی نقل کرده که گفت: چون عاشورا شد امام علیه‌السّلام با ما سخن گفته فرمود: «این شب است که شما را فرا گرفته، آن را مرکب راهوار خود کنید، هر یک از شما دست یکی از مردان مرا گرفته به میان مردم و دیار خویش پراکنده شوید تا خدا گشایشی دهد، زیرا این قوم جز آهنگ مرا ندارند و چنانچه به من دست یابند دیگران را فراموش کنند».

لهوف - سید ابن طاووس

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، جون مادر زنتون فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

9 بهمن / 29 ژانويه / 9 محرم

Mobin_s2004@yahoo.com
9 بهمن ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
زماني كه تهران چهره ديپلماتيك تازه به خود گرفت

درچنين روزهايي در سال 1296 هجري شمسي (ژانويه 1919 ميلادي ) با ورود نخستين نماينده دولت بلشويكي روسيه ، تهران كه دهها سال اسير بازيهاي انگلستان و روسيه بود و گاهي اوقات نمي دانست به ساز كدام يك برقصد چهره ديپلماتيك تازه اي به خود گرفته بود ، زيرا مسكو قبلا از همه دعاوي روسيه درقبال ايران و امتيازاتي كه به دست آورده بود و حتي پولي را كه قرض داده بود صرف نظر كرده بود.« براوين » نماينده ديپلماتيك دولت بلشويكي روسيه هشتم بهمن وارد تهران شده بود. ورود وي به دولت وقت ايران اين جرات را داده بود كه در همين ماه رسما از انگلستان بخواهد كه به نوبه خود ، همانند روسيه ، از دعاوي و امتيازاتش صرفنطر كند ؛ موافقتنامه سال 1907 سن پترزبورگ ( تقسيم ايران ) را لغو و نيروي « اس پي آر » را كه طبق نقشه ژنرال پرسي سايكس به وجود آمده و تابع انگلستان است منحل و يا به ايران تحويل دهد.پاره اي از نويسندگان فشار و تهديد مسلحانه چند افسر ايراني را در همين ماه به تغيير فرمانده روس پادگان باغشاه كه احتمال داده مي شد متمايل به دولت تازه مسكو باشد به حساب انگليسي ها و واكنش آنها به تحولات تهران نوشته اند. واكنش هاي انگلستان تا كودتاي سال 1299 و تغيير دولت ادامه داشت . ديدار و مذاكرات دهم بهمن سال 1299 ژنرال آيرونسايد كه سالها بعد يك قهرمان ملي انگلستان شد با ژنرال رضا خان پهلوي فرمانده تيپ قزاق و متعاقب آن حركت تيپ از قزوين به سمت تهران و انجام كودتا بزرگترين ورق همين بازي بود.

 

وقايع جنگ هشت ساله در چنين روزي

09/11/58
كارتر: امريكا حاضر به هرگونه كمكي به ايران در شرايط بحراني است.

09/11/65


هاشمي رفسنجاني: من تصور مي‌كنم زمان براي گفتگو يا مذاكره با آمريكا مناسب نيست. بزرگترين نگراني دارائي‌هاي ايران است كه هنوز در آمريكا بلوكه است.
پايان كار كنفرانس اسلامي و صدور قطعنامه‌اي در مورد جنگ ايران و عراق.

 

 حمايت مردم ازتحصن كنندگان درمسجد دانشگاه تهران

[9 بهمن 1357] - تهران شاهد حمايت گسترده مردم ازتحصن كنندگان درمسجد دانشگاه تهران بود. موج جمعيت بطرف دانشگاه سرازيرشد و مأموران نظامي رژيم براي متفرق كردن مردم وارد عمل شدند وعده‎اي ازمردم انقلابي را زخمي يا شهيد كردند. خبرگزاريها اعلام كردند كه زدوخوردهاي اين روزبعد ازواقعه 17شهريورخونين ترين رويداد تهران بوده است. درهمين روزحضرت آيت الله خميني درپاسخ به سؤالات خبرنگاران خارجي سخنان مهمي ايراد فرمودند. ايشان دربخشي ازسخنان خود يادآورشدند:” ...ملت ايران بايد بداند كه من دركنارآنان تاآخرين نفس براي حفظ قوانين اسلام و مصالح مملكت به مبارزه خود ادامه مي‎دهم و برهمه ملت واجب است تا دراين امرپايداري كنند و سستي و سردي به خود راه ندهند. مطمئن باشيد كه ما پيروزيم و مطالب ما حق است و حق لاجرم پيروزاست...”.

 

 شهادت 5تن از فرماندهان رشيد لشكراسلام

[9 بهمن 1360] - 5تن از فرماندهان رشيد لشكراسلام كه دوران جنگ تحميلي درسركوبي قواي متجاوز رژيم بعثي دلاوريهاي كم نظيري ازخود نشان داده بودند؛ به شهادت رسيدند. حسن باقري جانشين فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و مجيد بقايي فرمانده قواي اول كربلا ازگروه همين شهيدان بودند كه براي بازرسي به خط مقدّم جبهه رفته بودند. شايان توجه است كه شهيد باقري بعد ازپيروزي انقلاب اسلامي درتحريريه روزنامه جمهوري اسلامي اداي وظيفه مي‎كرد و شهيد بقايي نيزدرزمان انقلاب ازجمله سربازاني بود كه به امرحضرت امام خميني(ره) ازپادگان گريخت و به صف مبارزان و انقلابيون پيوست.

Mobin_s2004@yahoo.com
29 ژانويه ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com

در قلمرو ادب

چخوف و پوشکين

امروز ، 29 ژانويه ، زادروز آنتون پاولوويچ چخوف نويسنده تواناي روسيه است که در سال 1860 به دنيا آمد.الكساندر پوشكين نويسنده بزرگ روس نيز در همين روز در سال 1837 در جريان يك دوئل كشته شد.در باره سبك نوشته و كارهاي آنان بعدا در ستون در دنياي ادبيات مطالبي خواهد آمد.

چخوف

چخوف

پوشکين

پوشکين

صنايع و فنون

ثبت اختراع انجين بنزيني اتومبيل

كارل بنز

كارل بنز

«كارل بنز» 29 ژانويه سال 1886 اختراع تازه خود (موتور يا انجين بنزيني، يا انفجاري) را در كارلسروهه آلمان به ثبت داد. وي براي نخستين بار در جهان، جزئيات ساختار اتومبيلي را به ثبت داده بود كه داراي كاربوراتور، كلاچ و شمع (توليد جرقه» بود.
    كارل بعدا با «گوتليب دايملر» شريك شد و كسب و كار اتومبيلسازي خود را تحت نام «دايملر بنز» رونق بخشيد.

در قلمرو دانش

انسولين استنشاقي در ميان «اما» هاي بسيار تاييد شد

27 ژانويه 2007 آژانس آمريكايي دارو و غذا بر انسولين استنشاقي به نام «اگزوبرا» مهر تاييد گذارد تا وارد بازار شود. از 80 سال پيش تاكنون، مرض قندي ها از انسولين تزريقي استفاده مي كرده اند. برخي از پزشكان به «اگزوبرا» ايراد گرفته و گفته اند كه مصرف آن عوارض جانبي از جمله دشوار ساختن تنفس دارد. با توجه به اين ايراد ها، آژانس دولتي مربوط به پزشكان توصيه كرده است كه پس از معاينات كامل و اطمينان از سالم بودن ريه بيماران، انسولين استنشاقي را تجويز كنند و بعدا هم هر شش ماه يك بار اين بيماران تحت معاينه كامل ريه قرار دهند و تنها پس از اين اقدام است كه مجاز به تجويز اين دارو هستند.

ساير ملل

افزايش روز افزون جهاني توليد خودرو
آمار خودرو درپايان سال 1926 ميلادي

زيباترين خودرو سواري كوپه ساخت1926

29 ژانويه سال 1927 آمار جهاني خودرو مربوط به پايان سال 1926 انتشار يافت كه نشان مي داد 39 درصد كل خودروهاي جهان در ايالات متحده سرگرم كارند و مردم اين كشور كه دلبستگي ويژه به خودرو يافته اند داراي 9 ميليون خودرو شماره شده ــ داراي پلاك ) هستند. كل خودروهاي جهان كمي بيش از 23 ميليون بود. طبق همين آمار ظرف سه سال منتهي به دسامبر 1926 هشت ميليون خودرو تازه درجهان ساخته شده بود.

 

ژنرال آمريكايي پس از 42 روز از اسارت گارد سرخ ايتاليا آزاد شد

ژنرال دازير

29 ژانويه در سال 1982 ژنرال آمريكايي جيمز دازير James Dozier از اسارت گارد سرخ ايتاليا آزاد شد . وي كه در پايگاه «ورونا» در شمال ايتاليا مستقر بود 42 روز پيش از آن ربوده شده بود. اين گارد مركب از چپگرايان از آغاز تاسيس خود ــ 11 سال پيش از اين دهها تن از جمله « آلدومورو » نخست وزير ايتاليا را ربوده بود . آلدو مورو در طول اسارت كشته شده بود . براي يافتن ژنرال دازير بيش از پنج هزار پليس ايتاليا بسيج شده بودند و سرانجام اورا در آپارتماني يافتند .در اين آپارتمان پنج عضو گارد سرخ از ژنرال دازير مراقبت مي كردند كه همگي دستگير شدند.

 

زمين لرزه ژانويه 1995 ژاپن

29 ژانويه 1995 ، 12 روز پس از وقوع زمين لرزه در منطقه صنعتي كوبه در ژاپن هنوز از ميزان تلفات رقم درستي به دست نيامده بود و ظرف اين مدت چهار هزار جنازه از زير قطعات سيمان و تير آهن هاي آپارتمانها بيرون كشيده شده بود كه سختي عمليات نجات در دنياي صنعتي را ثابت مي كند. اين زلزله 20 ثانيه طول كشيده بود و به همان گونه كه از عكس بر مي آيد خيابان اسفالته و پلهاي اهنين را همانند مقوا در هم مچاله كرده است.

 

كشف تونلي در زير مرز آمريكا و مكزيك!

كشف يك تونل زير زميني (عكس بالا) به طول727 متر ميان مكزيك و ايالات متحده، بسياري را مبهوت ساخته و اين سئوال برايشان مطرح شده است كه چطور اين همه مامور امنيت ملي با اين هزينه و دستگاههاي الكترونيك نتوانستند قبلا آن را كشف كنند. خبر كشف اين تونل پنجشنبه شب 27 ژانويه 2006 و به تفصيل از شبكه هاي تلويزيوني آمريكا پخش شد. ظاهرا پليس مكزيك آن را كشف و به ماموران مرزي آمريكا گزارش كرده بود. هنوز معلوم نيست كه تونل از چه زماني داير شده است. در اين تونل ماموران مربوط چندين تن انواع مواد مخدر بسته بندي شده را كشف كرده اند. اين تونل كه با سيمان و مصالح خوب ساخته شده است به چراغ، هواكش و دستگاه تخليه آب مجهز است. تونل در عمق 26 متري از سطح زمين ساخته شده است. عرض تونل يك و نيم متر است. يك سر تونل در انبار بزرگي در شهر «تي هوانا»ي مكزيك و سر ديگرش در شهرك «اوتاي مسا»ي كاليفرنيا واقع در نزديكي شهر سن ديه گو قراردارد.
     شبكه هاي تلويزيوني آمريكا گفتند كه از طريق اين تونل نه تنها مواد مخدر و از جمله «مت» با حجمي زياد به داخل آمريكا وارد مي شد، بلكه قاچاق آدم و احتمالا تروريست هم صورت مي گرفت، و اين در حالي است كه وزارت امنيت ملي بيشتر نيرو و پولش را صرف بازرسي مسافران هوايي مي كند كه باعث رنجش برخي از مردم است.

برخي ديگر از رويدادهاي 29 ژانويه

  • 1943:   (1321) دكتر ميلسپو كارشناس آمريكايي امور مالي و اداري براي اصلاح اين امور در ايران و نوسازي ماليه ايران وارد تهران شد و با اختيارات كامل كار خود را آغاز كرد . ايران از شهريور سال 1320 تحت اشغال نظامي كشورهاي در حال جنگ با آلمان بود.

  • 1980:   (1358) شش تن از اعضاي سفارت سابق آمريكا در تهران كه در جريان تصرف اين سفارت فرار كرده و در سفارت كانادا پنهان شده بودند با گذرنامه ديپلماتيك كانادا به عنوان اعضاي سفارت اين كشور با يك پرواز عادي از تهران خارج شدند. مهر ويزاي ورودي آنان به تهران را « سيا » ساخته بود تا ايجاد ترديد نكند.

  • 1987:   گورباچف رهبر وقت شوروي اعلام كرد كه فضاي باز سياسي شوروي هنوز به كمال نرسيده و براي رسيدن به دمكراسي به تمرين آزادي بيشتري نياز است.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    9 محرم هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

     تاسوعاى حسينى

    [9 محرم 61] - تاسوعاى حسينى

     

    ورود «شمْرِبْنٍ ذِي الْجوشَن»همراه با نامه ابن زياد به كربلا

    [9 محرم 61] - « شمْرِبْنٍ ذِي الْجوشَن»همراه با نامه ابن زياد به كربلا وارد شد. در اين نامه به عمر بن سعد دستور آغاز جنگ با امام حسين (ع) داده شده بود. شمر نزديك خيمه‏گاه امام و يارانش شد و براي تضعيف روحيه نزديكان آن حضرت فرياد كرد و گفت: براي شما امان نامه آورده‏ام، دست از مبارزه برداريد. اما برادران و ياران امام حسين (ع) در جواب يك صدا گفتند: خدا ترا وامان نامه‏ات را لعنت كند، آيا ما را امان مي‏دهي در حاليكه پسر رسولخدا امن ندارد. اي دشمن خدا آيا تو ما را امان مي‏دهي تا برادر و سرور خود را تنها بگذاريم و از نفرين شدگان فرمان بريم؟ بدين ترتيب امام حسين (ع) و يارانشان در راه خويش برا يحفظ اسلام و پايداري آن استوار ماندند و كساني چون ابن سعد براي كسب مال و مقام دنيوي در انحراف و گمراهي خويش بيشتر فرو رفتند.

     

     وفات سيد محمد قلي هندي از علماي نام آور شيعه هندوستان

    [9 محرم 1260] - سيد محمد قلي هندي از علماي نام آور شيعه هندوستان درگذشت. او از اعقاب مير سيد شرف الدين نيشابوري بود كه در واقعه حمله هلاكوخان مغول از نيشابور به هندوستان مهاجرت كرد. سيد محمد قلي هندي كتابهاي متعددي تأليف كردد كه از جمله مشهورترين آنها الاَخْبارُ الاِثـْـني عَشَريه را مي‏توان نام برد.

     

    درگذشت علي قلي ميرزا اعتضادُ السلطنه فرزند فتحعليشاه قاجار

    [9 محرم 1298] - علي قلي ميرزا اعتضادُ السلطنه فرزند فتحعليشاه قاجار، و از فضلاي عهد قاجاريه درگذشت. او مدتي رياست دارالفنون را به عهده داشت و يكسال بعد در سال 1275 هجري قمري نخستين خط تلگراف را ميان تهران و سلطانيه راه‏اندازي كرد. اعتضاد السلطنه مدتي وزارت علوم، و سرپرستي تلگرافنامه و چاپخانه‏ها را نيز عهده‏دار بود. فتنه باب در تهران و فلك السعاده از آثار اعتضاد السلطنه به شمار مي‏روند.

     

     وفات آيت الله حاج ميرزا سيد علي يزدي از عالمان و مجتهدان قرن اخير

    [9 محرم 1364] - آيت الله حاج ميرزا سيد علي يزدي از عالمان و مجتهدان قرن اخير بدرود حيات گفت. مرحوم، يزدي مجتهدي اصولي، مردي متقي و متواضع بود و استادانش به ويژه آيت الله العظمي آخوند خراساني به وي علاقه بسيار داشتند. آيت الله يزدي در تدريس فقه و اصول، دانش پژوهان بسيادي را در حوزه درسي خود پذيرا مي‏شد.

     

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    فرصت نگهدار

    خبر دارى اى استخوان قفس
    كه جان تو مرغى است نامش نفس
    چو مرغ از قفس رفت و بگسست فيد
    دگر ره نگردد به سعى تو صيد
    نگهدار فرصت كه عالم دمى است
    دمى پيش دانا به از عالمى است
    سكندر كه بر عالمى حكم داشت
    در آندم كه مى رفت عالم گذاشت
    ميسر نبودش كز او عالمى
    ستانند و مهلتش دهندش دمى
    برفتند و هر كس در او آنچه كشت
    نماند بجز نام نيكو و زشت
     

     

     

     

     

     

     

    مسائل زندگي
    کار، مُد، سلامتی، رموز موفقیت و ...

    مردمان

    چرا انسانها خواب مي بينند؟

    چرا انسان ها خواب می بینند، تعابیر خواب ها چیست، چه رازهایی در آنها نهفته است و ... از مواردی هستند که در مقاله امروز در مورد آنها بحث می کنیم.
    علاقه به خواب و رویا پیشینه ای به قدمت تاریخ بشریت دارد. یکی از کتاب های آسمانی مانند "قرآن" و "انجیل" سرشار از داستان های مختلف در مورد خواب و رویا می باشد که شامل اولین رویاها که تقریبا 1900 سال قبل از میلاد مسیح به وقوع پیوستند نیز می باشد. مردم یونان، روم و بابل به خواب و رویا اعتقاد محکمی داشتند به ویژه در شب های جنگ. آنها تصور می کردند که خدا از طریق رویا به آنها راه پیروزی را نشان می دهد. امروزه اعتقاد به خواب و رویا و تفسیر آن مانند گذشته عمیق نمیباشد. در آغاز قرن 20 زیگموند فروی خواب را به این صورت تعریف کرد: "راهی ملکوتی به ضمیر ناخودآگاه." او تصور خود را از رویا نشات گرفته از احساسات سرکوب شده فرد به ویژه امیال جنسی می دانست. امروزه بر این باورند که تعبیر فروید اندکی ساده انگارانه بوده. اما به راستی ما برای چه خواب می بینیم؟
    خواب هایی که می بینیم معمولا نوعی واکنش نسبت به افکار، فعالیتها و احساساتی هستند که در طول روز داشتیم. آنها بازتاب افکاری هستند که برای یکی دو روز گذشته در ذهن ما خطور می کردند. رویاها ظاهرا یکی از بخش های جدا نشدنی موجودیت ما هستند. چندی پیش آزمایشی انجام شد که در طی آن به افراد بالغ داروهایی داده میشد که اجازه حرکت سریع مردمک چشم در خواب (REM) را از آنها می گرفت. زمانی که چشم چنین حرکتی دارد، فرد مورد نظر خواب می بیند. حذف توانایی خواب دیدن تضادهای اخلاقی شدیدی را در افراد تحت آزمایش ایجاد کرد. آنها به شدت مضطرب و خشن شده بودند و نمی توانستند به راحتی بر روی مطلبی تمرکز کنند. در این آزمایش همچنین ثابت شد که هر چه فردی جوانتر باشد رویا برای حفظ سلامت او نقش محوری تری را بازی می کند.
    مطالعه و تحقیق دانشمندان در زمینه خواب و رویا به یکسری نتایج جهان شمول ختم شده. اول اینکه تمام افراد حتی آنهایی که این امر را انکار می کنند خواب می بینند. خواب دیدن به اندازه نفس کشیدن یک امری بدیهی است. کودکان خیلی بیشتر از بزرگترها خواب می بینند. نوزادان در حدود 70% از خواب خود را در حال دیدن رویاهای متعدد هستند. در مقایسه، بزرگسالان تنها در 25% از خواب خود رویا می بینند. در برخی موارد ثابت شده است که حیوانات نیز خواب می بینند.
    تحقیقات نشان می دهد که خواب هر فردی دارای 2 مرحله مختلف می باشد. در ابتدا افراد به خواب سبک فرو می روند. از آن به بعد به طور تدریجی وارد مراحل بعدی شده تا به مرحله ای می رسیم که به عنوان IV شناخته می شود. این مرحله یک قدم پیش تر از مرحله خواب سنگین (REM) است. در این مرحله با وجود اینکه چشم ها بسته هستند اما مردمک با حرکات تندی همراه می باشد. درست مثل این است که چشم ها در حال نگاه کردن به فیلمی هستند که بر روی پرده بسته پلک ها در حال نمایش است. در طول این مرحله مغز همانطور که در بیداری فعالیت می کند از خود واکنش نشان می دهد. و در این زمان است که عمل خواب دیدن اتفاق می افتد.
    تقریبا در حدود 90 دقیقه زمان لازم است تا فرد به خواب عمیق فرو رود. زمانی که مرحله REM سپری شد مجددا این فرایند تکرار می شود. در چرخه اول این مرحله چیزی در حدود 5 دقیقه است. این میزان در طول چرخه افزایش پیدا می کند و در آخرین مرحله ممکن است تا حدود 50 دقیقه نیز به طول انجامد. بنابراین در یک شب فرد به طور نرمال در طول 20 تا 90 دقیقه خواب می بیند.
    خواب ها به راحتی فراموش می شوند. در حقیقت ما فقط خواب های آخری را که می بینیم به یاد می آوریم. همه ما اغلب خواب می بینیم و این امر باعث می شود تا در زمان بیداری به یک تعادل نسبی دست پیدا کنیم. خواب یک رویداد ویژه با یک معنای خاص نیست. چیزی است که هر شب برای تمام افراد پیش می آید. افراد بسیار زیادی هستند که خوابهای شما را برایتان تعبیر می کنند. اما حقیقت اینجاست که تفاوت و تضادهای بیشماری در بین تعابیر متفاوت وجود دارد. شاید یک کارشناس به شما بگوید که تعبیر خواب شما این است در حالی که کارشناس دیگر تعبیر کاملا متفاوتی از آن برای شما بیاورد. مشکل دیگر این است که روان درمانگرهای هر کشور با توجه به فرهنگ خود و نمادها و سمبلهایی که برای خود دارند به تعبیر و تفسیر خواب ها میپردازند. این امر مجددا باعث می شود که یک خواب تعابیر کاملا متفاوتی داشته باشد.
    امروزه تحلیلگران قصد دارند تا به افراد آموزش دهند خودشان خواب هایشان را تعبیر کنند. هر کس از افکار، احساسات و تجربیات خود بیشتر از هر فردی آگاه است و بنابراین می تواند تحلیل درست تری از خوابش داشته باشد. به عبارت دیگر ما میتوانیم خواب هایمان را هر طوری که دلمان می خواهد تعبیر کنیم.
    مجمع عمومی علوم اظهار می دارد که رویا یکی از ضروریات برای تمرین ضمیر ناخودآگاه می باشد. آنها اخطار داده اند که نباید تحلیل های غیر اصولی از خواب ها داشته باشیم. آنها پیشنهاد می کنند که رویاهایتان را خیلی جدی نگیرید و فقط سعی کنید از آنها لذت ببرید چراکه مرحله ضروری از خواب شما هستند.   
     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    خورشيد بر نيزه

    محمدرضاهفت تنانيان

    در كتاب كشف الغمه در تفسير آيه(فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه انه هوالتواب الرحيم)
    (سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت كرد و توبه كرد; آرى او است كه توبه پذيرمهربان است.)چنين آمده است كه: حضرت آدم در ساق عرش نام مبـارك خاتم النبـيين و ائمه(عليهم السلام)را نوشته ديد و به تلقين جبـرئيل(ع), خداوند را بـه آن نامها خواند; چون اسم حسـين را بـه زبـان آورد, دلش شكسـت و اشكش روان شد و گفت:
    جبـرئيل, اين چه كسى است كه چون نامش را مى بـرم, چنين ناراحت و گريان مى شوم؟!
    جبـرئيل گفت: اين فرزند گرامى ات را مصيبـتـى مى رسد كه تـمام مصايب دنيا در بـرابـر آن اندك است. حضرت آدم شرح آن را خواست. جبرئيل گفت: او را وقتى سخت تـشنه و تـنها وغريب و بـى يار و ياور است, مى كشند.
    كاش او را در آن حـالت مى ديدى كه مى گويد: واى از تـشنگى, واى از كمى ياور! اين استـغاثه را كسى جز بـا شيمشير جواب نمى گويد.
    سرمطهرش را مانند گوسفندان مى برند و با سرهاى اصحابش بـه شهرها مى برند و زنانش را چون اسيران از شهرى به شهرى ديگر مى گردانند, اى آدم! در علم ازلى خداوند اين گونه است. جبرئيل اين را گفت و شروع به گريه كرد. آدم هم گريست.
    فرهادميرزا مى نويسد: عروه بن زبير گفت:
    ((چون عثمان بن عفان, ابـوذر غفارى را از مدينه تبـعيد كرد و بـه ربـذه فرستاد, على(ع)و امام حسن و امام حسين(عليهماالسلام)و يكى, دوتـن از خواص اصحـاب او را مشايعت كردند و وداع و دلدارى گفتند كه: اى اباذر, شادباش كه محنت در رضاى خدا بسى اندك است. ابوذر گفت: آرى; اين خود آسان بـاشد و ليكن بـگوييد شما را حال چگونه باشد در آن وقتى كه حسين بن على(ع)را بـكشند و سرش را از بدنش جدا كنند؟ و بـه خدا قسم كه در اسلام كشته اى از اين عظيم تر نيست.
    ابـى المويد الموفق از خوارزمى چـنين نقل مى كند: چـون حسين دو ساله شد, پيامبر(ص) به سفر رفت. در بـين راه, ايستاد و استرجاع كرد و اشك از چشمانش سرازير شد.
    پـرسيدند: چرا گريه مى كنى؟ فرمود: جـبـرئيل الان از زمين كنار فرات كه به آن كربلا مى گويند.ـ بـه من خبـر داد كه فرزندم حسين پسر فاطمه در آن كشته مى شود. پرسيدند:
    چه كسى او را مى كشد؟ فرمود: مردى به نام يزيد ـ كه خدا او را مبارك نكند.ـ; گويا جايگاه و مدفن حسين را در كربـلا مى بـينم كه سرش هديه برده مى شود.
    وقتى امام به كربلا مىآيد, با زهيربن قين ملاقات مى كند. بـه او مى گويد: احدبن قيس سرم را بـه اميد عطا بـراى يزيد خواهد بـرد; ولى يزيد چيزى به او نمى دهد.
    در ناسـخ التـواريخ بـه نقل از خـصـال چـنين آمده اسـت: امام رضا(ع)فرمود: از طرف خداوند تـبـارك و تـعالى خـطاب آمد كه: اى ابـراهيم! از آنچـه كه من آفريدم, در نزد تـو محبـوبـتـر كيست؟
    عرض كرد: از آنچه كه آفريدى, محبـوبـتر نزد من حبـيب تو محمد است.
    خطاب آمد: او را بيشتر دوست دارى يا خودت را؟
    فرمود: او را از نفس خود بيشتر دوست دارم.
    خطاب آمـد: فـرزنـد خـود را عـزيزتـر دارى يا فـرزنـد او را؟ فرمود: فرزند او را.
    خطاب آمد: قتل فرزند او بـا ظلم بـه دست دشمنان او قلب تو را بـيشتر بـه درد مىآورد يا قتل فرزندت بـه دست خودت در طاعت من؟
    عرض كرد: قتل فرزند او به دست دشمنان او بـرمن دردناكتر است.
    خـطاب آمد: اى ابـراهيم, همانا طايفـه اى گمان مى كـنند از امت محمدند, ولى فرزندش حسـين را بـه سـتـم مانند گوسـفند مى كشند و سزاوار خـشم من مى گردند. پـس دل ابـراهيم بـه درد آمد و گريست.
    ريان بن شبيب مى گويد: روز اول ماه محرم, خدمت امام رضا(ع)رسيدم. حضرت فرمود:
    اى پسر شبـيب!... محرم همان ماهى است كه مردم جاهليت درگذشته به احتـرام آن ستـم و كشتـار را ممنوع كرده بـودند. اين امت نه احترام ماه محرم را نگه داشتند و نه احتـرام پـيامبـر(ص)را. در اين ماه, فرزندان او را كشتـند و زنان حـرمش را اسـير و اموالش راچـپـاول كردند. خدا هرگز اين گناه آنها را نمىآمرزد. اى پـسر شبـيب! اگر خواستى بـراى چيزى گريه كنى, بـراى حسين بـن على(ع) گريه كن كه اورا چون گوسفند سربريدند.
    شيخ جعفربن قولويه چنين روايت كرده است:
    در آسمانها ملكى نماند كه خدمت رسول خـدا(ص)نيايد و آن حـضرت را در مصيبـت فرزندش حسين(ع)تعزيت نگويد. آن حضرت را خبـردادند از ثوابى كه خداوند در برابر شهادت بـه او كرامت فرموده است; و هريك بـراى حـضرت از تـربـت آن مظلوم آوردند; و هريك كه مىآمد, حـضرت مى فرمود: خـداوندا, مخـذول گردان هركه او را يارى نكند و بكش هركه او را بكشد و ذبح كن هركه او را ذبح كند و آنها را به هدفشان نرسان.
    حضرت امام بـاقر(ع)فرمود: چون حضرت امام حسين(ع)در كودكى نزد پيامبر(ص) مىآمد, آن حضرت به على(ع)مى فرمود: ياعلى! او را براى من نگـاه دار. پـس او را مى گـرفـت و زير گـلويش را مى بـوسـيد و مى گريست. روزى آن مظلوم پـرسـيد: پـدر! چـرا گريه مى كنى؟ حـضرت فرمود: چرانگريم در حالى كه جـاى شـمشـير دشـمنان را مى بـوسـم.
    وقتى امام حسين(ع)خواست از مدينه سمت مكه حركت كند, كنار قبر جدش رسول خدا(ص)شتافت, بسار گريست و گفت: پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله! با ناراحتى از نزدت مى روم; چون نمى خواهم با يزيد شـرابـخـور بـيعت كنم. بـا كراهت از نزدت مى روم و بـه تـو سـلام مى رسانم.
    در اين موقع, خواب وى را در ربود, در خواب رسول خدا(ص)را ديد كه او را به سينه چسبانده, بين دو چشمش را مى بوسد.
    پيامبـر(ص)فرمود: حبـيب من, اى حسين, گويا تو را مى بـينم كه در خونت شناورى و در سرزمين كربلا ذبح شده اى...
    وقتى امام حسين(ع)اراده فرمود از مدينه بـه مكه حركت كند, ام سلمه, همسر پيامبر(ص), خدمت وى آمد و عرض كرد: با حركت خود بـه سـوى عراق, مرا غمناك نكن; زيرا از جـدت رسـول خـدا(ص)شنيدم كه مى فرمود: فرزندم حسين در خاك عراق در محلى بـه نام كربـلا كشتـه خواهد شد. امام فرمود: اى مادر! خود بـهتر از تو مى دانم كه بـه ستم كشته مى شوم و سر از پيكرم جدا خواهد شد...

    سرامام(ع)از قفا بريده شد
    يكى از ستمهايى كه بـه امام حسين(ع)شد, اين است كه سرامام را از قفا بريدند. وقتى جنگ تمام شد, اسرا را از ميان شهدا بردند. همين كه زينب(س)به جسد امام حسين(ع)رسيد, فرمود: وامحمداه! اين حسين است كه در خـون غوطه ور اسـت, اعضايش قطع شده, سـرش را از قفا بـريده انـد و عـمـامـه و ردايش را از بـدنـش در آورده انـد. وقتـى امام حسين(ع)كشتـه شد, ام كلثوم(س)دستـهايش را روى سرش گذاشت و فرياد زد:
    وامحمداه! واجعفراه! واحمزتـاه! واحسناه! اين حسين است كه در كربلا در خون غوطه ور است; سرش را از قفابـريده اندو عمامه و ردا از تنش گرفته اند.
    وقتى امام زين العابـدين(ع)در شام شروع بـه خطبـه مى كند چنين مى فرمايد: من پسر كسى هستم كه او را تـشنه كشتـند. من پـسر كسى هستم كه به ستـم كشتـه شد. من پـسر كسى هستـم كه سرش را از قفا بريدند. من پـسركسى هستم كه او را تشنه كشتند. من پـسركسى هستم كه در كربـلا افتـاده است. من پـسر كسى هستـم كه عمامه و ردا از بدنش افكنده اند.

    سرمطهر امام(ع)در كربلا
    در اينجا به بررسى جراحاتى كه در كربـلا بـه وسيله ى لشكر دشمن بـه سر شريف امام(ع)وارد شده, مى پردازيم. در كربـلا بـه سر مطهر امام(ع)ضربـه هاى مختلفى وارد شد. گاه بـاسنگ بـه سر امام زدند, زمانى با تير و گاهى با شمشير. حضرت در مجموع 72 جراحت را تحمل كرد. سپـس ايستـاد تـا كمى استـراحت كند. در اين حال, سنگى بـه پيشانى امام اصابت كرد. خواست خون را با لبـاس پاك كند كه تيرى مسموم و سه شعبه بر قلبش نشست. امام(ع)فرمود: بسم الله و بالله و على مله رسول الله.
    بـعد از مدتى, شمر فرياد زد: او را بـكشيد. لذا از هرطرف بـه امام حمله كردند. امام تيرى كه به گلويش نشسته بود, برون آورد, دودستش را پراز خون كرد. سر و صورت خود را با خون رنگين ساخت و فرمود: مى خواهم اين گونه خدارا ملاقات كنم.
    آنگاه شمر فرياد زد: بـراى چه ايستـاده ايد و انتـظار مى كشيد؟
    چرا كار حسين را تمام نمى كنيد؟ پس همگى ازهرسو بـرآن حضرت حمله كردند. حصين بـن نمير تيرى بـردهان مبـارك امام(ع)زد. ابـوايوب غنوى تيرى بـرحلقوم شريفش زد و زرعه بـن شريك كف دست چپش را قطع كرد. ظالمى ديگر بـه دوش امام(ع)زخمى زد. حضرت بـه روى افتاد و ضعف بـر او غلبـه كرد. سـنان ملعون نيزه بـر گلوى مبـاركش زد و بيرون آورد. آنگاه در استخوانهاى سينه اش فرو برد و بعد تيرى بر نحر شريف آن حضرت زد.
    مجلسى مى گويد: ابوالحتوف تيرى به طرف امام انداخت. آن تير بر پيشانى نورانى امام رسيد. امام تير را از پيشانى اش بـيرون كشيد و خون بر صورت و محاسن امام روان شد.
    بـعد از آنكه ناتـوانى بـرحضرت غلبـه كرد, هركه بـه او نزديك مى شد, از بيم يا شرم كناره مى گرفت.
    سرانجام مردى از قبيله كنده كه نامش مالك بن يسر بـود.ـ بـه طرف آن حضرت روان شد. به وى ناسـزا و دشـنام گفت و بـا شـمشـير ضربه اى برسرمباركش زد. كلاه امام شكافته شد, شمشير به سر رسيد و خون كلاه را پركرد.
    حضرت در باره او چنين نفرين كرد: بـا اين دست غذا نخورى و آب نياشامى و خداوند تو را با ستمگران محشور كند. پس كلاه پرخون را از سرمبـارك انداخت, دستمالى طلب كرد, زخم سر را بـا آن بـست و كلاه ديگرى برسرگذاشت و عمامه را روى آن بست.

    بريدن سرامام(ع)
    وقتـى از همه طرف بـه امام حمله كردند و او ناتـوان روى زمين افتاد, عمربن سعد به اصحابش گفت: برويدو سر از بـدنش جدا كنيد و راحتش سازيد. در اين موقع, سنان و شمربن ذى الجوشن بـا جمعى از شاميان آمدند, بالاى سراو ايستادند و به يكديگر گفتند: منتظر چه هستيد؟ اين مرد را راحت كنيد.
    در اين موقع, چهل تـن مبـادرت كردند كه سرامام حسين(ع)را جدا كنند. عمربـن سعد مى گفت: واى بـرشما, عجـله كنيد. اولين كسى كه مبـادرت كرد, شيث بـن ربـعى بـود. او بـا شمشير نزد امام(ع)رفت تاسرش را جدا كند.
    وقتـى امام حسين(ع)بـا گوشه چشم بـه او نگريست, شيث شمشير را انداخت و در حالى كه اين جمله ها را بـرزبـان مى راند, فرار كرد. ((واى بـرتو عمربـن سعد, مى خواهى خود را از كشتن حسين تبـرئه كنى ومن خونش را بريزم.))
    بعد سنان بن انس نخعى بـه طرف امام(ع)حركت كرد و بـه شيث بـن ربعى گفت: مادرت به عزايت بنشيند, چرا حسين رانكشتى؟
    شيث گفت: وقتى كه به طرف حسين رفتم, چشمانش را باز كرد. ديدم مثل رسول خدا است; شرم كردم شبيه رسول خدا را بكشم.
    سنان گفت: واى برتـو, شمشير را بـه من بـده, من بـه كشتـن او سزاوارترم. شمشير را گرفت و بالاى سرامام حسين(ع)رفت.
    امام(ع)نگاهى بـه او كرد. سنان لرزيد, شمشير از دستـش افتـاد و فرار كرد. شمر آمد و گفت: مادرت بـه عزايت بـنشيند, چـرا او را نكشتى؟
    گفت: چون حسين چشمانش را بازكرد, به ياد شجاعت پدرش افتادم و فرار كردم.
    شمر گفت:ترسويى, شمشير را بـه من ده. بـه خدا قسم, هيچ كس از من بـه خون حـسين سزاوارتـر نيست. او را مى كشم چـه شبـيه مصطفى باشد, چه شبيه مرتضى.
    شمشير را گرفت, بالاى سينه امام نشست و به حضرت نگريست و گفت: خيال نمى كنم بدانى چه كسى به سراغت آمده.
    امام چشم بـاز كرد و او را ديد. شمرگفت: من از آن مردم نيستم كه از قتل تو صرف نظر كنم.
    امام فرمود: كيستـى كه بـه جـايگاهى چـنين بـلند گام نهاده و بربوسه گاه رسول خدا جاى گرفته اى؟
    شمر روى سينه حضرت نشسته, محاسن امام را گرفته بـود و در پـى كشتن بـود. امام خنديد و فرمود: مى دانى كه هستـم؟ شمر گفت: خوب مى شناسـمت. مادرت فاطمه, پـدرت على مرتـضى, جـدت محـمد مصطفى و دشمنت خداى بزرگ است. تو را مى كشم و هيچ نمى هراسم.
    امام گفت: تـوكه حـسـب و نسـب مرا مى شناسـى, چـرا مرا مى كشى؟
    شـمر گفـت: اگر من نكـشـم, چـه كـسـى از يزيد جـايزه بـگيرد؟
    امام(ع)فرمود: جايزه يزيد پـيش تو محبـوبـتراست يا شفاعت جدم رسول خدا(ص)؟
    شـمر گفت: دانگى از جـايزه يزيد پـيش من از شـفاعت تـو وجـدت محبوبتر است.
    امام(ع)تشنه بود. شمر گفت: پـسر ابـوتراب! مگر نمى دانى پـدرت كنار حوض كوثر اسـت و كسـانى را كه دوسـت دارد, سـيراب مى كند؟! صبركن تا آب از دستش بگيرى.
    امام فرمود: حالا كه مى خواهى مرا بـكشى پـس كمى آب بـه من ده.
    شـمر گفت: هرگز, حـتـى قطره اى آب نمى دهم تـا مرگ را بـچـشـى.
    امام پرسيد: كيستى؟
    گفت: شمربن ذى الجوشن.
    امام فرمود: دامن زره را از چهره ات بردار.
    وقتـى شمر چهره نماياند, امام ديد دندانهايش مانند دندان خوك از دهانش بيرون آمده است.
    سپـس فـرمود: آرى, اين يك نشـانه, راسـت اسـت. آنگاه فـرمود: سينه ات را برهنه كن.
    شمر جامه بالازد. سينه اش گرفتار پيسى بود.
    امام فرمود: راست گفت جدم رسول خدا(ص).
    رسول خـدا را در خـواب ديدم كه فرمود: فردا وقت نماز پـيش من مىآيى و كشنده ات اين نشـانه ها را دارد. آن نشـانه ها همه در تـو موجود است.
    امام حسين(ع)به شمر فرمود: مى دانستم كشنده من تو خواهى بـود; زيرا تو پيسى.
    در خواب ديدم سگان بـرمن حـمله مى كردند و در ميان سـگان, سـگ ابلق پيسى بود كه بـيشتر بـرمن حمله مى كرد. جدم رسول خدا(ص)نيز چنين خبر داده بود.
    درمناقب چـنين نقل شده است: وقتـى امام بـه شمر نگريست و ديد پيس است, فرمود:
    الله اكبر, الله اكبر, راست گفت خدا و رسولش; زيرا پيامبـر(ص)فرمود: گويا مى بـينم سگى پـيس در خون اهل بـيتم غوطه مى خورد.
    در اين موقع, شمر گفت: اكنون كه جدت مرا به سگها تشبيه كرده, تو را از قفا سرمى برم.
    بـعـد امام را بـه صـورت خـوابـانيد و رگهاى گردنش را بـريد.
    در مقاتـل چـنين آمده اسـت: وقتـى شـمر روى سـينه شـريف امام حسين(ع)نشسته بود و محاسن مقدس وى را در دست داشت, دوازده ضربه شمشير بـه امام زد تا سرش را جدا كرد. وقتى سرامام را مى بـريد, مى گفت: سرت را از بـدنت جـدا مى كنم در حالى كه مى دانم كه انسان بزرگوارى, فرزند رسول خدايى و از نظر پدر و مادر بهترين مردمى.
    وقتى شمر, هر عضو امام را مى بـريد, حضرت مى فرمود: ياجداه! يا محمداه! يا ابـاالقاسماه! و يا ابـتـاه! يا علياه! يا اماه! يا فاطماه! كشته مى شوم مظلوم و ذبـح مى شوم تشنه, مى ميرم غريبـانه. وقتـى شمر سررا بـريد و روى نيزه قرار داد, تـكبـير گفت و لشكر دشمن هم سه بار تكبـير گفت. در اين موقع, زلزله آمد, دنيا تيره شد, از آسمان خـون آمد و در آسمان ندا دادند كه: بـه خـدا قسم, حسين بن على را كشتند. بـه خدا قسم, امام فرزند امام را كشتند.

    قاتل و قاطع سر مطهر امام(ع) كيست؟
    در بـين مورخـان در مورد اين كه سرامام(ع)را چـه كسى بـريده, اختلاف وجود دارد. اين نظرها عبارت است از:
    1 ـ مردى گمنام از قبيله مذحج قاتل امام است. البته گفته شده روايت اين نظر, ضـعيف اسـت. اين نظر را ابـن حـجـر گفتـه اسـت.
    2 ـ قاتل امام(ع)حصين بن نمير است. او به امام تيرى زد, فرود آمد, سرش را بريد و به كمر اسبـش بـست تا مقرب ابـن زياد گردد.
    3 ـ مهاجربن اوس قاتل امام است.
    4 مقـريزى مى گويد: عـمربـن سـعـد امام را بـه قـتـل رسـاند.
    5 ـ خولى بن يزيد قاتل امام است.
    6 ـ بـرادر خولى, شبـل بـن يزيد, سرامام را جـدا كرد. مورخان گفتـه اند: خولى بـن يزيد خواست سرامام را جدا كند; ولى تـرسيد. اما بـرادرش شبـل بـن يزيد سر امام را جدا كرد و بـه خولى داد.
    7 ـ سنان بن انس سر امام را جدا كرد.
    صدوق در امالى مى گويد: سنان از اسب پايين آمد, محاسن حضرت را گرفت, با شمشير به گلويش مى زد و مى گفت: بـه خدا قسم, من سرت را جدا مى كنم و مى دانم كه تو زاده رسول خدايى و از نظر پدر و مادر بهترين مردمى.
    در مقتل ابى مخنف هم دارد كه سرامام(ع)را سنان بريد و به خولى
    داد. بعد كنار چادر عمربن سعد ايستاد و باصداى بـلند فرياد زد: ركابم را پراز طلا و نقره كن كه من حسين را كشتم.
    طبرى مى گويد: هنگام شهادت امام حسين(ع)هركه نزديك امام(ع)مىآمد, سنان دورش مى كرد, براى آنكه مبادا كسى ديگر سرآن جناب را ببـرد. سرانجـام سرامام را جـدا كرد و بـه خولى سپـرد.
    8 ـ اكثرمورخان و ارباب مقاتل نظرشان اين است كه قاتل و قاطع سرامام(ع)شمر ملعون است. گروهى معتقدند سنان در كشتن امام(ع) به شمر كمك كرده است. جـمعى هم سنان و خولى را در كشتـن امام ياور شمردانسته اند.

    تقسيم سرها
    وقتى جنگ پايان يافت و همه ياران امام(ع)شهيد شدند. ابـن سعد دستور داد سرهاى شهدا را بين قبايل تقسيم كردند تا بـدين وسيله پيش ابن زياد منزلتى پيدا كنند.
    به قبيله كنده بـه سرپرستى محمدبـن اشعث سيزده سر, بـه قبـيله هوازن كه شمر بزرگ آنها بود.ـ دوازده سر, بـه قبـيله تميم هفده سر و به قبيله بنواسد شانزده سر دادند.
    بـقيه سـرها را هم ديگر افراد بـردند; اما قبـيله حـر اجـازه ندادند سر حر را جدا كنند.
     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان