Text Link Ads

 

 

679

 
 

به نام حضرت دوست، که هر چه بر سر ما مي رود عنايت اوست

مجله الکترونيکي روزانه :: شماره 679 :: پنجشنبه 10 اسفند 1385

Mobin_s2004@yahoo.com

Creation of a longterm friendship
 between Iran and USA

سلام!
چند روز پيش به يکي از دوستان گروه در لندن (که از شاگردان دکتر قمشه اي هستند) زنگ زده بودم و باهاش در مورد طرحي که در نظر  دارند اجرا کنند با عنوان «Creation of a longterm friendship between Iran and USA» مفصل صحبت کرديم. و اما امروز جزئيات اين طرح را از زبان اين دوستمون عينا در زير نوشته ام .
اگر مايل به همکاري در ابن طرح بوديد  با ايشون تماس بگيريد:
 seyedmohseni@hotmail.com

Doost va baradare iraniam salam

hamon tor ke az vaziate emrooz donya khabar darid ghodrat haye boroge donya be khatere manafe khodeshoon daran zaminesazi ye jange bozorg ro mirizand ke avval az hame doodesh tooye cheshme khodeshoon mire. Khoda ro shokr melate ma inghadar ghavi hastesh ke betoone az khodesh defa. Amma mosallaman keshvare ma ham shamele khesarati mishe ke nemoone hasho mitoonim tooye aragh bebinim.

Dar hamin rahgozar goroohi az iranian tasmim bar in gereftand ke darse akhlagh va maarefate be kolle donya va makhsoosan Amricaiiha bedan. In harekat be soorati hast ke har iran yek nameh ba mohtavaye doosti baradari va eshgh baraye mardome amrical minevise va be addresse moshkhasi dar Englan post mikone. Jamie az bache haye Irani in nameha ro daryaft mikonand va ba komake baazi az setare haye maaroof amrica ke mardome amrica oonha ro hemayat mikonand yek film mostand misazand ke be soorate herfeii tori sakhte mishe ke betoone peyghame film ro be ghalb binande enteghal bede.

Baad az pakhshe in film dar resane haye sarasare donya Goroohe tahiye konandeye film az mardom amrica mikhad ke agar be peyghame in film ehteram mizarand mitoonand inroo hemayat konand ta in ke majmaii tashkil beshe az bozorgane Iran va Amrica baraye tarh rizi ye yek barnameye boland modat baraye doosti in do mellat.

Be in vasi le beomide khoda ma mitoonim bozorgtarin darse Akhlagh ro be donya yad bedim va az yeki az khaneman sooztarin jangaye in gharn jologiri konim.

DASTE BE DASTE HAM MA MITOONIM DONYA RO BEHESHT KONIM

seyedmohseni@hotmail.com


آرشيو روزانه

براي مشاهده شماره ديروز «روزانه» (678) اينجا را کليک کنيد

 

عناوين برخي از  مطالب شماره امروز مجله الکترونيکي «روزانه»

  • عکسهایی از سریال زیر تیغ
  • معرفي و دانلود فيلم: زن زندگي مني
  • دانلود آلبوم: آلبوم جديد امید نوری  باصداي: افشین
  • آهنگ جدید و زیبای محمود رامتین به نام شدم یه عاشق
  • Zoommy 3.1 یک ذره بین حرفه ای برای صفحه نمایش
  • برنامه ای جالب جهت پاسخ گویی خودکار به اس ام اس ها
  • مناجات یک پیر
  • پيدا شدن قبر مسيح، پسرش، مريم مجدليه و مريم مقدس!
  • گزارش گير سه پيچي از همدان
  • زندگي پاره
  • مرد عمل باشيد!
  • گريه بر هر درد بي درمان دواست
  • ملاقات‌ با پدربزرگ ديجيتال 
  • و ....
 

 

 


 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


 



 

 


Mobin_s2004@yahoo.com

پارتی کامپیوتری!
کوچکترین اتومبیلهای جهان
فيلم منتشر نشده‌اي از چهار ديپلمات ايراني
مجله الکترونيکي حسينيه سيدالشهدا - شماره 41 - يازده صفر

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

براي نخستين بار به همت متخصصان داخلي
داروي درمان سرطان پروستات در ايران ساخته شد

مديرعامل شركت داروسازي ثامن‌ از ساخت داروي درمان سرطان پروستات با نام علمي بوسرلين براي نخستين‌بار در ايران خبر داد.
به گزارش خبرگزاري فارس از مشهد احمد كاخكي امروز در گفت‌وگو با خبرنگاران افزود: اين دارو از جمله مشتقات «سنتتيك» هورمون‌هاي آزادكننده گونادو تروفين از غده هيپوفيز است كه علاوه بر پروستات براي نازايي نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
وي اظهار داشت: اين دارو تاكنون در فرانسه توليد مي‌شد كه با راه‌اندازي اين خط توليد در شركت داروسازي ثامن، سالانه حدود يك‌صد هزار ويال مي‌توان توليد كرد.
وي با اشاره به گران بودن بوسرلين وارداتي گفت: بهاي بوسرلين پروكيور داروسازي ثامن 30 درصد كمتر از مشابه خارجي است.
وي با بيان اينكه اقدامات مطالعاتي مربوطه از سال پيش آغاز شد، ادامه داد: در حال حاضر ماده اوليه مؤثر توليد فرآورده‌ به توسط شركت تحقيقاتي - توليد داخل كشور تأمين مي‌شود.
كاخكي گفت: اين شركت در فرآورده‌هاي تزريقي حجم بالا، پيش‌رو بوده و در ساير بخش‌هاي دارويي نيز از توليدكنندگان مؤثر داروي‌ انساني و دامي است.

 



 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

معرفي و دانلود فيلم

زندگي ديگران
Das Leben der Anderen/The Lives of Others

نويسنده و کارگردان: فلوريان هنکل فون دونرسمارک. موسيقي: استفان موچا، گابريل يارد. مدير فيلمبرداري: هاگن بوگدانسکي. تدوين: پاتريشيا رومل. طراح صحنه: سيلکه بوهر. بازيگران: اولريش موهه[سروان گرد ويسلر]، مارتينا گدک[کريستا-ماريا زيلاند]، سباستين کخ[گئورگ درايمان]، اولريش توکور[سرهنگ دوم آنتون گروبيتز]، هانس يوئه بائر[پل هاوزر]، ولکمار کلينرت[آلبرت يرسکا]، ماتياس بره نر[کارل والنر]. ١٣٧ دقيقه. محصول ٢٠٠٦ آلمان. نامزد اسکار بهترين فيلم خارجي، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد/موهه، بهترين کارگرداني و بهترين فيلمنامه از جوايز فيلم باواريا، برنده جايزه بهترين بازيگر/موهه، بهترين فيلم و بهترين فيلمنامه از مراسم فيلم اروپايي، برنده شش جايزه از مراسم فيلم آلماني، نامزد گلدن گلاب بهترين فيلم خارجي، برنده جايزه بهترين فيلم خارجي از مراسم Guldbagge، برنده جايزه تماشاگران از جشنوراه لوکارنو، برنده جايزه بهترين فيلم خارجي از انجمن منتقدان لس آنجلس، برنده جايزه مردم پسندترين فيلم از جشنواره ونکوور، برنده جايزه تماشاگران جشنواره ورشو و...
آلمان شرقي، اوايل دهه ١٩٨٠. گئورگ درايمان نمايشنامه نويسي موفق است که مدت هاست با هنرپيشه اي زيبا به نام کريستا ماريا زيلاند زندگي مشترکي دارد. کريستا هنرپيشه محبوب مردم و روشنفکران است که اغلب نقش اول نمايش هاي درايمان را نيز بازي مي کند تا اين که يک شب در نمايش افتتاحيه يکي از کارهاي آن دو، توجه وزير فرهنگ به کريستا جلب مي شود. اما کريستا اعتنايي به او نمي کند و همين امر وزير را خشمگين مي سازد. وزير از سرهنگ گروبيتز صاحب منصب اشتازي[سرويس اطلاعاتي آلمان شرقي] مي خواهد تا زندگي اين دو هنرمند را زير نظر بگيرد. گروبيتز نيز به نوبه خود زبده ترين مامور خود سروان ويسلر را مامور اين کار مي کند. ويسلر در تمامي آپارتمان درايمان و کريستا دستگاه هاي شنود و دوربين مخفي نصب کرده و بيست و چهار ساعته آنها را زير نظر مي گيرد. اما کم کم جذب زندگي اين دو و دنياي هنر و ادبيات مي شود. تا جايي که برخي کارهاي قابل مجازات آن دو را نيز ناديده مي گيرد. اما انتشار مقاله اي بدون امضا در اشپيگل درباره خودکشي يکي از نويسندگان آلمان شرقي همه چيز را به هم مي ريزد. مافوق هاي ويسلر از او مي خواهند کشف کنند آيا درايمان نقشي در نوشتن اين مقاله داشته يا خير؟ ويسلر سعي مي کند تا درايمان را تبرئه کند، اما گروبيتز با به دام انداختن کريستا پي به واقعيت مي برد. ولي در بازرسي خانه ماشين تحريري که تنها مدرک جرم درايمان است، يافت نمي شود و کريستا خودکشي مي کند. سال ها بعد از فروپاشي درايمان که پي به نقش ويسلر در نجات خود و بيگناهي کريستا برده کتاب خود با نام سمفوني انسان خوب را به او تقديم مي کند. اما از ديدارش چشم مي پوشد...

چرا بايد ديد؟
يکي از بخت هاي مسلم اسکار بهترين فيلم خارجي امسال که رقيبي سرسخت مانند هزارتوي پان دارد. زندگي ديگران يکي از بديهي ترين نشانه هاي اوج مجدد سينماي جديد آلمان –پس از افول غم انگيز وندرس- است. فيلمي به غايت زيبا، خوش ساخت و مدرن که مي تواند مايه افتخار سينماي هر کشوري باشد. با موضوعي به شدت جدي و انساني که نشان از آگاهي و بصيرت کارگردانش دارد. فلوريان هنکل فون دونرسمارک نام آشنايي براي ايراني ها نيست[ البته با نمايش اين فيلم به شکل تکه و پاره در جشنواره امسال اين آشنايي شکل گرفت]. کارگرداني جوان-متولد ١٩٧٣- که از دانشگاه آکسفورد در رشته فلسفه فارغ التحصيل شده و سپس در داشنگاه مونيخ سينما خوانده و نزد سر ريچارد آتن بارو کارآموزي کرده است. زندگي ديگران اولين فيلم بلند وي پس از ساخت چهار فيلم کوتاه[نيمه شب، قرار، دوبرمن، مجاهد] است. تقريباً همه فيلم هاي کوتاه او موفق به دريافت جوايز با ارزشي از جشنواره هاي معتبر شده اند و زندگي ديگران نيز با استقبال خوب مردم آلمان، فروش بيش از ١٠ ميليون يورويي اش و نامزدي اش در ١١ رشته از مراسم بهترين فيلم آلمان نقطه آغاز درخشاني براي کارنامه وي رقم زده است.
شايد بهترين تعريف از اين فيلم را بتوان در اين جمله خلاصه کرد که دلباختگي جلاد به قرباني زمينه ساز کشف رگه هاي انسانيت نهفته در درون وي مي شود. دلباختگي خويشتن دارانه ويسلر به کريستا که هرگز بر زبان نمي آيد، اما باعث مي شود که او دنياهاي تازه اي را کشف کند. با برشت واقعي آشنا شود و کار عاري از احساس خود را با ملاحظات انساني پيوند بزند. تماشاي زندگي ديگران به عنوان نمونه اي تحقيقي از آن چه در آلمان شرقي قبل از فروپاشي اردوگاه چپ و بعد از آن رخ داده، ضروري است. هر چند گاه عملکرد مکانيسم غير انساني دستگاه هاي اطلاعاتي را تا حد ارضا اميال جنسي سياستمداران تخفيف داده و جنگ سرد را به موضوعي فاقد انسجام تبديل کند. چون گاه به نظر مي رسد زن ديگري غير از کريستا در شهر وجود ندارد و دستيابي به او-به مثابه آزادي از دست رفته اي که توسط وزير به کثافت کشيده يم شود- غايت آرزوي هر مردي است. بازي خوب اولريش موهه و ديگر بازيگران فيلم گرماي اطمينان بخشي به فيلم داده و آن را از ديگر محصولات سينماي در حال احتضار آلمان متمايز مي کند، اما نمي تواند در نيمه اول از بي تابي تماشاگر که حاصل طبيعت ساکن و خسته کننده کار تعقيب و مراقبت چندان بکاهد. شايد زندگي ديگران به دليل فقدان فانتزي[عنصر محبوب آمريکايي جماعت] بازي را به هزار توي پان ببازد، اما اين اتفاق از ارزش و جايگاه آن در سينماي امروز اروپا و دنيا چيزي کم نخواهد کرد. بسيار مشتاقم بدانم چگونه چنين فيلمي[ وب ا چه ميزان حذفي] در هجو سرويس هاي اطلاعاتي و انحراف هاي جنسي رايج در آنها در جشنواره سرداران به نمايش در آمده!؟
ژانر: درام.

----------------------------------------------------------------------

قابل توجه شما ایرانیان عزیز خارج از کشور !
با همکاری دوست بسیار عزیزم «benz223@gmail.com» هر هفته، روزهاي جمعه يک فيلم سينمائي ايراني براي مشاهده آنلاین (و یا دانلود) تقدیم می گردد.

 

 


 

Mobin_s2004@yahoo.com

دانلود آلبوم: فارسي

دیوانگی 
باصداي: ساسان
 

براي دانلود، روي هر يک از لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.
 

تک موزیک

آهنگ جدید و زیبای علی حسینی به نام اعتراف

لينک دانلود
لينک دانلود غيرمستقيم مي باشد.

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

نرم افزار PC

RecordPad Sound Recorder v2.11 ابزاری حرفه ای برای ضبط صدا

 

آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که قصد داشته باشید تا صدای خود را توسط میکروفن در کامپیوتر ضبط و ذخیره سازی نمایید؟ برای رفع این نیاز شما به نرم افزاری احتیاج دارید تا این نیاز شما را برطرف نماید. نرم افزار های متعددی در این زمینه وجود دارند.

شما برای ضبط صدای خود در کامپیوتر از چه نرم افزاری استفاده می کنید؟ همان طور که می دانید سیستم عامل ویندوز خود دارای برنامه ای برای ضبط صدا می باشد که Sound Recorder نام دارد اما این برنامه تنها 60 ثانیه اقدام به ضبط و ذخیره سازی صدای شما می کند. نرم افزار های دیگری نیز وجود دارند که در کنار کار اصلی خود دارای ویژگی ضبط صدا نیز می باشند. نرم افزارهایی نظیر JetAudio .

نرم افزاری را امروز به شما معرفی می کنیم که تنها به منظور ضبط صدا طراحی شده است.

 RecordPad Sound Recorder نام نرم افزاری از شرکت NCH می باشد. این نرم افزار که به منظور ضبط صدا طراحی شده است با توجه به حجم کم خود دارای امکانات زیادی می باشد. شما به کمک این ابزار می توانید پیغام ها و صدای خود را از طریق میکروفن در هر مدت زمان دلخواه ضبط و ذخیره سازی نمایید. همچنین این نرم افزار دارای قابلیت ارسال فایل های ضبط شده بر روی Email و فضاهای اینترنتی را دارا می باشد. شما می توانید از این مزیت برای موارد امنیتی نیز استفاده کنید و  اقدام به ضبط صدار افراد نمایید.

 

از ویژگی های این نرم افزار می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- قابلیت ضبط صدا ، موسیقی و هر صوت دیگری

- ذخیره سازی در فرمت های WAV و MP3

- ضبط صدا و ذخیره سازی  فایل ها در زمینه برنامه های دیگر در حال اجرا

- قابلیت ذخیر سازی فایل های wav بر روی هار و یا ذخیره سازی آن ها بر روی cd به صورت مستقیم توسط نرم افزار

- توانایی ارسال فایل های صوتی ضبط شده بر روی Email و یا ارسال آن ها بر روی فضای FTP به صورت خودکار

- قابلیت کنترل برنامه توسط hotkey ها برای سهولت در استفاده از نرم افزار

- قابلیت ویرایش فایل های mp3 در برنامه

و ... .

 

این نرم افزار با تمامی ویندوز های 95/NT4/98/2000/Me/XP/2003 دارای سازگاری می باشد.

 

جزئیات کامل تر به زبان سایت سازنده ....

  دانلود کنید نسخه  2.11 را با حجم 400 کیلوبایت
  تصویری از محیط نرم افزار
  English Explanations

براي دريافت کرک اينجا را کليک کنيد


 

دنیای موبایل

SlideScreensaver v1.05-Full

اسکرین سیور از عکسهای درون گوشی بسازید و استفاده کنید

لينک دانلود
براي دانلود، روي لينک بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.

رمز فايل reza-2006 مي باشد

 

 

 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com


ای که با سلسله زلف دراز آمده​ای

ای که با سلسله زلف دراز آمده​ای
ساعتی ناز مفرما و بگردان عادت
پیش بالای تومیرم چه به صلح وچه به جنگ
آب و آتش به هم آمیخته​ای از لب لعل
آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب
زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده​ست

 

فرصتت باد که دیوانه نواز آمده​ای
چون به پرسیدن ارباب نیاز آمده​ای
چون به هر حال برازنده ناز آمده​ای
چشم بد دور که بس شعبده بازآمده​ای
کشته غمزه خود را به نماز آمده​ای
مست و آشفته به خلوتگه راز آمده​ای
مگر از مذهب این طایفه بازآمده​ای

 

 
 

 

 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

بخش اول

مطالب ارسالی نویسندگان ثابت «روزانه»
 
 

حديث روزانه
arash_new2001@yahoo.com

اَشَدُّ النّاس اجتهاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنوبَ.
كوشنده ترین مردم كسی است كه گناهان را رها سازد.
امام حسن عسگری (ع)

 

 

نکات ريز خانه داري
mitramrz@yahoo.com

بخش دوم : نکاتی درباره ی نگهداری و استفاده از مواد غذایی

حمام ماهی
هیچ گاه ماهی یخ زده را درون آب نگذارید ، بلکه در شیر قرار دهید . شیر مزه ی یخ زدگی را از ماهی می کشد و طعم دلپذیری به آن می بخشد . می توانید به جای شیر از سرکه هم استفاده کنید . یعنی ماهی را در محلول سرکه و آب قرار دهید و صبر کنید تا یخ آن به آرامی باز شود.

 

 

آرایشی - بهداشتی
amoozesh_v_sh@yahoo.com

ريمل

بعد از رژ لب، ريمل مهمترين وسيله آرايشي شماست که باعث درشتي چشمها و جلوه دار شدن مژه هايتان ميشود. غير از تنوع رنگ، ريمل ها انواع مختلفي دارند، ضخيم کننده، بلند کننده، حجم دهنده، پر رنک کننده، ضد آب و معمولي.
روش زدن ريمل براي جلا دادن نگاه شما اهميت به سزايي دارد. بايد توجه داشته باشيد که ريمل شما تمام سطح مژه، از ريشه تا نوک آن، را بپوشاند.
براي مژه هاي بالا، قبل از کشيدن برس ريمل روي مژه ها، ميله ريمل را روي پايه مژه هايتان بماليد تا به اندازه کافي رنگ روي مژه هايتان بنشيند. سپس اين رنگ را با استفاده از برس ريمل ، از پايين تا بالاي مژه به خوبي بکشيد. اگر اين کار را با دقت انجام دهيد، مژه هايي زيبا با نوکهاي جدا از هم خواهيد داشت.
هنگام زدن ريمل به مژه هاي پايين، ميله ريمل را به صورت عمودي نگه داشته و آن را به چپ و راست حرکت دهيد. مراقب باشيد که زير چشمانتان را لک نکنيد.
وقتي ميخواهيد بيش از يک بار ريمل بزنيد، شانه زدن مژه ها بين ريمل زدنها باعث ميشود که مژه هاي شما به هم نچسبند.

نکته:
اگر ريمل شما نو است و ميزان ريمل روي ميله آن زياد است، اضافه آن را با دستمال پاک کنيد.
اگر ميخواهيد ماده ريمل بيشتر روي برس آن بنشيد، برس را داخل ظرف بچرخانيد. هيچوقت آن را در ظرف ريمل بالا و پايين نکنيد، چون باعث ميشود که ريمل داخل ظرف زودتر از معمول خشک شود

ادامه دارد...

 

 

فردوسي طوسي
baran432002@yahoo.no

آن گاه نوبت به جمشید می رسد.
جمشید هفت صد سال فرمان می راند.
جمشید که تخت جمشید، این بهشت زمینی با درختان سنگی را بر زمین بنا نهاد.
جمشید که جام جم داشت و با جام خویش اساطیر و ادبیات ایران و جهان را در نوردید.
بسیار از جم سخن رفته و ساختن بهشت جم یا ورجمكرد، و در این سرا مرگ و آزار و دشمنی و بیماری و رنج راه ندارد.

جمشید که نام نخستین انسان از اوست: جم یا یم که با یمه از داخل گلی روییدند. یم و یمه یا همان مشی و مشیانه که مریم و مسایا یا مسیح نیز از نام اوست.
جم همان دو قلوی یگانه، همان نیمه ی روشن و تاریک هستی، همان نیمه مرد نیمه زن اساطیر ماست.

جمشيد يكي از سلاطين باستاني ايران است چنانكه در يسناي نهم اينطور آمده است.
زردشت از هوم پرسيد كه ترا در ميان مردمان، نخستين بار در اين جهان مادي بيفشرد و چه پاداشي نصيب آن كس گرديد.
هوم در پاسخ گفت:
نخستين بشري كه مرا در اين جهان مادي بيفشرد ويونگهان است در پاداش پسري مثل جمشيد كه دارنده رمه خوب و در ميان مردمان داراي بلندترين مرتبه است و مانند خورشيد درخشان است باو داده شد.

ادامه دارد ...

 

 

يک لبخند
toraj_fal@yahoo.com

معلم از شاگرد پرسید : پسر جان ، حضرت آدم چه گناهی مرتکب شد ؟ شاگرد جواب داد : گندم خورد . معلم پرسید : چگونه مجازات شـــد ؟ شاگـــرد جواب داد : معلوم است دیگر ، مجبورش کردند با حوا عروســـی کند

********************

از صحبت یاران دمشقم ملالتی پدید آمده بود . سر در بیابان قدس نهادم و با حیوانات انس گرفتم تا وقتی که اسیر فرنگ شدم و در خندق طرابلس با جهودانم بکار گل بداشتند . یکی از روسای حلب که سابقه معرفتی میان ما بود ، گذر کرد و بشناخت و گفت : ای فلان ، این چه حالت است ؟ گفتم : چه گویم ؟
همی گریختم از مردمان به کوه و به دشت
که از خدای نبودم به آدمی پرداخت
قیاس کن که چه حالم بود درین ساعت
که در طویله نا مردمم بباید ساخت

پای در زنجیر پیش دوستان
به که با بیگانگان در بوستان

بر حالت من رحمت آورد و به ده دینار از قیدم خلاص کرد و با خود به حلب برد و دختری که داشت به نکاح من درآورد به کابین صد دینار . مدتی بر آمد . زنی بد خوی و ستیزه روی و نافرمان بود . زبان درازی کردن گرفت و عیش مرا منغض داشتن

زن بـد د ر سرای مــرد نکـو
هـم دریــن عــالـم است دوزخ او
زیـنهـار از قـریـن بـد زنهــار
و قـنـا ربـنـا عـذاب الـنــار

بـاری ، زبان تعنــت دراز کرده همی گفت : تو آن نیستــی که پــد ر م از فـرنـگ بـه ده دینــار خــلاص کــرد ؟ گفتــــم : بــلِی ، به ده دینــــارم خــــلاص کــرد و به صـد دینــــار در دست تــــو گــــرفتــــار

شنیدم گوسفنـــدی را بـــزرگــــی
رهـــــا نیــــد از دهـــان و دســــت گرگــی
شبـانگـه کـارد بــر حلقـــش بمــالیـــد
روان گوسفنـــــد از وی بنــــــا لیـــــد
که از چنـــگال گـرگـــم در ربـــودی
چــو د یــدم عـاقبــت گــرگــم تـو بــو دی
گلستان سعدی

ادامه دارد ...

 

 

مشکان
info@moshkan.com

پنجشنبه: ديني

با يك گل هم بهار مي شود ...

همه ما بارها اين ضرب المثل را شنيده ايم كه « با يك گل بهار نمي شود» اما من يك گل را مي شناسم كه با خود بهار را خواهد آورد و آن گل ، گل نرگس است كه به خاطر كردار ما در زمستان سرد غربت اسير است، به خاطر مايي كه معني انتظار را از ياد برده ايم. همه منتظريم اما حتي خود نمي دانيم براي چه ؟ چون مسير را گم كرده ايم.
همه ما در بطن وجودمان منتظريم. انتظاري كه يك وديعه الهي است و از زمانهاي دور در وجود همه انسانها جاي داشته . اما هر كدام از ما صورت ظاهري انتظارمان را عوض كرده ايم. در صورتيكه انتظار فقط يك معني دارد و آن انتظار به فرج است كه خداوند بلند مرتبه در وجود هر انساني جاي داده است. هر انسان زنده اي منتظر است چون انتظار يعني اميد ،اميد به آينده اي بهتر، هر فقيري منتظر است تا فقرش پايان يابد، هر اسيري منتظر است تا آزاد گردد ، هر آواره و غريبي منتظر است تا از غربت نجات يابد و هر غمگيني منتظر فرج و گشايش است.
اما متأسفانه صورت هدف هايمان و سيرت راه هاي رسيدن را تغيير داده ايم. كمي تأمل روشن مي سازد كه ظهور امام زمان فرج تمام گرفتاريها است. در مدينه فاضله او فقيري نيست، در مدينه فاضله او اسيري يافت نمي شود . در مدينه فاضله او هيچ غريبي از غم غربت نمي نالد ، در مدينه فاضله او هيچ كس با غم نجوا نمي كند و هيچ منتظري راه را به خطا نمي پويد. چرا؟ اين سؤال را مي خواهم از خودم و از همه كساني كه مانند من اسير خواسته هاي نابه جاي شيطان شده اند و مسير انتظارشان را تغيير داده اند بپرسم.چرا؟ چرا به جاي خواسته هايي كه خيلي هايشان به صلاحمان نيست و ما را به قهقراي نابودي مي كشاند ، براي ظهور كسي دعا نمي كنيم كه خود گفته است: « براي فرجم دعا كنيد كه فرج خود شما در آن است» . چرا براي ظهور كسي دعا نمي كنيم كه وقتي بيايد دنياي ناآرام از ظلم و تباهي را اصلاح مي كند. ظلم را ريشه كن مي كند و فقيران را وارثان زمين مي نمايد.
دعاي من و تو به تنهايي جواب نمي دهد . پس بياييد همه با هم براي ظهورش دعا كنيم، دعايي آنچنان كه شايسته است و آنچنان كه خود مي فرمايند:«اگر شيعيان ما- كه خداوند توفيق طاعتشان دهد- در راه ايفاي پيماني كه بر دوش دارند همدل مي شدند ، ميمنت ملاقات ما از ايشان به تأخير نمي افتاد و سعادت ديدار ما زودتر نصيب آنان مي گشت، ديداري بر مبناي شناختي راستين و صداقتي از آنان نسبت به ما، علت مخفي شدن ما از آنان چيزي نيست جز آنچه از كردار آنان به ما مي رسد و ما توقع انجام اين كارها را از آنان نداريم.»

(اللهم عجل لوليك الفرج )

 

 

مصحف
hamed.1360@yahoo.com

هر روز چند آيه قرآن بخوانيم

« براى شنيدن آيه مورد نظر بر روى شماره آيه كليك كنيد و براي مشاهده تفسير الميزان و نمونه بر روي آيه کليک کنيد »

 سوره: سورة النساء آيات: 176 محل نزول: مدینه

إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإْسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا 163 وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَرُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا 164 رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا 165 لَّـكِنِ اللّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلآئِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا 166 إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ ضَلاَلاً بَعِيدًا 167 إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَظَلَمُواْ لَمْ يَكُنِ اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً 168 إِلاَّ طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيرًا 169 يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُواْ خَيْرًا لَّكُمْ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا 170  

 

ترجمه فارسي مکارم

ما به تو وحى فرستاديم; همان گونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحى فرستاديم; و (نيز) به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط ( بنى اسرائيل) و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحى نموديم; و به داوود زبور داديم «163» و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را پيش از اين، براى تو باز گفته‏ايم; و پيامبرانى كه سرگذشت آنها را بيان نكرده‏ايم; و خداوند با موسى سخن گفت (و اين امتياز، از آن او بود) «164» آ آ پيامبرانى كه بشارت‏دهنده و بيم‏دهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود;) و خداوند، توانا و حكيم است «165» ولى خداوند گواهى مى‏دهد به آنچه بر تو نازل كرده; كه از روى علمش نازل كرده است، و فرشتگان (نيز) گواهى مى‏دهند; هر چند گواهى خدا كافى است «166» كسانى كه كافر شدند، و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، در گمراهى دورى گرفتار شده‏اند «167» كسانى كه كافر شدند، و (به خود و ديگران) ستم كردند، هرگز خدا آنها را نخواهد بخشيد، و آنان را به هيچ راهى هدايت نخواهد كرد، «168» مگر به راه دوزخ! كه جاودانه در آن خواهند ماند; و اين كار براى خدا آسان است! «169» اى مردم! پيامبر(ى كه انتظارش را مى‏كشيديد،) حق را از جانب پروردگارتان آورد; به او ايمان بياوريد كه براى شما بهتر است! و اگر كافر شويد، (به خدا زيانى نمى رسد، زيرا) آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، و خداوند، دانا و حكيم است «170»

آیات امروز را می توانید از طریق این لینک هم مطالعه کنید


توضيح:
هر روز مي خواهيم يک صفحه از قرآن را با هم بخوانيم (به همراه معني آن. هر روز چند دقيقه وقت مي ذاريم، بعد از يه مدت مي بينيم کل قرآن را ختم کرده ايم، به همين راحتي.
فرمايش امام صادق (عليه السلام) هم که يادمون هست: «قرآن پیمان خداست بر خلق او و برای شخص مسلمان شایسته است که بر عهد خود نگاه کند و هر روز 50 آیه بخواند.»
بيائيم فعلا حداقل با يک صفحه در روز شروع کنيم!
ياعلي مدد ... التماس دعا

 

 

 

بخش دوم

مطالب ارسالی ديگر اعضا

اعضا محترم گروه مي توانند مطالبشان را به آدرس
 Mobin_s2004@yahoo.com
بفرستند تا با نام خودشان در اين ستون نوشته شود.

 

amirhossein_tak@yahoo.com

Please go to following link and speak out your voice to Bush about stop the war on Iran.
Please distribute it to as much as you can. It goes directly to Bush office through a US senate representative.

http://www.stopiranwar.com

Thanks,
Amirhossein

 

 

hamed_ghomaishi2006@yahoo.com

toro khoda ino begin

kash mishod adma eshg ro ba pol avaz nemikardan mage mishe ba pol eshg khared?

 

 

panyz621@yahoo.com

عشق ....

از نظر معلم زيست: عشق ميکروبي است که از راه چشم وارد مي شود و به قلب سرايت ميکند

از نظر معلم شيمي: عشق تنها اسيدي است که به قلب اثر ميکند.

از نظر معلم ديني: عشق يک موهبت الهي است که خدا براي بندگانش هديه کرده است.
 

 

 

fmnamp7@yahoo.com

تا قلب عریان کسی را ندیده ای،بدن عریان خود را به او نشان نده!!!

 

 
moon.6185@yahoo.com

شاوانا از زنان پارسايی بود که به خاطر اشک های پايان ناپذيرش شهرت يافت .

شاوانا می ميرد .در عالم رؤيا به ملاقات يکی از دوستان خود می آيد .

در طول اين رؤيای مکاشفه آميز که به شدت مورد احترام ساکنان بهشت قرار

گرفته بود اين توصيه را به دوست خود کرد :

اجازه ده که قلبت در هر زمان اندوهگين باشد ،

بگذار عشقی که نسبت به خدای متعال داری ،

بر همه خواسته هايت پيشی بگيرد .

بدینسان ، تا زمان مرگ ، هيچ حادثه ای برايت رخ ندهد ...

زن در عرفان و تصوف اسلامی/پروفسور آنماری شيمل

 

 

alimm_1400@yahoo.com

ديگر نيازي به ظهور امام زمان نيست!!!!!

اينجا جمهوري اسلامي ايران است.
و ما ملتي بوديم كه در انتظار موعود زمان و جان جانان هستيم يا بوديم؟
چرا ديگر نيازي به مهدي (عج) نيست؟
وقتي در اين كشور اسلام حكومت مي كند ديگر چه نياز به ظهور آن عزيز بگذار تا در تنهايي خويش بر حال ما بخندد يا بگريد!!!!!
چرا اين گونه مي نويسم؟
آن چه كه مي توان به آشكار گفت اين است كه به نظر مي رسد هيچ گونه مشكلي در مملكت ما وجود ندارد و اين خود دليل روشني است بر اين كه نيازي به ظهور نيست.
از شرق تا غرب دنيا را اگر بگردي خواهي ديد كه هيچ كشوري بدون معضل مفسدان اقتصادي نيست (به مفسدان ديگر امور را زماني ديگر خواهيم پرداخت) از چين كمونسيت كه ساليانه 100 ها تن را به تيغه اعدام مي سپارد تا غرب ليبرال كه هر روزه خبرهاي محكوميت و حبس مفسدين اقتصادي آن به گوش مي رسد و تا كره جنوبي كه مغز اقتصادي خويش را در سنين پيري هم رها نكرده و به زندان مي سپارد اما تفاوت در يك جاست آنها مسلمان نيستند و ادعاي مسلماني نكرده اند پس سيستمهاي حكومتيشان مشكل دارد و اين گونه است كه هر از گاهي پرونده هاي آنچناني از اين كشورها نمايان مي شود.

 

 

aboozar.mr@gmail.com

قوت قلبی برای سکته کرده ها !

باباجون اینقدر نترسید ! نلرزید ! :) خبری نیست ! چیزی نیست. لولو رفت ! بابایی اینجاست ! :)) این دو ستا خبر رو بخور ( ا منظورم بخون بود ! ) آروم می گیری ! نترس نترس خبری نیست ! :)) منابعشم همش غربیه . بخون جونم . بخون . بخون آروم می گیری ! برو گموش پیشی زشت که بچه رو ترسوندی ! دیدی ! زدمش فرار کرد ! نترس ! :))
به گزارش خبرگزاري فرانسه، ژنرال «پيتر پيس» روز سه‌شنبه هنگام حضور در كنگره آمريكا درباره اين گزارشها كه ارتش اين كشور براي انجام حملات هوايي عليه ايران آماده مي‌شود، گفت: «اين درست نيست.» وي در پاسخ ابن اين پرسش سناتور «رابرت برد» كه آيا وي مطلقا اين گزارشها را رد مي‌كند، گفت: «مطلقا آقا.» مقامات ارشد آمريكايي به طور علني تاكيد كرده‌اند واشنگتن به استفاده از ديپلماسي براي متقاعد كردن ايران به اجراي قطعنامه شوراي امنيت و تعليق فعاليت‌هاي مربوط به غني‌سازي اورانيوم متعهد است .
به گزارش خبرگزاري شين‌هوا، جان باتيست ماته‌ئي در يك كنفرانس مطبوعاتي گفت فرانسه معتقد است استفاده از زور عليه ايران گزينه مناسبي نيست و تلاش‌هاي جامعه جهاني براي حل مساله ايران بايد در چارچوب ماده 41 از فصل هفتم منشور سازمان ملل كه در آن به استفاده از زور اشاره‌اي نشده، باشد. ماته‌ئي افزود: «نبود توافق بر سر برنامه هسته‌اي در حال حركت به سوي حل سياسي و ديپلماتيك مسئله است و استفاده از زور را نه مي‌توان تصور كرد و نه پذيرفت.» وي نشست گروه 1+5 در لندن را سازنده ارزيابي كرد و گفت شركت‌كنندگان در اين نشست در تلاش‌هاي خود براي تصويب قطعنامه جديد در شوراي امنيت با هدف واداشتن ايران به توقف برنامه هسته‌اي خود موفق بوده‌اند، هر چند مذاكرات ادامه دارد. ماته‌ئي در ادامه گفت فرانسه اميدوار است مذاكرات به زودي پايان يابد و براي توقف ايران از ادامه فعاليت‌هاي غني‌سازي اورانيوم اقداماتي بيشتر اتخاذ شود.
با وجود اينكه ايران همواره اعلام كرده برنامه هسته‌ايش صلح‌آميز و براي دستيابي به منابع جديد انرژي است و به بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي اجازه داده از تاسيسات هسته‌اي آن بازديد كنند، اما غرب و در صدر آن آمريكا اين كشور را به تلاش براي دستيابي به سلاح هسته‌اي متهم مي‌كنند. از سوي ديگر بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نيز اعلام كرده‌اند در بازرسي‌هايشان از تاسيسات هسته‌اي ايران انحرافي به سوي سلاح‌هاي هسته‌اي مشاهده نكرده‌اند.

 

.

elnaz_sahar_2000@yahoo.com

لحظه خطرناکی است لحظه ای که اميد جای خود را به نا اميدی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که عجله جای خود را به صبوری می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که همدردی جای خود را به طرد کردن می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که " ما " جای خود را به من و تو می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که پريدن جای خود را به خزيدن می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که نور جای خود را به تاريکی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که انسانيت جای خود را به خوی حيوانی دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که بخشش جای خود را به خشم دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که درک و تأمل جای خود را به لجبازی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که جمع بينی جای خود را به خود بينی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که صلح جای خود را به جنگ می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که منطق جای خود را به سنت می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که معنويات جای خود را به ماديات می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که عشق جای خود را به هوس می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که شراکت جای خود را به خيانت می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که آشنائی جای خود را به غريبی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که صداقت جای خود را به دروغگوئی می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که صفا و صميميت جای خود را به کينه می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که خير رسانی جای خود را به شرارت می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که عقل و تفکر جای خود را به تقليد می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که زمان حال جای خود را به زمان گذشته می دهد
لحظه خطرناکی است لحظه ای که علم و منطق جای خود را به خرافات و رسوم می دهد

 

 

mary_2007_aref@yahoo.com

سیاستمدار

سلام
تو نوبت قبل براتون از یه سری بد تعریف کردنها نوشتم و گلایه از بعضی تهیه کننده های برنامه های رادیو تلویزیونی ، از قضا با دیدن یه برنامه جالب دیگه در دو شب پیش به این نتیجه رسیدم که صدا و سیما پر سوژه است برای مطالب فکاهی و نیازی به گشتن نیست ، .البته برخی اوقات دیگه آدم خجالت میکشه از سوتی هائی که یک سری از آقایون می دهند
نمی دونم چه تعداد از دوستان از انتخابات ریاست جمهوری سال 76 ( که واقعا بیاد موندنی و تکرار نشدنی است ) رو بیاد دارند و لی غالبا باید یه چیزهائی بیاد داشته باشند ، من اشاره ام به یکی از حاشیه ها وطنز اون انتخابات است ، آقای ناطق نوری در اون سال تنها کاندیدای مطرح در مقابل جناب خاتمی بود که دربین مردم عادی و حتی قشر متوسط فکری ( بجز تحصیلکرده ها و سیاسی کارها ) خیلی بیشتر از آقای خاتمی شناخته شده بود و جناح محافظه کار و راست جامعه تنها جناب ناطق را که برای تبلیغ و کار کردن داشتند که شهر به شهر کاندیداها در مجامع شرکت کرده و سخنرانی های متعددی نیز برای مردم در روزهای قبل از انتخابات برگزار کردند ، در یکی از گشت و گذار ها و سخنرانی در شهر های مختلف آقای ناطق نوری گویا در بین مردم آزاد شهر استان گلستان ، سخنی بر زبان رانده بود که بسیار لطمه به خودش و ستاد انتخاباتی اش زد و این حرف ایشان که توهینی به مردم محروم زابل بود بصورت یک جک سر زبان مردم پخش می شد ، چنین منظوری را بیان کرده بود که مردم زابل در گذشته از فرط محرومیت و نادانی در شربت آلومینیوم که برای معده استفاده داروئی دارد ، نان تریت کرده و مثل آبگوشت میخورده اند . این که کدام رند چنین مطلبی را به جناب ناطق القاء کرده و یا ایشان چه منظوری داشته اند بماند ، چون مربوط به سالها ی گذشته است ولی دو شب قبل همین آقای ناطق نوری که مدتهاست از انظار به دور و تا حدی در سکوت میگذراند ، در برنامه فوق العاده مهمان مجری برنامه آقای حسنی شده بود و داشت خاطرات گرانقدرش را از ساعات ورود امام خمینی تعریف می کرد که چگونه از دست علاقه و محبت مردم به سلامت امام را به بهشت زهرا و و و برده اند در جائی ایشان باز دوباره انتفاضه کلام به اینصورت فرمودند که برای مقابله با هجوم مردم که برای دیدن امامشان سر از پا نمی شناختند ناچار از سنگ و پاره آجر استفاده کردیم !!!!!!، از آن لحظه به بعد من ازاین فکر بیرون نرفته ام که چرا در برنامه های غیر زنده که امکان هر گونه اصلاح و ویرایشی را دارد ، صدا و سیما اینقدر سوتی داده و اهمیتی نمی دهد ؟

 

 

setayesh_new@yahoo.com

Beauty of Maths!

1 x 8 + 1 = 9
12 x 8 + 2 = 98
123 x 8 + 3 = 987
1234 x 8 + 4 = 9876
12345 x 8 + 5 = 98765
123456 x 8 + 6 = 987654
1234567 x 8 + 7 = 9876543
12345678 x 8 + 8 = 98765432
123456789 x 8 + 9 = 987654321

1 x 9 + 2 = 11
12 x 9 + 3 = 111
123 x 9 + 4 = 1111
1234 x 9 + 5 = 11111
12345 x 9 + 6 = 111111
123456 x 9 + 7 = 1111111
1234567 x 9 + 8 = 11111111
12345678 x 9 + 9 = 111111111
123456789 x 9 +10= 1111111111

9 x 9 + 7 = 88
98 x 9 + 6 = 888
987 x 9 + 5 = 8888
9876 x 9 + 4 = 88888
98765 x 9 + 3 = 888888
987654 x 9 + 2 = 8888888
9876543 x 9 + 1 = 88888888
98765432 x 9 + 0 = 888888888



Brilliant, isn't it?


And finally, take a look at this symmetry:

1 x 1 = 1
11 x 11 = 121
111 x 111 = 12321
1111 x 1111 = 1234321
11111 x 11111 = 123454321
111111 x 111111 = 12345654321
1111111 x 1111111 = 1234567654321
11111111 x 11111111 = 123456787654321
111111111 x 111111111=123456789 87654321

 

 

gorgebiaban20062004@yahoo.com

نگاه جنسی، به دختران جوان آسيب می زند

بنابر گزارشی در ايالات متحده، تصويری که رسانه های اين کشور از دختران جوان به عنوان وسيله ای برای شهوترانی ترسيم می کنند باعث آسيب روحی و جسمی آنها و حتی دختران خردسال شده است.
اين گزارش که توسط "انجمن روانشناسی آمريکا"، American Psychological Association تهيه شده، هشدار داده که نگاه رسانه های سراسری اين کشور به دختران جوان (نشان دادن آنها در حد يک وسيله شهوترانی) تاثير منفی بر سلامت روانی آنها می گذارد و باعث بروز عارضه های روانی همچون اختلال در خوردن، کاهش عزت نفس و افسردگی می شود.
در همين حال، بنابر يک نظرسنجی که توسط بی بی سی انجام شده، بيش از نيمی از دختران و زنان جوان بريتانيا می گويند که به قدر کافی لاغر نيستند و برای بهتر شدن ظاهرشان حاضرند زير تيغ جراحی پلاستيک بروند.
هشت درصد از 25 هزار دختر و پسر 17 تا 34 ساله ای که مورد سوال بی بی سی قرار گرفتند نيز اذعان کردند که برای کم کردن وزن خود از روش برگرداندن غذا استفاده کرده اند.

نگرش جنسی در فرهنگ آمريکايی
روانشناسان آمريکايی در اين گزارش آورده اند که مطالب نشريات، برنامه های تلويزيونی، بازی های ويديويی، ترانه ها و تصاوير ويديويی گروه های موسيقی مختلف که نگاهی جنسی به دختران و زنان دارند نه تنها ممکن است باعث خودکم بينی آنها نسبت به ظاهرشان شود بلکه همچنين تاثيری منفی بر سلامت رشد جنسی دختران و پسران می گذارد.
در اين تحقيق همچنين از آگهی های تبليغاتی که برای فروش کالاها از تصاويری با بار جنسی استفاده می شود، انتقاد شده است.
اين گزارش، "نگرشی جنسی" را اين گونه تعريف می کند: وقتی ارزش فرد فقط با جاذبه جنسی يا رفتار جنسی او و نه ديگر خصيصه هايش محک زده می شود و وقتی فرد فقط به عنوان وسيله ای برای ارضاء شهوت جنسی به تصوير کشيده شود.
انجمن روانشناسی آمريکا در گزارش خود آورده: "عروسکی که دامن کوتاه سياه چرمی و چکمه های تنگ ساق بلند به تن دارد، لباس زير دختر بچه های هفت ساله که با واژه های نامناسب تزئين شده، ترغيب دختران پنج - شش ساله به عشوه گری در مسابقات زيبايی کودکان، همه و همه بخشی از فرهنگ آمريکايی شده که به زن و دختر به عنوان يک وسيله شهوترانی و نه انسان نگاه می کند.
دکتر آيلين زوربريگن، که هدايت تهيه اين گزارش را برعهده داشته، می گويد: "نگرش جنسی به دختران در موفقيت تحصيلی آنها نيز تاثير منفی گذاشته و آن دسته از آنها که خود را در حد يک شی تزئينی می بينند در برخی دروس مدرسه، از جمله رياضيات و يا حل مسائل فکری موفقيت کمتری دارند."
مخالفان اين گزارش می گويند که رسانه ها و صنايع تبليغاتی مسئول مشکلات روانی و جسمی کودکان و جوانان امروزی آمريکا نيستند.
اسحاق لاريان، رييس شرکت توليدکننده محصولات تفريحی "ام جی ای" و همچنين سازنده عروسک های پرفروش "برتز"، می گويد: "برخی بزرگترها در همه چيز مسائل جنسی را می بينند. اما کودکان به عروسک های برتز نگاه می کنند و آنها را فقط زيبا توصيف می کنند. عروسک نمی تواند الگوی يک کودک باشد. اين وظيفه والدين است که الگوی او باشند."
انجمن روانشناسی آمريکا برای مقابله با نگرش جنسی به دختران توصيه کرده رسانه ها نگرشی مثبت تر در مورد زنان را اشاعه دهند و والدين، مدارس و کارشناسان بهداشتی در مورد تاثير اين گونه تصاوير بر دختران و پسران هشيار باشند.
دکتر زوربريگن گفت: "ما به عنوان يک جامعه بايد تصاوير جنسی از دختران را با تصاويری مثبت تر، مثلا نشان دادن اين که هر کدام منحصر به فرد هستند و همچنين نشان دادن توانايی های زنان و دختران، جايگزين کنيم. هدف ما بايد دادن پيامی به دختران و پسران در سنين بلوغ باشد که منجر به سلامت رشد جنسی آنها شود."
اين گزارش همچنين آورده که دولت ها نيز مسئول هستند که برای کاهش اين گونه تصاوير از زنان و دختران در رسانه ها اقدام کنند.

 

 

hasanalibeigi@gmail.com

يکي بود يکي نبود .
غير از خداي مهربون هيچ کس نبود .
يه روز مادر شنل قرمزي رو به دخترش کرد و گفت :
عزيزم چند روزه مادربزرگت موبايلش و جواب نميده هرچي
SMS
هم براش ميزنم باز جواب نميده،
online
هم نشده چند روزه ، نگرانشم .
چندتا پيتزا بخر با يه اکانت ماهانه براش ببر،ببين حالش چطوره .
شنل قرمزي گفت : مامي امروز نميتونم قراره با پسر شجاع و دوست دخترش خانوم کوچولو و خرس مهربون بريم ديزين اسکي .
مادرش گفت : يا با زبون خوش ميري ، يا ميدمت دست داداشت گوريل انگوري لهت کنه .
شنل قرمزي گفت : حيف که بهشت زير پاتونه ، باشه ميرم فقظ خواستين برين بهشت کفش پاشنه بلند نپوشين .
مادرش گفت : زود برگرد . قراره خانواده دکتر ارنست بيان، مي خوان ازت خاستگاري کنن واسه پسرشون .
شنل قرمزي گفت : من که گفتم از اين پسر لوس دکتر خوشم نمياد ، يا رابين هود يا هيچ کس . فقط اون و مي خوام .
شنل قرمزي با پژوي ??? آلبالوئي که تازه خريده از خونه خارج ميشه .
بين راه حنا دختري در مزرعه رو ميبينه .
شنل‌: حنا کجا ميري ؟؟؟
حنا : وقت آرايشگاه دارم . امشب يوگي و دوستان پارتي دعوتم کردن .
شنل : اي نا کس حالا تنها ميپري ديگه !!
حنا : تو پارتي قبلي که بچه هاي مدرسه آلپ گرفته بودن امل بازي درآوردي بهت گفتن شب بمون گفتي مامانم نگران ميشه . بچه ها شاکي شدن دعوتت نکردن .
شنل : حتما اون دختره ايکبري سيندرلا هم هست ؟؟؟
حنا : آره با لوک خوش شانس ميان .
شنل : برو دختره ....
( به علت به کار بردن الفاظ رکيک غير قابل پخش بود )
شنل قرمزي يه
Take Off
ميکنه و به راهش ادامه ميده .
پشت چراغ قرمز چشمش به نل مي خوره !!!!!
ماشينا جلوش نگه ميداشتن اما به توافق نمي رسيدن و مي رفتن ،ميره جلو سوارش ميکنه .
شنل : تو که دختر خوبي بودي نل !!!!!
نل : اي خواهر . دست رو دلم نذار که خونه با اون مرتيکه ...... راه افتاديم دنبال ننه فلان فلان شدمون .
شنل : اون که هاج زنبور عسل بود .
نل : حالا گير نده . وسط راه بابا بزرگمون چشمش خورد به مادر پرين رفت گرفتش .
اين دختره پرين هم با ما نساخت ما رو از خونه انداختن بيرون زندگي هم که خرج داره . نميشه گشنه موند .
شنل قرمزي : نگاه کن اون رابين هود نيست ؟؟؟؟ کيف اون زن رو قاپيد .
نل : آره خودشه . مگه خبر نداشتي ؟ چند ساله زده تو کاره کيف قاپي .
جان کوچولو و بقيه بچه ها هم قالپاق و ضبط بلند ميکنن .
شنل قرمزي : عجب !!!!!!!!!!!! !!
نل : اون دوتا رو هم ببين پت و مت هستن . سر چها راه دارن شيشه ماشين پاک مي کنن .
دخترک کبريت فروش هم چهار راه پائيني داره آدامس ميفروشه .
شنل قرمزي : چرا بچه ها به اين حال و روز افتادن ‌؟؟؟؟
نل : به خودت نگاه نکن . مادرت رفت زن آقاي پتيول شد .بچه مايه دار شدي . بقيه همه بد بخت شدن .بچه هاي اين دوره و زمونه نمي فهمن کارتون چيه .شخصيتهاي محبوبشون شدن ديجيمون ها ديگه با حنا و نل و يوگي و ....خانواده دکتر ارنست حال نمي کنن .
ما هم مجبوريم واسه گذران زندگي اين کارا رو بکنيم اخه اين چه زندگي شده

 

 

salman_yavar@yahoo.com

مرده‌ شويي در صدا و سيماي شخصي

حال كه جرأت تعرض به مصونيت آهنين مافياي قدرت و ثروت را ادامه داده‌ام، و آن را با بهاي سنگين تخريب و ترور پذيرا گرديده‌ام، و حال كه به حريم كاخ سبز مافيا گران حاكم در 16 سال گذشته گام نهاده‌ام، و تبعات هولناكش را به جان خريده‌ام، چرا نبايد حرف دل ملت فهيم و آگاه را در مسايل سرنوشت‌ساز نگوييم و ننويسم؟ ملتي كه در مسير افشاگري و حمله به قلعه «سهمگين مافياي هميشه در قدرت با همه ثروت» مرا پشتيبان، مؤيد و مشوق بوده و هستند. به همين جهت است كه بار ديگر به صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران مي‌پردازم، و از ابزار شدن تنها رسانه ملي براي «اژدهاي هفت‌سر مافيا» نشانه‌هايي بازگو مي‌كنم.
باز هم تصريح مي‌كنم كه «ضرغامي» بدترين، زشت‌ترين و خطرناك‌ترين شيوه‌ها را در مديريت بر صداوسيما پيشه‌كرده است، اين كه تنها رسانه ملي، به عنوان «ملك شخصي ضرغامي» درآمده و برنامه‌ريزي فرهنگي و سياسي و اقتصادي بر اساس منافع ملي جمهوري اسلامي به «برآورده‌سازي هوس‌هاي سياسي و غيرسياسي ضرغامي» تبديل شده، امري است كه موجب انزجار ملي گرديده است.
براي ملت يك مساله بديهي است كه ضرغامي هر روز بيشتر شيفته مطرح كردن خويش مي‌گردد، چه به صورت اجير شدن دوربين‌هاي رسانه ملي براي نشان دادن تمثال او در فرهيختگي، و چه در قالب خوش‌بياني وي، چه در جايگاه قهرماني، و حتي در لباس مهرباني.
دوربين‌هاي تلويزيون بنا به ميل ضرغامي بدعت‌گزاري‌هاي جديدي را در پيش گرفته‌اند. طرح يك رسانه آن هم در حد و اندازه ضرغامي، حتي با عبور از مرز گزارش لحظه به لحظه سفر او به آذربايجان براي عوام مضحك است، و خواص را به بي‌اعتباري اين دستگاه خودكامه معتقدتر مي‌كند!
در نگاه دورانديش و خردمندانه و اصلاح‌طلبانه ضرغامي، اين بمباران تمثال و صورت او، هم عرصه فرهنگ كشور را تعالي مي‌بخشد! و هم منافع ملي را در ديپلماسي داخلي و خارجي قوت مي‌دهد‌! و هم مايه شادي و طراوت جامعه مي‌گردد! و هم هزاران مشكل قشرهاي مختلف را مشكل‌گشا خواهد بود!
پيشتر هم نوشتم ضرغامي به بيماري «آقاي دوربيني» دچار شده است، امروز نه تنها در اين امر هيچ ترديدي ايجاد نشده، بلكه عمق و گستره آن بيش از گذشته آشكار مي‌شود. اما تا چه زمان ملت مي‌تواند تاوان اعتياد و يا دلبستگي ضرغامي به دوربين را پس بدهد، پرسشي است كه در كارنامه درخشان مديريت فرهنگي و سياسي فرهيخته‌اي چون او پاسخ داده خواهد شد. همانگونه كه پاسخ قالي‌باف دكتر و نظامي مستعفي و فرهيخته اقتصاددان و ديگر همپالكي‌هايش داده شد.
به فرض آن كه ملت توان تحمل اين معضل را تا پايان دوره ضرغامي داشته باشد – كه ندارد – اما بالاخره كاسه صبر ملي نسبت به «هوس‌هاي سياسي» ضرغامي سرريز خواهد شد. هوس‌هايي كه انحصاري شدن صدا و سيماي جمهوري اسلامي را براي برنامه‌ها، انگيزه‌ها و اهداف باند مافيا اعلان مي‌نمايد.
ضرغامي در بي‌سابقه‌ترين نوع مديريت يا «فقد مديريت» بر صدا و سيما، جعبه جادوي خود را به مافياگران اهدا كرده است. شايد هم معامله باشد!؟‌چنين است كه در شبكه‌هاي مختلف و بخش‌هاي گوناگون خبري، تفسيري، تحليلي، مناظره و مصاحبه، «هاشمي» است و «خاتمي»، «كروبي» است و «محسن رضايي»، «قالي‌باف» است و ... ممكن است يك خبر باشد، مثلا «عبور خاتمي از فلان كوچه خيابان ... در سوئيس يا امريكا يا انگليس» يا اينكه به اصطلاح مصاحبه «تقديس شأن و عظمت 50 ساله هاشمي» يا اخبار حزب اعتماد ملي، و يا بحث‌هاي بسيار بسيار كارشناسانه محسن رضايي در امور مختلف!!
شايد نظرسنجي‌ها يا ابزارهاي پيشرفته از عشق مفرط ملي به اين افراد و اهداف پنهان و آشكار آن‌ها، براي ضرغامي اخباري مي‌آورند، در غير اين صورت، بخشش‌هاي سخاوتمندانه رسانه ملي به شمشيركشيدگان بر روي دولت منتخب ملت با كدام توجيه پذيرفتني است؟
مي‌توان پنداشت براي كسي چون ضرغامي خاطره‌سازي‌هاي خيالي هاشمي رفسنجاني از مصادره كشور و انقلاب، و نيز رسالت ديني خاتمي در شناساندن علي عليه‌السلام و حسين عليه‌السلام به «جان كري» و تدبير و درك و عقل كروبي در حل مسايل حاد كشور و ... بسيار ارزشمند است. اما ملت براي اين افراد حكم اخراج از عرصه حاكميت را صادر كرده و پرونده كاركرد اقتصادي سياسي و فرهنگي‌شان را مهر «فقر و فساد و تبعيض – احمدي‌نژاد به پا خيز» زده است.
ضرغامي واقعاً بدعتگزاري خطرناكي را در حيطه فرهنگ و سياست دنبال مي‌كند. استفاده از چهره‌هاي منفوري چون «جلايي‌پور» به عنوان جامعه‌شناس، شايد براي ضرغامي دستور غيرقابل رد و نفي باشد. ولي براي مردم «جلايي‌پور» ميهمان كنفرانس ننگين برلين است كه به منظور براندازي نظام اسلامي برپا شد، و نيز زنداني نظام جمهوري اسلامي با اتهامات براندازانه است. آفرين بر فرهيختگي و مديريت بي‌نظير ضرغامي.
«ضرغامي» در بدعتگزاري انحرافي و خطرناك خود، هم از براندازان منفور چهره‌سازي مي‌كند، و هم مطرودين ملت را تطهير كرده و در بازگرداندن آن‌ها با همه توان فعال است.
اما ضرغامي بداند اين «مرده‌شويي» او به سرانجام نخواهد رسيد. جز آن كه هر روز او را بي‌كفايت‌تر و بي‌صلاحيت‌تر از پيش معرفي نمايد. نمايش مكرر دادگاه «خسرو گل‌سرخي» در دهه فجر براي نسل سوم انقلاب چه مفهومي دارد؟ شرح و بسط دادگاه يكي از چهره‌هاي منافقين در كلام «جلال‌الدين فارسي» داراي چه پيامي است. ضرغامي كار را در فرهنگ‌سوزي و تهديدسازي عرصه فرهنگ به جايي رسانيده كه حتي شايسته‌نيست به او و همكارانش گفته شود: «اين تذهبون؟» چرا كه اگر عجز فكري يا فقد مديريت يا دلباختگي به خود يا دستور غيرقابل انكار و يا مهم‌تر از همه، بغض نسبت به احمدي‌نژاد و فرهنگ مهدوي (عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف) او، عامل اين سازهاي شوم در صداوسيما است، ديگر نياز به پرسش هم ندارد.
بدعت خطرناك ديگر ضرغامي، گستاخي و جسارت نسبت به انعكاس بيانات مقام معظم رهبري است، و اين بهترين قدم اوست! زيرا تحريف و دست‌چيني غرضمند و جهت‌دار كاملاً متضاد با سير كلام مقام عظماي ولايت، شاه‌كاري است كه ضرغامي به تازگي آن را دنبال مي‌كند.
عدم پخش سخنان مقام معظم رهبري در ديدار با دست‌اندركاران اصل 44 و نيز عدم پخش بيانات معظم له در جمع خبرگان رهبري، و اكتفا به پخش گزيده‌هايي از آن با اجراي گويندگان خبر، در صدا و سيما، «سانسوري» است گستاخانه و قابل استيضاح ملي!
واقعاً ضرغامي چرا اجازه پخش سخنان رهبر معظم انقلاب را پيرامون كاركرد مثبت احمدي‌نژاد، و دستاوردها و پيش‌بردهاي ديپلماسي عزتمند او در مساله هسته‌اي و غيره، نبودن وضع بحراني و دروغ بودن وضعيت فوق‌العاده در كشور، حمايت صريح از خدمات دولت احمدي‌نژاد را نمي‌دهد؟ با كدام پشتوانه ضرغامي به چنين جسارت‌هايي اقدام مي‌كند؟ در عوض پخش سخنان لجوجانه و غرضمند هاشمي يك ضرورت در صدا و سيما مي‌شود. سخناني كه حتي پس از تصريحات و تاكيدات مقام معظم رهبري، «بحران در كشور»، و يا «برون‌رفت از بحران» و يا ... توسط هاشمي پي در پي القا مي‌گردد.
نكته بي‌اهميت ديگر!!! به فرهنگ‌سوزي در فيلم و موسيقي و طنز و ... صدا و سيماي ضرغامي بر مي‌گردد. جالب است كه «ميرباقري» معاون صداوسيما در چهارشنبه گذشته اعلام مي‌كند؛ «سه‌چهارم فيلم‌هاي پخش شده از تلويزيون خارجي است.» و ملت شاهد صحنه‌ها و محتوا و فرهنگ‌سازي ابتذالي آن هستند و مدام نسبت به آن اعتراض مي‌كنند.
قابل تامل آن كه همه مسايل گفته شده كه گوشه ناچيزي از عملكرد ضرغامي در تنها رسانه ملي است، از سوي مجلس مورد تاييد و تشويق قرار مي‌گيرد. حتي با ارسال نامه ده‌ها امضايي براي اين مديريت توانمند و متعهدانه و فرهيخته؟!!
قطعاً كميسيون فرهنگي و ديگر نمايندگان كه همّ و غمّشان را براي ديدن ريزترين خطا، اشتباه، و حتي معكوس‌نشان دادن عملكرد صحيح و ديني احمدي‌نژاد به كار مي‌برند، يا وقت ندارند به صداوسيما بپردازند، و يا اين كه كاركرد اين رسانه شخصي را در جهت «هدف واحد» مي‌دانند.
با ارسال نامه‌هاي تشويقي، احتمال نداشتن وقت ديدن، منتفي مي‌شود. پس مي‌ماند «وحدت انگيزه و هدف» اما هدف ضرغامي و حاميان او در «بازگرداندن مافياي قدرت و ثروت» يا همان «اژدهاي هفت‌سر چپاول و غارت» با هر هوس و سمت و سويي كه باشد، «بهايي سنگين» دارد. اگر محشر و صراط به باور قلبي نيازمند است، اما تصميم مردم را مي‌تواند با چشم سر ديد، مساله انتخابات «شوراها» موجب فريب «ضرغامي» نشود كه با تلاش شبانه‌روزي جعبه جادوئيش توانست آراي ملت را به سمت افراد و جناح‌هاي دلخواه جذب كند.
ملت از هرچه بگذرد – كه نمي‌گذرد – از جسارت و گستاخي ضرغامي در نحوه انتشار بيانات مقام معظم رهبري با سانسور و تحريف و گزينش و واژگونه‌گويي‌ها نخواهد گذاشت.
آيا ضرغامي مي‌پندارد اگر سخنان مقام عظماي ولايت را مبني بر اين كه «مصائب اقتصادي امروز نتيجه برنامه‌ها و عملكردهاي دهه دوم و سوم است» سانسور كند، ملت «هاشمي» و «خاتمي» را به خاطر تلاش‌هاي ضرغامي زنده خواهند كرد؟ آيا اگر دفاع «ولي فقيه» از نحوه اجراي اصل 44 توسط احمدي‌نژاد و عدم رضايت ايشان از آنچه در گذشته رخ داده، توسط ضرغامي سانسور شود، ملت مي‌تواند غارتگري‌هاي بيت‌المال را در 16 سال گذشته فراموش كند؟
پس «مرده‌شويي» صدا و سيما با ترفندهاي گوناگون، جز نشان‌دادن كامل‌تر انگيزه و هدف ضرغامي يا عدم كفايت و صلاحيت او هيچ ثمري ندارد، علاوه بر آن كه خشم و قهر ملت را عمق و گستره بيشتر خواهد داد

فاطمه رجبي

 

 

ebgh_80@yahoo.com

یادداشت های همین جوری

در حاشیه سخنان سرکار الیه ژاندارک !!!
عرضم به حضور انور اصول گرایان گروه ، بارها از من سوال کردید و در همین روزانه خودمان پاسخ دادم و ندیدید ! حالا چند تا سوال ما بپرسیم ، ببینیم شما چند مرده حلاجید .
البته سوالات زیر از سخنان گهر بار حضرت ژاندارک بر من الهام شده و دوست عزیز سلمان یاور بهتر می توانند پاسخگو باشند . لطفا در زدن پوز ما اصلاح طلبان خود فروخته و عیاش و آمریکایی ، بر هم پیشی بگیرید .
یک ) مگر رهبر شخصا ریاست صدا و سیما را انتخاب نمی کند ؟ پس چرا رهبری تا کنون اقدامی برای حذف این مهره سوخته ، آدم فروش ، پست ، دزد ، اصلاح طلب ، جانبدار هاشمی ، کاسه لیس خاتمی و پاشنه کش کروبی نمی کنند ؟؟؟
دوم ) مگر مجلس را مردم انتخاب نکردند و مگر شما دوستان اصول گرا ذوق جنگلی نکردید که مجلس را هم از ما آمریکایی ها گرفتید و به پشتوانه امام زمان ، ریشه هر چه دوم خرداد است را زدید و برای باهنرها و افروغ ها ، صلوات هایتان گوش افلاک و آمریکا را پاره کرد ؟ حالا چه شده آه افسوس برای این مجلس سر می دهید ؟
سوم ) هادی خامنه ای پانصد میلیون از شهرام جزایری رشوه گرفته است ( به نقل از ژاندارک ) . اصول گرایان عزیز ، به نظر شما بهتر نیست برای نشان دادن مبارزه با مفاسد اقتصادی ، از خانواده خود شروع کرد ، تا عدالت بر همگان ثابت شود ؟
چهارم ) به نظر شما اصول گرایان محترم ، در هشت سال دولت مفسد فی الارضی خاتمی و هشت سال دیکتاتوری و سرمایه داری هاشمی ، خانم رجبی ( ببخشید ژاندارک ) چرا به ذهنشان یک بار هم نرسید که از این هرزنامه ها در این شانزده سال بنویسند ؟ به نظر شما در آن شانزده سال ایشان انتقادی نداشتند که دو سال بعد از این شانزده سال یادشان افتاده و موتور فخش شان روشن شده ؟
پنجم ) اگر مردم ، هاشمی و خاتمی را با رای به معجزه قرن راندند ، پس چرا همین مردم در انتخابات خبرگان ، رانده شده گان را رای اولی کردند ؟؟؟
ششم ) این مردک خاتمی همش داره میره اروپا دوره گردی ، ولی این معجزه قرن همش داره میره استانها ، برای آمادگی ظهور آقا ، به نظر شما چه فرقی می کنه آدم پول بیت المال رو اینور آب دور بریزه یا آنور آب ؟ ( لطفا از این مانیفست ها هم صادر نفرمایید که پولهای سفرهای داخلی ، سرمایه گذاری در فلان بخش و بهمان بخش می شود ، چون با سنی که دارم یادم است از زمان انقلاب تاکنون ، میلیاردها تومان از دهان حضرات خارج شده که اختصاص به میلیون ها طرح قرار گرفته و ما هنوز بعد از سی سال طرحی ندیدیم ) .
هفتم ) سرکار خانم ژاندارک ، بارها گفته ام و بار دیگر می گویم . در این کارزار فساد و فحشا و غیره ، چرا هر پستی به همسر شما پیشنهاد می شود ، سراسیمه می پذیرند و شما دست ایشان را از این منجلاب قطع نمی کنید که در این ادارات مفسد و گندابی ، کار نکنند و حقوقشان را که از ادارات نجس می گیرند ، خرج غذای منزل نفرمایید ؟
هشتم ) راستی در این یک ساله و نیمه قرار است لیست مفسدان از سوی حضرت معجزه ، افشا شود . ما که پاهامان تاول زد از بس وایسیدیم توی صف روزنامه برای دیدن نام حضرات . شما لطفا تلفنی به آقای معجزه بزنید و از او بخواهید چاپش کند . بالاخره شما نان و نمکی خوردید و در وصف ایشان کتابها نوشته اید ، حرف شما بیشتر از ماها در رو دارد . متشکر .
نهم ) اما از یک جهت هم می شود ، این جریانات و تفسیرهای شما را بررسی کرد . دو تا آدم در این دنیا وجود دارد که نظم جهان را بهم ریخته اند . حضرت معجزه و حضرت بوش .
آقای معجزه می ره داهات و جو گیر می شوند و افاضات می فرمایند . خاتمی و روحانی و لاریجانی و مجلس و دکتر فلان و مهندس بهمان باید بار و بندیل کنند و دور دنیا با پول بیت المال دوره گردی کنند تا گند افاضات را بپوشانند . عین همین اتفاق هم در ینگه دنیا می افتد . حضرت بوش می ره تو جمع گله دارهای ایالت فلان و یک مشت دری وری می گه ، از فرداش خواهر رایس و برادر رامسفلد و تونی کرتیس و مارلون براندو و غیره باید راه بیافتند دور دنیا تا ماله بکشند . به نظر شما این دو حضرت ، تله پاتی ندارند ؟ جالب اینجاست که هر دو هم همه چیزی خوانده و نوشته و در علوم مختلف تحصیل کرده اند الا سیاست ! جالبه نه ؟
دهم ) فرموده اید دولت با کدامین تکیه گاه و پشتوانه می تواند با مفاسد اقتصادی بجنگد ؟ خدا پدرتان را بیامرزد ، مگر شما در چند سطر قبلش نفرمودید ، مردم خاتمی و هاشمی را راندند . پس این مردم چه جور مردمی هستند که اول پشتیبانند ، بعد نیستند ، بعد به هاشمی رای می دهند ، بعد برای معجزه ، سر و دست می شکنند ، بعد می گن دولت پیفه ، بعد می رن تو صف موبایل دولت می ایستند ، اوراق مشارکت می خرند تا دولت را حمایت کنند ، از آنور هیچکس یک آخوند توی خیابونها سوار نمی کنه .... راستی زیادی این مردم را جدی نمی گیرید ؟؟؟
یازدهم ) فعلا همین . حضرات اصول گرا لطف بفرمایید و پوزه ما را به زمین بسایانید که ما سخت مشتاقیم . راستی این سروش خان و حسین خان خدای لینک بازی اند و اگر کسی کمک برای لینک دادن می خواست ، از این حضرات بسلفد و نه از ما که دست نشانده اجانبیم . راستی از حضرت علیپور هم بابت همراهی شان سپاسگذاریم . همین .
 

 

 

mamaam110@yahoo.com

گفت و گو با مادر شهید محمد رضا شفیعی، شهیدی که پس از شانزده سال پیکرش سالم بود

قسمت دوم و پاياني

* از اسارت و شهادتش چگونه مطلع شدید؟ آیا کسی او را در زمان شهادت دیده بود یا خیر؟
هشت ماه از این قصه گذشت یک روز عصر در خانه به صدا درآمد، در را که باز کردم چند نفر ایستاده بودند، با لباس سپاه که یک آلبوم بزرگ به دستشان بود، گفتند شما از این تصاویر کسی را می شناسید، من ورق می زدم دیدم چشم ها همه بسته، دست ها هم از پشت بسته، بعضی ها اصلاً قابل شناسایی نبودند، داشتم ناامید می شدم که در صفحه آخر عکس محمدرضا را دیدم، با حالت عجیبی در عکس خواب بود و لب هایش از هم باز شده بود، گفتم: «مادر به قربان لب تشنه اربابت حسین، آیا کسی به تو آب داده یا تشنه شهید شدی»؟
برادر سپاهی گفت: شما مطمئن هستی این پسر شماست؟ گفتم: «بله مطمئنم این محمدرضای من است. گفت: «پس چرا در این عکس، محاسن ندارد ولی این عکس در اتاق، صورتش پر از محاسن است»؟ راست می گفت او شب آخر محاسنش را کوتاه کرد و می گفت احتمالاً در این عملیات اسیر شوم می خواهم بگویم سرباز هستم نه پاسدار. خلاصه به ما اطلاع دادند که محمدرضا در ارودگاه شهر موصل، بعد از 10 روز اسارت به شهادت می رسد و جنازه او را در قبرستان الکخ مابین دو شهر سامرا و کاظمین دفن کرده اند. بعدها دوستی داشت به نام محسن میرزایی از مشهد که با هم زخمی شده و اسیر شده بودند و او بعدها آزاد شد، او می گفت: «محمدرضا ترکش توی شکمش خورده بود، زخمی داخل کانال افتاده بودیم، قرار بود بعد از چند ساعت ما را به عقبه منتقل کنند ولی زودتر از نیروهای کمکی، عراقی ها رسیدند و ما اسیر شدیم. ما را به ارودگاه اسرا در شهر موصل منتقل کردند هر دو حالمان وخیم بود، ولی محمدرضا به خاطر زخم عمیق شکمش خیلی اذیت می شد، در روزهای اول از او خواسته بودند، به امام خمینی(ره) و انقلاب فحش بدهد و ناسزا بگوید ولی محمدرضا در مقابل همه درجه داران و افسران عراقی به صدام فحش و ناسزا گفته بود. بعد زده بودند توی دهنش که یکی از دندانهایش شکسته بود. پزشکان دستور داده بودند به خاطر زخم عمیقی که داشت به هیچ وجه آب به او ندهیم. روز آخر خیلی تشنه اش بود، به من می گفت: «محسن من مطمئنم شهید می شوم، انشاءالله ما پیروز می شویم و تو آزاد می شوی بر می گردی کنار خانواده ات، تو با این نام و نشان به خانه ما می روی و می گویی من خودم دیدم محمدرضا شهید شد، دیگر چشم به راهش نباشند، بعدها که برادر میرزایی بعد از 4 سال آزاد شد، به منزل ما آمد و از لحظه شهادت محمدرضا برایمان تعریف کرد.
روز آخر خیلی تشنه اش بود، یک لگن آب لب تاقچه گذاشته بودند. خودش را روی زمین می کشید تا آب بنوشد در بین راه افتاد و به شهادت رسید به لطف خدا و عنایت اهل بیت در همان لحظه صلیب سرخ برای بازدید از اردوگاه آمده بودند. با این صحنه که مواجه شدند از جنازه عکس گرفتند و شماره زدند او را برای تدفین بردند. این برادر می گفت: لحظه های آخر خیلی دلم آتش گرفت محمدرضا داد می زد، فریاد می زد جگرم می سوزد ولی من نمی توانستم به او آب بدهم. آخرین جمله را گفت و رفت: «فدای لب تشنه ات یا اباعبدالله» حالا آمدم بگویم اگر در خواب او را دیدید به او بگویید حلالم کند و از من راضی باشد.
* نحوه زیارت عتبات و دستیابی به شهید را برایمان توضیح دهید؟
سه سال پیش توفیق شد که به زیارت عتبات مشرف شوم. عکس و شماره قبر محمدرضا را برداشتم و با توکل به خدا راهی شدم. وقتی رسیدم به هر کسی التماس کردم از مأمورین تا بگذارند حتی یک ساعت بر سر قبر محمدرضا بروم، قبول نمی کردند. مرا منع می کردند و می ترسیدند خبر به استخبارات برسد. پسر برادرم دنبالم بود، او کمی عربی بلد بود، با یکی از رانندگان صحبت کردیم و 20 هزار تومان پول نقد به او دادیم، ما را به قبرستان الکخ رساند و رفت. عکس های شهدا را نزده بودند ولی طبق آدرسی که داشتم قبر را پیدا کردم، ردیف 18، شماره 128. لحظه به یاد ماندنی بود، بی تاب بودم و خودم را بر روی مزارش انداختم. به محمدرضا گفتم شب اول خواب دیدم گلزار بودی، دلم می خواهد پیش من بیایی، خلاصه خیلی التماس کردم و بعد از آن در کربلا آقا سیدالشهداء را به جوان رعنایش علی اکبر قسم دادم تا فرزندم را به من برگرداند.
* این جدایی تا کی طول کشید و از بازگشت شهیدتان به قم چه حرف هایی دارید؟
حدود 2 سال از این قصه گذشت، یک روز اخبار اعلام کرد 570 شهید را به میهن باز گرداندند، به خودم گفتم یعنی می شود بچه من هم جزو اینها باشد. با پسر برادرم تماس گرفتم و گفتم: «ببینید محمدرضا بین این شهدا هست یا نه»؟ او هم گفت: «اگر شهدا را بیاورند خبر می دهند».
گوشی را گذاشتم دیدم زنگ خانه به صدا درآمد: «گفتم کیه» گفت: «منزل شهید محمدرضا شفیعی» گفتم: بله محمدرضای من را آوردید. گفت: «مگر به شما خبر دادند که منتظر او هستید». گفتم: «سه چهار شب قبل خواب دیدم پدرش آمد به دیدنم با یک قفس سبز و یک قناری سبز». گفت: «این مژده را می دهم بعد 16 سال مسافر کربلا بر می گردد». آن برادر سپاهی می گفت: «الحق که مادران شهدا همیشه از ما جلوتر بودند، حالا من هم به شما مژده می دهم بعد 16 سال جنازه محمدرضا شفیعی را آوردند ولی پسر شما با بقیه فرق می کند». گفتم: «یعنی چه»، گفت: «بعد 16 سال جنازه محمدرضا صحیح و سالم است و هیچ تغییری نکرده است، الان هم در سردخانه بهشت معصومه است، اگر می خواهید او را ببینید فردا صبح بیایید تا قبل از تشییع جنازه او را ببینید.
* هنگامی که با جسد سالم شهیدتان برخورد کردید چه احساسی داشتید؟
وقتی وارد سردخانه شدم پاهایم سست شده بود، یاد آن روز اولی که مجروح شده بود افتادم، دلم می خواست دوباره خودش به استقبال بیاید. وارد اتاق شدیم، نفسم بند می آمد، اگر جای من بودید چه حالی پیدا می کردی؟ بعد از 16 سال جنازه ای را از زیر خروارها خاک بیرون آورده بودند، بالاخره او را دیدم نورانی و معطر بود، موهای سر و محاسنش تکان نخورده بود، چشمهایش هنوز با من حرف می زد، بعثی های متجاوز بعد از مشاهده جنازه محمدرضا برای از بین رفتن این بدن آن را 3 ماه زیر آفتاب داغ قرار داده بودند باز هم چهره او به هم نخورده بود، فقط بدنش زیر آفتاب کبود شده بود، حتی می گفتند یک نوع پودری هم ریخته بودند ولی اثر نکرده بود. بعدها می گفتند لب مرز، هنگام مبادله شهداء سرباز عراقی با تحویل دادن جنازه محمدرضا گریه می کرده و صدام را لعن و نفرین می کرده که چه انسان هایی را به شهادت رسانده است. خلاصه دو رکعت نماز شکر خواندم و آماده تشییع جنازه شدم.
*از تشییع و تدفین برایمان بگویید – استقبال مردم چگونه بود؟
مصلای قدس جای سوزن انداختن نبود، جمعیت زیادی با دسته های سینه زنی خود را به مصلا می رساندند. چشمان همه اشک گرفته بود، جنازه بچه ها را آوردند، وقتی مردم از قصه جنازه محمدرضا با خبر شدند چه عاشورایی به پا کردند. زیر تابوت ها سیل جمعیت بر سر و سینه می زدند، باورم نمی شد بعد از 16 سال با این جمعیت پسر نازنینم باید بر روی دست ها به سمت گلزار تشییع شود. حسین جان حاشا به کرمت چقدر بزرگوار بودی و من نمی دانستم. وقتی رسیدم بالای قبر با دردپا و ضعفی که در مفاصلم داشتم خودم داخل قبر رفتم و بچه ام را بغل کردم و داخل قبر گذاشتم. یک عده گریه می کردند، یک عده سینه می زدند. خلاصه غوغایی به پا شده بود، با دستان خودم محمدرضا را دفن کردم.
یکی از همرزمان قدیمی محمدرضا، بالای قبر می گفت: من می دانم چرا محمدرضا بعد از 16 سالم بر گشته! او غسل جمعه اش، زیارت عاشورایش، نماز شبش ترک نمی شد، همیشه با وضو بود، و هر وقت در مجلس روضه شرکت می کرد یا ما در سنگر مصیبت می خواندیم، همه با چفیه اشکهایشان را پاک می کردند ولی محمدرضا اشکهایش را به بدنش می مالید و گریه می کرد.
* آیا هنوز که هنوز است حضور این شهید را حس می کنید و از این حضور چه خاطره ای دارید؟
همیشه و در همه حال او را کنار خودم می بینم، در خواب با او خیلی حرف ها می زنم این حضور برایم خیلی خاطره انگیز بوده است. در همان زمان جنگ یک عکس کوچکی انداخته بود که ما یک دانه از این عکس را در آلبوم داشتیم. دخترم می گفت: این عکس با همه عکس های محمدرضا فرق دارد، انگار با ما حرف می زند، اگر می شد این عکس را بزرگ کنیم خیلی خوب بود. پشت عکس را نگاه کردیم، مخصوص یک عکاسی در دزفول بود. به یاد پسرخاله محمدرضا افتادم که در دزفول کار می کرد، با او تماس گرفتیم قبول کرد تا عکاسی را پیدا کرده و با صاحب آن صحبت کند. بعد از مدت ها عکاسی را پیدا کرده بود ولی صاحب عکاسی راضی نمی شد این فیلم عکس را بعد از 16 سال به ما بدهد، یا از روی آن تکثیر کند. چندین بار رفته بود و پیشنهادهای زیادی هم داده بود ولی فایده ای نداشت، تا اینکه بار آخر صاحب مغازه با چشمانی پر از اشک گفته بود: «چرا به من نگفتید این شهید چه طور شهیدی است»؟ پسرخاله اش گفته بود: «خب این شهید هم مثل دیگران مگر فرقی هم می کند». صاحب مغازه گفته بود: «دیشب در عالم خواب دیدم این شهید به یک هیبتی آمد سراغم». گفت: «چرا فیلم من را به این قمی ها نمی دهی؟ مگر نمی دانی مادرم منتظر است»؟ می گفت: «من از جا پریدم، دیدم بدنم دارد می لرزد، دویدم داخل عکاسی، 6 عکس بزرگ از این فیلم چاپ کردم». پسر خاله اش می گفت: «هر کاری کردم پول نگرفت»، یک عکس هم برای خودش یادگاری برداشت.
* در آخر حرفی، صحبتی، نصیحتی برای ما داشته باشید و حرف آخرتان را نیز بفرمایید؟
می سوزیم و می سازیم و امید داریم انشاءالله شهداء ما را شفاعت کنند. امیدوارم شهداء را بشناسیم و راه آنها را دنبال کنیم، یاد شهداء همیشه باید در متن کارهای ما قرار بگیرد، من همیشه در نمازهایم برای رهبر و مهمتر از همه برای امام زمان(عج) دعا می کنم تا آقا بیاید و همه سختی ها و مصائب تمام شود و ملت های مظلوم از چنگال متجاوزان رهایی بیابند، از شما نیز تشکر می کنم و امیدوارم راه شهداء را تا ابد ادامه دهی.

 
 

 

Mobin_s2004@yahoo.com

  •  براي دريافت مداوم مجله الکترونيکي «روزانه» بصورت ايميل، مي توانيد عضو گروه اختصاصي «مبين» شود. براي عضو شدن اينجا را کليک کنيد.

  •     دوست عزيزم اگر شما هر مطلب، دل نوشته، شعر، خبر، داستان، جوک و... داري و فکر مي کني براي اعضا گروه جالب باشه را مي توني به آدرس من (mobin_s2004@yahoo.com) بفرستي تا با نام خودت در  بخش از «مطالب ارسالي اعضا» نوشته بشه.

  •    از همه دوستان عزيزي که لطف مي کنند و براي «روزانه» مطلب مي فرستند بينهايت متشکرم. همه ايميلهايي که براي من مي فرستيد به دستم مي رسند و حتما با نام خود شما در «روزانه» نوشته خواهند شد. فقط بخاطر اينکه حجم مطالب ارسالي از طرف اعضا بسيار زياد هست، و از طرفي در نوشتن مطالب (از نظر تعداد) محدوديت دارم، لذا مطالب دريافتي در نوبت قرار گرفته و به مرور نوشته خواهند شد. اين را گفتم تا اگر مطلب شما دوست خوبم با چند روز تاخير نوشته شد، علتش را بدانيد.

  •    منتظر پيشنهادات، نظرات و خدايي نکرده انتقادادتان در مورد مجله الکترونيکي «روزانه» هستم!

  •    دوباره تاکيد مي کنم که هر مطلب و حرفي داشتيد، لطفا (!) فقط به آدرس شخصي من ارسال کنيد، مرسي! 

باقي بقايتان!

 

Copyright © 2005-2006  mobin_s2004@yahoo.com
All Right Reserved © www.mobin-group.com

Mobin_s2004@yahoo.com

Mobin_s2004@yahoo.com

 

10 اسفند / 29 فوريه / 11 صفر

Mobin_s2004@yahoo.com
10 اسفند ماه هجري خورشيدي
Mobin_s2004@yahoo.com
دمكراسي اشكانيان و تاسيس مهستان به پيشنهاد مهرداد يکم

به نوشته مورخان رومي، يوناني و ارمني، مهرداد يکم ششمين شاه ايران از دودمان اشكاني اول مارس در سال 173 پيش از ميلاد دراجتماع بزرگان ايران اعلام كرد كه تصميم گرفته است كشور داراي يك قانون لاتغيير (اساسي) شود تا حقوق و تكاليف همه در آن روشن باشد.
     اين تصميم به تصويب حاضران رسيد و ايران داراي دو مجلس شد كه مجموعه آن دو را «مهستان» مي گفتند (مه به كسر « ميم » به معناي بزرگ). انتخاب وليعهد از ميان شاهزادگان، اعلان جنگ و پيشنهاد صلح، بسيج نيرو، عزل شاه درصورت ديوانه شدن و بيماري ممتد و ... ، تغيير اشل مالياتها و صدور دستور ضرب سكه با تصوير تازه و تعيين شاهان ارمنستان و انتصاب فرمانده كل ارتش براي يك دوره معين و يا مديريت جنگ از جمله اختيارات مهستان بود. مهستان كه مجلسي معادل سناي روم بود در موارد متعدد شخص شاه را به عنوان فرمانده ارتش تعيين كرده بود.
     در دوران اشكانيان كه علاقه مند به انديشه هاي فلاسفه يونان بودند، ايران از نوعي دمكراسي برخوردار بود.

 

افتادن کرمان به دست شاهرخ ميرزاي گوركاني و مبادله هنري ايران و چين

شاهرخ ميرزا گوركاني پسر امير تيمور و جانشين او در هفته اول مارس 1416 شهر كرمان را متصرف شد و آن را ضميمه قلمرو پسر خود ابوالفتح ابراهيم حاكم فارس كرد. شاهرخ پس از فتح كرمان به ديدار شاه نعمت الله ولي عارف معروف شتافت و از وي استدعاي اندرز كرد.
     شاه نعمت الله كه در97 سالگي درگذشت در ماهان مدفون است.
     شاهرخ ميرزا هنگام ترك كرمان جمعي از هنرمندان اين ديار مركب از چند معمار و نقاش را با خود به هرات برد و از آنجا براي ديدار از چين روانه پايتخت اين كشور كرد تا مبادله هنري صورت گيرد. در ميان هيات هنرمندان و استادكاران اعزامي شاهرخ ميرزا به خان بالغ (پكن ـ پايتخت چين) ، يك طراح كرماني نقشه قالي هم وجود داشت. اين هيات به رياست غياث الدين نقاش به سال 1419 ميلادي وارد چين شد و به مبادله مهارتهاي هنري دو كشور پرداخت.

 

احمد شاه قاجار در 32 سالگي در پاريس در گذشت

سلطان احمد شاه قاجار نهم اسفند 1308 (در آن سال مصادف با 28 فوريه 1930) درست 4 سال و 4 ماه پس از خلع قاجاريه از سلطنت ايران در 32 سالگي در پاريس و در تبعيد درگذشت. وي دچار اضافه وزن و بيماري كليوي بود. احمدشاه را در تيرماه 1288 در 12 سالگي برجاي پدرش نشانده بودند كه سه سال و چند ماه پس از كودتاي ژنرال رضا خان، از سلطنت خلع شده بود. احمد شاه به اراده خود به اروپا رفته بود كه ديگر به او اجازه بازگشت داده نشده بود. از بررسي خاطرات رجال آن زمان و رفتار احمد شاه چنين بر مي آيد كه نمي توان نسبت به وطندوستي او ترديد كرد. وي بر خلاف ديگر سلاطين قاجاريه، فردي نسبتا آگاه بود و بر اوضاع وقوف داشت و سياستها را مي شناخت و راه گريز از آنها مي دانست ولي وسيله و امكانات او محدود بود؛ نه ارتشي قابل ملاحظه داشت و نه بودجه كافي. اوضاع زمان و مداخله بيگانه هم مانع از آن بود كه بتواند اقدامي كند. او در23 سالگي با مهارت تمام كودتاي ژنرال رضاخان ــ سيد ضياء را از سر گذرانيده بود.

 

رفتن محمد رضا پهلوي به مصر براي ازدواج با فوزيه

فوزيه

محمد رضا پهلوي وليعهد وقت كه هنوز بيش از 18 سال و 4 ماه نداشت در اين روز از اسفندماه 1317 در راه مصر بود تا با فوزيه خواهر ملك فاروق پادشاه مصر ازدواج كند. وي پنجم اسفند ( 24 فوريه 1939 ) در زماني كه ابرسياه جنگ آسمان اروپا را مي پوشانيد عازم مصر شده بود. وزيران امور خارجه و دادگستري و رئيس مجلس شوراي ملي همراه او بودند. يك هيات مطبوعاتي نيز عازم مصر شده بود تا جريان ازدواج را پوشش خبري دهد . عباس مسعودي ناشر روزنامه اطلاعات كه با اين هيات به مصر رفته بود گزارشهاي مفصل و متعدد از اين رويداد را به قلم خود در اين روزنامه منتشر ساخت. عقد نكاح 24 اسفند انجام شد و داماد و همراهان 24 فروردين با كشتي به ايران باز گشتند . اين نخستين ازدواج شاه بود كه ديري نپاييد. به باور عوام الناس، انگليسي ها عامل اين وصلت بودند!.

 

افتتاح ضرابخانه دولتي مجهزبه دستگاهها و ماشين آلات جديد

[10 اسفند 1310] - ضرابخانه دولتي مجهزبه دستگاهها و ماشين آلات جديد افتتاح شد. اين ضرابخانه 57 سال قبل ازاين تاريخ درايران دايرشده بود اما بعلت كمبود دستگاههاي مورد نيازبراي ضرب وجوه رايج مملكتي بي‎استفاده مانده بود. ضرابخانه نوبنياد، روزانه 250000ريال سكه ضرب مي‎كرد.

 

تصويب قانون تأسيس اداره كل هواشناسي ايران

[10 اسفند 1337] - قانون تأسيس اداره كل هواشناسي ايران كه تسكيلاتي وابسته به وزارت راه و ترابري بود ازتصويب مجلس وقت گذشت. اين اداره را ازسال1335دكتر محمد حسن گنجي جغرافيدان ايراني اداره مي‎كرد. ايشان درمدت 12سال هواشناسي ايران را براساس اصول علمي پايه ‎گذاري كرد. گفتني است كه سازمان هواشناسي ايران ازسال 1338شمسي به عضويت سازمان هواشناسي جهاني درآمده است.

 

 ورود آيت الله خميني به قم پس از 15 سال تبعيد از وطن

[10 اسفند 1357] - آيت الله خميني رهبرفقيد انقلاب اسلامي پس از15سال تبعيد و دوري ازوطن به خاك مقدس قم پاي گذاشتند.

 

 آغازحملات موشكي حكومت بعثي عراق به شهرتهران

[10 اسفند 1366] - حملات موشكي حكومت بعثي عراق به شهرتهران آغازشد. شايان توجه است كه درمقابل اين حملات حكومت بعثي عراق مجامع بين المللي سكوت اختياركردند.

Mobin_s2004@yahoo.com
29 فوريه ميلادي
Mobin_s2004@yahoo.com
تكمبل تصرف اندلس (اسپانياي جنوبي) توسط عربان

اول مارس در سال 714 ميلادي عربان كارتصرف اسپانيا راتكميل كردند . سپاهيان عرب به فرماندهي طارق بن زياد در ژوئيه سال 711 از تنگه هركول كه از آن پس به نام وي جبل طارق خوانده مي شود گذشتند و قدم به اسپانيا گذاردند و واحدهاي ارتش « رودريك » پادشاه ويزوگت ( ژرمن ) اسپانيا را شكست دادند و نزديك به سه سال طول كشيد تا اسپانيا ي جنوبي را تصرف كردند كه « اندلس » ناميده شد .
     عربان سالها بعد از اسپانيا وارد فرانسه شدند و تا « پواتيه » در مركز فرانسه پيش رفتند و در آنجا از «شارل مارتل» سردار فرانكها شكست خوردند.

 

نشريه «انقلاب» منادي حق

سوزان انتوني

سوزان انتوني

« سوزان انتوني » بانوي آمريكايي كه از اول ژانويه 1868 نشريه «انقلاب» را منتشر كرده بود پس از دو ماه ، از اول مارس با دعوت از نويسندگان مبارزي چون «اليزابت ستانتون» نشريه خود را كه در نيويورك انتشار مي يافت به منادي حق تبديل كرد . اين نشريه كار مبارزه را با خواست حق راي براي زنان در انتخابات آغاز كرد و سپس به ساير حقوق گسترش داد.
    اين نشريه كه در 16 صفحه و با هزينه اي برابر 600 دلار براي هر شماره انتشار مي يافت سپس خواستار دستمزد برابر براي كار برابر و دادن اهميت به اتحاديه هاي كارگران و اصناف به عنوان مدافعان حقوق اعضاي خود شد . آنگاه خواستار قانون طلاق شد و ادامه زندگاني زناشويي اجباري را امري مغاير آزادي و حقوق انسان خواند .
    اين نشريه در جريان مبارزات خود تا به آنجا پيش رفت كه خواستار انتصاب زنان به كشيشي در كليساهاي كاتوليك شد. هنگامي كه نشريه دچار مسائل پولي شد و سوزان جريان را نوشت ؛ مردي به نام «جورج ترين» پرداخت همه هزينه نشريه را بر عهده گرفت .

 

برخي ديگر از رويدادهاي 1 مارس

  • 1811:   محمد علي پاشا خديو مصر با هدف خلاص كردن خود از اشراف مصري بازمانده از دوران « مملوك » ها سران آنان را به كاخ خود براي شركت در ضيافت پسرش دعوت كرد و به سربازانش دستور داد كه همه آنان را كه نزديك به پانصد تن بودند بكشند و سپس به تخريب دژها و تصاحب اموالشان دست زد و به كار آنان پايان داد.

  • 1919:   در اجراي دستور لنين تا امروز همه نظاميان روس به استثناي آنان كه مخالف انقلاب بلشويكي بودند و به دولت ايران درخواست پناهندگي داده بودند از ايران خارج شدند تا بهانه ديگري در دست انگلستان براي تخليه ايران نباشد.

  • 1944:   دولت ايران به صورت سمبوليك به امپراتوري ژاپن اعلان جنگ داد.

  • 1966:   حزب سوسياليستي بعث حكومت سوريه را به دست گرفت . يك شاخه ديگر حزب سوسياليستي بعث حكومت عراق را به دست دارد.

  • 1982:   ونرا Venera- 14 سفينه شوروي در ونوس فرود آمد و به مخابره اطلاعات از اين ستاره مظهر زيبايي پرداخت.

  • Mobin_s2004@yahoo.com
    11 صفر هجري قمري
    Mobin_s2004@yahoo.com

     درگذشت «جعفربن حسين بن احمد» مشهوربه اِبن سَرّاج ازفقيهان و محدثان و قاريان بزرگ قرن6

    11 صفر 501 - «جعفربن حسين بن احمد» مشهوربه اِبن سَرّاج ازفقيهان و محدثان و قاريان بزرگ قرن6هجري قمري درشهرصوردرگذشت. او به قرائت، نحو، عروض و لغت دانش فراوان اندوخت. ابن سرّاج براي كسب اين دانشها به سرزمينهاي دور و نزديك بسيارهمچون مصرو شام و صور سفركرد. ازآثارابن سرّاج «نَظمُ المَناسِك، زُهدُ مَصاريحِ العُشاق و نَظمُ التَّنبيه» را مي توان نام برد.

     

     

     

     

     

     

    کشکول ممتاز

    از کتاب «گنجينه جواهر» (كشكول ممتاز)

    اقسام پانزدهگانه اسم

    اسم جنس و علم و معرب و هم تابع او
    مبنى و تثنيه و جمع و معرف نكره
    چه مذكر چه مونث چه مصغر منسوب
    وان دگر اسم عدد دان دگر متصله

    و آن پنج تا است كه عبارتند از: مصدر، اسم فاعل ، اسم مفعول ، صفت مشبهه و افعل التفصيل
     

     

     

     

     

     

     

    کتاب روزانه

    seringa80@yahoo.com 

    پرنده من

    نويسنده فريبا وفي
    كتاب انتخابي امروز رمان ” پرنده من“ اثر فريبا وفي نام دارد كه جايزه رمان بنيادگلشيري و جايزه بهترين رمان سال را در دومين دوره جايزه ادبي يلدا در سال 81يلدا در يافت كرده است.
    پرندة من اولين رمان فريبا وفي است كه به چاپ سوم رسيده؛ نثري ساده و صميمي و در عين حال هوشمندانه، و طنزي ظريف و خودجوش دارد، و محور آن، مانند اغلب داستان‌هاي وفي، دنياي دروني زنان است. پيش از اين رمان، دو مجموعه داستان در عمق صحنه (1375) و حتي وقتي مي‌خنديم (1378) از او منتشر شده است
    "پرنده من" تكه پاره هايي در كنار هم چيده شده از زندگي يك زن خانه دار ايراني است كه در وضعيت زندگي امروزي جامعه ي سال هاي دهه ي هفتاد دل به زندگي ساده و روزمره خود با دو فرزند و شوهرش دارد.بافت و ساختار اين اثر قبل از هرچيز نشات گرفته از ساختار زندگي معمولي و روزمره زن است. زبان و چگونگي روايت نيز از همين زندگي دم دستي و پيش پا افتاده ناشي شده است.راوي به مانند اغلب زنان امروز ايراني در وضعيت زن بودن خود گرفتار است .برخلاف بسياري از داستان هاي زنانه از اين دست،راوي اين اثر دغدغه عصيان كردن عليه زندگي روزمره ي گرفتار آمده در آن را ندارد . او با وقوف بر وضعيت خود و باتن دادن و پذيرفتن وظيفه يي كه زن بودن بر او تحميل كرده است، به جاي عصيان و انتقام و وسوسه هايي ديگر از اين دست كه اغلب آثار زنانه اين سال هامملو از آن است، با در كنار هم قرار دادن تكه هايي زندگي اش، بي هيچ اغراق و تلاش براي نشان دادن مظلوميت رفته بر زن ايراني، تصويري از زندگي انسان ايراني معاصر به همراه آرزوهاي ساده اش به دست مي دهد.پدر راوي به مانند اغلب پدرها و مردان ايراني،آدمي است كه در چهار ديواري خانه اش بر زن و بچه هايش تسلط بي چون و چرا دارد و در نهايت نيز با پا گذاشتن به سن پيري خوار و ذليل مي شود.مرز هاي كشيده شده و خصلت هاي موجود بين زن و مرد ايراني، در اثر وفي از نسل هاي گذشته به امروز مي آيد.روياها و كابوس هاي مادران به دختران منتقل مي شود و خصلت و خوهاي مردانه به پسران خانه سپرده مي شود.راوي داستان بر خلاف برخي ديگر از زنان اثر،بنا بر تربيت محيطي كه در آن زندگي مي كند، سكوت را اختيار مي كند، و تبديل به صندوقچه يي از اسرار مي شود. مرگ پدر، ناخودآگاه او را از اين پيله در مي آورد.بي اعتنايي ديگران در برابر اعتراض و عصيان او بار ديگر راوي را بر بي ثمر بودن اعتراض و فرياد زدن واقف مي كند. زندگي زناشويي، او را با وضعيت ديگري مواجه مي كند كه در اين مرحله مجبور تن دادن به وراجي هاي زنانه است.روياهاي مرد ايراني در تلاش براي به دست آوردن زندگي آرماني و دست و پا زدن براي فرار از روزمرگي در شوهر راوي نمود پيدا مي كند.امير كه روياي زندگي آرماني و هدفمند را دارد، گرچه زنش را سرزنش مي كند كه انساني بي آرمان و هدف است و خود را وقف زندگي روزمره كرده است، خود نيز به بنابرشرايط اجتماع غرق همان گرفتاري هايي مي شود كه از آن ها بيزار است.
    ماجرا مربوط مي‌شود به تك‌گويي يك زن راوي . او نتوانسته با خود و درون خود به آن تنهايي برسد كه انتظار دارد.شوهرش قصد دارد براي گريز از مشكلات اقتصادي خود و خانواده‌اش و رسيدن به احتمالا آزادي متصور فردي‌اش ، به كانادا برود. تا باكو مي‌رود .مدتي در آنجا مشغول كار مي‌شود سپس به خاطر خيلي چيزهايي كه همين جا داشت اما نمي‌ديد بازمي‌گردد. اما راوي از جايگاه يك زن ايراني به اطراف خود نگاه مي‌كند. همه چيز را نابسامان ديده ،نمي‌داند چرا و چگونه بايد همه چيز را سرو سامان بدهد .عليرغم تاكيدات ناشيانه راوي ، او در كليت رمان ، نماينده زن ايراني مي‌ماند، سفره‌اي براي تاراج وبهره‌جويي و بالاخره ناشكري مردان. او ستمديده ، متحمل ، صبور و تودار است. اگر اعتراضي داشته باشد و دادوبيدادي ، از جايگاه ستمديدگي است و ناليدن ، نه در مقام پياده كردن ايده‌ايي. اما چرا ، در هرحال ارزش بزرگواري پنهان را هميشه با خود نگه مي‌دارد.رمان قصد دارد شكوائيه‌ايي باشد بر اين چگونه جايگاه ، اما نمي‌تواند. چون زماني هم كه در آخر آن ، راوي دنبال پرنده بازيافته‌اش مي‌رود، در واقع جاي دوري نرفته ، بلكه در نهايت و با همه ترديد و دودلي‌ها در كنار يا نزديك جعفر عشقي ايستاده كه پرنده دارد و زيرلبي براي او ( پرنده‌اش) سوت مي‌زند...
     

     

     

     

     

     

     

     

    طنزانه
    طنزگويه هاي اجتماعی «روزانه»

    طرز تهيه جوات كلاسيك


    تفاوت «جوات‌كلاسيك» با «اوتول» در وضعيت مالي شخص شخيص جوات است (و گرنه حيوان، حيوان است، چه فرقي مي‌كند!!!). بدين صورت كه شما به يه اتومبيل نياز داريد كه ديگه درپيتي‌ترين آن پرايد است. البته از دوو سيلو، 405 و به خصوص از 206 بهترين بهره را مي‌توانيد ببريد و به مرادتان برسيد.
    خودرو: 1 عدد (ترجيحا پيكان صفر، يا يكي از موارد ذكر شده در بالا)
    رنگ: سفيد يا مشكي
    روكش صندلي: سفيد با خالهاي سياه يا سياه با خالهاي سفيد!
    ابتدا خودرو مورد نظر را كاملا شسته و ضدعفوني كرده و كمكها را كمي (نه زياد) مي‌خوابانيم. بعد شيشه عقب را مي‌دهيم دودي كنند و روي آن يك جمله انگليسي خفن مثل Don’t Race Baby و يا چيزي شبيه اين، مي‌نويسيم. از اين چرت و پرتها روي درب صندوق عقب نيز مي‌توانيم بنويسيم.
    اگر از جملات انگليسي خوشتان نمي‌آيد مي‌توانيد از آرم فيلم «جيغ» استفاده كنيد. يادتان باشد كه آرم متاليكا، رپ و... ديگر قديمي شده است.
    رينگهاي خودرو را حتما عوض كنيد. شما به رينگ پره‌اي با لاستيكهاي پهن ديواره‌كوتاه نياز داريد. اگر توان مالي اجازه اين كار را به شما نمي‌دهيد، سري به بوتيكهاي اتومبيل بزنيد، قالپاقهاي زيادي مي‌توانيد پيدا كنيد كه اداي رينگ را براي شما دربياورند. (به هر حال تو سرعت، نشون نميده!)
    يك بوق خفن و يك سراگزوز مشدي (تك لول يا 2 لول فرقي نمي‌كند) كه داخل آن به رنگ قرمز باشد همچنين يك ضبط پايونير يا كن‌وود در محل مربوطه نصب مي‌نماييم. 3 عدد ساب ووفر كه اندازه آن از درب ديگ هيات سركوچه بزرگتر نباشد هم پشت شيشه عقب نصب مي‌كنيم. يك مانيتور هم روي داشبورد مي‌چسبانيم.
    اگر پژو 206 داشتيد، چراغهاي جلو و عقب را هم بدهيد سكسي كنند! اگر خودرو ديگري داشتيد و براي آن چراغ سكسي وجود نداشت، غصه نخوريد! خودتان دست به كار شويد. مقداري برچسب سياه و يا سفيد تهيه كنيد و تا مي‌توانيد آنها را به چراغهاي عقب و جلوي خودرو بچسبانيد. اگر باز هم اضافه اومد پايين يا بالاي شيشه جلو و عقب خودرو هم فراموش نشود.
    حالا نوبت توپ گلف است! يك عدد توپ گلف مشدي (از اون آدم خركن‌ها) روي شيشه عقب و يا جلو مي‌چسبانيم. يه برچسب درباك هم روي درب باك خودرو مي‌چسبانيم تا شكل باك تانك بشود!
    يه بوگير باحال (از اونايي كه توش آب رنگي و فتيله داره) هم روي يه قسمتي از داشبورد جاسازي كنيد.
    پس از طي مراحل بالا، به اولين بقالي مراجعه كرده و چهار عدد تخم‌مرغ تلاونگ خريده و هر كدام را زير يكي از لاستيكها مي‌گذاريم. خودرو را روشن نموده و در دنده يك گذاشته و يك نيم كلاج مي‌كنيم تا چشم حسودها با هم بتركد.
    خودرو مورد نظر آماده است و مي‌توانيد با آن پي كارتان برويد!؟

     

     

     

     

     

     

     

     

    مسائل زندگي
    کار، مُد، سلامتی، رموز موفقیت و ...

    مردمان

    منظور واقعي خانم ها از آنچه كه به زبان مي آورند

    به شما می گوید که برای مهمانی شام همراهیتان می کند، و به نظر می رسد که واقعاً علاقه مند به این کار است. بعداً برای اینکه او را مجبور به این کار کرده اید عصبانی می شود. این به نظرتان آشنا نبود؟

    مردها و زنها موجوداتی کاملاً متفاوت هستند. مردها معمولاً رک و راست هستند، اما به نظر نمی آید که زن ها آنقدرها هم مستقيم باشند. شما هیچوقت نمی توانید بفهمید که منظور و مقصود واقعیشان چیست و در دلشان چه می گذرد.

    اما نا امید نشوید. در اینجا می خواهیم شما را با منظور واقعی خانم ها آشنا کنیم.   

    در جواب به دعوت دوستی شما
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


    می گوید: "نمی خواهم دوستیمان را خراب کنم."

    منظورش این است که: "از تو به عنوان یک دوست پسر خوشم نمی آید و اینقدرها برایم جذاب نیستی که با تو بیرون بروم، اما به عنوان دوستی معمولی قبولت دارم."

    چرا این کار را می کند:  احتمالاً می خواهد دوستی عادیش را با شما حفظ کند و نمی خواهد که با گفتن بی علاقگیش به شما احساساتتان را جریحه دار کند.

    شما چه باید بکنید:  آن را به خود نگیرید. او فقط به اندازه ی شما بهتان علاقه ندارد. سعی کنید دوستی نرمالتان را با او ادامه دهید.

     

    می گوید: " الان سرم از نظر کاری خیلی شلوغ است."

    منظورش این است که: دوست ندارم تو را هم جزئی از برنامه ی روزانه ام قرار دهم.

    چرا این کار را می کند:  می خواهد به راحت ترین شیوه شرتان را از سرش کم کند. به جای اینکه با بی ادبی این کار را بکند، طوری حرف می زند که خودتان موضوع را بگیرید.

    شما چه باید بکنید:  اگر زنی یک مرد را دوست داشته باشد، همیشه می تواند برایش وقت پیدا کند. هر چقدر هم که برنامه ی کاریش سنگین باشد. پس خودتان را گول نزنید که ممکن است این وضعیت تغییر کند. دنبال کار خودتان بروید.

     

    می گوید: "آیا در حال حاضر با کسی رابطه داری؟"

    منظورش این است که: دوست دارم به عنوان نامزدت باشم.

    چرا این کار را می کند:  می خواهد بداند که وقتش را برای مردی که کس دیگری را زیر سر دارد  تلف نمی کند.

    شما چه باید بکنید:  صادقانه به او جواب دهید و بعد منتظر عكس العملش شويد.

       

    هنگام قرار ملاقات
    ـــــــــــــــــــــــــــــ

    می گوید: "آیا واقعا می خواهی به آن رستوران/سینما/مهمانی بروی؟"

    منظورش این است که: من آنجا را دوست ندارم.

    چرا این کار را می کند:  نمی خواهد به آنجا برود ولی نمی خواهد سمج و لجباز هم به نظر بیاید. امیدوار است که شما احساس او را درک کرده و برنامه دیگری بریزید.

    شما چه باید بکنید:  اگر واقعاً دوست دارید که به آن مکان بروید، سرسختی کنید. در غیر اینصورت مجبور خواهید بود که برای خوشحال کردن او از تصمیم خود منصرف شوید. اما همیشه این را به یاد داشته باشید که زمانی او شما را خوشحال خواهد کرد که شما نیز خوشحالش کرده باشید.

     

    می گوید: "تو رابطه ی خیلی خوبی با بچه ها داری، آنها هم تو را خیلی دوست دارند."

    منظورش این است که: دوست دارم بچه ای از تو داشته باشم و می خواهم نظر تو را هم بدانم.

    چرا این کار را می کند:  می خواهد غیر مستقیم نظر شما را در مورد بچه دار شدن جویا شود بدون اینکه شما را عصبانی کند.

    شما چه باید بکنید:  عصبانی نشوید. او احتمالاً منظورش آینده ی خیلی دور است. اما اگر فکر می کنید که هیچوقت قصد بچه دار شدن ندارید، بهتر است همان موقع آن را با او در میان بگذارید.

     

    می گوید:  "این رابطه به کجا می رود؟"

    منظورش این است که:  دوست دارم به رابطه مان حالت جدی تری بدهیم.

    چرا این کار را می کند:  دوست دارد این شما باشید که پیشنهاد جدی کردن رابطه تان را می دهید.

    شما چه باید بکنید:  این به نظر شما در مورد آینده ی رابطه تان بستگی دارد. اگر علاقه مند هستید، چنین پیشنهادی بدهید. اما اگر نمی خواهید، به او بگویید که دوستش دارید اما الان زمان این کار نیست.

     

    می گوید:  "من احساس نزدیکی زیادی به تو می کنم. تو مرا خوب می شناسی."

    منظورش این است که:  احساس علاقه مندی می کند و می خواهد که به شما بگوید دوستتان دارد اما نمی خواهد او اول این حرف را زده باشد.

    چرا این کار را می کند:  برای کسی دفعه ی اول گفتن جمله ی "دوستت دارم" بسیار دشوار است. آسان تر است که کمی به این مسئله اشاره کند تا خودتان متوجه شوید.

    شما چه باید بکنید:  اگر واقعا دوستش ندارید تحت هیچ شرایطی این جمله را به زبان نیاورید. اما اگر دوستش دارد، به او بگویید. اما به یاد داشته باشید که هیچوقت دروغ نگویید.

     

    می گوید: "احساس می کنم که رابطه ی ما دچار یکنواختی شده است."

    منظورش این است که:  می خواهم که تو کمی رمانتیک تر و با علاقه تر رفتار کرده، و گهگاهی من را غافلگیر کنی. می خواهم توجه بیشتری به نیازهای من داشته باشی.

    چرا این کار را می کند:  او نمی خواهد احساساتتان را جریحه دار کند و بگوید که شما باعث این یکنواختی شده اید.

    شما چه باید بکنید:  نیازی نیست که شخصیتتان را به کل تغییر دهید، اما اگر کمی هم در رابطه تان تغییراتی دهید مطمئناً صدمه اي نمي خوريد. سعی کنید ناراحتی های او را از بین برده و کمی غافلگیرش کنید.

     

    می گوید:   "مردی در محل كارم گاهي به من خيره ميشود."

    منظورش این است که:  باعث حسودیت می شود؟

    چرا این کار را می کند:  می خواهد به شما بفهماند که مردان دیگر هم هستند که به او بسیار علاقه مند باشند. دوست دارد شما به اینکه با او هستید افتخار کنید.

    شما چه باید بکنید:  آنطور که او می خواهد عکس العمل نشان ندهید. عصبانی نشده و حسودی هم نکنید. در عوض کمی تحسینش کنید، مطمئناً استقبال خواهد کرد.

     

    می گوید:   "آیا تو با مادرت راه می آیی؟"

    منظورش این است که:  آیا مرد خانواده دوستی هستی؟

    چرا این کار را می کند:  مردی که می تواند با مادرش راه بیاید و رابطه ی خوبی با او دارد، فرد وفادارتر، احساسی تر و علاقه مند تر است.

    شما چه باید بکنید:  در مورد رابطه ی خودتان با مادرتان با او صحبت کنید. و به او اطمینان دهید که رابطه ی خوبی با او دارید.

       

    هنگام جدایي
    ـــــــــــــــــــــ

    می گوید: "الان آمادگی متعهد شدن برای یک رابطه را ندارم."

    منظورش این است که:  نمی خواهم به تو تعهدی داشته باشم، هیچوقت هم نمیخواهم.

    چرا این کار را می کند:  این کار را می کند تا کمی از ناراحت کنندگی جریان کم کند.

    شما چه باید بکنید:  تا زمانی که آمادگی لازم برای رابطه با شما را پیدا نکرده است، دور و اطرافش نچرخید.   

     

    می گوید: "فکر می کنم ما می توانیم دوستانی معمولی باقی بمانیم."

    منظورش این است که:  می خواهم تو را کم کم از زندگیم خارج کنم.

    چرا این کار را می کند:  به نظرش می رسد که کم کم خارج کردن شما از زندگیش بهتر باشد از اینکه یکدفعه رابطه اش را با شما قطع کند. شاید هم می خواهد شما را در آب نمک بخواباند.

    شما چه باید بکنید:  اگر دوست دارید، دوست او باقی بمانید. اما اجازه ندهید که شما را توی آب نمک بخواباند. اگر دوباره بخواهد رابطه اش را با شما شروع کند، ممطئن باشید که به این دلیل است که کس دیگری را پیدا نکرده است.

     

    ببینید چه در دل خانم هاست....
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    الان دیگر می دانید که حرف های خانم ها چقدر با منظور اصلیشان تفاوت دارد. زن ها برخلاف مردها برای حرف زدن معمولاً از اشاره ها استفاده می کنند و هیچوقت رک و پست کنده آنچه در دلشان است را بیان نمی کنند. نمی گویم کاری که او میکند اشتباه است یا کار شما، و کدامیک بهتر است. فقط می گویم که زن ها و مردها برای بیان احساساتشان راه های مختلف و متفاوتی دارند. سعی کردیم در اینجا کمی شما را با آنچه در دل خانم ها می گذرد آشنا کنیم.

     

     

     

     

     

     

     

    اس.ام.اس روزانه

    roozane_sms@yahoo.com
    روزهاي پنجنشبه منتظر ما باشيد

    دوستان عزيز سلام .
    اميدوارم كه حالتون خوب باشه
    يه قسمت ديگه از مسيج ها رو تقديمتون مي كنم.

    483- گوسفند میره جیگری میگه تکه تکه کردی دل منو (6094-0915)

    484- 3 رکن زندگی : دوست بدار ولی عاشق نشو - عاشق شدی براي عشقت بمير براي عشقت مردی، خاک بر سره بی جنبه ات (0205-0932)

    485- دو نفر داشتن براي هم خالي مي بستن .. اولي مي گه سگ من هر وقت مي ياد خونه در مي زنه ... دومي باي اينكه كم نياره مي گه : مگه سگت كليد نداره (2500-0912)

    486- اين اس ام اس صرفا جهت دويدن شما به طرف موبايل بوده و هيچ ارزش ديگري ندارد (2500-0912)

    487- یه بابائی ميره بالا پشت بوم، سردش ميشه،درپشت بوم روميبنده (9176-0912)

    488- برو پايين
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    پايين
    .
    .
    .
    .
    بازم
    .
    .
    .
    بيشتر
    .
    .
    .
    .
    رسيدي
    Bg.+£.@dgtjpt.£¥¿
    تو اينجا چی کار ميکنی شمپت بزنم با يه تير خلاصت کنم . پسته اون هفت تير منو بده (2530-0912) سهيل دخانی

    489- هرگز به کسی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری...هرگز به کسی محبت نکن،وقتی قصد شکستن قلبش را داری...هرگز قلبی را قفل نکن،وقتی کليدش را نداری،و هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش (6094-0915)

    450- يه سوال بد جور ذهنمو مشغول كرده .. گاو حسن كه نه شير داره نه ..... چطوري شيرشو بردن هندستون ؟ (9176-0912)
    اين مسيج هم مينا خانوم برام فرستاده ..

    451- از قديم گفتن براي كسي بمير كه برات تب كنه .... لطفا يكي براي من بميره آخه چند روزه بد جور تب كردم

    تذكر مهم به دوستان . وقتي براي من مسيجي رو ايميل مي زنين حتما شماره تون رو هم بنويسيد ...

    خب دوستان .. تا قسمت بعدي
    اميد ( شماره براي ارسال مسيج : 09125698059 )
     

     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    ايران خاستگاه اصلي
    خط الفبايي در جهان

    مختار استكي

    خط بزرگترين اختراع بشر است و اختراع آن عامل اصلي رشد و گسترش و بقاي فرهنگ و تمدن و انتقال آن به نسل هاي بعدي بوده است.
    با توجه به آثار گوناگون، اساطيري، تاريخي، آثار كشف شده از دل خاك و سيري دقيقي در نوشته هاي گوناگون خاورشناسان و باستانشناسان و تطبيق آنها با آثار موجود از روزگاران قديم از چه ملتهايي چه خط هايي باقيمانده است به اين نتيجه مي رسيم كه به هر حال خاستگاه خط فلات ايران است و مردمي كه در اين سرزمين زندگي مي كردند مخترع و موجد فرهنگ و تمدن و از آن جمله خط بوده اند. زيرا اكثر كتب تاريخي گواهي مي دهند كه خط در ايران ايجاد شد و خط الفبايي را اولين بار زرتشت اختراع كرد و همچنين اساطير و داستانهاي باستاني نمودار اين هستند كه خط در ايران به وجود آمده است چه «ديوان» به «تهمورس» ياد داده باشند، چه نخستين كوزه گران با نقش هاي خود و نشانه هايي كه بر گرد ظروف ساخته شده دست خويش ايجاد كردند پايه خط را گذاشته باشند و حتي در اساطير به اصطلاح غير ايراني نيز كه خط و نوشتن را از «غولي» دريايي با نيم تنه ماهي و نيم تنه آدمي ياد گرفتند، آن غول را نيز به خليج فارس نسبت داده كه از اين طريق خط سوي غرب رفعه و به مردم آموخته شد. اگر نگوييم اختراع خط بزرگترين عامل گسترش و رشد فرهنگ و تمدن است بي گمان يكي از بزرگترين عوامل آن مي باشد. شايد بتوان گفت فقط امتياز انسان بر ديگر حيوانات و مرز او با حيوان اختراع خط است. اختراع خط بويژه خط الفبايي است كه انسان به ياري آن توانسته است كه كهن ترين روزگار فرهنگ خود را به آيندگان انتقال دهد. خط مهمترين پديده دوران زندگي بشر است و به ياري آن بشر توانسته كاخ بلند و استوار فرهنگ و تمدن را پي ريزي و پيشرفت كند. بسياري آغاز فرهنگ و تمدن بويژه تمدن را از زمان پيدايي خط مي دانند و اگر بخواهيم پيشينه جامعه هاي انساني را از نظر فرهنگ و تمدن بررسي كنيم و تاريخ آنان را ورق بزنيم آن ملتي را با فرهنگ و ريشه مي دانند كه بيشتر و پيشتر پيرامون خط انديشيده و يا در پيدايي آن دست داشته است از همين بررسيهاست كه تاريخ برتري شرق را به غرب تا قبل از قرن شانزدهم از اهميت خط و ارزش عظيم آن بي خبر بودند در صورتي كه در مشرق زمين بويژه در قلمرو فرهنگ ايران، پديده خط هميشه يكي از مهمترين بحث هاي علمي بوده است و آنجا كه بحث درباره خط به يك انديشمند غربي باستاني نسبت داده شده است آن نسبت را نيز در آثار نوشته شده در قلمرو فرهنگي ايران مي بينيم كه اين خود در خور بررسي است. «ابن نديم» در كتاب پر ارج خود به نام «الفهرست» ضمن اهميت خط مي نويسد: «افلاطون» گويد: خط هندسه اي است روحاني اگر چه به آلت جسماني ظاهر شده است. «نظام» گويد خط امري روحي است اگرچه در حواس بدني ظاهر است. «بودلف» گويد: خط بوستان دانش است. «ويل دورانت» در تاريخ تمدن خود مي نويسد «مهمترين گامي كه انسان به سوي مدنيت برداشت همانا اختراع خط است و جز او هر كسي كه مطلبي را در اين زمينه نوشته يا به آن انديشيده است بر اين عقيده مي باشد كه «ترتيب الفبا و خط نخستين گام بشر به سوي تمدن است».
    در پيدايش و خاستگاه خط دو ديدگاه آسماني و زميني از ديدگاه محققين و دانشمندان مطرح است. اما در اساطير ايراني گفتاري آمده است كه خط را «ديوان» به «تهمورس» ياد دادند و به هر حال خط را منسوب به انسان و خاستگاه آن را نيز فلات ايراني مي شناسند. گفته شده است «تهمورس» با «ديوان» جنگ كرد و آنان را گرفتار ساخت. ديوان براي رهايي از بند به تهمورس مژده دادند كه در برابر آزادي به او هنر نوشتن را فرا خواهند داد. اصل داستان از زبان فردوسي چنين آمده است:

    چو تهمورس آگه شد از كارشان
    بر آشفت و بشكست بازارشان
    يكايك بياراست با ديو جنگ
    نبود جنگشان را فراوان درنگ
    كشيدندشان خسته و بسته خوار
    به جان خواستند آن زمان زينهار
    كه ما را مكش تا يكي نوهنر
    بياموزي از ماكت آيد به بر
    كي نامور دادشان زينهار
    بدان تا نهاني كنند آشكار
    نبشتن به خسرو بياموختند
    دلش را به دانش برافروختند
    نبشتن يكي نه كه نزديك سي
    چه رومي، چه تازي و چه پارسي
    چه سعدي، چه چيني و چه پهلوي
    نگاريد آن كجا بشنوي
    جهاندار سي سال از اين پيشتر
    چگونه پديد آوريد هنر ..

    در ابيات فوق دو نكته قابل توجه است. يكي اينكه خط به طور مسلم پديده اي زميني است. دوم سرچشمه اصلي خط ها يكي است و از يك نقطه به سراسر رفته است غربيان نيز داستان مشابهي در پيدايي خط دارند.
    غربيان منشأ داستان خود را از يك اثر گم شده شخصي به نام «برسوس» كه در زمان «آنتيوفس» اول در سالهاي 280 تا 261 پيش از ميلاد با عنوان پيشواي بابليان مي زيسته گرفته اند. چنين مي گويند كه مردمان بابل مانند جانوران مي زيستند از قانون بهره اي نداشتند. در آن روزگار غولي نيمي ماهي و نيمي آدم به نام «ا آس ـ OANNES كه از خرد برخوردار بود از دريا بيرون آمد و به مردم خط و قانون و هنر و دانش آموخت و همه محققان گفته اند منظور از درياي ياد شده در اين داستان خليج فارس بوده است.
    «وادل» محقق و نويسنده انگليسي در كتاب خود به نام «اصل الفبا آريايي» كوشيده است ثابت كند الفبا از روي خط سومري ها درست شده است كه به عقيده او و سورمريها آريايي بوده اند.
    آخرين كسي كه در نيمه اول قرن بيستم درباره پيدايي الفبايي اظهار نظر به عمل آورده و حدسش مخالف تمام حدسهاي پيشينيانش بوده پروفسور توليو Tollio بود. اظهارات او در سال 1913 در آلمان منتشر شد. توليو گفت: چون نظرياتي را كه تا كنون درباره الفبا اظهار كرده اند نمي توان بي شك و ترديد پذيرفت لذا احتمال دارد كه حروف الفبا در نتيجه تأثير در گوش و حركت دست پيدا شده باشد. پروفسور «توليو» روي گوش خرگوش آزمايش هاي دقيقي به عمل آورد و با به كار بردن عكاسي با برق موفق شد يازده حرف پيدا كند. ناگفته نماند نخستين كسي كه در اروپا، رابطه ميان الفبا و دستگاه صوتي را عنوان كرد يك نفر هلندي به نام هلمونت HELMUNT بود. اين شخص سه قرن پيش از «توليو» به طبيعي بودن الفبا و ساختن آن از روي دستگاههاي صوتي پي برد اما به هر حال اين اختراع را از زمين و زمينيان دور كرد. هلمونت در سال 1667 نظريه خود را به صورت كتابي به زبان لاتين نوشت.
    محمد اسحاق نديم در كتاب پر ارج خود به نام «الفهرست» كه جويندگان را به سرچشمه و خاستگاه خط هدايت مي كند مي نويسد … به خط ابوعبدالله محمد بن عبدوس جهشبازي در «كتاب الوزراء» تأليف خودش خوانده ام كه قبل از پادشاهي گشتاسب نامه نگاري كم بود. هنگامي كه گشتاسب به پادشاهي رسيد نوشتن توسعه يافت و زرتشت آئين گذار «مجوس» ظاهر شد و كتاب شگفت انگيز خود را نشان داد و مردمي كه حاضر به آموختن خط بوده افزايش يافت. ابن مقفع نيز گويد: ايرانيان را هفت نوع خط است كه يكي از آنها به نوشتن دين اختصاص دارد و به آن «دين دفيره» مي گويند و اوستا را به آن نوشته اند. خط ديگري نيز دارند كه به آن «ويس دبيريه» مي گويند و سيصد و شصت و پنج حرف دارد و با آن فراست «آثار چهره» و زجر «فال و مانند آن» و شرشر آب و طنين گوش و اشارات و امثال آن را مي نويسد. اين خط به دست كسي نيفتاده است كه ما بدانيم و از فرزندان ايران امروز نيز كسي نيست كه با آن بنويسد. در اين باره از «اماموبد» پرسيدم در جواب گفت: آري اين خط به منزله معمايي بوده است چنانكه در خط عربي هم معماهايي است. او مي گويد ايرانيان خط ديگري نيز دارند كه به آن كشنج گويند و بيست و چهار حرف دارد و با آن عهود و اقطاعات را نويسند و سكه درهم فارسيان با اين خط است و نيز خط ديگر دارند به نام «نيم كشنج» در 28 حرف كه طب و فلسفه را با آن مي نويسند خط ديگر به نام «شاه دبيره» دارند كه پادشاهان نه ساير مردم در ميان خود با آن مكاتبه كنند و آموختن آن بر مردم ممنوع است. خط ديگري دارند كه آن را «راز سهريه» مي نامند و پادشاهان اسرار خود را براي اشخاص ساير ملل، آن مي نويسند و شماره حروف و صداهاي آن چهل حرف است. او مي نويسد نهايتا خط ديگري به نام «راسي سهريه» دارند كه فلسفه و منطق با آن مي نويسند. حروف آن 24 داراي نقطه است ولي آن را به دست نياورديم.
    مسعودي در كتاب التنبيه و الاشراف كه در نميه قرن چهارم هجري نگارش يافت مي نويسد: زرتشت كتاب اوستا معروف خود را آورد كه عرب قافي بدان افزود و آن را «ابستاق» خواند شماره حرفها و صورتهايش شصت حرف و صوت است كه هر حروف و صوتي شكل جداگانه اي دارد و آن را «دين دبيره» يا خط دين نامند در اين كتاب آمده است زرتشت خط ديگري آورد. «مغان» آن را خط كلي يا همگاني نامند و با اين خط زبان ملتهاي ديگر و آواز پرندگان و جانوران را مي نويسند و شمار حروف آن 160 حرف است و هر حرف و صوتي صورت جداگانه اي دارد. در اين كتاب به پنج خط ديگر ايرانيان اشاره رفته است «حمزه اصفهاني» كه در نيمه دوم قرون چهارم هجري در كتاب التنبيه علي حدوث التصحيف خود با اشاره به خط هاي مهم جهان و تنوع خط در ايران گفته است گوناگوني و تنوع خط نشانه علاقه و توجه خاص مردم اين مرز و بوم به اين پديده شگرف انساني بود كه پايه و اساس فرهنگ و تمدن بر آن استوار است و يا روشن تر بگويم بزرگترين و شايد تنها عامل انتقال و گسترش فرهنگ و تمدن بشري از نسلي به نسلي ديگر همين خط الفبايي بوده است. به گفته او نمونه چنين توجه و دقتي را درباره خط، در ميان هيچ ملتي پيدا نمي توان كرد و به طور مسلم مردمي كه تا اين اندازه به خط و تكامل آن دلبستگي داشته اند از يك فرهنگ و تمدن كهنسال ديرپايي برخوردار بوده اند.
    اما درباره اينكه خط چگونه پيدا شد و چگونه مسير تكاملي خود را پيموده است، ضمن بحث از نقش هايي پيرامون كوزه ها و ظرفهاي سفالين «دمرگان» در كتاب انسان، ما قبل تاريخ مي نويسد: «اين نقاشي آيا كمابيش تقليد صادقانه ايست از زندگاني يي» كه هنرمند در اطراف خود مي ديد و آن را روي ظروف سفالين خويش منعكس مي كرد و يا در پشت اين رموز و نشانه هاي بسيار و متنوع ديگر به بيان مطالبي نهفته است او در كتاب خود مي گويد نمي خواهيم اين مساله را حل كنيم ولي اين عهد مترقي ظروف منقوش در نجد ايران در اواخر، مقارن با زماني است كه در دشت مجاور «بين النهرين» بشر يكي از عجيب ترين اكتشافات خود يعني فن نوشتن را به وجود آورد، لذا اگر نظري اجمالي بر آنچه از مدارك قديمي و تاريخي و آثار خاورشناسان و باستانشناسان نقل شد بيفكنيم مي بينيم كه سرانجام همه جا به اين نتيجه رسيده اند كه:
    1. خط از يك نقطه برخاسته است و به تمام جهان پراكنده شده است.
    2. خط مسير تكاملي داشته از صورتهاي نقشي و پنداري و نشانه يي به صورت الفبايي رسيده است.
    3. خط الفبايي بزرگترين اختراع بشر است و اختراع آن عامل اصلي رشد و گسترش و بقاي فرهنگ و تمدن و انتقال آن به نسل هاي بعدي بوده است.
    4. خاستگاه اصلي خط، فلات ايران مي باشد.

    -------------------------
    منابع:
    1. فرهنگ و تمدن ايران نگاهي به عصر اساطير
    2. تاريخ تمدن ـ بخش اول ـ مشرق زمين گاهواره تمدن ـ احمد آرام
    3. خط و تحول آن در مشرق ـ نوشته علي سامي
    4. نگاهي به ديباچه قصه سكندر و دارا ـ به قلم بهروز
    5. شاهنامه فردوسي
    6. تاريخ ايران باستان ـ پيرنيا
    7. اصل آريايي الفبا وادل WADDELLاستاد دانشگاه لندن
    8. ايران از آغاز تا اسلام ـ نوشته كيرشمن
    9. فرهنگ ايران باستان ـ پورداود

     

     

     

     

     

     

     

     

    ستون آزاد

    تيشه بر قبله مي‌زنند!

    احسان ناظم بكايي

    تجاوز صهيونيست‌ها به مسجد الاقصي باعث تخريب قسمتي از ديوار و دو اتاق قبله اول مسلمانان شد.
    مسلمانان پاكستان، موريتاني، مالزي، اندونزي و... به خيابان‌ها مي‌ريزند و پرچم اسرائيل را به آتش مي‌كشند. در خود فلسطين، مردم دور مسجد الاقصي جمع مي‌شوند. در چند جا بين مردم و نيروهاي امنيتي اسرائيل كه مثل مور و ملخ در بيت‌المقدس ريخته‌اند، درگيري پيش مي‌آيد و 35 نفر مجروح مي‌شوند. روز جمعه 20 بهمن، فلسطيني‌ها با اعلام «روز ياري به مسجد الاقصي»، نماز جمعه مي‌خوانند.

    اتحاديه عرب، بعد از يك هفته تشكيل جلسه مي‌دهد، آن هم با حضور چند عضو و در پايين‌ترين سطح. يونسكو از صهيونيست‌ها مي‌خواهد حفاري را تمام كنند. چند گروه در اردن و مصر به دولت‌هايشان پيشنهاد مي‌دهند تا سفارت اسرائيل را در كشورهايشان ببندند. با اين‌كه عكس‌العمل‌ها خيلي كم‌رنگ و بي‌جان است، اما صهيونيست‌ها بعد از يك هفته تخريب مسجد الاقصي را رها مي‌كنند.

    حساسيت‌ها اين دفعه خيلي كمتر از سال1969 بود؛ سالي كه مسجدالاقصي را آتش زدند و مسلمان‌ها لااقل با انگيزة اعتراض به آن، سازمان كنفرانس اسلامي را درست كردند. در مدت يك هفته، قبلة اول را مثل موش كور جويدند و چشم‌ها نديد؛ آن هم در 18محرم، روز تغيير قبله از همين‌جا به مكه. انگار عادت كرده بودند.

    وقتي قرن21 شروع شود، تاريخ بيت‌المقدس به سه هزار سال مي‌رسد و بر يهوديان، واجب است مسجدالاقصي را ويران كنند و هيكل سليمان را پيدا كنند. تا منجي موعود، ظاهر شود و آن‌ها را حاكم جهان كند.

    صهيونيست‌ها با چنين ايده‌اي از سال1967، حفاري در زير محوطه مسجدالاقصي را شروع كردند. تا 1990، چهل عمليات حفاري انجام شد و بعد از سال 93 تا 98 اين موش كوربازي‌ها، 72 بار تكرار شد. اسرائيلي‌ها به بهانة پيدا كردن معبدي كه 50 سال است يك تكه سنگ از آن را هم پيدا نكرده‌اند، زير مسجد، يك شبكه راهرويي درست كرده‌اند كه مثل تونل‌هاي كوچك در همه جا پراكنده شده.

    فلسطيني‌ها هم ديگر به صداي بيل و كلنگي كه وقتي در مسجد هستند و از زير پايشان شنيده مي‌شود، عادت كرده‌اند. اما اين دفعه، صهيونيست‌ها علني كارشان را انجام مي‌دهند. دو هفته قبل، تعدادي كارگر همراه با بولدوزر و بيل مكانيكي در حالي كه 2 هزار پليس آن‌ها را اسكورت مي‌كردند، به سمت غربي محوطه مي‌آيند و بعد از اين‌كه چند تا خانة اطراف را خراب مي‌كنند، با سر و صدا به جان ديوار غربي و باب غربي كه مهم‌ترين ورودي مسجد الاقصي است مي‌افتند.

    البته اسرائيلي‌ها از 30 سال پيش، اين دروازه را بسته بودند. بلكه از اهميت‌اش كم بشود. سر و صدا، همه جاي صحن را مي‌گيرد و همه متوجه مي‌شوند؛ چه مسلماناني كه رو به قبله به نماز ايستاده‌اند و چه يهودي‌هايي كه چند متر آن طرف‌تر، رو به ديوارند به دعاخواني مشغول‌اند.

    بولدوزرها، خاك و تكه سنگ‌ها را سريع داخل كاميون‌ها مي‌ريزند و آن‌ها را به نزديكي دانشكده‌اي اسرائيلي مي‌برند بلكه چند تا باستان‌شناس آماده از قبل، بتوانند لابه‌لاي آن‌ها چيزي را پيدا كنند و پيدا كردن معبد هيكل سليمان را كه صهيونيست‌ها مي‌گويند الان زير محوطه حرم مقدس است؛ در بوق و كرنا كنند.

    اما انگار ماجرا نمي‌خواهد سريع تمام شود. هر روز كه مي‌گذرد، سر و صدا و فعاليت بيشتر مي‌شود و نمي‌شود بي‌خيالش شد. صهيونيست‌ها مي‌خواهند مسجد براق را هم خراب كنند.

    اين مسجد، بعد از الاقصي و صخره، سومين مسجد مقدس در حرم قدس است و مي‌گويند جايي است كه پيامبر در شب معراج، سوار مركبش كه همين نام را داشت، شده است.

    اسرائيلي‌ها علي‌رغم بزن و بكوب و كتك‌كاري نيروهاي امنيتي با مردم معترض كه ديوار انساني در برابر آثار تاريخي درست كرده‌اند - دو اتاق زيرين اين مسجد را خراب مي‌كنند.

    صهيونيست‌هاي افراطي به وجد مي‌آيند و جمع مي‌شوند و طرح ساخت كنيسه را مطرح مي‌كنند كه بحران را در بيت المقدس تشديد مي‌كند.

    شهردار اسرائيلي بيت‌المقدس، بعد از يك هفته و علي‌رغم مخالفت اولمرت، نخست‌وزير اسرائيل، دستور پايان حفاري را مي‌دهد. اما اعلام مي‌كند اين توقف موقتي است و هدف ما نه تنها تخريب نيست، بلكه مي‌خواهيم گذرگاه جديدي در محوطه ايجاد كنيم. اولمرت هم مي‌گويد اقدامات كنوني در مسجد الاقصي باعث آزار و اذيت هيچ‌كسي نمي‌شود.

    اين مرحله از تخريب هم تمام شد. شدت عمل مسلمان‌ها كم بود و اسرائيلي‌ها كه مي‌بينند خبري از انتفاضه سوم نيست، دندانشان را براي تخريب بعدي تيزتر مي‌كنند. هدف بعدي كجاست؟ مسجد صخره؟ يا خود مسجد الاقصي؟

    مسجدالاقصي، درست مثل شهري كه در آن واقع شده، يكي از آن جاهايي است كه در تمام دين‌ها مقدس و داراي اهميت بسيار است. در نقشه زير مي‌توانيد دليل اين اهميت را پيدا بكنيد؛ به اضافه ماجراي بي‌احترامي‌هايي كه صهيونيست‌ها در سال‌هاي مختلف به اين مكان مقدس كرده‌اند.

    1- محل تولد حضرت عيسي(ع)

     اين‌جا جايي است كه در بعضي روايت‌ها مي‌گويند مسيح به دنيا آمده، اما طبق روايت مشهور، محل تولد در بيت‌اللحم (در همين فلسطين اشغالي) است. يهودي‌هامي‌گويند اين‌جا اصطبل حضرت سليمان است

    2- مسجد الاقصي


     «اقصي» يعني دورتر، يعني دورترين. اين‌جا دورترين جايي بود كه عرب‌هاي آن موقع رفته بودند. تا 17 ماه ابتداي اسلام در مدينه، اين مسجد قبله مسلمان‌ها بود. پيامبر در شب معراج، اين‌جا نماز خوانده.

    وقتي مسلمان‌ها بيت‌المقدس را فتح كردند، خود خليفه، عمر به شهر آمد تا در اين مسجد نماز بخواند. اين مسجد را وليد، خليفه اموي، توسعه داد و به شكل امروزي درآورد

    3- شبستان مسجد
    سال 1969 يك گروه متعصب يهودي اين بخش از مسجد را  آتش زدند

    4- باب‌الرحمه

     مسلمان‌ها تا بيست سال پيش، عمدتا از اين در وارد مي‌شدند. مي‌گفتند مستحب هم هست. تا اين‌كه صهيونيست‌ها آن را بستند

    5- ستون‌هاي هيكل يا موريا

    ستون‌هايي باستاني است كه يهودي‌ها ادعا مي‌كنند متعلق به معبد سليمان است. مسلمان‌ها اين حرف را هم رد مي‌كنند

    6- قبه‌الصخره

    معمولا با مسجدالاقصي اشتباه مي‌گيرند. اما جايي است كه در آن نماز نمي‌خوانند. صخره‌اي درون اين مسجد است كه پيامبر از روي آن به معراج رفت. اين بنا را هم وليد اموي ساخته. قبّه يعني گنبد

    7- ديوار شمالي


     پشت همين ديوار محمدالدوره كشته شد و همچنين  انتفاضه الاقصي شروع شد

    8- ديوار غربي يا ديوار ندبه

     يهودي‌ها مي‌گويند اين‌جا جايي است كه حضرت سليمان دعا كرد و مورد قبول واقع شد. مهم‌ترين دليلي كه يهودي‌ها مي‌گويند معبد سليمان اين‌جاست، همين است. اما مسلمان‌ها اين مطلب را رد مي‌كنند. اين ديوار، نزديك محلة يهودي‌نشين است. مسلمان‌ها از در غربي كنار ديوار غربي استفاده نمي‌كنند

    9- محل تخريب ( مسجد بُراق)
     اين مسجد را جايي ساخته‌اند كه مي‌گويند شب معراج، براق (مركب پيامبر درآن شب) توقف كرده است. در جريان تخريب جديد صهيونيست‌ها،‌ دو اتاق از اين مسجد آسيب ديده است

    10- مناره مسجدالاقصي


     بعد از اين‌كه صلاح‌الدين ايوبي، بيت‌المقدس را از صليبي‌ها گرفت، روي اين مناره اذان گفت. شغل اذان‌گويي در قدس، خانوادگي و موروثي است و خيلي از موذن‌ها اسمشان صلاح‌الدين است

    11- آثار باستاني


     اين آثار مربوط به دوران روم باستان و زمان مسيح است. الان اسرائيلي‌ها به بهانة جست‌وجو در اين منطقه، بلواي جديدي راه انداخته‌اند

    منبع: همشهري
     

     

     

     

     

     

     

    ليگ مبين

    football@mobin-group.com 

    اطلاعيه

    با عرض سلام خدمت تمامی عزیزان...
    بدون مقدمه می رم سر اصل مطلب! قرار شده که از این به بعد اخبار فوتبال ایران و جهان و همچنین اطلاعیه های لیگ مبین در سایت گروه اینترنتی مبین هم درج بشه. ولی بنده به علت یه سری گرفتاری های شخصی نمی تونم هم اطلاعات رو وارد سایت کنم و هم به لیگ مبین رسیدگی کنم. به همین علت هم دنبال یه همکار می گردم که بتونه توی ادارۀ لیگ مبین به من کمک کنه. اگر کسی مایل به همکاری با من و گروه مبین هست، می تونه به آدرس شخصی من ( milad_graydays@yahoo.com ) ایمیل بزنه.
    ضمناً بگم که این کار وقت زیادی نمی گیره. حداکثر دو ساعت در هفته. هر کسی که می بینه از عهدۀ این کار بر میاد، می تونه ما رو در ادارۀ هرچه بهتر لیگ مبین یاری بده.
    متشکرم. حق نگهدار...
     

    *****

    برنامۀ هفتۀ هشتم لیگ

    استقلال اهواز -- پیروزی تهران
    سپاهان اصفهان -- ابومسلم خراسان
    اینتر میلان -- کالیاری
    امپولی -- آ اس رم
    سیه نا -- میلان

    توضیح : تمامی بازی ها یکشنبه 29 بهمن ماه ( 18 فوریه 2007 ) برگزار می شوند.
    مهلت ارسال پیش بینی ها تا ساعت 12 ظهر یکشنبه 29 بهمن ماه خواهد بود.
     

    *****

    آدرس رسمی لیگ :
    football@mobin-group.com
    آدرس خصوصی مسئول لیگ :
    milad_graydays@yahoo.com

    *****

    براي مشاهده نتايج لیگ مبین تا پایان
    هفته هفتم اینجا را کلیک کنید

     

     

     

     

     

     

     

    تبريک روزانه

    faranegah@gmail.com 

    با سلام
    از اين به بعد در نظر داريم يک قسمت در روزانه به عنوان تبريک روز تولد افراد و سالروز ازدواج متاهلین گرامی اضافه گردد امیدوارم از این ایده استقبال گردد.
    بدين صورت که هم در روزانه تبريک گفته شود و هم يک پيام تبريک به ايميل افراد فرستاده شود.
    ضمنا افراد می توانند مشخصات دوستانشان را هم ارسال نمایند. لازم به ذکر است این اطلاعات اختیاری می باشد
     

    نام :

    نام خانوادگی :

    جنسیت :

    محل سکونت :

    هجری شمسی

    روز تولد :

    ماه تولد :

    سال تولد :

    میلادی

    روز تولد :

    ماه تولد :

    سال تولد :

    وضعیت تاهل :

    ID yahoo :

    Email :

    نوع فعالیت :

    عکس دوران کودکی :

     

    سالروز ازدواج

    روز :

    ماه :

    سال :

    لطفا اطلاعات را به آدرس faranegah@gmail.com ایمیل نمایید.
    با تشکر
     

     

     

     گروه اینترنتی مشکان

    Text Link Ads