بی تو

دفترم از اسمت چه فالها که نداره
حافظ رو طاقچه بی تو اخه فال نداره
آسمون شب بی تو خالییه از ستاره
دل ماه شبام از رفتن تو لکه داره
آسمون چشمام بی تو پر ابر سیاه
بغض کال گلویم هوای باریدن نداره
شقایق توی خوابم بی تو رنگی نداره
گل کاغذی آخه رنگ و بو نداره
سفر بی تو هیچ جا معنی نداره
آخه رفتن بی تو که رسیدن نداره
شعرام جز تو مخاطب نداره
شعر که بی یاد تو نوشتن و خوندن نداره

هر کجا هستم، باشم به درک!
من که بايد بروم! پنجره، فکر، هوا، عشق، زمين، مال خودت!
من نمي دانم نان خشکي چه کم از مجري سيما دارد!
تيپ را بايد زد! جور ديگر اما... کار را بايد جست.
کار بايد خود پول. کار بايد کم و راحت باشد!
فک و فاميل که هيچ...
با همه مردم شهر پي کار بايد رفت!
بهترين چيز
اتاقي است که از دسته چک و پول پر است!
پول را زير پل و مرکز شهر بايد جست!
سيد خندان يه نفر!
سوئيچم کو؟ چه کسي بود صدا کرد تاكسي؟

TOUNG TWISTERS(1)

1.If you understand, say "understand". If you don't understand, say "don't understand". But if you understand and say "don't understand".How do I understand that you understand? Understand!
2 .I wish to wish the wish you wish to wish, but if you wish the wish the witch wishes, I won't wish the wish you wish to wish.
3 .Sounding by sound is a sound method of sounding sounds.
4 .A sailor went to sea to see, what he could see. And all he could see was sea, sea, sea.
5.Purple Paper People, Purple Paper People, Purple Paper People
 

سلام بر دوستان كولم اميد وارم كه همتون خوب باشيد مدتى بود كه بي خبر بودم ولى الان يك جيزه خوب راى شما بيدا كردم اميد وارم كه ازش خوشتون بياد
خوب ببينيم اين جيز جيست
يك زيارت نامه صدام حسين است اميد وارم كه خوشتون بياد از خوندنش
هيوا از كوردستان عراق

http://i10.tinypic.com/61t8fp0.jpg

من مسلمان امامم

سلام

این ها دستنوشته های یه آدمیه که چند وقته خودشو گم کرده.....

هر کسی میتونه منو  تو پیدا کردن خودم کمک کنه، دست یاریشو ميفشارم

اما در خصوص این عنوانی که برای این پست انتخاب کردم.من مسلمان امامم

واقعا اگر کسی میتونه ادعا کنه با نفس مسیحایی امام مسلمون نشده بگه. اگر نفس قدسی اون پیر جماران رو استشمام نکرده بودیم معلوم نبود الان به جای شرکت توی هیات و نماز جمعه و ... مهمون کدوم کاباره بودیم و داشتیم کجا توی لجن شهوت دست و پا میزدیم.

اگر از باده الهی اون پیر می فروش سر مست نبودیم معلوم نبود به جای دغدغه فلسطین و غصه لبنان و غم همه ملت های مظلوم ، داشتيم دغدغه و غصه و غم انتخاب دختر برتر و جشنهاي ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهي رو ميخورديم.

امام آمد تا ما در اين وانفساي آخرالزمان پرچمدار اسلام باشيم و پرچم اسلام را در دورترين نقاط اين كره خاكي بكوبيم.

جاي همگي خالي امسالم مث سال گذشته توفيق شد در ديدار اعضاي ستاد مركزي ارتحال امام خدمت مقام معظم رهبري شرف ياب بشيم.

ماجراي دوست عزيز كمونيست  رو كه يادتون هست. امسال هم آقا اشاره اي به اين موضوع داشتند. اما نكته اي كه در ميان سخنان آقا دلمو لرزوند اين بود كه آقا فرمودند: امروز فقط در دورترين نقاط جهان هم نام امام بر سر زبانهاست و  آرمانهاي ايشان دغدغه همه ملت هاست.

حال به امروز خودمون نگاه ميكنم و ميبينم كه داريم روز به روز از راه امام فاصله ميگيريم و هر روز دور تر و دور تر ميشيم.

راستي ديدار رييس جمهور هم مث ديدار سال گذشته بود و همون حرفا تكرار شد. حتي خاطره اي كه در پست امام بين المللي كه از ديدار پارسال با دكتر بود باز تكرار شد .

به ما هم سري بزنيد

www.ahmadak.blogfa.com

فرق حمام کردن آقايون و خانمها

سلام
چطور متورين خوشكل عسلا؟
چه خبرا ؟ ميبينم كه حسابي خوشگذروندين . خوش به حالتون كه حسابي حالش را بردين
و اما مطلب امروز در رابطه با تفاوت هاي حمام كردن قند عسلاست با خوشگل خانم ها.

فرق حمام کردن آقايون و خانمها
يك دختر در حمام
ساعت ۴ بعد از ظهر
۱ـ لباساشو رو درمياره٬ رنگ روشن ها رو تو يك سبد و تيره ها رو تو يكي ديگه ميگذاره
۲ـ در حموم رو از تو قفل ميكنه٬ جلوي آيينه مي ايسته٬ شكمش رو كه تمام مدت داده بود تو٬ ميده بيرون و شروع ميكنه به غر غر و ايراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش
۳ـ در كمد رو باز ميكنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت٬مو٬ بدن٬ كف پا و ... رو بيرون مياره و مي چينه رو لبه وان
۴ـ موهاش رو با شامپوي نارگيلي تقويت كننده٬ پرپشت كننده٬ براق كننده و...ميشوره و هفده دقيقه ماساژ ميده
۵ـ يكبار ديگه با همون شامپو موهاشو ميشوره
۶ـ نرم كننده معطر پرتقالي رو به موهاش ميماله تا ۶۰ ميشماره
۷ـ سي و پنج دقيقه زير دوش مي مونه.خوب آخه بايد خيالش راحت بشه كه تمام مواد شيميايي از موهاش پاك شده. وگرنه بعد از حموم موها وز ميكنه
۸ـ خمير ريش داداشي رو كش ميره و شيش كيلو خالي ميكنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد يه تيغ بر ميداره و يا علي. آي
۹ـ موهاش رو حسابي مي چلونه٬ حوله رو مثل عمامه مي پيچه دور سرش. تو آيينه خودشو ورانداز ميكنه.
۱۰ـ خوشحاليش زياد دوام نمياره. چون يه جوش سرسياه بي اجازه نوك دماغش سبز شده
۱۱ـ تمام نقاط بدنش رو معاينه ميكنه و با ناخن و موچين ميره به جنگ جوشها و موهاي زائد بي تربيت
۱۲ـ حوله ش رو مي پوشه و ميره به اتاقش.تمام بدنش رو با لوسيون چرب ميكنه
۱۳ـ چهل بار لباس مي پوشه و در مياره تا انتخاب كنه
۱۴ـ ۴۸ دقيقه پشت ميز توالت مي شينه و آرايش ميكنه
ساعت ۸ شب
يك پسر در حمام
ساعت ۴ بعد از ظهر
۱ـ همون طور كه رو تخت نشسته ٬ لباساشو ميكنه. هر كدوم رو پرت ميكنه يه گوشه اتاق
۲ـ نيم وجب حوله رو ميگيره دور باسنش و ميره به سمت حموم
۳ـ مي ايسته جلوي آيينه. شكمش رو ميده تو. بازو ميگيره. فيگور چپ٬ فيگور راست٬ نيم ساعت قربون صدقه خودش ميره٬ (اين قدوبالا رو ببين چه كرده .لاي لاي لالاي لاي)مامان جونش هم از تو آشپزخونه تاييد ميكنه
۴ـ زير بغلش رو بو ميكنه و رنگ چهره ش بر ميگرده. سبز٬ آبي٬ بنفش
۵ـ در كمد شامپو ها رو باز نميكنه چون اصلا توش چيزي نداره
۶ـ با قالب صابون سبزش زير بغلهاشو كف مالي ميكنه. يه عالمه مو مي چسبه به صابون
۷ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم ميشوره
۸ـ نرم كننده مو؟؟؟ برو بابا
ـ 9حوله فسقليش رو مي پيچه دور باسنش و همون طور خيس خيس ميره تو اتاق
-ـ 10حوله خيس رو پرت ميكنه رو تخت و ۲ دقيقه اي لباس مي پوشه
ساعت ۴:۱۵ بعد از ظهر

سلام بر دوستان عزيز مسلمون و حزب اللهي خواننده مجله نمي‌دونم شما يادداشتهاي همين جوري را خوانده‌ايد يا نه . نگران نشويد اگر تا حالا نخوانده‌ايد چيزي از دست نداده‌ايد! . فقط اين را مي‌خواستم بگويم ايشان لطف فرموده بودند در يادداشتشان به مطلب من در مورد داستان شتر و پنبه دانه نقد نوشته بودند البته نقد كه نمي‌شه گفت اعتراض كرده بودند كه من با چه دليل و مدركي از تندروي دوم خرداد حرف مي‌زنم. اين طور كه اين متن را نوشته اند واين سؤال را مطرح مي‌كنند فقط يك چيز به ذهن انسان مي‌رسد دست پيش را گرفتن ، براي پس نيافتادن با اين سؤال خواسته‌اند به خواننده طوري القاء كنند كه هيچ مدركي وجود ندارد .
اما انگار در اين كشور زندگي نكرده‌اند شايد هم سنشان قد نمي‌دهد كه به ياد بياورند در اين هشت سال چه اتفاقي افتاد من در مورد مدارك بحث نمي‌كنم كه تمام اين مدارك به صورت كتاب با جزئيات در صورت تمايل براي دانستن و كسب آگاهي در دسترس علاقمندان هست كه به راحتي مي‌توانند تهيه كنند. مانند كتاب بازي ترور در مورد خودزني سعيد حجاريان ... يا پايان داستان غم‌انگيز در دوجلد در مورد قانون مطبوعات. كه در اين كتاب هم در مورد قانون تصويب شده در مجلس انقلابي پنجم و هم مطرح شدن دوباره آن براي ابطال و تغيير در مجلس خائن ششم كه از تريبون اين مجلس عنواع و اقسام حملات به نظام صورت گرفت كه اين حملات انقدر شور بود كه حتي صداي كروبي را هم در آورد! بعد اين دوستمون مي‌گه كدوم تندروي!!! كدوم حركت ضد ارزشي !! نه اصلا !‌ ...نه!!... هيچ اتفاقي نيفتاد... كنفرانس برلين كي گفته انجام شد .... پارك لاله را كه اصلاً حرفش را نزن ... كي گفته حادثه كوي دانشگاه اتفاق افتاد . خيلي دروغگوييد اگه بگيد كوي دانشگاه براي رسيدن به مقاصد مشخص يعني رأي نياوردن طرح قانون مطبوعات و بعد از انتشار نامه ... رخ داد!!. حالا يه لحظه صبر كنيد!! مگه اين قانون مطبوعات چي بود؟ هيچي! جلوي روزنامه‌هاي ضد انقلابي و ضد ارزشي به فرموده رهبر انقلاب پايگاه دشمن، گرفته مي‌شد. همين.
شما خواب ديديد كه روزنامه‌هاي قدس و خرداد و آيندگان و ..... پايگاه آمريكا بودند و بودجه آنان از جانب آنها تأمين مي‌شد.... يك روز مي‌نوشتند كه امام حسين u كشته شد چون پدرش تندرو بود... يك روز عليه مقاومت لبنان و فلسطين صحبت مي‌كردند و روز ديگر بي‌شرمانه از رژيم غاصب صهيونيستي حمايت.يك روز ولايت فقيه را ديكتاتور خوانده روز ديگر منكر عصمت امامان عليهما السلام و پيامبر e مي شدند. اينها كه تندروي و حركات ضد ارزشي نبود! اينها توهّم بود همان طور كه خاتمي تهاجم و شبيخون فرهنگي را توهم دانسته و مدعي بود آنها يك فرهنگي دارند و ما هم يك فرهنگي با هم گفتگو مي كنيم!. زرشك!! بر كناري نيروهاي غير دوم خردادي ...نزديك به پانزده هزار نفر از مديران به خاطر رأي ندادن به خاتمي و منتصب نبودن به اين جريان بركنار شدند به حدي كه به صورت طنز گفته مي‌شد مبصر كلاسها را هم عوض مي‌كنند!!.... ماجراي تحصن نمايندگان منتصب به اين جريان در مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحيتشان در انتخابات مجلس هفتم و تهديد به خروج از حاكميت.... جنگهاي قدرت در شوراي شهر اول كه منجر به انحلال اين شورا از طرف مجلس ششم شد!! ببينيد چه افتضاحي بوده كه مجلس ششم اين شورا را منحل كرد(انتخابات و زمان اين شوراها دست مجلس است) نامۀ برخي از نمايندگان اين طيف به رهبر انقلاب و دادن پيشنهاد براي نوشيدن جام زهر ارتباط با آمريكا.... افتضاح در شوراي شهر دوم در تأييد صلاحيت تمامي مطرودين اين نظام از جبهه ملي كه امام فرمود محكوم به ارتداد هستند، گرفته تا نهضت آزادي كه امام به وزير وقت كشور فرموده بودند: ضرر نهضت آزادي از ضرر منافقين اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان بيشترو بالاتر است.و تمام تابلوداران كه منجر به اعتراض رهبر فرزانه انقلاب شد و ايشان در اين انتخابات شركت نكردند. و اين تندروي كه ديگه از اين تابلوتر نمي‌شه با نظام دشمني كرد موجب شد همان تعداد كمي هم كه در انتخابات شركت كردند به عوامل دوم خردادي رأي ندهند و پرونده دوم خرداد بسته شد بهتراست بگوييم ميخ آخر به تابوت اصلاحات آمريكايي به رهبري دوم خرداد كوبيده شد. نه حتماً اشتباه مي‌كنيد اينها كه با محمدرضا خاتمي برادر رئيس جمهور كه رابطه نداشتند .... باز هم دنبال تندروي بگرديد... اووفففففففف . من كه خسته شدم شايد خيلي اتفاقات ديگه افتاده باشه كه ذهن من ياري نمي‌ده. من از دوستاني كه اطلاع دارند و دوست ندارند اين همه هجمه به فراموشي سپرده بشه و به اين راحتي منكر تندروي هاي اصلاح طلبان آمريكايي بشوند. دعوت مي‌كنم اگه مواردي از اين دست به خاطر دارند بيان كنند. چون انگار جرياني در كار است كه با استفاده از غفلت و عدم روشنگري در اين زمينه سعي در كتمان آن فجايع دارند . يا علي.
فأن حزب الله هم الغالبون...

درمورد نوشته شما در موردنوشته ماهواره در شماره 742

دوست گرامي
با درود و آرزوي سرسلامتي و تندرستي براي شما هموطن عزيزم از اين كه به نوشته بي مقدار اين حقير توجه داشته ايدسپاسگذارم
البتة تا حدودي با نظر شما موافقم شايد بعضي از كلمات و جملاتم رابايد تصحيح ميكردم و در اين زمينه حق با شماست كه خوب همانطور كه فرموده بوديد اين از كم هوشي من است بازهم خداوند رفتگان شما را بيامرزد كه اعتراض فرموديد چند نفر قبلي كه مرا تهديد به مرگ كردند
در مورد نــام انتخابي من بايد بگويم اگر توجه نمائيد از واژه جنازه 64 در ياهو و
آواره 86 در گوگل استفاده كرده ام كه حتما با ذكاوتتان ميتوانيد اين تمثيل را (منظور م جنازه در زمان جنگ و آواره در سال فعلي) درك نمائيد درابتدا بايد اينرا بگويم كه من يك فرد ناسيونال افراطي نيستم ولي به ايراني بودنم افتخار ميكنم و همينطور به عرب نبودنم بيشتر مباهات مينمايم شايد شما بهتر باشد كمي به مسائل اعراب و شرايط فعلي اعراب بيشتر توجه بفرمائيد و به اين نكته نيز توجه بيشتري داشته باشيد كه اعراب فعلي هيچ ربطي به اعراب زمان پيامبر و ائمه معصومين ندارند و مطمئنا وجه تشابهي مابين آنچه كه امروز اعراب برسر و تن ميكنند با زمان پيامبر عليه السلام و ائمه معصومين عليهما اجمعين سلام وجود ندارد در مورد اعراب قصه زيـــاد است اين حضرات را حتي معصومين عليهما سلام ونوادگان محترمشان هم نتوانستند تحمل كنند و توجه داريد كه اكثراين بزرگواران بدست همين اعراب شهيد و يا مورد آزار قرار گرفته اندو ترك وطن نموده اند كه البته در اين زميــنه توجهتان را به اين نكته جلب مينمايم كه در اكثر روستا ها و محل هاي سكني در كشورما امامزاده گان غريبي مدفون هستند و حتي محل دفن اين بزرگواران براي ما ايرانيان مهم و قابل توجه است در صورتيكه چنين مواردي در كشورهاي عربي بسيار كم و اگر باشد ناشناسند. از آن طرف نوادگان همين اعراب كه امامان مارا در بدترين شرايط و بدترين موضع قرار داده بودند دست بدست هم دادند و در هشت سال جنگ بهترين دوستان من و شما را بزير خاك فرستادند چطور اعرابي كه در زمان جنگ دست بدست هم داده بودند و ميهن مارا بزير تازيانه جنگ فروبرده بودند را فراموش كنم آيا تمام جان اعراب در دنيا با يك تار موي شهيدانمان قابل تعويض است از شما سوال ميكنم هموطنان جنوب كشور ما اعرابند يا ايراني البته اينان همه ايراني هستند و تاج و سرور من
از كجاي اين اعراب برايتان بگويم كه قصه طولاني است و درد فراوان
بعنوان مثال سوريه دارد خون مارا ميمكد و ما پشتشان ايستاده ايم و خواهيد ديد كه در آينده نزديك بمحض اين كه سودي برايش نداشته باشيم بصف دشمن خواهد پيوست مطمئن باشيد كه اين رسم اعراب است
همين فلسطينيان كه ما بخاطرشان با دنيا در افتاده ايم روزگاري خواهد رسيد كه به ما پشت خواهند نمودو توجه شما هموطن عزيزم را به همسر مرحوم ياسر عرفات جلب مينمايم كه طبق آماري كه در روزهاي وفات ايشان در روزنامه هاي كشورمان درج شده بود روزانه فقط يكصد هزار دلارجهت سكونت در لابي هتل هاي معروف اروپا ومحافظت و ساير موارد ايشان هزينه ميشود مگر فلسطينيان چه در آمد و يا توليدي دارند كه همسر يكي از رهبرانشان اين چنين پادشاهي ميكند و اين ولخرجيها از كجا هزينه ميشود
مگر پادشاه عريستان همين چند وقت پيش به نماينده ايران در شرم الشيخ نگفته بود كه مسئله فلسطينيان يك مسئله عربي است و به ايران ربط ندارد(و اين هم از مزاياي ماهواره كه بعضي خبرها را به آدم ميرساند)
دوست خوبم من اگر بدست شما هموطنم سرم هم بريده شود آخ نخواهم گفت ولي اگر يك عرب به شما هموطنم ريگي پرتاب كند دودمانش را به آتش ميكشم حتي اگر شما مرا متهم به هرچه كه دلتان خواست كنيد
لطفا با اين قسمت از نظرات من اگر مخالفيد برايم علتش را بگوئيد كه بسيار خوشحال خواهم شد. من از سخن منطقي لذت بسيار ميبرم هرچند كه از هوش بي نصيبم . باقي مصيــبت اعراب را حوالــت ميدهــم به زمــان بعد از خواندن نظرات جنابعالي
لبت هميشه بخندد و تنت سالم مدام
ببرد نفسش هر آنكه ايرانم را نخواهد
با احترام
Jenaze64@yahoo.com
Avare86@gmail.com

ضمنا يك ويدئو كليپ با نمك هم بيمن دوستي با شما هموطن عزيزم ارسال ميكنم كه البته جنبه شوخي آن بيشتر مد نظر من است ولي اين اتفاق واقعي است

خرمشهر خرم يادت بخير

((همه بدانند كه اين بچه فقيرها و پاپتي ها بودند كه از خرمشهر دفاع كردند و آن را آزاد كردند نه بچه پولدارها ))

شهيد دكتر عبدالرضا موسوي
 فرمانده اسبق سپاه خرمشهر

 تو همچون سپري در برابر تمامي تيروكين دشمنان ايستادي و جوانانت همچون لاله هائي در كوچه هايت يكي پس از ديگري پرپر شدنت و رفتن و هيچ نامي از تو و بچه هايت ياد نمي شود به جز در روز سوم خرداد كه شاهد ريخت و پاش هاي بي خود و بي جا و اجراي مراسم جشن شادي فتح مي باشي. البته حق دارند يه جوري بايد افراد سودجو از اين موضوع استفاده نمايند و سايز شكمهايشان را بزرگتر كنند. چرا بايد به جاي اين هم شعار و جشنها و هزينه هاي هنگفت كه در سراسر ايران انجام مي شود براي آبادي اين شهر گوهر خيز هزينه نمي شود و فايده اين همه هزينه و برنامه هاي تلويزيوني چيست؟ چرا از اين بندر بزرگ تجاري كه در دنيا جزو معدودترين بنادري ميباشد كه لنگرگاهش داراي آب شيرين مي باشد هيچ استفاده اي نمي شود و نسل جديد فقط بايد با خاطرات خوش گذشته حسرت آن زمان را بخورند و از زندگي كردن در اين شهر افسوس بخورند و به دنبال فرصتي باشند تا كوچ نمايند.شهري كه بعد از 25 سال از آزاديش هنوز يك خيابان درست و حسابي و استاندارد ندارد و از متخصصان شهر سازي براي ايجاد يك شهر كلاسيك استفاده نكردند، از آن زمان تاكنون اين شهر از فقدان يك شهردار ( شهر ساز ) باكفايت و علمي در رنج است و مسئولين اين شهر اينگار كه چشم و گوش ندارند و يكي بعد از ديگري با پاي پياده مي آيند و با زانتيا و ماكسيما مي روند. آيا اين است عدالت اجتماعي و اسلامي. به نظر من اين چپاول و پا روي گردن مردم گذاشتن است . مردمي كه در هر خانواده حداقل يكي دو شهيد و جانباز داده اند. آيا به نظر شما آنان نمي توانستند مقاومت نكنند و پا به فرار بگذارند و جان خود را حفظ نمايند. در حاليكه با مقامت 45 روزه خود با چنگ و دندان باعث عدم سقوط خوزستان و شايد ايران و عدم چپاول كل ثروت ايران يعني نفت شدند.صحبتها و گله ها زياد است و درباره بدختي اين شهر جنگ زده و مردم دل سوخته اين شهر مي توان كتابها نوشت.

با اين همه بدبختي ها كنترل در اين شهر زير صفر است. گراني در شهر بيداد مي كند و هيچ كس و هيچ سازماني آن را كنترل نمي كند. خدا را خوش مياد مردم اين شهر سيب را كيلوئي 1500 تا 1700تومان بخرند و موارد ديگر كه اگر زنده ماندم به تفكيك مي نويسم و خودتان با شهرهاي ديگر و تهران مقايسه كنيد. شهردار تهران به اون عظمت انتخاب شد ولي انتخاب شهردار خرمشهر هنوز در حال رايزني آقايون مي باشد و شهر 2 ماه است كه شهردار ندارد. ( البته بود و نبود شهردار هم زياد مهم نيست )

پس كجايند آن مسئولين مملكت كه ادعاي عدالت اجتماعي سر مي دهند. شايد آب و هواي خوش پايتخت باعث شده كه منطقه اي مثل خرمشهر را از ياد ببرند . البته حق دارند هروقت قرار است يكي از مسئولين براي بازديد بياد خرمشهر همه چيز را ماست مالي مي كنند تا آب از آب تكون نخرد. كجاست آن رئيس جمهور قاطع و انقلابي تا با شمشير عدالت خود كمر مسئولين بي لياقت اين شهر را قطع نمايد. اي ملت اين شهر بعد از 25 سال از آزاديش آب آشاميدني ندارد و مردم، هم پول آب بد بو و متعفن سازمان آب كه به قيمت آب تصفيه شده است را بايد پرداخت نمايند و هم براي خود بايد آب آشاميدني بخرند. كجايند آن مردان بي ادعا كه ببينند چه بر سر خرمشهر آمده است و براي چي از شهر دفاع كردند. چي  بود و چه شد.

با سلام خدمت مدیریت محترم مجله ی مبین
میخواستم مطالب جالب و در خور تفکری را در مورد جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی به عرضتون برسونم. در واقع این مطلب را در جواب آقای غفاری مینویسم.(مقاله ایشون در شماره ی 740 با عنوان یادداشت های همینجوری) گفته ایشون رو کاملاً نقل می کنم و اون این بود "جشن های دوهزار و پانصد ساله ای که امروزه آنرا ولخرجی می نامیم ( در حالیکه نسبت به باج هایی که به روسیه و اکراین و لبنان و سوریه و فلک زده های دیگر می دهیم ، هیچ است!!!)حسن هایی داشت که نمونه کوچکش این بود که تمام ایرانیها در هر سنی با تاریخ شان از نزدیک آشنا می شدند و جایگاه ایران و ایرانی را می دانستند ." در جواب ایشون می خواستم بگم که این جشن ها چه خرج های مهملی را بر عامه ی مردم تحمیل کردند در صورتی که در اون زمان عامه ی مردم در فقر به سر می بردند شاه و همسرش حق برپا داشتن چنین جشنهایی رو نداشتند. ایشون فرمودند که " ایرانی ها در هر سنی با تاریخشان از نزدیک آشنا می شدند" می شه ایشون بفرمایند که چگونه مثلاً نوجوان 13 ساله عادی می تونست اون مراسم رو تماشا کنه در حالیکه اکثر مردم ایران از داشتن نعمت داشتن برق محروم بودند(من در خوشبینانه ترین حالت فرض کردم که مردم اون مراسم رو از تلویزیون ببینند- فکر کنم اونا اصلا نمی دونستن که تلویزیون چی هست که بخوان تماشاش کنن-) در ضمن مدعوین این جشنها صدها تن از میهمانان خارجی و گروهی از خواص مورد اعتماد دستگاه بودند ولی مردم ایران در آن هیچ حضوری نداشتند. حتی راه هایی که به پرسپولیس و تخت جمشید منتهی می شد از سوی نیروهای انتظامی و نظامی بسته شده بود و در آن روزها صدها مرد و زن ایرانی که نسبت به آنها سوظن می رفت دستگیر شده یا تحت نظر قرار گرفته بودند. حتی دیوید هاوسگو خبرنگار روزنامه تایمز در این مورد گفته بود:" یکی از نکات به شدت غم انگیز تمام این جشنها این است که این همه اقدامات شدید امنیتی بسیاری از جاذبه های مردمی آن را ازبین برده است."
در ادامه می خواستم گوشه ای از خرجها رو براتون بیارم و اونوقت این شما باشید که به قضاوت بشینید:
1. ساخت کیک نیم میلیون دلاری به ارتفاع سه متر. شاهکار "مسیو برانش" بزرگترین شیرینی ساز جهان که یک هواپیمای یخچال دار اجزای آن را از پاریس آورده بود.
2. ساختن تاجی برای شاه آنهم از شکلات فرانسوی.
3. بالا رفتن شاه از یک صندلی مخمل آبی فقط برای بریدن کیک آنهم با شمشیر تمام طلا و مرصع اقبال سلطنه ماکویی( که رضا خان پس از کشتن وی آن را تصرف کرده بود)
4. پخش سمفونی آندره کاستلو و لوریس چکناواریان با تناول خاویارهای طلایی در شب 10 میلیون دلار
5. خرید پنج هزار کیلو پشم و مو برای آرایش سربازان تاریخ ایران
6. اظهارات تدی کولک، رئیس اتحادیه توریستی اسراییل و شهردار بعدی اورشلیم مبنی بر اسرافکاری در جشن
7. آرایشگران طراز اول از سالنهای کاریتا و الکساندر پاریس به تخت جمشید پرواز کردند. الیزابت آرون یک نوع کرم صورت تولید کرد که نام آن را فرح گذاشت تا در جعبه های مخصوص به مهمانان اهدا شود.
8. مهمانان در ظروف چینی لیموژ غذا می خوردند و در جامهای بلورین باکارا می نوشیدند. نیروگاهی که مخصوص همین مناسبت ساخته شده بود بعدها برق پنجاه دهکده را می داد.
9. جالب تر از همه اعتراض سوئیسی ها به اعزام نماینده بود. سوئیسی ها در پاسخ به دعوت شاه فقط به اعزام یک عضو بازنشسته شورای حکومت فدرال اکتفا کرد. ولی همین اقدام بحث های بسیار تندی را در پارلمان برانگیخت. نمایندگان از دولت می پرسیدند: چرا سوئیس باید نماینده ای برای شرکت در یک نمایش مسخره بفرستد و یا اگر سوئیس در جشن شاه شرکت نکند چه چیزی را ازدست می دهد؟ آنها به خصوص تاکید می کردند:" وقتی مردم ایران از فقر رنج می برند، نماینده سوئیس نباید در جشنی حضور یابد که خوراک شاه و مهمانان ثروتمندش را خاویار تشکیل می دهد!"
یک سند هم از اسناد ساواک شیراز موجوده که می گه:" در تمام محافل شیراز بحث ازبین رفتن احشام عشایر و گرسنگی آنهاست.وقتی که این بحث به میان می آید سخن از هزینه جشنهای2500 ساله می شود و هرکس میزان هزینه جشنها را رقمی ذکر می کند عده ای می گویند هزینه جشن ها در حدود2000 میلیون تومان بعضی ها هم می گویند1000میلیون تومان و ... اکثراً هم می گویند فقط65 میلیون تومان صرف هزینه راه بین تخت جمشید و شیراز شده و بعداً هم می گویند با این همه هزینه سنگین مردمجنوب آب و نان ندارند و زارعین و عشایر اغنام و احشام خود را از دست داده و کسی به فکر نیست و همه گونه انتقادی در این مورد می کنند"و نکته ی جالب قضیه اینه که اسدالله اعلم در مورد خرجها گفته بود: حالا که داریم، اگر هم نداشتیم مردم ایران باید لحاف و تشک هایشان را می فروختند و این جشن را برگزار می کردیم. بذارید این شاهکار رو هم بگم و مقاله ام رو تموم کنم. عجیب ترین و سخت ترین کار،کار مورخان بود. شجاع الدین شفا به همراه جمعی از محققان و پژوهشگران فرزند رضاخان و نوه داداش بیگ را به کوروش پیوند بزنند و این یعنی یک شاهکار به تمام معنا.
خیلی چیزاست که می خوام بگم ولی از حوصله ی من و شما و بقیه خارجه که بخواییم یه مطلب طولانی رو بخونیم پس من به گفتن همین نکات بسنده می کنم.
با تشکر ص- ی

یادداشت های همین جوری

ابتدا مطلب دوست گرامی با آیدی میبدی با نام داغی که پول بر دلهامان گذارده در شماره 744
این مطلب اشاره به زوجی دارد که در صمیمیت زندگی می کنند ولی یک چشم و هم چشمی باعث می شود که مسیر زندگی شان عوض شود و پسرشان عاقبت نماز نخواند و معتاد شود !
چشم و هم چشمی یکی از مسایلی است که در خانواده های امروز ایرانی بسیار به چشم می خورد ، اما چشم و هم چشمی هم دو نوع دارد . یعنی هم می تواند خوب باشد که به آن می گویند رقابت سالم یا پیشرفت و هم می تواند بد باشد که عموما اولین دست آورد این نوع چشم و هم چشمی فراموشی ریشه ها و فرهنگ اصیل است . اما این دوستمان در غالب داستان نکته اصلی را که در نقد این عادت بد اجتماعی در نظر نگرفته است ، نقد اصولی آن است . یا بهتر بگویم ، فقط بیشتر هدفشان این بوده که بگویند ، هر کس فرضا یخچال سایت بای ساید دارد ، دیگر نماز نمی خواند و معتاد می شود ! نگاه سطحی ایشان به این قضیه فراگیر و بسیار مهم ، تا جایی پیشرفته است که بیشتر شبیه به سریالهای خانوادگی در زمان ظهر است که عموما به نمایش رادیویی بیشتر شباهت دارد تا تلویزیونی . دلیلش هم این است که خانم های خانه دار ، صدای تلویزیون را زیاد می کنند و در آشپزخانه به امور جاری می پردازند و جالب اینجاست که از روی صدا می توانند تصویرش را حدس بزنند . شعارهای سطحی این نوع برنامه ها هم نه تنها آموزش فرهنگی محسوب نمی شود ، بلکه به نوعی شور کردن یا بی نمک کردن قضیه است و تکرار آن ، گاها تهوع آور . مطلب این دوستمان هم از یک مساله کاملا اساسی اجتماع ما ، فقط جنبه سطحی و شعار زده گی به خود گرفته است و از پایه بی اساس است . یعنی مخاطب در انتها نگاهی به دور و بر خود که بیاندازد ، می بیند مبل داشتن که دلیل بر نماز خواندن یا نخواندن نمی شود ! به هر حال نگاه سطحی ایشان به این قضیه کاملا هدف ایشان را خنثی می کند .
اما موضوع دوم در مورد مطلب دوست گرامی با آیدی علی اکبر است که زحمت انتشار مطلبی را با عنوان مصحف فاطمیه در این ایام می کشند که جای تقدیر دارد . اما نکته ای که به نقد آن ( خصوصا در شماره 744 روزانه ) می پردازم ، مشابهت این قسمت از مطلب ایشان با مطلب دوست گرامی که در بالا توضیحاتی بر مطلبشان نوشتم می باشد . یعنی شعار زده گی احساسی و نه عقلانی .
ایشان نوشته اند که در جاهلیت امروز و قدیم ، مد ، زیور آلات ، آرایش ، جواهرات و غیره کاملا نشان از جاهلیت و عبث بودن برای زن ها دارد تا حدی که نور حضرت زهرا ، این موضوعات را تحت تاثیر قرار داده و ذوب می کند ! اگر بخواهیم همین قسمت از سخن ایشان را از روی خرد و منطق بررسی کنیم باید بگویم که جمعیت مسلمان دنیا ، به طور تقریبی یک ششم ، جمعیت دنیا می باشد . اگر چنین تفسیری از زیور آلات و آرایش و غیره درست باشد ، پس لا جرم ، پنج ششم زن های جهان ، در جاهلیت به سر می برند و مسیر را اشتباه گام بر می دارند ، چون مسلمان نیستند و مطمینا حضرت زهرا را نمی شناسند که همین دلیل به نظر من کافی است که سخن ایشان را شعار بداند . و در مقطعی بالاتر ، شان حضرت مریم را زیر سوال ببریم ، چون ایشان هم الگوی شان ، حضرت زهرا نبوده است .
اما نکته بعدی ، این است که برای نشان دادن چیزی خوب ، احتیاج به تخریب احساسی چیز دیگری نیست . چون آن چیز به ذات خود خوب است . مثلا اگر شما بخواهید زیبایی یک گل را نشان دهید ، مطمینا با کود مقایسه اش نمی کنید ، چون گل به ذات خود ، خوب است و نیازی به مقایسه نیست . کاری که این دوستمان کرده اند و مقام زن را در زمان پهلوی ، به قهقرا کشانده اند . ایشان گفته اند که در زمان پهلوی ، نیاز دانش اندوختن زنان و مسیر علمی داشتن زنان در آن برهه زمانی ، در بی حجابی بوده است که ابدا اینطور نبوده است . اولا حجاب هیچ منع یا لزومی نداشت و ثانیا مطلب این دوستمان را اساسا می توان نفی کرد ، چون مادر بزرگ های خودمان مثال های بسیار خوبی هستند . هم حجاب دارند ( عموما چادر ) و هم فرهنگ قرآن خوانی و مفاتیح جوانی و نماز خواندن هم از آنها به ما فرهنگ شده است . قاعدتا مادربزرگ های ما هم متعلق به نسل بعد از انقلاب نیستند . از طرفی زن های بزرگی که حتی تا امروز هم در قید حیات هستند و یا از دنیا رفته اند ، هم بسیاری شان ( اگر از حق نگذریم ، اکثرشان ) متعلق به آن دوره اند . پروین اعتصامی ، فروغ فرخزاد ، سیمین بهبهانی ، سیمین دانشور ، شیرین عبادی ، فریده لاشایی و اسامی ای که تعدادشان بسیار فراتر از چندین صفحه می شود . اما اگر بخواهیم آن زمان را با زمان حال مقایسه کنیم ، باز هم تصور ایشان از هرزه بافی های مردم نسبت به زنان آن دوره ، کاملا منتفی است . صفحات حوادث روزنامه ها و ظاهر اجتماع کاملا بر این قضیه گواه است که امنیت اجتماعی زنان بسیار پایین تر از حدی است که در زمان پهلوی بوده است . ایست ماشین ها در مقابل پای هر زن و دختری ، امنیت در زمان تاریکی هوا ، متلک ، مزاحمت و اسید پاچی ، قتل ، تجاوز و ... همگی نشان از عدم امنیت زنان در جامعه است که سابقا نبوده است . اما مثال دیگری که می توان در نقد مطلب این دوستمان بیان کرد ، وجود افرادی است که منصب هایی ( فارغ از بحث خوب یا بد بودن ) داشته اند . مریم رجوی که از قضا حجابش هم بسیار کامل بوده است ، زن هایی که در احزاب مختلف فعالیت های کلیدی داشتند ، زن هایی که در زمینه هنر ، فرهنگ و ادبیات پیشرو بوده اند . زن هایی که در بحث علم و طب بسیار پیشرفته بوده اند که هم اکنون هم در دانشگاه ها به تعلیم و آموزش مشغولند و افرادی بسیاری که محصول آن دوره هستند و بسیار هم در بحث حجاب ، همگی می توانند الگو باشند . اما در مورد جایگاه زن در غرب هم این دوستمان کاملا به بیراهه رفته اند . اگر در کشورهای غربی ، مساله سکس برای زنان آزاد است ، ابدا دلیل استفاده ابزاری از جنس زن نیست . بلکه نشان از آزادی های فردی و دموکراسی است که به زن یا مرد اجازه می دهد هر طور کا میل به زندگی هستند ، زندگی کنند نه آنطور که دولت آن ملت ها می پسندد . در تمامی کشورهای غربی زن دارای حقوق اجتماعی و فردی است و حتی حقوق مادی که در کشور ما ابدا نیست . بهترین دلیل ، اگر زنی تحت بدترین شرایط بخواهد از همسرش متارکه کند ، تا مرد اجازه ندهد ، این اتفاق نمی افتد . حضانت کودک همواره با پدر است مگر پدر رضایت بدهد . حقوق اجتماعی زن در ایران صفر است و مواردی که زن را از ابزار هم پست تر برده است . در کشورهای غربی ، زنان باردار ، از کار معاف و حقوق شان را دریافت می کنند . در هر ماه برای دوره سیکل ماهانه ، زن ها مرخصی دارند و حقوق شان پا بر جاست . چیزی که در ایران اصلا کسی به آن اهمیتی نمی دهد . یعنی در هر ماه ، چند روزی که متعلق به سیکل ماهانه خانم ها است ، اصلا نه برای همسر آن زن ، نه برای جامعه و نه برای کشور اهمیتی دارد . یعنی حساس ترین دوره عاطفی و روحی زن از جانب هیچکس نه تنها توجهی نمی شود ، بلکه حتی پیش پا افتاده هم قلمداد می شود و همه به چشم بد نگاه می کنند . طبیعی ترین حقوق زن این است که بتواند بسیار راحت ، از داروخانه یا فروشگاه ، نوار بهداشتی بخرد ، ولی دیدگاه مردم ( فروشنده مخصوصا ) ، دیدگاه اجتماع و دیدگاه کلی و فرهنگ اجتماع این را به کدامین چشم نگاه می کند ؟ آیا به جز این است که غربی ها بسیار زن را ارج می نهند تا ما ایرانی ها ؟ ما زن های ایران را از تمامی حقوق مادی و معنوی و بالخصوص حقوق طبیعی اش ، طرد کرده ایم ، آنها را باور نداریم و زن را بعنوان جنس دوم می پذیریم . همواره در خانواده ایرانی زن نقشش فقط اطاعت از اومر مرد است ، حق هیچ اظهار نظری را ندارد و زن عملا در جامعه ایرانی کسی است که فقط خانه داری بکند . از دید مردم اجتماع و مردان ، زنی خوب است که دست پختش خوب باشد ، خوب لباس بشورد و خیلی مترقی که باشیم ، زن را در تربیت بچه سهیم می کنیم . اکنون هم همینطور است ، در اکثر خانواده های سنتی ، زن هیچ جایگاهی به جز یک ماشین تولید مثل و ابزاری برای تخلیه مرد نیست . حتی علمای دینی تا حدی پیشرفته اند که زن را فقط برای متعه می پسندد و هیچ ارزشی برای ایشان قایل نیستند و هرگاه حرف از زن می خنواهند بزنند ، می گویند : زنی خوب است که خانه داری بکند ، بچه تربیت کند و ... یعنی زن هیچ جایگاهی در اجتماع ندارد و همیشه باید محبوس خانه باشد و جوراب بشوید . راه دور چرا برویم ، اگر اهل سفر باشید کافی است به مناطقی مثل بندر ترکمن یا برخی از شهرهای عربی بروید . زن عملا خرید و فروش می شود . قیمت یک زن ، بر اساس بهای معنوی اش نیست ، بلکه بر اساس تعداد فرشی است که می تواند در سال بدوزد !!! و این یعنی فاجعه . یعنی در همین امروز ، می توانید در این کشور جاهای فراوانی را پیدا کنید تا ببینید نوع برخورد با زن ها چگونه است . اما مطلب مهمی که در پایان به آن اشاره می کنم این است ، این مطالبی که دوست عزیز مان نقل کرده اند ، مربوط به سخنرانی است که در سال شصت و هشت گفته شده است . مطمیمنا جامعه ای که ما امروز در آن زندگی می کنیم ، کاملا از هر حیث با آن دوران متفاوت است . سال های بین انقلاب تا اواخر جنگ ، از سال هایی است که ایران معنوی ترین سال هایش را طی می کرد و معنویات جای همه چیز را گرفته بود . زن و مرد ، دست در دست هم ، برای هدفی واحد که همانا دفاع از خاک و فرهنگ و ارزش ها بود ، حرکت می کردند . صحبت هایی که از جانب من شد ، نقدی بر سخنان آنزمان رهبری نیست ، بلکه مقایسه آن سال با سالهای کنونی است که جایگاه مقام زن ، افول و تنزل کرده است . به هر حال منصف باشیم و احساستمان را در هر بحثی دخیل نکنیم . همین .

68 ستاره از كهكشان نوراني حضرت روح الله

قسمت دوم

35- چه شيرينى بالاتر از اينکه ملت بزرگ ايران مثل يک صاعقه بر سر امريکا فرود آمده است. چه شيرينى بالاتر از اينکه ملت ايران س قوط ارکان و کنگره هاى نظام ستمشاهى را نظاره کرده است و شيشه حيات امريکا را در اين کشور شکسته است و چه شيرينى بالاتر از اينکه مردم عزيزمان ريشه هاى نفاق و مليگرايى و التقاط را خشکانيده اند و انشاءاللّه شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشيد.

36- تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستيم .

37- ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداريم. ما تصميم داريم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفيع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم.

38- وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست که در سراسر جهان صدا زنيم که اى خواب رفتگان! اى غفلتزدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه کنيد که در کنار لانه هاى گرگ منزل گرفته ايد. برخيزيد که اينجا جاى خواب نيست! و نيز فرياد کشيم سريعا قيام کنيد که جهان ايمن از صياد نيست! امريکا و شوروى در کمين نشسته اند، و تا نابودى کاملتان از شما دست بر نخواهند داشت.

39- راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشکيل شده بود، کسى جرات اينهمه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول اللّه - صلى اللّه عليه و آله و سلم - داشت? امروز يکى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است که در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى امريکا و اروپا در خليج فارس صفآرايى نمود.

40- نکته مهمى که همه ما بايد به آن توجه کنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است که دشمنان ما و جهانخواران تا کى و تا کجا ما را تحمل مى کنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويتها و ارزشهاى معنوى و الهىمان نمى شناسند. به گفته قرآن کريم، هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمى دارند مگر اينکه شما را از دينتان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيستها و امريکا و شوروى در تعقيبمان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت مکتبى مان را لکه دار نمايند.

41- بعضى مغرضين ما را به اعمال سياست نفرت و کينه توزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرار مى دهند، و با دلسوزيهاى بيمورد و اعتراضهاى کودکانه مى گويند جمهورى اسلامى سبب دشمنيها شده است و از چشم غرب و شرق و ايادىشان افتاده است! که چه خوب است «به » اين سؤال پاسخ داده شود که ملتهاى جهان سوم و مسلمانان، و خصوصا ملت ايران، در چه زمانى نزد غربيها و شرقيها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بى اعتبار شده اند!

42- نبايد از اين مسئله غفلت كنيم كه امروز روز آماده باش همه دشمنان اسلام است، روز بيدارباش همه جهانخواران است. آن روزي كه استعمار شرق و غرب مسلمانان را خواب كرده بود و بر مركب مراد سوار بود. از خطر بزرگ و بالقوه اي به نام اسلام و قرآن سخن مي گفت. و اما امروز كه شوروي و آمريكا به دنبال انقلاب مقدس اسلامي ايران صدها ضربه سياسي، نظامي و فرهنگي خورده اند و در همه جاي عالم خطر اسلام عليه منافع حياتي شان به صدا درآمده است، بايد با دقت تمام كيد و فريب استكبار شرق و غرب را شناخت و خنثي كرد. ملت هاي مسلمان بايد اصل را بر دشمني و فريب ابرقدرت ها با خود بگذارند.

43- اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين - عليهم السلام - را با دستهاى خود ويران نمايد، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان يک ملت ضعيف و فقير و بى فرهنگ به رسميت بشناسند، ولى در همان حدى که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها ولى و قيم باشند ما جيره خوار و حافظ منافع آنها.

44- ما بايد خود را آماده کنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى - انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکيل شود، و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود.

45- من به صراحت اعلام مى کنم که جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى مى کند. و دليلى هم ندارد که مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوى جاه طلبى و فزونطلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه ريزى کنيم. ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم.

46- ما اعلام مى کنيم که جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ايران به عنوان يک دژ نظامى و آسيبناپذير نياز سربازان اسلام را تامين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روشهاى مبارزه عليه نظامهاى کفر و شرک آشنا مى سازد

47- خدا مى داند که راه و رسم شهادت کور شدنى نيست، و اين ملتها و آيندگان هستند که به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود و همين تربت پاک شهيدان است که تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود.

48- خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در اين قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايى که اين گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا، اين دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن

49- آنهايى که در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر دليلى از اداى اين تکليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زيان و ضرر بزرگى کرده اند که حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند کشيد.

50- من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مى کنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد و نگذاريد پيشکسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند.

51- چه بسا آنهايى که تا ديروز در برابر اين نظام جبهه گيرى کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهورى اسلامى ايران از صلح و صلحطلبى به ظاهر دم مى زدند، امروز نيز با همان هدف سخنان فريبنده ديگرى را مطرح نمايند، و جيره خواران استکبار، همانها که تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند و مليگراهاى بى فرهنگ براى از بين بردن خون شهداى عزيز و نابودى عزت و افتخار مردم، تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند

52- خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بيداد، همه تکيه گاه ما تويى ، و ما تنهاى تنهاييم و غير از تو کسى را نمى شناسيم و غير از تو نخواسته ايم که کسى را بشناسيم. ما را يارى کن، که تو بهترين يارى کنندگانى.

53- فرزندان انقلابى ام، اى کسانى که لحظه اى حاضر نيستيد که از غرور مقدستان دست برداريد، شما بدانيد که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى گذرد. مى دانم که به شما سخت مى گذرد، ولى مگر به پدر پير شما سخت نمى گذرد؟ مى دانم که شهادت شيرينتر از عسل در پيش شماست، مگر براى اين خادمتان اينگونه نيست؟ ولى تحمل کنيد که خدا با صابران است.بغض و کينه انقلابى تان را در سينه ها نگه داريد، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد، و بدانيد که پيروزى از آن شماست.

54- کسى تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمى دانيم ولى هيهات که خادمان اسلام به ملت خود خيانت کنند .

55- که اگر بندبند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستيمان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمى کنيم.

56- فرهنگ دانشگاهها و مراکز غيرحوزه اى به صورتى است که با تجربه و لمس واقعيتها بيشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظرى و فلسفى. بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و کمکردن فاصله ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيعتر گردد

57- فرهنگ دانشگاهها و مراکز غيرحوزه اى به صورتى است که با تجربه و لمس واقعيتها بيشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظرى و فلسفى. بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و کمکردن فاصله ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيعتر گردد

58- آن چيزى که روحانيون هرگز نبايد از آن عدول کنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند حمايت از محرومين و پا برهنه هاست، چرا که هر کسى از آن عدول کند از عدالت اجتماعى اسلام عدول کرده است

59- شما بايد نشان دهيد كه چگونه مردم عليه ظلم و بيداد و تحجر و واپس گرايي قيام كردند و فكر اسلام ناب محمدي را جايگزين تفكر اسلام سلطنتي، اسلام سرمايه داري، اسلام التقاط و در يك كلمه اسلام آمريكايي كردند

60- فرزندان عزيز جهادي ام، به تنها چيزي كه بايد فكر كنيد به استواري پايه هاي اسلام ناب محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم است. اسلامي كه غرب و در رأس آن آمريكاي خونخوار و شرق در رأس آن شوروي جنايتكار را به خاك مذلت خواهد نشاند. اسلامي كه پرچمداران پابرهنگان و مظلومين و فقراي جهانند و دشمنان آن ملحدان و كافران و سرمايه داران و پول پرستانند اسلامي كه طرفداران واقعي آن هميشه از مال و قدرت بي بهره بوده اند و دشمنان حقيقي آن زراندوزان حيله گر و قدرت مداران بازيگر و مقدس نمايان بي هنرند.

61- مگر بيش از اين است كه ما ظاهراً از جهانخواران شكست مى‌خوريم و نابود مى شويم؟ مگر بيش از اين است كه ما را در دنيا به خشونت و تحجر معرفى مى كنند؟ مگر بيش از اين است كه با نفوذ ايادى قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمين را پايكوب مى كنند؟ مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه هاى دار مى روند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب اللّه در جهان به اسارت گرفته مى شوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه اسلامى خود عمل كنيم.

62- راستي مگر ما فراموش كرده ايم كه ما براي اداي تكليف جنگيده ايم و نتيجه فرع آن بوده است.

63- جناب آقاي گورباچف! براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزه‌هاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد، چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست، چرا كه مكتبي است مادي، و با ماديت نمي توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت، كه اساسي ترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به در آورد.

64- ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك مي‌دانيم. فرياد برائت ما از مشركان و كافران، فرياد از ستم ستمگران و فرياد امتى است كه جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در راس آنان امريكا و اذناب آن به لب رسيده است و خانه و وطن و سرمايه اش به غارت رفته است

65- فرياد برائت ما، فرياد امتى است كه همه كفر و استكبار به مرگ او در كمين نشسته اند و همه تيرها و كمانها و نيزه ها به طرف قرآن و عترت عظيم نشانه رفته اند و هيهات كه امت محمد (ص) و سيراب شدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند

66- هيهات كه خمينى، در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن كريم و عترت رسول خدا و امت محمد (ص) و پيروان ابراهيم حنيف ساكت و آرام بماند و يا نظاره گر صحنه هاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خويش را براى اداى واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم.

67- قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمينى يكه وتنها هم بماند به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شركت و بت‌پرستى است ادامه مى دهد و به يارى خدا در كنار بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنه هاى مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگانى كه به ستم و ظلم خويشتن اصرار مى نمايند سلب خواهد كرد.

68- پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا مملكت شما آسيب نبيند.

17 خرداد / 7 ژوئن / 21 جمادي الاول